درگذشتگان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در سال 1394
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، صنعت گردشگری ایران در سال 1394 شاهد از دست دادن چهرههایی بود که در میان آنان میتوان به این چهرههای نامدار اشاره کرد:
محمدعلی اینانلو
تولد: فروردین 1326 ، قزوین - درگذشت: 12 دی 1394 ، تهران
شیفته طبیعت بود و همین میل بیپایان به زندگی در طبیعت و برای طبیعت، او را به ساختن مستند و نگارش متنهای پرشمار درباره طبیعت ایران کشاند. کار در مطبوعات را از سال 1342 آغاز کرد و در طول بیش از چهار دهه سردبیری مجلههای گوناگون طبیعت و گردشگری و نویسندگی متنهای بسیاری برای آنها، مجلههای «گردش »، SILKROAD و «طبیعت » را نیز راهاندازی و مدیریت کرد. غیر از زمینه طبیعت و گردشگری، در زمینه سینما نیز نقدهایی در مجلههای معتبر سینمایی مانند مجله «فیلم » منتشر کرد. با آنکه کارشناسی ادبیات داشت، به دلیل شناخت بسیاری که در طول چند دهه سفر در ایران از گردشگری و ایرانگردی به دست آورده بود، دورههای آموزشی اکوتوریسم را برای اولین بار در ایران برگزار کرد. همچنین تجربههایی نیز در زمینهی گویندگی و بازیگری داشت که مهمترین آثارش در این زمینه بازی در فیلم های «ارتفاع پست » و «به رنگ ارغوان » ساختهی ابراهیم حاتمیکیا بودند. مستندهای بسیاری نیز در معرفی جاذبههای طبیعی و تاریخی ایران تهیه و کارگردانی کرد که مهمترین این آثار، «ایران؛ جهانی در یک مرز » بود. او چهرهای چندوجهی بود و فعالیتهای بسیاری در چندین زمینه جدا از هم انجام داد. از قدیمیترین گزارشگران و مفسران والیبال نیز بود که اولین تجربهاش در این زمینه، تفسیر و گزارش بازیهای والیبال در هفتمین دوره بازیهای آسیایی تهران در سال 1353 بود. با این حال، او یکی از محبوبترین و مشهورترین فعالان طبیعت و گردشگری در ایران بود و بیشتر او را به همین خاطر میشناختند و دوست میداشتند.
محمد آقاربیعی
تولد: 1332 ، آرادان، سمنان- 4 دی 1394 ، آرادان، سمنان
پدر و نیاکانش همگی آهنگران سنتی مشهوری بودند و او نیز حرفه خانوادگی را در کودکی و نوجوانی آموخت. بزرگتر که شد، به نیروی دریایی پیوست و بر روی ناوهای ایرانی سفرهای بسیاری به کشورهای سراسر دنیا رفت. در همین سفرها بود که با کار با چوب آشنا شد و هنرهای چوبی و بهخصوص مدلسازی با چوب را فراگرفت. بعدها کار با چوب را به عنوان کار اصلی انتخاب کرد و در کنار آن، بدون شاگردی استادان، منبتکاری، گرهچینی، ساختن تندیس و مجسمههای چوبی را آموخت؛ به گونهای که برای تدریس این رشتهها به دانشکده هنر دانشگاه سمنان فراخوانده شد و سالها استاد گرایش چوب در آن دانشکده بود. آثار گوناگون و بسیارش علاقهمندان بسیاری داشت و در جشنوارهها و نمایشگاههای هنری و صنایع دستی جایزههای فراوانی را به دست آورد. همچنین نشان درجه 2 هنری در رشته منبت را از وزارت فرهنگ و ارشاد دریافت کرد و نامش به عنوان منبتکار نمونه کشور در کتاب «ستارههای جاودان صنایع دستی و هنرمندان تجسمی ایران» نوشته شد.
علی حلاجیان
تولد: 1313 ، روستای لپاسر، رامسر- 14 دی 1394 ، روستای لپاسر، رامسر
پیشه اجدادی او دامداری و پشمریسی و هنر نمدمالی بود؛ در جایی میان دشتها و مراتع سرسبز رامسر، با آنهمه دام و چهارپایی که در اطراف پرسه میزنند، طبیعی است که نمدمالی در طول قرنها تبدیل به هنری بومی شود. او این هنر بومی و سنتی زادگاهش را در کودکی از پدر آموخت؛ چنانچه پدرش نیز همینگونه آموخته بود. در روزگاران قدیم نمد را هم برای فرش کردن زمین میساختند و هم در زمستانهای سخت و سوزناک، بر خود میپیچیدند؛ پوششی که هم گرم است و هم در برابر رطوبت بسیار آن مناطق عایقی جانسخت به شمار میرود. هنری که در گذشتهها ساده و بیتکلف بود، اما هرچه گذشت به هنری با ظرافتهای بسیار و طرحهای گوناگون تبدیل شد. او در این مسیر نقش بزرگی بر عهده داشت. به قدری که بسیاری او را «پدر نمدمالی ایران» نام دادهاند و بسیاری از نمونههای هنر او را در مراکز حفظ آثار هنرهای سنتی ایران نگهداری میکنند. همچنین در سال 1391 یونسکو مُهر اصالت هنر بومی را به او و آثارش اهدا کرد. کارگاه کوچکش را که به همان شکل روزگاران گذشته ساده و سنتی مانده بود، به همراه چند شاگردش تا روزهای آخر اداره میکرد تا مبادا این هنرِ یادگار از قرنهای دور، به دست فراموشی سپرده شود.
عبدالعلی گلریز خاتمی
تولد: 10 فروردین 1330 ، شیراز- 11 فروردین 1394 ، شیراز
پدرش از استادان بزرگ خاتمکاری شیراز بود و او نیز از همان کودکی شیفته هنر پدر خویش شد و هنرش را از او آموخت؛ هنری که در خاندانشان موروثی بود. یکی از عموهایش در دارالفنون اصفهان استاد خاتمکاری بود و هنگامی که نام خانوادگی داشت در ایران رواج مییافت، این خاندان به گلریز خاتمی شهره شدند. در نوجوانی و جوانی به دستیاری پدر، آثار ماندگار و بیمثالی را ساختند؛ از جمله ساختن صندوق خاتم حرم حضرت شاهچراغ (ع) در شیراز، صندوق حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس (ع) و همچنین ساختن و تزئین اتاق خاتم در کاخ مرمر تهران در سالهای 1314 تا 1316 شمسی که نمونه بینظیری از خلاقیت و بینش هنر ایرانی است. اما با اینهمه، او بود که پس از شصت سال تجربه در ساخت گلپیچهای بسیار ظریف، با مهارت و خلاقیت بینظیرش خاتمکاری شیراز را با آن همه سال پیشینه به سبکی متفاوت از دیگر سبکهای خاتمکاری در اصفهان و شهرهای دیگر تبدیل کرد؛ به گونهای که گرهها و گلپیچهای ویژه و بسیار ظریف و بدیعش نه تنها در ایران، بلکه در سراسر دنیا شهره شد و هنردوستان آثارش را با قیمتهای بسیار میخریدند تا زینت خانههایشان گردد.
حسین علی محمدزاده
تولد: 1 مهر 1305 ، بجنورد- 4 دی 1394 ، بجنورد
مکتب را که تمام کرد، از روستایش به بجنورد رفت تا چارقدوزی را از استادان بهنام آن دیار بیاموزد. به رسم آن روزگار، ده سال آزگار به رایگان شاگردی کرد تا زیر و بم و رمز و راز این هنر کهنسال را بهخوبی بیاموزد. در آن دوران، چارق اصلیترین پایپوش مردم خراسان بود و چارقدوزی یکی از مهمترین و پرطرفدارترین هنرهای سنتی بهشمار میرفت. در طول بیش از هفتاد سالی که سرگرم چارقدوزی بود، در بسیاری از نمایشگاههای آثار هنری سنتی در ایران و خارج از ایران شرکت کرد و توانست مهر اصالت آثار هنری یونسکو را به دست آورد. در سال 1385 نیز جایزه صنعتگر نمونه کشور را از آنِ خود کرد و در چند دهه پایان عمرش توانست این هنر در معرض فراموشی را به نسلهای پس از خود آموزش دهد و جانی تازه به آن ببخشد. غیر از چاروق، آثار دیگری از جمله کفش عروس، کیمخت (صندل قدیمی)، چوغی و کفش و دمپایی پرکار عروس نیز با دستهای پینهبستهاش میدوخت و برای آنها مُهر اصالت آثار هنری ملی دریافت کرده بود. او را به عنوان بزرگترین پیشکسوت هنر چاروقدوزی میشناختند.
انتهای پیام/