دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
27 ارديبهشت 1401 - 12:23
مائده مرتضوی در گفت‌وگو با آنا:

شیوه برگزاری نمایشگاه کتاب باید تغییر کند/ نباید انتظار داشته باشیم همه داستایوفسکی بخوانند!

نویسنده و مترجم آثار ادبی معتقد است که در بحث کتابخوانی نباید انتظار داشته باشیم همه داستایوفسکی بخوانند. باید از پایه شروع کرد و لازم است که کتاب خواندن جا بیفتد تا سطح کیفی مطالعه افزایش یابد.
کد خبر : 659393
مائده مرتضوی

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، سی‌وسومین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران از بیست‌ویکم اردیبهشت‌ماه در مصلی تهران آغاز به کار کرده و تا سی‌ویکم اردیبهشت‌ماه برگزار می‌شود؛ رویداد فرهنگی که برپایی آن به‌صورت حضوری به علت همه‌گیری ویروس کرونا،دو سالی با چالش و محدودیت‌هایی مواجه شد و به ناچار به بستر الکترونیک راه یافت، تجربه‌ای که افق‌های جدیدی را پیش روی صنعت نشر گشود. به هر حال امسال شاهد برگزاری فیزیکی این نمایشگاه هستیم. البته با توجه به لزوم رعایت شیوه‌نامه‌های بهداشتی، اعمال فاصله‌گذاری و کنترل جمعیت، همزمان با این رویداد فرهنگی، فروش مجازی کتاب هم فعال است.


مائده مرتضوی نویسنده و مترجم متولد ۱۳۶۳ در تهران است. وی فعالیت ادبی خود را با نشریات دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی آغاز کرد و با ترجمه مقالات علمی در نشریات غذا و تغذیه به فعالیت ادامه داد. در بخش داستان کودک شاپرک مجله کیهان بچه‌ها همکاری کوتاهی داشت. داستان های کوتاهش در مجله انشا و نویسندگی چاپ شدند و از سال ۹۱ با سایت‌های ادبی مختلفی همکاری خود را آغاز کرده است. مجموعه داستان «مرگ رنگ»، رمان «سه سکانس از پاییز» و «کابوس‌های درخت پرتقال» از آثار اوست. در حاشیه برگزاری نمایشگاه کتاب با این نویسنده و مترجم جوان به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه از نظر می‌گذرانید.


انتظار می‌رفت نمایشگاه کتاب شلوغ شود


آنا: استقبال از سی‌وسومین دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را چطور ارزیابی می‌کنید؟


مرتضوی: با توجه به دو سال وقفه، انتظار می‌رفت نمایشگاه کتاب شلوغ شود اما این اتفاق نیفتاد. به هر حال این رویداد فرهنگی به فاصله چند ماه از برگزاری نمایشگاه مجازی برگزار شد و هم‌زمان با آن، خرید از سایت به صورت مجازی هم داریم. با توجه به اینکه خیلی‌ها ترجیح می‌دهند کتاب را به صورت سنتی تورق کنند و حضوری کتاب بخرند و کیفیت کاغذ، جلد و.. آن را بررسی کنند؛ بنابراین می‌توان گفت حضور معقولی وجود دارد و نسبتاً خوب است. یعنی ما فقط کتاب را به عنوان یک مسئله محتوایی نگاه نمی‌کنیم. به همین خاطر است که ناشران بزرگ برای طراحی جلد، کیفیت چاپ‌ و کیفیت کاغذ آثارشان خیلی دقت می‌کنند. چون کتاب در درجه اول یک کالا است، خیلی‌ از افراد ترجیح می‌دهند که حضوری کتاب را بخرند.


نباید انتظار داشته باشیم همه داستایوفسکی بخوانند!


آنا: همیشه می‌گفتند سرانه مطالعه در کشور پایین است، این دو سال وقفه و نبود نمایشگاه باعث شد مردم بیشتر از کتاب دور شوند. فکر می‌کنید رابطه مردم و کتاب درست شود؟


مرتضوی: بستگی دارد، نمی‌شود صرفاً با برگزاری نمایشگاه و طراحی پوستر و شعار انتظار داشته باشیم سرانه مطالعه بالا برود، باید فرهنگ‌سازی شود. فرهنگ‌سازی هم در حد شعار نه، نیاز است برنامه‌های تلویزیونی تولید شود؛ برنامه‌هایی همچون «کتاب‌باز» که حداقل کتاب‌هایی همه‌خوان به مردم معرفی شود و آن‌ها به مطالعه عادت کنند. ما نباید انتظار داشته باشیم همه داستایوفسکی بخوانند، باید از پایه شروع کرد. ابتدا لازم است که کتاب خواندن را جا بیندازیم تا سطح کیفی مطالعه را افزایش دهیم. برای مثال می‌توانیم زنگ کتابخوانی در کودکستان و مدرسه داشته باشیم، مدارس ماهیانه برای مناسبت‌های خاص خرید کتاب داشته باشند، این‌ گونه هم از ناشر حمایت می‌شود هم از کتابفروشی‌ها. به نظر من تنها قسمتی که کار خود را به درستی انجام می‌دهد، کتابفروشان هستند؛ آن‌ها با برگزاری جلسات کتابخوانی و داستان‌خوانی فرهنگ کتابخوانی را در جامعه جا می‌اندازند و سرانه مطالعه کم‌کم بالا می‌رود.


تغییراتی در سازوکار نمایشگاه کتاب به وجود بیاید


آنا: به کتابفروشان اشاره کردید، آن‌ها از برگزاری نمایشگاه کتاب شکایت دارند و معتقدند که باعث کاهش فروش آن‌ها می‌شود.


مرتضوی: کلاً نیاز است تغییراتی در سازوکار نمایشگاه کتاب به وجود بیاید. مثلاً در کشورهای دیگر نمایشگاه ۱۰ روز نیست، سه، چهار روز برگزار می‌شود. بروشور می‌آورند و کتاب‌ها را معرفی می‌کنند تا مراجعان کتاب‌های موردنظر خود را از کتابفروشی تهیه کنند. ولی از یک طرف دیگر چون امکانات کتابخوانی و کتابفروشی‌ در سطح کشور به‌طور مساوی پخش نشده و خیلی از شهرها هستند که کتابفروشی ندارند، تمام امید و آرزوی آن‌ها به همین ۱۰ روز است که بیایند به نمایشگاه و کتاب‌هایی را که می‌خواهند بخرند، پس از این جهت ما باید فروش هم داشته باشیم. یعنی کشور ما به لحاظ جغرافیایی موقعیتی دارد که هم پهناور است و هم اینکه امکانات در آن به‌طور مساوی تقسیم نشده است.


با این شرایط ما در نمایشگاه باید فروش کتاب را داشته باشیم اما باید سازوکار دیگری برای آن طراحی شود. مثل همان طرح‌های یارانه کتاب، پاییزه و تابستانه کتاب. ما خیلی نباید روی این مسئله تأکید کنیم که با برگزاری نمایشگاه کتاب کتابفروشان ضرر می‌کنند و تعطیل می‌شوند. این دو، مسئله جدا هستند و نمی‌شود نمایشگاه کتاب را لغو کرد، باید راهکارهایی حمایتی از کتابفروشان در نظر گرفت و اجرا کرد.


آنا: از طرفی گرانی کتاب هم مشکل ساز است و بسیاری از آن گلایه دارند.


مرتضوی: گرانی کتاب فقط به این علت نیست که ناشران هر قیمتی که می‌خواهند پشت جلد می‌زنند. مسئله قیمت‌گذاری کتاب ریشه در موارد دیگری هم دارد؛ قیمت کاغذ، واردات، میزان تولید کاغذ داخلی و... به‌هرحال کتاب یک کالا است؛ طراحی جلد می‌خواهد، برای تولید آن به ویراستار، نمونه‌خوان و کارمند نیاز است و باید حقوقی هم برای آن‌ها در نظر گرفته شود.


شیوه برگزاری نمایشگاه کتاب باید تغییر کند/ نباید انتظار داشته باشیم همه داستایوفسکی بخوانند!




بیشتر بخوانید:





کتاب‌های صوتی و الکترونیکی در راستای ترویج کتابخوانی


آنا: بزرگ‌ترین عاملی که می‌تواند کودکان ونوجوان را به کتاب‌خوانی ترغیب کند، چیست؟


مرتضوی: کتاب قابل تبدیل در فرم‌های دیگری هم هست، مثلاً الان کتاب‌های صوتی و الکترونیکی رواج پیدا کرده‌اند. پس با این راه می‌شود آن‌ها را عادت داد که کتاب صوتی گوش کنند و کتاب الکترونیکی بخوانند.


آنا: به کتاب‌های صوتی و الکترونیکی اشاره کردید، این نوع کتاب‌ها می‌تواند جای کتاب فیزیکی را بگیرد؟‌


مرتضوی: کتاب‌های صوتی و الکترونیکی و... می‌تواند در عادت به کتابخوانی مؤثر باشند. وقتی گوشی تلفن همراه در دسترس نوجوان و جوان است می‌توانیم او را با این گونه کتاب‌ها آشنا کنیم، وقتی به کتاب خواندن عادت کردند شاید به سمت کتاب کاغذی هم بیایند. در کل خیلی‌ از افراد کتابخوان ترجیح می‌دهند کتاب کاغذی بخوانند.


آنا: معضل دیگر صنعت نشر، رواج کتاب‌سازی است، راه مقابله با آن‌ها را چه می‌دانید؟


مرتضوی: متأسفانه این دسته از افرا کتاب‌های پرفروش هر نشری را با کیفیت‌های خیلی پایین کپی می‌کنند و می‌فروشند. راه مقابله با آن‌ها اطلاع‌رسانی و معرفی بهینه کتاب است. یعنی همان‌طور که کتاب را معرفی می‌کنیم، راه‌های تهیه آن را هم بگوییم. وقتی اطلاع‌رسانی شود دیگر هیچ‌کس به کتاب‌های کپی شده و کتاب‌سازان اعتنا نمی‌کند.


حل مشکلات ترجمه با قانون کپی‌رایت


آنا: شما ترجمه هم می‌کنید، در این زمینه با چه چالش‌هایی مواجه هستید؟


مرتضوی: چالش اصلی مسئله قانون کپی‌رایت است که هر کتابی که پرفروش باشد هر مترجمی می‌تواند خیلی راحت و قانونی آن را ترجمه کند و در نشری به چاپ برساند. گاهی اوقات از یک کتاب ترجمه‌های متعددی می‌بینیم.


آنا: به چند ترجمه بودن کتاب‌ها اشاره کردید. این را ویژگی منفی می‌دانید؟


مرتضوی: گاهی اوقات ترجمه‌های خوبی از یک کتاب هست، نمی‌شود همیشه هم بگویی فقط ترجمه فلان نشر خوب است و بقیه خوب نیستند. اما این موضوع باعث می‌شود در نهایت آمار تعداد کتاب‌ها زیاد شود و ناشرهای کوچک‌تر با مشکل پخش کتاب‌هایشان مواجه شوند چون هر کتابفروشی نهایتاً یکی، دو ترجمه از یک کتاب را می‌فروشد. از سوی دیگر باعث می‌شود که ما از ترجمه خیلی از آثار موفق‌تر باز بمانیم. یعنی صرفاً ترجمه آثار پرفروش این ضربه را هم به ادبیات‌مان می‌زند که خودمان را محروم کنیم. به همین دلیل اگر مسئله کپی‌رایت حل شود، هم مترجم‌ها دست‌شان بازتر می‌شود هم می‌توانند قطعاً انتخاب‌های بهتری داشته باشند و هم اینکه این‌قدر در بازار کتاب اشباع نمی‌شود که از یک کتابی با ترجمه‌های مختلف داشته باشیم، بعد از یک طرف خواننده سردرگم می‌شود. بسیاری از مشکلات ترجمه با کپی‌رایت حل می‌شود.



آنا: در حال حاضر به چه کاری مشغول هستید؟‌


مرتضوی: آخرین کتاب من «کابوس‌های درخت پرتقال» است که پاییز ۹۹ وارد بازار شد. چاپ چهارم آن تا چند روز دیگر منتشر می‌شود. این کتاب درباره رفت و برگشت زمانی برای کشف یک راز است و به سمت رئالیسم جادویی می‌رود. در این کتاب یک اتفاق فراواقع‌گرایانه می‌افتد که باعث می‌شود تمام رازها برای راوی داستان برملا شود.


آنا: چه شد که به سمت رئالیسم جادویی رفتید؟


مرتضوی: خیلی دلم می‌خواست معماری خود داستان را در طبقات یک خانه بچینم. برای من هر طبقه یک معنی دارد. حتی حیاط و درخت آن خانه برای من به منزله شجره خانوادگی آن چند نفری بوده که خواستند زندگی‌شان را تعریف کنند، دلم می‌خواست یک امتحانی کنم برای یک جور دیگر نوشتن. یعنی نمی‌خواستم صرفاً با فلش‌بک زدن به گذشتهبه راز داستان پی ببریم. به همین خاطر به سمت رئالیسم جادویی رفتم.


انتهای پیام/۱۱۰/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته