دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

مروری بر عجیب و غریب‌ترین شگردهای کلاهبرداری

انگار هرچه زمان جلوتر می رود، شگردهای کلاهبردارها هم به روز می شود. در گذشته فقط می ترسیدیم که دزدی پیدا نشود جیبمان را در اتوبوس با یک دعوای ساختگی بزند یا دوچرخه مان را از جلوی در مغازه ای که در حال خرید از آن جا بودیم، با خودش ببرد.
کد خبر : 70417

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا به نقل از خراسان، به طور کلی، کلاهبرداری به عملی مجرمانه برای تصاحب پول و اموال مردم با روش‌ های متقلبانه گفته می‌شود. با این حال این روزها، روش های کلاهبرداری آن قدر به روز شده که باورش سخت است! پرونده این شماره زندگی سلام به عجیب و غریب ترین شگردهای کلاهبرداری می پردازد که با موفقیت انجام شده و با شگردی خلاقانه مالباختگان را متحیر کرده است! کلاهبردارها آدم های عجیب و غریبی هستند! آن ها خلاقیت بسیار زیادی دارند اما متاسفانه از این خلاقیت در راه خلافکاری استفاده کرده و مسیر کج را رفته اند. آن ها برای آن که طعمه هایشان را فریب بدهند، هر سال و حتی هر ماه، شگردهای جدیدی را به کار می بندند بنابراین برخلاف سارقان معمولی که روش کارشان یک شکل است، آن ها هر بار شگرد تازه ای را رو می کنند. در ادامه داستان کلاهبرداری های عجیب و غریبی که تبهکاران به کار بستند و در خبرگزاری ها و روزنامه های معتبر منتشر شده است، از زبان مالباختگان، کلاهبرداران یا یک نفر سومی که از نزدیک شاهد ماجرا بوده است، را در کنار گفت وگویی با سرهنگ چالاکی رئیس پلیس پیشگیری خراسان بخوانید تا در دام کلاهبرداران نیفتید.



گرفتن تصویر مدارک شناسایی و برداشت از حساب بانکی


مردی حدود ۵۰ ساله با مراجعه به محل کارم در نمایشگاه خرید و فروش خودرو با معرفی خود، مدعی شد که کارمند بانک است و به علت خوش حسابی و مطلوب بودن کارکرد حساب هایم، بانک قصد دارد تا دستگاه کارت خوانی به من تحویل دهد. او به این بهانه تصویر مدارک شناسایی ام -کارت ملی و شناسنامه- را گرفت و قول داد که تا چند روز دیگر دستگاه کارت خوان به من تحویل داده خواهد شد. چند روز پس از این ماجرا از طریق اینترنت بانک در حال بررسی حساب بانکی خود بودم که متوجه شدم نزدیک به ۳۰ میلیون تومان از حساب من خارج شده است. زمانی که با شعبه بانک تماس گرفتم و در این باره از رئیس بانک سوال کردم، وی پس از بررسی حساب اظهار کرد که این مبلغ را به حسابی که اخیرا در شعبه بانکی در استان دیگر افتتاح کرده ام، واریز کرده ام. این در حالی بود که من هیچ گونه حساب بانکی دیگری در خارج از شهر خودمان نداشتم. بعدها مشخص شد 2 مرد ۵۰ و ۳۵ ساله در مراجعه به شعبه بانکی در استان دیگر با استفاده از هویت من، ایجاد تشابه ظاهری و جعل کارت های شناسایی ام اقدام به افتتاح حساب و برداشت حدود 30 میلیون تومان از آن کرده بودند.


پولم رفت به خاطر پول نداشتن کارت بانکی مشتری


من نمایندگی فروش یکی از برندهای معروف لباس در شمال تهران را دارم. چند وقت پیش جوانی حدودا 30 ساله به همراه خانم جوانی حدودا 20 ساله، هر دو نفر با ظاهری کاملا شیک و آراسته به بهانه خرید البسه وارد مغازه من شدند و حدود 5 میلیون تومان خرید کردند. در زمان پرداخت پول، این شخص یک کارت عابر بانک به بنده داد و درخواست کرد تا علاوه بر برداشت مبلغ 5 میلیون تومان بابت پول لباس های خریداری شده، یک میلیون تومان بیشتر از حساب وی برداشت کنم و این مبلغ را به صورت نقدی به وی تحویل دهم و من نیز درخواست وی را قبول کردم اما در زمان برداشت پول، دستگاه Pozz داخل فروشگاه پیغام داد که موجودی حساب کافی نیست. در ادامه خریدار عنوان کرد که مبلغ را به صورت اینترنتی پرداخت خواهد کرد و به این بهانه و پس از گرفتن شماره حساب برای واریز پول به ظاهر مشغول انتقال پول از طریق اینترنت گوشی تلفن همراه خود شد. پس از دقایقی این جوان با نشان دادن متنی که در آن نام صاحب حساب (بنده) درج شده بود، مدعی واریز پول به حسابم شد. با این ترفند، علاوه بر تحویل گرفتن لباس های خریداری شده به مبلغ 5 میلیون تومان، یک میلیون تومان را نیز به صورت دستی از من تحویل گرفت و هر دو نفر از مغازه خارج شدند ولی هیچ گاه پولی به حساب من واریز نشد!


تقدیم پول به کلاهبردار به خاطر ادعای فامیل بودن


من خانمی 76 ساله هستم و در بالا شهر تهران به تنهایی زندگی می کنم. در بانک نشسته بودم که مردی به من نزدیک شد و گفت: «حالا دیگر فامیل خود را نمی شناسی!»، گفتم شما؟ که وی گفت: «شما بگویید که من کی هستم؟». چند نفر از بستگان خود را معرفی کردم تا سرانجام یکی از آن ها به نام سام را معرفی کردم که گفت: «بله، من سام هستم». در ادامه گفت: «من دیشب از خارج آمدم، امروز در حال گذر از خیابان بودم که لاستیک خودرویم ترکید، قصد خرید لاستیک نو داشتم اما به خاطر این که پول کافی همراهم نبود، به در خانه شما آمدم اما بچه ها گفتند که شما به بانک آمدید.» به این بهانه چهار میلیون و ۵۰۰ هزار تومان پول از من گرفت و زمان خروج از بانک گفت: «ظهر ناهار میهمان شما هستم و آن زمان پول را برایتان پس می آورم» اما هرچه ناهار منتظر ماندم، این مرد نیامد. پس از تماس با بستگان خود متوجه شدم از من کلاهبرداری شده است!


کلاهبرداری با انداختن طلا در جعبه


چند وقت پیش در یکی از سایت های همسریابی عضو شدم. یک روز که در این سایت جست و جو می کردم با مردی آشنا شدم که مدعی بود طلافروش است و قصد ازدواج دارد. با توجه به سن و سال و ویژگی های او که از نظر من ایده آل بود، با او تماس گرفتم. رابطه ما ابتدا از طریق چت و ایمیل بود. در این مدت او با چرب زبانی اعتمادم را جلب کرد تا جایی که با گذشت چند ماه، تصمیم گرفتم با او حضوری ملاقات کنم. محل قرارمان در یکی از کافی شاپ های شهرمان بود. وقتی از نزدیک او را دیدم، بیشتر از او خوشم آمد. وی مدعی بود که در بازار طلا از افراد نامدار است و با کشور آلمان در زمینه طلا و جواهر همکاری دارد. آن روز درباره مسائل زیادی حرف زدیم تا این که صحبت به کیفیت طلاهای موجود در ایران رسید. او نگاهی به طلاهایم انداخت و گفت که همه آن ها کهنه شده است و اگر مایل باشم می تواند جعبه ای را در اختیارم قرار دهد که با انداختن طلاهایم به داخل آن، پس از یک هفته درخشندگی و زیبایی را به آنها بازگرداند. من که به او اعتماد کرده بودم و از ماجرای این جعبه شگفت زده شده بودم، قبول کردم و همان لحظه همه طلاهایم را در اختیارش قرار دادم. او طلاها را ظاهرا داخل جعبه انداخت و من حتی صدای آن ها را هم شنیدم که داخل جعبه افتادند. پس از آن جعبه را از او گرفتم و خداحافظی کردیم تا این که یک هفته بعد، وقتی جعبه را باز کردم تا طلاهایم را بردارم، متوجه شدم که جز مقداری میخ، چیزی داخل جعبه نیست و من فریب یک کلاهبردار حرفه ای را خورده ام!


9 بار ازدواج در 2 سال برای گرفتن مهریه


نخستین بار در یک میهمانی بزرگ با جلب نظر پسر جوان و ثروتمندی جرقه نقشه ماهرانه ای به ذهنش نشست. صبح روز بعد به شماره ای که پسر جوان در میهمانی به او داده بود، زنگ زد و قرار ملاقات گذاشت. دو هفته ای از این آشنایی نگذشته بود که دختر جوان خواست با هم عقد کنند، پسر ثروتمند ابتدا نپذیرفت اما چند روز بی محلی دختر جوان کافی بود تا مقدمات خواستگاری و بلافاصله پس از آن مراسم عقد رسمی با تعیین مهریه ای سنگین برگزار شود. روزهای بعد از عقد چهره واقعی عروس مرموز نمایان شد و با بهانه گیری های گاه و بیگاه، همه دیدارها با همسرش را با دعوا تمام می کرد و از این ازدواج ابراز پشیمانی داشت. در همان روزها بود که احضاریه دادگاه خانواده داماد فریب خورده را غافلگیر کرد و مشخص شد نوعروس مهریه اش را به اجرا گذاشته است. در مدت کم آشنایی اش با خانواده داماد آن ها را به خوبی شناخته بود و می دانست پرداخت مهریه چند صد میلیونی اش برای آن ها سخت نیست. داماد روزهای سختی داشت، وقتی پیشنهاد این میزان از مهریه را شنید حاضر به طلاق توافقی شد و تنها عایدی این ازدواج کوتاه مدت پول میلیونی بود که به جیب عروس خانم رفته بود. حالا در پلان دوم دختر جوان با آگاهی از این که چون بعد از عقد به خانه بخت نرفته، طلاقش توافقی بوده و همچنان دوشیزه است با حکم دادگاه نام داماد فریب خورده را از شناسنامه اش پاک کرد و ثبت احوال شناسنامه جدیدی برای او صادر کرد. این ماجرا در کمتر از 2 سال 9 بار دیگر تکرار شد و همه دامادها که از آشنایی با دختری با کلاس و ازدواج با وی خوشحال و راضی به نظر می رسیدند یکی پس از دیگری به دادگاه خانواده رفتند و با پرداخت سکه های طلا وی را طلاق می دادند غافل از اینکه در یک نقشه تکراری گرفتار شده اند.


کلاهبرداری با دستکاری صفرهای رسید خرید


مرد کلاهبردار ابتدا وارد یک فروشگاه می شد و مقدار کمی خرید می کرد و بعد پول آن را از طریق دستگاه کارتخوان می پرداخت. او وقتی که رسید پرداخت را به دست می آورد از مغازه خارج می شد و رسید را جعل می کرد، به این صورت که خیلی ماهرانه چند صفر به انتهای عدد قبلی می افزود و دوباره وارد همان فروشگاه می شد. سپس به اندازه رسیدی که جعل کرده بود خرید می کرد و بعد هنگام پرداخت خودش می رفت سراغ دستگاه کارت خوان، به بهانه این که رمز محرمانه است و می خواهد خودش عملیات پرداخت را انجام دهد. در این مواقع فروشنده ها تنها منتظر رسید می ماندند و مرد شیاد این نکته را می دانست. به همین خاطر مبلغ کمی را در دستگاه وارد می کرد و وقتی رسید بیرون می آمد، آن را با رسید جعلی که تهیه کرده بود عوض می کرد. فروشنده با دیدن رسید جعلی تصور می کرد که معامله انجام شده است، غافل از این که پولی که وارد حسابش شده بسیار کمتر از مبلغ خرید است.


گرفتن دسته های کاغذ به جای دسته های پول


من صرافی دارم. مدتی قبل چهار خارجی نزد من آمدند و گفتند به دلار احتیاج دارند. من هم ارز را برایشان تهیه کردم و بدون هیچ مشکلی فروختم. بعد از آن چهار مرد خارجی چند دفعه دیگر نزد من آمدند و دلار خریدند. ما هر بار از دو تا هفت میلیون تومان معامله کردیم و مسئله خاصی نیز به وجود نیامد تا این که آن ها تماس گرفتند و گفتند معادل 60 میلیون تومان دلار لازم دارند. آن ها گفتند برایشان اسکناس های صد دلاری تهیه کنم. من هم این کار را انجام دادم. سپس آن چهار نفر برای گرفتن دلارها آمدند. من بسته های صد دلاری را تحویل دادم و یکی از آن ها ارزها را در کیفش گذاشت اما وقتی می خواستند پول را پرداخت کنند، گفتند کارت عابربانک خود را جا گذاشته اند. آن ها سپس دلارها را از کیف بیرون آوردند، به من پس دادند و قرار شد ساعتی بعد با کارت برگردند و ارز را تحویل بگیرند. وقتی آن چهار نفر رفتند متوجه شدم سرم کلاه گذاشته اند. بسته هایی که به من داده بودند، دلار نبود. آن ها روی هر بسته یک اسکناس صد دلاری گذاشته بودند اما بقیه آن کاغذهای سفید بود!


خرید گوشی با دزدیدن آگهی فروش آن!


فردی به عنوان فروشنده، مشخصات گوشی تلفن همراه خود را در سایت فروش قرار می دهد و فرد کلاهبردار به عنوان خریدار با وی تماس می گیرد و پس از گرفتن مشخصات کامل گوشی و رسیدن به توافق شماره کارت وی را برای واریز وجه دریافت می کند. سپس فرد کلاهبردار خود اقدام به گذاشتن آگهی فروش با همان مشخصات گوشی در صفحه دیگر سایت می کند و خریدار دوم پس از تماس با کلاهبردار و رسیدن به توافق در خواست شماره کارت برای واریز وجه گوشی را می کند که کلاهبردار شماره کارت فروشنده اول را می دهد. مالباخته وجه را به حساب فروشنده منتقل می کند و طی تماس با کلاهبردار به وی اطلاع می دهد که پول را واریز کرده است که کلاهبردار پس از اطمینان از واریز پول به حساب فروشنده با وی تماس می گیرد و از وی می خواهد تا حساب خود را بررسی کند و فروشنده با اطمینان از این که پول به حساب وی واریز شده است، گوشی را برای کلاهبردار ارسال می کند!


کلاهبرداری با تعقیب لحظاتی قبل از تغییر رمز کارت بانکی


مدرک کارشناسی دارم و با پرسه زدن در شعب مختلف یکی از بانک های کشور مشتریانی را که اقدام به افتتاح حساب و دریافت کارت عابر بانک کرده بودند، شناسایی می کردم و در فرصتی مناسب به تعقیب آنان می پرداختم. هنگامی که آنان برای عوض کردن رمز کارت خود به دستگاه عابربانک مراجعه می کردند و پاکتی را که رمز اولیه کارت درون آن نوشته بود، باز می کردند و به زباله می انداختند این کاغذ را بر می داشتم و با سوء استفاده از اطلاعات داخل آن اقدام به خالی کردن حساب طعمه هایم می کردم. همچنین با نزدیک شدن به مالباخته هنگام تعویض رمز اول کارت خود، رمز جدید را حفظ می کردم و با توجه به این که بانک اقدام به درج رمز اول و دوم کارت درون کاغذ کرده بود، با سوء استفاده از این موضوع در فرصتی مناسب اقدام به خالی کردن حساب مالباختگان از طریق برداشت اینترنتی می کردم.



انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته