دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

ادعاهای متهم به قتل پسر ایرانی در ناگایای ژاپن/ تیم درمانی بیمارستان ژاپن، میلاد را کشت

رسول به همراه پنج همدست دیگرش متهم است که میلاد را در یکی از شهرهای ژاپن به علت اختلاف بر سر مواد مخدر به قتل رسانده است. او درباره اتهاماتش با خبرنگار روزنامه اعتماد گفت‌وگو و ادعاهای خود را مطرح کرد.
کد خبر : 108344

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، مقدمه و متن مصاحبه در ادامه می‌آید: «خدا ازت نگذره! بچمو تو کشتی، خدایا کجایی؟» زن فریادزنان اینها را می‌گوید و به سینه‌اش می‌کوبد. برادر مقتول همین که متهم پرونده قتل برادرش را می‌بیند به سمتش حمله می‌کند و شروع می‌کند به ناسزا گفتن. میان جمعیت زنی که یکی از خویشاوندان مقتول است روی صندلی‌های انتظار نشسته و گریه می‌کند و صلوات می‌فرستد.


برادر مقتول با دست‌های خالکوبی شده با متهم درگیر شده و او را کتک می‌زند. تلاش ماموران برای جدا کردن‌شان بی‌نتیجه است. تعداد ماموران بیشتر می‌شود تا بالاخره متهم را به سمت اتاق بازپرس می‌برند. متهم گوشه لبش خونی شده و نفس نفس می‌زند که مرشدلو، بازپرس پرونده بازجویی را آغاز می‌کند. رسول به همراه پنج همدست دیگرش متهم است که میلاد را در یکی از شهرهای ژاپن به علت اختلاف بر سر مواد مخدر به قتل رسانده است.


از میان آن شش متهم تنها یکی‌شان بعد از قتل به ایران فرار کرده که هشت ماه بعد به وسیله ماموران در ویلای شمالش دستگیر شده است. او دیروز در دادسرای جنایی حاضر شد تا به سوالات قاضی پرونده (مرشدلو) پاسخ دهد.


او همچنین درباره اتهاماتش با خبرنگار روزنامه اعتماد گفت‌وگو و ادعاهای خود را مطرح کرد.



از زندگی خصوصی میلاد در ناگایا چقدر اطلاع داشتی؟
همه می‌دانستیم که میلاد اصلا زن و بچه‌ای نداشت. وقتی کشته شد همه روزنامه‌ها در ایران نوشتند که او با همسر و دخترش زندگی خوبی در ناگایا داشت. اما این طور نبود. آن زنی که با او زندگی می‌کرد در واقع نامزدش آماندا بود. آنها با هم زندگی می‌کردند اما هیچ‌وقت ازدواج‌شان را به صورت رسمی ثبت نکرده بودند. در ژاپن این طور است که وقتی پسری ایرانی با دختری ژاپنی ازدواج می‌کند بعد از اینکه ازدواجش را ثبت کرد، شناسنامه و مدارک ازدواجش را به شهرداری می‌برد تا اسمش به عنوان یکی از شهروندان ثبت شود. او یک دختربچه از همسر قبلش داشت و همه می‌گفتند که این بچه خودش است. گفتند که میلاد در یک نمایشگاه کار می‌کند، اصلا در شهر ناگایا و ژاپن نمایشگاه‌های ماشین مانند ایران نیست. اگر هم باشد این نمایندگی‌ها را به یک ژاپنی می‌دهند نه به یک ایرانی که حتی روادید (ویزای) ایران را هم ندارد.
انگیزه‌ات برای قتلش چه بود؟
ما یک گروه ٦ نفره بودیم که مدت‌های زیاد در ناگایا (یکی از شهرهای ژاپن) خرده‌فروشی موادمخدر می‌کردیم. میلاد (مقتول) یک خط تلفن و گوشی داشت که ٥٠٠ مشتری مواد با آن تماس می‌گرفتند و روزی ٢٠ تا ٣٠ نفر زنگ‌خور داشت. مشتری‌ها معمولا شیشه مصرفی‌شان را سفارش می‌دادند. ما آن موبایل و خط تلفن را به قیمت ٤ میلیارد تومان از میلاد خریدیم. مدتی بعد از خرید ما ناگهان متوجه شدیم که مشتری‌های‌مان کم شد. از مشتری‌ها پیگیر شدیم و آنها گفتند که شخصی با آنها تماس گرفته و شماره جدیدی را داده و گفته که از این به بعد برای خرید مواد با آن شماره تماس بگیرند.
بعد از اینکه متوجه شدیم میلاد دارد مشتری‌های ما را یکی یکی به سمت خودش می‌کشد به او پیشنهاد دادیم که خط تلفن را بردارد و چهار میلیارد تومان پول ما را هم پس بدهد. اما او زیر بار نرفت. یک سال گذشت و ما تصمیم گرفتیم جدی‌تر با او برخورد کنیم.
شبی که میلاد به قتل رسید چه اتفاقی افتاد؟
آن شب من به همراه شش نفر از دوستانم با میلاد قرار گذاشتیم تا حرف‌های‌مان را بزنیم. با سه تا ماشین رفتیم سر قرار. میلاد همین که ماشین‌های ما را دید به قصد فرار مسیر خودرویش را عوض کرد. رسول و حسین و دانیال و وحید و مجید همگی به سمت ماشینش رفتیم. همه‌مان زره ضدگلوله پوشیده بودیم و هم شمشیر داشتیم و هم چوب. من زودتر از بقیه جلوی ماشین میلاد رسیدم که او به روی من اسلحه کشید. من محکم به آرنج دستش زدم و اسلحه از دستش افتاد داخل ماشین و در همان حال ماشینش به جدول برخورد کرد. بعد از داخل ماشینش یک اسپری اشک‌آور بیرون آورد و به صورت من پاشید و از ماشینش پیاده شد. ما همگی با شمشیر و چماق به جانش افتادیم. نمی‌خواستیم او را بکشیم، می‌خواستیم بترسانیمش. او را زخمی و خون‌آلود در کنار جاده رها کردیم. او بسته‌ای مواد مخدر که در آن مقداری کوکایین، سوزن و سم بود را از داخل ماشینش بیرون آورد و داخل زمین دفن کرد. بعد زخمی و خون‌آلود به سمت سوپرمارکتی که اطراف آنجا بود رفت و ما هم فرار کردیم. هیچ‌کدام از ما نمی‌دانستیم که میلاد به خاطر جراحت‌های زیاد می‌میرد. صاحب سوپرمارکتی وقتی دیده بود میلاد کم‌جان گوشه خیابان افتاده به خاطر اینکه او کارت هویتی نداشت عجله‌ای در رساندنش به بیمارستان نکرد. وقتی میلاد را به بیمارستان رساندند پرسنل آنجا وضعیت او را در نظر نگرفتند و فوری برای درمانش اقدام نکردند. به خاطر همین میلاد بر اثر نارسایی خون به قلبش، جانش را از دست داد. به خاطر این موضوع ٢١ نفر از خدمه بیمارستان و ١١ مامور پلیس ژاپن از کار بیکار شدند.
چه شد که اقدام به فرار به ایران کردی؟
دو روز بعد از اینکه میلاد در بیمارستان جان باخت یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت که او در بیمارستان تمام کرده. همان موقع تصمیم گرفتم به ایران فرار کنم. یک ویزای جعلی تهیه کردم و چند روز بعد از ژاپن خارج شدم. به ترکیه رفتم و بی‌آنکه جعلی بودن پاسپورتم لو برود به ایران آمدم. در فرودگاه امام خمینی به خاطر جعلی بودن پاسپورتم دستگیر شدم و بعد از یک روز با قرار وثیقه آزاد شدم. بعد از آن به ویلایم در شمال رفتم و یک ماه بعد همسرم نیز به ایران آمد تا اینکه هشت ماه بعد به جرم قتل بازداشت شدم و به زندان افتادم.
زندگی خودت در ژاپن چطور بود؟
من از ١٨ سالگی به ژاپن رفتم و زندگی‌ام خوب بود. روزی ٤٠٠ میلیون تومان مواد مخدر می‌فروختیم. چهار سال پیش ازدواج کردم، همسرم دورگه ژاپنی- روس است. از روزی که برگه ازدواجم را به شهرداری بردم به عنوان یک شهروند ناگایایی در ژاپن زندگی می‌کنم.
اعضای گروه شما چطور با هم آشنا شدند؟
گروهی که ما با هم کار می‌کردیم همه از بچه‌های خانی‌آباد و نازی‌آباد تهران هستیم که سال‌هاست در ناگایا همدیگر را می‌شناسیم. میلاد آن خط تلفن و آن همه مشتری را بعد از سال‌ها خرده‌فروشی در پارک‌ها و خیابان‌های آنجا به دست آورده بود و ما هم آن را از او خریدیم و نمی‌دانستیم می‌خواهد این کار را کند وگرنه هیچ‌وقت این اتفاق نمی‌افتاد.
قتل میلاد را قبول داری؟
نه. ما قصد گوشمالی او را داشتیم اما علت اصلی تاخیر پلیس و تیم درمانی بیمارستانی بود که به خاطر نداشتن کارت هویت او را با تاخیر بستری کردند.
ادعاها و اظهارات میلاد در مقابل بازپرس مرشدلو در حالی است که چندی پیش پلیس خبر قتل میلاد را منتشر و اعلام کرد که همه اعضای گروه عامل قتل او هستند. تحقیقات درباره پیگیری این پرونده همچنان ادامه دارد.



انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته