دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
07 دی 1400 - 18:48

چرا فرانسه راهبرد اخلال در مذاکرات وین را در دستور کار خود قرار داده است؟

پاریس در دور جدید مذاکرات وین نیز به‌دنبال اخذ امتیاز از ایران، کسب جایگاه برتر در اتحادیه اروپا و پیگیری منویات رژیم‌ صهیونیستی و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس است.
کد خبر : 631259
362

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، تقریبا تمام کشورهای حاضر در مذاکرات «لغو تحریم‌ها» در هتل کوبورگ وین، مذاکرات فعلی را که از عصر روز گذشته دور تازه‌ای از آن در دستورکار قرار گرفت متفاوت از مذاکرات سال۲۰۱۵ می‌دانند. روی زمین، آمریکا توانسته به‌صورت یکجانبه تحریم‌ها را به پیش از توافق هسته‌ای بازگرداند، اما درمقابل ایران نیز برنامه هسته‌ای خود را چندین گام به پیش برد و از غنی‌سازی ۲۰درصد به غنی‌سازی ۶۰درصدی با استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته دست یافته است. در مذاکرات تمام کشورها این تغییر را دریافته‌اند و تلاش می‌کنند برمبنای همین تحولات، تصمیم‌گیری و اقدام کنند. در این میان اما فرانسه نقش متفاوتی دارد. پاریس که زمینه‌های راهبردی چندانی در ارتباط با ایران و مذاکرات پیرامون آن به‌نسبت دیگر بازیگران حاضر در وین هیچ‌گاه نداشته و ندارد، نقشش در مذاکرات هسته‌ای از سال۲۰۱۳ تا به‌ امروز تفاوتی نکرده است. کارشکنی‌های فرانسه در مذاکرات منتهی به برجام، باعث شد این کشور عنوان «پلیس بد» مذاکرات را به‌خود اختصاص دهد.


در مذاکرات فعلی نیز فرانسوی‌ها با همان سیاست پای میز مذاکره آمده‌اند و در روند مذاکرات کارشکنی می‌کنند. بر همین اساس حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه پنجشنبه دوم دی در کنفرانس خبری پس از دیدار با وزیر امور خارجه عراق در تهران، در پاسخ به سوالات خبرنگاران پیرامون مشکلات موجود هفتمین دور مذاکرات در وین، از رویکرد اروپا و به‌ویژه فرانسه انتقاد کرد و شیوه در پیش گرفته شده توسط پاریس را «غیرسازنده» توصیف کرده بود. وزیر امور خارجه از ارائه جزئیات بیشتر دراین‌باره خودداری کرد اما روز یکشنبه یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود به ایرنا گفته بود که در دور هفتم مذاکرات غیبت دوروزه حضور نمایندگان فرانسه به‌دلیل شرکت در اجلاس وزرای امور خارجه گروه۷ در لیورپول، باعث «پیشرفت زیاد» کار روی پیش‌نویس‌ها شد اما بعد از بازگشت نمایندگان فرانسه و «مخالفت آنها با پیش‌نویس‌ها، مسیر مذاکرات مختل شد».




بیشتر بخوانید:


رمزگشایی از بازی مخرب فرانسه در مذاکرات وین




برای درک نقش پاریس در مذاکرات نیاز به اخبار وقایع داخل مذاکرات وین نیست و از اظهارات مقامات عالی‌رتبه فرانسه می‌توان رویکرد این کشور را در مذاکرات دریافت. در میانه مذاکرات وین، امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه در راس هیاتی بلندپایه شامل وزیر دفاع، وزیر امور خارجه، وزیر تجارت خارجی، وزیر فرهنگ و همچنین تیمی از روسای شرکت‌های بزرگ فرانسوی به ۳کشور امارات، قطر و عربستان‌سعودی سفر کرد و توانست امتیازات قابل‌توجهی را نیز کسب کند. یکی از امتیازات بزرگ این سفر برای مکرون، امضای قرارداد فروش ۸۰جت جنگنده «داسورافال» و ۱۲فروند بالگرد کاراکال به ارزش ۱۹میلیارد دلار به امارات عربی متحده بود. این قرارداد بزرگ‌ترین فروش جنگنده رافائل از زمان ارائه آن به بازارهای جهانی است که می‌تواند ۷هزار شغل در فرانسه ایجاد کند. به همین دلیل پس از انعقاد این قرارداد، سهام شرکت داسو که سازنده جنگنده‌های رافائل است، ۹درصد رشد کرد.


یکی از نتایج امضای این قرارداد چشمگیر در غروب جمعه ۱۲آذر مشخص شد. مکرون که تیم مذاکره‌کننده‌اش در وین، وظیفه ایجاد تشنج در گفت‌وگوها و کاستن از سرعت تفاهمات را دنبال می‌کرد، در آخرین ساعات دور هفتم مذاکرات وین، خبر از موفقیت‌آمیز نبودن مذاکرات داد و ازسرگیری آن در کوتاه‌مدت را بعید دانست. این رویکرد مکرون در شرایطی که مذاکرات ۶روز بعد در ۱۸آذر ازسرگرفته شد، به وضوح نقش مخرب فرانسه را به نمایش گذاشت.


این رویکردهای مخرب مقامات فرانسه یادآور تلاش آنها برای کارشکنی در مذاکرات ژنو۲ است؛ جایی که ایران و کشورهای ۱+۵ در آستانه رسیدن به یک توافق مقدماتی بودند اما فرانسوی‌ها با ایستادگی درمقابل آمریکا و انگلیس، مانع از انعقاد توافق شدند. لوران فابیوس، وزیر امور خارجه وقت فرانسه، یک روز پیش از آن گفته بود نگرانی‌های رژیم‌صهیونیستی در مذاکرات باید حتما در نظر گرفته شوند.

ایفای یک نقش تکراری طی ۸سال از ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۱ این پرسش را به‌دنبال دارد که دلیل چنین رویکرد بدون تغییری ازسوی پاریس در هر دور از مذاکرات چیست؟


فرانسه مانع مهم دور آخر


ایران در مذاکرات وین با طیفی از قدرت‌های شرقی و غربی روبه‌رو است که یا با آنها همکاری داشته یا دارای دشمنی آشکاری است. با این حال از نظر کلی تهران با تمامی کشورهای عضو مذاکرات هسته‌ای دارای زمینه‌هایی برای تعامل یا معاملات راهبردی است. در این بین، تنها کشور فرانسه است که عملا نتوانسته خود را در این سطح تعریف کند. در ادامه به بررسی زمینه‌های راهبردی روابط مثبت یا منفی ایران با کشورهای عضو مذاکرات هسته‌ای پرداخته‌ایم.


۱. چین


برای چین به‌عنوان کشوری که سابقه همکاری‌های جدی با ایران دارد، تهران محلی برای عبور و رسیدن به اروپا است. ایران چه در خاک خود و چه در خاک کشورهای حوزه محور مقاومت بر بخشی از طرح «یک کمربند یک جاده» تسلط یا نفوذ دارد. ازسوی دیگر ایران از طریق تاثیر قابل‌توجهی که بر جریان صادرات نفت در خلیج‌فارس و دریای سرخ دارد، برای چین حائز اهمیت است زیرا قادر به مختل‌سازی جریان انتقال نفت به بازارهای جهانی است. همچنین تهران جزء معدود کشورهای صادرکننده نفت است که سیاستی مستقل از آمریکا دارد و درصورت تشدید تنش‌ها بین پکن و واشنگتن، از فشارهای آمریکا اثر نمی‌پذیرد، درحالی‌که عربستان، امارات یا قطر با فشار آمریکایی‌ها به‌طور حتم سر ناسازگاری با چین خواهند گذاشت. ازسوی دیگر چین می‌داند ایران یک محافظ سخت برای جلوگیری از نفوذ آمریکا به آسیاست و از این‌رو خواهان تضعیف بیش از اندازه ایران توسط واشنگتن به‌وسیله تحریم‌ها نیست.


۲. آمریکا


واشنگتن بر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس مسلط است اما به‌دلیل تسلط ایران بر شمال خلیج‌فارس، نفوذ واشنگتن در قوس جنوبی خلیج‌فارس با خطری معتبر روبه‌رو است. در طرف دیگر نیز تهران با ایجاد محور ایران-مدیترانه درحال ایجاد خطر موجودیتی برای رژیم‌صهیونیستی است که مهم‌ترین و مطمئن‌ترین متحد واشنگتن در منطقه محسوب می‌شود.


۳. انگلیس


لندن بازیگر قدیمی و پرسابقه منطقه است. تحولات غرب آسیا نشان داده واشنگتن بدون همراهی لندن، دست به یک اقدام جدی در غرب آسیا نمی‌زند. انگلیسی‌ها در منطقه اهدافی تقریبا مشابه آمریکایی‌ها دارند و قصد دارند مانع از تسلط ایران بر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس، تهدید رژیم‌صهیونیستی و رسیدن محور مقاومت با افکار انقلابی‌اش به مرزهای اروپا شوند.


۴. روسیه


در دریای خزر، مسکو همسایه ایران به‌شمار می‌رود و همزمان تهران را تنها کشور قدرتمند خارج از نفوذ واشنگتن در غرب آسیا می‌داند که می‌توان با آن برای مهار سیاست‌های توسعه‌طلبانه آمریکا همکاری کرد. از نگاه مسکو حضور ایران در غرب آسیا باعث شده است یک مانع جدی دربرابر رسوخ افکار تکفیری به قفقاز و مناطق جنوبی روسیه ایجاد شود.


۵. آلمان


برلین دارای روابط سنتی با ایران است و همواره یک نگاه اقتصادی قوی به تهران داشته است. آلمان به‌عنوان سومین صادرکننده جهان، بزرگ‌ترین اقتصاد و پرجمعیت‌ترین کشور اتحادیه اروپا به‌شدت نیازمند منابع قابل‌اتکای انرژی است. ایران که درمجموع بزرگ‌ترین ذخایر نفت و گاز جهان را دراختیار دارد یک گزینه مناسب برای تامین انرژی اروپا درکنار روسیه است. بسیاری از کشورهای تولیدکننده انرژی تنها قادر به تامین یکی از این منابع برای اروپا هستند، مانند عربستان که تنها صادرکننده نفت است یا ترکمنستان که فقط گاز صادر می‌کند. دیگر کشورها مانند آذربایجان نیز که صادرکننده نفت و گاز هستند از حجم بزرگی از ذخایر بهره نمی‌برند که قادر به تامین نیازهای اروپا باشد. به همین جهت برای برلین تنها دو گزینه بزرگ یعنی مسکو و تهران وجود دارد که می‌توانند انرژی مورد نیاز این کشور را به شکل کلان تامین کنند. اتکای صرف آلمان به منابع انرژی روسیه می‌تواند به ابزاری در دستان مسکو علیه اروپا تبدیل شود. به همین دلیل آلمان در بلندمدت نمی‌تواند بخش اعظم انرژی اروپا را از رقیب سنتی‌اش روسیه تامین کند. از این‌رو برلین نگاهی راهبردی به تهران دارد حتی اگر شرایط روابط دو طرف را به‌سمت تنش پیش ببرد.


ایران و فرانسه بدون زمینه همکاری راهبردی


ایران در روابط خود با قدرت‌های حاضر در مذاکرات هسته‌ای می‌کوشد از نگاه‌های موجود به خود بهره‌برداری کند. تهران از یک‌سو در چهارچوب سیاست نگاه به شرق خواهان ایجاد روابط سطح بالا با چین و روسیه در حوزه‌های اقتصادی، فناوری و نظامی است و از طرف دیگر می‌کوشد درقبال پذیرش برخی محدودیت‌ها، از منافع حاصل از توافق با غرب که شامل کاهش تحریم‌های اقتصادی و کاهش تنش‌ها در منطقه است، استفاده کند.


در این میان اما روابط ایران با فرانسه دارای ابعاد راهبردی نیست. باید در نظر داشت گرچه فرانسه به‌دلیل حضور در بلوک غرب به شکل عمومی دارای زمینه‌های تعامل راهبردی با ایران است اما به‌طور کلی اهداف راهبردی غرب درقبال تهران توسط واشنگتن و لندن رهبری و مدیریت می‌شوند نه پاریس.


از این‌رو درحالی‌که همزمان برای آمریکا، انگلیس و فرانسه حفظ منافع‌شان در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس و حفظ امنیت رژیم‌صهیونیستی دارای اهمیت بالایی است، به‌دلیل نقش بزرگ واشنگتن و لندن در این حوزه برای تهران، پاریس از دور بازی خارج است.


راهبرد فرانسه


پاریس با پذیرش واقعیات موجود تلاش می‌کند در لایه‌های سطحی‌تر و حوزه‌های تاکتیکی به بازیگری بپردازد تا در مذاکرات منزوی نشود. از آنجاکه فرانسه نه قادر به ارائه و نه اخذ امتیازات راهبردی با ایران است، می‌کوشد از طریق اختلال در مذاکرات همانند دور پیشین توافق برجام، ضمن افزایش وزن خود، امتیازاتی اقتصادی را به‌جای امتیازات ناموجود راهبردی، کسب کند.


همچنین درحالی‌که فشارهای رژیم‌صهیونیستی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس به آمریکا به‌عنوان بازیگر اصلی در مذاکرات هسته‌ای، حدود و دستاوردهایی «مشخص» دارد، فرانسه این قابلیت را دارد تا خواسته‌های آنها را که توسط آمریکا مورد پذیرش قرار نگرفته‌اند، در مذاکرات هسته‌ای نمایندگی کند و در ازای آن از این طرف‌ها و همچنین ایران امتیازاتی اقتصادی دریافت کند.


امتیازات اقتصادی کسب‌شده توسط فرانسه از ایران که در دور گذشته توافق که به انعقاد برجام منجر شد شامل مواردی مانند بازگشت شرکت‌های خودروسازی این کشور به ایران و ادامه رهبری آنها بر بازار خودروی ایران توسط شرکت‌های پژو و رنو بود. گفته می‌شود بلافاصله بعد از انعقاد برجام، نخستین هیئت‌هایی که در سطح گسترده به ایران آمدند خودروسازان و دیگر شرکت‌های فرانسوی بودند.


شرکت هواپیماسازی ایرباس نیز موفق شد قراردادی ۲۰میلیارد دلاری برای فروش ۱۰۰فروند هواپیمای مسافربری جت به ایران منعقد کند و ۲۰فروند هواپیمای مسافربری توربوپراپ ATR-۷۲ را نیز به تهران بفروشد. شرکت توتال نیز درقالب یک کنسرسیوم به‌همراه شرکت سینوپک چین موفق شد قرارداد ۵میلیارددلاری فاز۱۱ پارس‌جنوبی را به‌دست آورد. اینها بخشی از منافعی بود که فرانسوی‌ها توانستند با کارشکنی در مذاکرات، آن را کسب کنند.


منابع آگاه می‌گویند پاریس در دور جدید گفت‌وگوهای وین نیز به‌دنبال اخذ امتیاز از ایران، کسب جایگاه برتر در اتحادیه اروپا، افزایش وزن خود دربرابر انگلیس و آلمان و همچنین پیگیری منویات رژیم‌صهیونیستی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس درقبال دریافت امتیازات از آنهاست. فرانسه که توان اخذ امتیازات راهبردی در وین را ندارد، سعی می‌کند با «دستفروشی» در داخل و بیرون هتل کوبورگ منافعی برای خودش دست‌وپا کند.


منبع: فرهیختگان


انتهای پیام/پ



انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته