دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

پاشازاده: باند برانکو نگذاشت به تیم‌ ملی بیایم

یکی از بهترین مدافعان تاریخ فوتبال ایران می‌گوید روزی به استقلال می‌آید تا حقانیت و فلسفه‌اش در مربیگری را به اثبات برساند.
کد خبر : 72552

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، ایسنا نوشت: پایان سال مقدمه خوبی بود که به سراغ یکی از بهترین بازیکن‌های ایران در طول دهه‌های گذشته برویم؛ بازیکنی که در اروپا بازی کرده بود، دو بار به تیم منتخب جهان دعوت شده بود و حضورش در دیدار با استرالیا در مقدماتی 98 و جام جهانی از یاد کسی نمی‌رود. مهدی پاشازاده سال‌ها کاپیتان استقلال بود و در عین اینکه در سطح بالایی از فوتبال قرار داشت در 33 سالگی در آدمیرا واکر اتریش از فوتبال خداحافظی کرد.


او از آمدن به استقلال گفت. از رسیدنش به پیراهن تیم ملی و مشکلات و مصائب ایران در راه رسیدن به جام جهانی روایت کرد. از درگیری در تمرینات تیم ملی تا بدقولی مسئولان فوتبال ایران که او را خسته کرده است. وقتی پای صحبت‌های او بنشینید زمان به سرعت می‌گذرد. مصاحبه بیش از 100 دقیقه‌ای ایسنا با پاشازاده به قدری دلنشین بود که متوجه گذر زمان نشدیم. این مصاحبه را در ادامه می خوانید و پیش از آن جملات کلیدی مصاحبه در زیر امده است:


+محمد انصاری را از شهرداری تبریز به فوتبال ایران معرفی کردم.


+جرات رفتن به رختکن تیم بزرگی مانند استقلال را نداشتم.


+استقلالی‌ها نامم را نمی‌داسنتند و حسن‌زاده صدایم می‌زدند.


+زمانی که در تیم ملی جوانان بودم، استقلال قهرمان آسیا شد اما خودم را جزو این تیم می‌دانم.


+در 17 سالگی از تیم پورا پیشنهاد 700 هزار تومانی داشتم اما با ماهانه 13 هزار تومان در استقلال ماندم.


+شاهین بیانی شماره سه را تن من کرد.


+حضورم در استقلال مانند بمب ترکیده بود.


+در 17 سالگی و در نخستین داربی پاهایم می‌لرزید و تا دقیقه 6، 7 استرس داشتم.


+ سال 74 و در 21 سالگی کاپیتان استقلال شدم.


+کادرفنی مقصر شکست مقابل ملوان در سال هشتاد بود. هنوز هم حسرت آن بازی را می‌خورم.


+وفتی قهرمان نشدند، سعی در منحرف کردن افکار عمومی داشتند.


+تیم کخ، ژنرال‌های زیادی داشت اما سربازها کم بودند.


+ ناآشنا بودن کخ به فرهنگ، سیستم و زمین ایران مشکل بود.


+شرایط برناکو و کخ مثل هم بود اما کخ را کله کردند.


+فکر می‌کردم حجازی نمی‌خواهد من لژیونر شوم اما خوب شد به حرف او گوش دادم.


+مدیرعامل لورکوزن شخصا برای عقد قرارداد به تهران آمد.


+اولین ایرانی جام یوفا بودم.


+همسر تونی شوماخر، دروازه‌بان سابق تیم ملی آلمان یک ایرانی بود.


+پزشک به من گفت نمی‌توانی فوتبال بازی کنی، اما با اراده خودم این کار را کردم.


+یکسری‌ها نخواستند من به استقلال برگردم چون جای آنها تنگ می‌شد.


+مایلی‌کهن را مربی ناموفقی به حساب می‌آورم.


+وضع تیم ملی در بازی استرالیا داغان بود؛ لباس هم نداشتیم.


+از خستگی من و خداداد در زیر صندلی‌های هواپیما خوابیدیم.


+بدبختی فوتبال‌مان از برد استرالیا شروع شد.


+بازیکنان تیم ملی در جام جهانی اعتصاب کردند.


+اوضاع آن‌قدر بد بود که در تمرینات تیم ملی همدیگر را می‌زدیم.


+دایی حق داشت اعتراض کند اما من بهترین بازیکن دیدار با استرالیا شدم.


+برانکو در تیم ملی مافیا نه، باند تشکیل داده بود.


+در زمین با کسی با کسی رفاقت ندارم.



انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته