دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
30 ارديبهشت 1401 - 00:02
کتابخانه آنا | ۵۹

چشیدن طعم طنازانه زندگی دانشجویی دهه هفتاد با «آبنبات نارگیلی»

«آبنبات نارگیلی» تازه‌ترین جلد از سری رمان‌های آبنباتی مهرداد صدقی است که با لحنی طنازانه زندگی دانشجویی در دهه هفتاد را بیان می‌کند.
کد خبر : 659901
آبنبات نارگیلی

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، رمان طنز «آبنبات نارگیلی» تازه‌ترین جلد از سری رمان‌های آبنباتی مهرداد صدقی است که اسفندماه سال ۱۴۰۰ از سوی انتشارات سوره مهر به قیمت ۷۵ هزارتومان منتشر شد.


صدقی طنزنویسی را در دوران تحصیلش شروع کرد و اولین اثر منتشر شده او به اولین جشنواره طنز دانشجویان در سال 1379 باز می‌گردد. اولین کتاب صدقی با عنوان «نقطه ته خط» منتشر شد اما اغلب او را با کتاب «آبنبات هل‌دار» می‌شناسند. از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به «آخرین نشان مردی»، «دومین نشان مردی» و... اشاره کرد. سریال تلویزیونی «پدرپسری» به کارگردانی محمدرضا حاجی‌غلامی هم که در ماه رمضان سال 1399 از شبکه پنج سیما روی آنتان رفت اقتباسی از کتاب «آخرین نشان مردی» نوشته مهرداد صدقی بود.


آثار قبلی این مجموعه یعنی «آبنبات پسته‌ای»، «آبنبات هل‌دار» و «آبنبات دارچینی»، ماجراهای پسر نوجوانی به‌نام محسن را در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد روایت می‌کرد. محسن که ساکن بجنورد است، در روابطش با اعضای خانواده، دوستان، معلمان و همسایگان ماجراهای دردسرساز و خنده‌داری را رقم می‌زند. این ماجراهای به ظاهر ساده با قلم نمکین و صمیمی صدقی جذابیتی دو چندان برای مخاطب پیدا کرده است.



طعم آبنباتی ماجراهای محسن


محسن شخصیتی شبیه به مجید در «قصه‌های مجید» هوشنگ مرادی کرمانی دارد و اتفاقاً مادربزرگش که با آنها زندگی می‌کند را هم بی‌بی صدا می‌زند. اما برخلاف مجید، خانواده او تنها به بی‌بی خلاصه نشده شامل پدر و مادر و خواهر و برادر و البته داماد و عروس و دایی و زن‌دایی‌اش هم می‌شود. این شخصیت‌ها هرکدام در ماجراهایی که برای محسن رخ می‌دهد نقش دارند و از نگاه او به مخاطب معرفی می‌شوند. محسن که دانش‌آموز نه‌چندان درس‌خوان دوره دبیرستان است، در موقعیت‌های ناخواسته‌ای درگیر می‌شود که این اتفاقت طنز بانمکی را برای مخاطب می‌سازد. ضمن این که خواننده در جریان مطالعه این کتاب‌ها،تا اندازه‌ای با تغیرات اجتماعی و پوست‌اندازی جامعه در سال‌های ابتدایی دهه هفتاد نیز آشنا می‌شود.


در «آبنبات نارگیلی» که جلد بعد از «آبنبات دارچینی» است، همچون کتاب‌های قبلی این مجموعه، شاهد قصه‌ای مستقل اما در امتداد داستان زندگی محسن هستیم. درمیانه دهه هفتاد، محسن حالا دیگر در شهر گرگان دانشجو شده و محور داستان به ماجراهای او و هم اتاقی‌هایش در خوابگاه دانشگاه گرگان مربوط است. هرچند او چند بار و به بهانه‌های مختلف به بجنورد بازمی‌گردد. در این بخش‌ها خواننده باز هم شاهد حضور شخصیت‌هایی همچون پدر و مادر، بی‌بی، دایی، محمد برادر محسن و خواهرش ملیحه و البته دوستان و اقوام محسن است.


آبنبات نارگیلی مثل آثار قبلی صدقی فضای نوستالژیک دارد.در این کتاب و به موازات شرح داستان، مناسبات آدم‌ها و به ویژه جوانان با تحولات سیاسی و اجتماعی نیمه دوم دهه هفتاد نیز بیان می‌شود؛ همچنین شرایط اجتماعی حاکم بر این مناسبات وتأثیرآن بر زندگی راوی نیز در بخش‌های مختلف این رمان به چشم می‌خورد.


کار سختی مثل نوشتن رمان طنز


خلق آثار طنز در هر حوزه‌ای از سخت‌ترین کارهاست. در این میان نوشتن آثار بلند طنز مشکل‌تر و سخت‌تر است. مهرداد صدقی از طنزپردازان خوش‌ذوقی است که با خلق آثار مختلف طنز راه و روش خاص خود را یافته و آثار قابل قبولی در حوزه طنز ارائه داده است.


در «آبنبات دارچینی»، شخصیت اصلی داستان درگیر ماجراهای پیش‌بینی نشده‌ای می‌شود که ناخواسته بر روی زندگی خود و اطرافیانش تأثیر می‌گذارد و همین امر موقعیت‌های طنزآمیزی ایجاد می‌کند. این روایت با دیالوگ‌هایی که طعم شیرین لهجه بجنوردی دارند دلنشین و خوش‌خوان شده است و مخاطب را خسته نمی‌کند. نویسنده که خود زاده بجنورد است و بافرهنگ منطقه شمال خراسان آشنایی دارد، با بهره‌گیری از این ظرفیت موجب خلق شوخی‌های کلامی جالب و خنده‌آور در خلال داستان شده و این مسئله بستر مناسبی برای روایت فراهم می‌کند.


در بخشی از کتاب «آبنبات نارگیلی» که به مراجعه محسن از دانشگاه محل تحصیلش به خانه بعد از چند ماه مربوط است،چنین می‌خوانیم:


«دلم برای همه تنگ شده بود. مامان که صدایم را شنیده بود، از توی آشپزخانه با خوشحالی آمد توی هال و تا مرا دید صورتم را بوسید. بی‌بی هم بعد از این‌که چند بار چشم‌هایش را باز و بسته کرد تا بهتر ببیند، از دیدن من چنان خوشحال شد که دست‌هایش را به نشانه‌ خدا رِ شکر به سوی آسمان برد و گفت:«از گنبذ آمدی ها؟»


_ نه از گرگان آمدم بی‌بی. گنبد نزدیک گرگانه ولی یک شهر دیگه‌یه.


 بی‌بی مثل دفعه قبل گفت:«خا!» ولی مطمئن بودم دفعه بعد هم بعد از توضیح من خواهد گفت خا!.


 پرسیدم:«بی‌بی چه خبر؟» بی‌بی گفت:« حسین برات زنگ زد.» نمی‌دانستم حسین کیست.یک اوستا حسین داشتیم که در کارگری با او آشنا شده بودم و بعید بود او با من کاری داشته باشد، چون شماره خانه‌مان را نداشت. به بی‌بی گفتم:«بی‌بی‌جان این دفعه فامیلش هم بپرس؛ ببینم کی بوده». بی‌بی گفت:« خا، پس برام از فشاری آب جا مکنی؟»


ـ مامان! از وقتی من دانشجو شدم به بی‌بی آب ندادین؟ معلومه منتظر بود یکی بیاد بهش آب بده.


مامان خندید. وقتی گفتم دلم برای خودش و به‌ویژه دست‌پختش چقدر تنگ شده، گفت:«ای الهی بگردمت، بگو هر چه دوست داری برایت درست کنم. سرورم چی میل دارین امشب!؟»


ـ قرمه‌سبزی.
ـ قرمه‌سبزی که برای شب نمی‌شه، باید توی روز درست کنم.
ـ خب پس‌، فردا قرمه‌سبزی.
ـ فردا که خانه‌ ملیحه دعوتیم!
ـ روز بعدش هم که من مِرم که! این چی «سرورم چی میل دارین» شد؟


بی‌بی به من نگاه کرد و گفت:«حالا دیدی؟»
ـ چیه دیدم بی‌بی؟
ـ حالا دیدی هیشکی به من توجه نمکنه!


مامان گفت: «بی‌بی‌جان مگه تو چی خواستی؟»


ـ خا،خواستم محسن هرچی بخواد براش درست کنی که گوش نکردی!
دلم هم برای بی‌بی سوخت که نیاز به توجه بیشتر از حد داشت، هم برای مامان که هر چه به بی‌بی توجه می‌کرد فایده نداشت.


انتهای پیام/۴۱۰۴/


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان ۰ نظر
شمالی
Iran (Islamic Republic of)
سه‌شنبه ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۸:۲۵
۰
کاملا غیر منصفانه است که کتابی در حد و اندازه ی آبنباتهای مهرداد صدقی با اثر با ارزش مرادی کرمانی مقایسه بشه، ظاهرن مطلب شما جنبه ی تبلیغی برای این کتابها داره، بنده هر چهار کتاب آبنبات رو به دلیل همین تبلیغ ها تهیه کردم و خوندم، به نظرم کاملا خنک و لوس و مخصوصا در آبنبات نارگیلی بخش مربوط به غذای متداول گرگانیها کاملا بی ادبانه و وقیحانه است و اینکه چطور سانسور نشده عحیب به نظر میاد.
هلدینگ شایسته