دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
تقویم تاریخ به سبکی متفاوت/ 26 آذر؛

ابن رشد؛ فیلسوف نامدار جهان اسلام

ابوالولید محمد بن رشد (520-595ق / 1126-1198م)، مشهور به «ابن رشد»، فیلسوف، شارح و مفسر آثار ارسطو، فقیه و پزشک برجسته اندلسی است.
کد خبر : 450889
Ibn-Rushd.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه آیین و اندیشه گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.



ابوالولید محمد بن رشد (520-595ق / 1126-1198م)، مشهور به «ابن رشد»، فیلسوف، شارح و مفسر آثار ارسطو، فقیه و پزشک برجسته اندلسی است.


در شهر قُرطُبه در اندلس به دنیا آمد. پدربزرگ و پدرش هر دو از فقیهان و عالمان نامدار زمان خود بودند. پدربزرگ وی فقیه مالکی، قاضی‌القضاة و امام مسجد جامع قرطبه و پدرش احمد بن ابوالقاسم نیز فقیه و قاضی این شهر بود. ابن رشد ابتدا نزد پدر و سپس نزد ابوالقاسم ابن بَشکوال و ابومحمد بن رزق و ابومروان بن مَسَرَّة فقه آموخت. کتاب مُوَطَّا را از حفظ داشت. ادبیات عرب را نزد شمحون فرا گرفت و ا زابوجعفر بن عبدالعزیز و ابوعبدالله المازِری نیز اجازه روایت گرفت. او در پزشکی و ریاضیات و علوم حِکمیّه، شاگرد ابوجعفر بن هارون التُّرُجالی بود.


ابن رشد در اشبیلیه و قُرطُبه به شغل قضاوت پرداخت؛ سپس به دربار سلاطین موحدین مراکش راه یافت و از توجه و احترام آنان برخوردار شد.


عبدالمؤمن علی، بنیان‌گذار سلسله موحدون که مردی دانشمند و دانش‌پرور بود، در دوران فرمانروایی‌اش دانشمندان را از هر سو فرا می‌خواند و زندگی آسوده‌ای برای آنها فراهم می‌کرد.  احتمالاً ابن رشد نیز به دعوت او در 548ق و برای کمک به عبدالمؤمن در تأسیس مدارس به مراکش رفت. همچنین نشانه‌هایی نیز در دست است که وی در آنجا مشغول رصدهای نجومی بوده است. گویا ابن رشد در آن دوران می‌کوشیده که دانش ستاره‌شناسی را که بر پایه هیئت بطلمیوسی و تکیه بر ریاضیات بوده، بار دیگر به ستاره‌شناسی دوران باستان برگرداند، که بر پایه اصول طبیعی قرار داشته است. او این نکته را در بخشی از تفسیر بزرگ خود بر کتاب متافیزیک یا مابعدالطبیعه اثر ارسطو چنین بیان می‌کند: «پژوهش درباره این ستاره‌شناسی قدیم باید یک‌باره از نو انجام گیرد، زیرا آن ستاره‌شناسی درستی است که بر اصول طبیعی استوار است... من در جوانی آرزو داشتم که این پژوهش را به انجام رسانم، اما در این دوران پیری از این کار نومید شدم، زیرا پیش از آن موانعی مرا از انجام آن بازداشته بود»


پس از مرگ عبدالمؤمن، در 558ق، پسرش ابویعقوب یوسف جانشین وی شد. در دوران فرمانروایی وی، حاکمیت موحدون کاملاً استوار شد و اندلس از نظر اجتماعی و فرهنگی رشد چشمگیری کرد. ابویعقوب نیز مانند پدرش مرد دانشمند و دانش‌پرور بود و دانشمندان را از همه‌جا گرد خود فرا می‌خواند.


ابن رشد در دوران سلطنت ابویعقوب یوسف نیز از توجه او برخوردار بود. او در 565ق قاضی اشبیلیه شد. در 578قبه مراکش رفت و در مقام پزشک برگزیده ابویعقوب یوسف، جانشین ابن طفیل شد و سپس در 579ق، به مقام قاضی‌القضاتی قرطبه رسید.


پس از مرگ ابویعقوب در سال 580ق ، پسرش ابویوسف یعقوب که 32 ساله بود، جانشین پدر شد.وی به سبب پیروزی‌های متعدد در جنگ‌ها «المنصور» لقب گرفت. ابن رشد در سلطنت یعقوب المنصور نیز از محبت امیر بهره‌مند بود. ولی در سال‌های آخر عمر نسبت به او بی‌مهر شد.


 گویا خلیفه در آن زمان در اسپانیا مشغول جنگ با مسیحیان بود و صلاح چنان دانست که نظر فقیهان را، که پیوسته مردم را به مراعات تکالیف دینی دعوت می‌کردند، به طرف خود جلب کند؛ به همین سبب، ابن رشد به اُلیسانَه، نزدیک قرطبه، تبعیید شد و در محکمه‌ای متشکل از بزرگان قرطبقه محاکمه و افکارش گمراه‌کننده اعلام شد. همچنین، فرمان دادند که کتاب‌های فلسفی را بسوزانند و فلسفه را امری گمراه‌کننده و مخالف دین دانسته آن را تحریم کردند. حاسدان ابن رشد نیز از فرصت استفاده کردند و با هجویات مبتذل بر او خرده گرفتند، ولی هنگامی که خلیفه به مراکش بازگشت، همه آن احکام را لغو کرد و ابن رشد را نزد خود خواند تا به او نیکی کند.


 ابن رشد به مراکش رفت، اما اندکی بعد بیمار شد و در 9 صفر  198درگذشت. نخست، او را در مراکش به خاک سپردند، اما سه ماه بعد، به قرطبه منتقل و در مقبره خانوادگی‌اش در قبرستان ابن عباس به خاک سپرده شد


در میان فیلسوفان بزرگ مسلمان، ابن رشد یگانه فیلسوفی است که شیفته ارسطو و فلسفه او بود و در شرح‌ها و تفسیرهایش بر نوشته‌های ارسطو این شیفتگی را بیان کرده است. به همین سبب او را می‌توان وفادارترین و پیرو ارسطو دانست و همین وفاداری به ارسطو مهم‌ترین انگیزه مخالفت و درگیری ابن رشد با برخی نظریات فیلسوفانی مانند فارابی و ابن سینا و متکلمانی مانند غزالی به شمار می‌رود.


فلسفه ارسطویی در پهنه تفکر اسلامی با عناصر مهمی از فلسفه نوافلاطونی آمیخته شده است. حتی خود ابن رشد نیز، از تأثیر این عناصر نوافلاطونی در تفکر فلسفی‌اش، برکنار نمانده است.


شروح ابن رشد بر آثار ارسطو به سه دسته تقسیم می‌شوند: شرح‌های مفصل و بزرگ که «تفسیر»‌یا «شرح» نامیده می‌شوند، شرح‌های متوسط موسوم به «تلخیص» و خلاصه‌های نوشته‌های ارسطو که «جامع» و به‌طور کلی «جوامع» نام دارند.


ابن رشد حدود پنجاه کتاب تصنیف کرد که برخی از آنها عبارت‌اند از:


تَهافُت التَّهافُت، که ردّی است بر تهافت الفلاسفة اثر غزالی؛


التحصیل، در بیان اختلاف مذاهب علما؛


کتاب الحَیَوان، خلاصه کتاب‌هایی است که ارسطو درباره اعضای جانوران و پیدایش جانوران نوشته است؛


فصل المقال فیما بَینَ الشریعة و الحکمة مِن التصال؛


منهاج الادلّة؛


بدایة المُجتهد و نهایة المُقتصد فی الفقه؛


جوامِع کتب اَرَسطو طالیس فی الطبیعیات و الالهیات؛


الکُلیات، در طب که به زبان‌های لاتین، اسپانیایی و عبری نیز ترجمه شده است؛


شرح کتاب النفس ارسطو؛


شرح اُرجوزة ابن سینا، در طب؛


الکشف عن مناهج الدلة، فی عقاید الملّة؛


ضمیمة فصل المقال؛


مقالة فی الأتصالِ العقلِ بالانسان


 انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته