دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
14 آبان 1400 - 14:22
کتابخانه آنا/ ۳۰

نگاه طنازانه «من و باباشاهم» به تاریخ ایران/ ستون‌نویسی، سبک و سیاقی جذاب در روزنامه‌نگاری که فراموش شده است

کتاب «من و باباشاهم» مجموعه ۲۴ داستان طنز از زندگی شاهان و ولیعهدان در تاریخ ایران است که از دوره مادها تا سقوط قاجار را شامل می‌شود.
کد خبر : 619093
من و باباشاهم



به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، طنز یکی از محبوب‌ترین ژانرهای ادبی در سراسر دنیاست که به نسبت بسیاری از دیگر گونه‌های ادبیات، در راه برقراری ارتباط با مخاطب، مسیر راحت‌تر و اصطلاحا سرراست‌تری را طی می‌کند. بسیاری از نویسندگانی که در حوزه طنزنویسی دست به قلم هستند، با سرعت بیشتری نام‌شان را در میان دوستداران حوزه ادبیات و کتاب جا می‌اندازند.


از میان نویسندگان طنز نیز، آن گروه از قلم به‌دستان که این سبک نوشتاری را به صورت روزانه، هفتگی یا ماهیانه در مطبوعات و رسانه‌های جدید انجام می‌دهند نیز به نسبت نویسندگانی که صرفا داستان‌های کوتاه طنز می‌نویسند، یک قدم جلوتر هستند. چون آنها هم امکان بیشتری برای ارتباط با مخاطب دارند، هم با داشتن این امکان، توانایی بیشتری برای آزمون و خطا و انداختن قلاب به ذهن خوانندگان خود دارند.


 نگاه طنازانه «من و باباشاهم» به تاریخ ایران/ ستون‌نویسی، سبک و سیاقی جذاب در روزنامه‌نگاری که فراموش شده است


هنر ستون‌نویسی در روزنامه‌ها


در تاریخ ادبیات ایران، چهره‌های فراوانی بودند که طنز درونمایه اصلی آثار آنها بوده و هرجا که کتاب و قصه و یادداشتی از آنها به یادگار مانده، خواندن‌شان لبخند عمیقی به خوانندگان آنها نشانده است. در این میان اشخاص بزرگی را می‌توان نام برد، از عبید زاکانی گرفته تا محمدعلی جمال‌زاده، عمران صلاحی، کیومرث صابری فومنی، هوشنگ مرادی کرمانی و نجف دریابندری و بسیاری دیگر از بزرگانی که در این راه تلاش‌های بسیاری کرده‌اند.


نقش رسانه در به شهرت رسیدن و دیده شدن نویسندگان طنز نقشی انکارناپذیر است. همانطور که امروز به مدد شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های دیجیتال نوین، روز به روز به تعداد کمدین‌ها و سلبریتی‌های این حوزه اضافه می‌شود و این افراد خیلی راحت چند میلیون نفر را با یک یا چند محتوای تصویری به سمت خود جلب می‌کنند، در گذشته بسیاری از طنزنویسان به نام کشورمان با عبور از دروازه مطبوعات به این حوزه ورود کردند.


«ستون‌نویسی» یکی از محبوب‌ترین ژانرهای روزنامه‌نگاری در سراسر دنیاست و بسیاری از نویسندگان مطرح جهان یا با این مدل نوشته‌ها نام خود را سر زبان‌ها انداختند، یا چنین سبک و سیاقی در نویسندگی را تجربه کردند. طنزنویسان شناخته شده کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نیستند و بسیاری از آنها، سابقه نوشتن مطالب متعددی (به صورت ثابت یا گذری) را در مطبوعات مختلف دارند، مطالبی که هرکدام از آنها در دوره‌های مختلف تاریخی با محبوبیت شدیدی مواجه بود.


در طول این سال‌ها آثار بسیاری از این طنزنویسان که مخصوص انتشار در مطبوعات بوده، در کنار هم جمع‌آوری شده و به عنوان کتاب به انتشار درآمده است. آثاری که در کنار هم قرار گرفتن‌شان تصویر جالبی از زاویه نگاه این نویسندگان و نوع پرداخت‌شان به سوژه‌های ناب روز و اتفاقات تاریخی به مخاطب ارائه می‌دهد.


همانطور که سبک طنزنویسی و ستون‌نویسی هنوز هم در ادبیات و روزنامه‌نگاری ما وجود دارد (نه به پررنگی گذشته) هنوز هم هستند کتبی که از دل چنین سبک و سیاقی متولد می‌شوند و به بازار می‌آیند. مثل کتاب «من و باباشاهم» به قلم احسان ناظم‌بکایی که مجموعه‌ای است از پاورقی‌های این نویسنده برای مجله «دانستنی‌ها»، یکی از مجله‌های با سابقه گروه مجلات همشهری.


کتاب «من و باباشاهم» مجموعه ۲۴ داستان طنز از زندگی شاهان و ولیعهدان در تاریخ ایران است که از دوره مادها تا سقوط قاجار را شامل می‌شود. کتابی در قطع جیبی از انتشارات حوض نقره که حمل و نقل آن را بسیار آسان کرده و جدا از زبان طنازانه نویسنده و حال و هوای جذابی که داستان‌های مختلفش دارد، تصویرسازی آن نیز بسیار قابل توجه است. کاریکاتورهای محمدرضا دوست‌محمدی کمک بزرگی به تصویرسازی ذهنی مخاطب کرده است.


کتابی از همشهری جوانی‌ها


 نگاه طنازانه «من و باباشاهم» به تاریخ ایران/ ستون‌نویسی، سبک و سیاقی جذاب در روزنامه‌نگاری که فراموش شده است


خوانندگان قدیمی مطبوعات حوزه جوانان در دهه هشتاد، همانطور که با نام احسان ناظم‌بکایی به واسطه حضور در هفته نامه «همشهری جوان» آشنا هستند، محمدرضا دوست‌محمدی را هم می‌شناسند، کسی که در زمینه طراحی جلد و گرافیک این مجله کاملا موفق بود و بسیاری از آثارش در زمان انتشار سروصدای زیادی به پا می‌کردند.


در میان کتب طنز، آثاری که به یک دوره، یا دورانی خاص از تاریخ ایران بپردازند زیاد هستند، اما سوژه «من و باباشاهم» که صرفا روی زندگی شاهان و شاهزادگان ایران تمرکز کرده، آن را به اثری خاص در حوزه طنز تاریخی بدل کرده که قسمت‌های بامزه زیادی دارد. ناظم‌بکایی عنوان کرده که ایده سبک و سیاق نوشتن این پاورقی‌ها را از کتاب «چنین کنند بزرگان» نجف دریابندری گرفته است، نویسنده و مترجمی که جایگاهش در ادبیات طنز معاصر ایران تثبیت شده است.


در بخش‌هایی از این کتاب آمده است:


مطمئنا اگر دستگاه سونوگرافی زودتر اختراع می‌شد، ما اینقدر در تاریخ برادرکشی، تخلیه کاسه چشم و سر زیر آب کردن نداشتیم، چون طبق قاعده «دو شاه در اقلیمی نگنجند» هر شاهی برای جانشینی فقط احتیاج به یک پسر دارد و مابقی پسرها به نفع خودشان است که وارد دنیا نشوند. در همین راستا وقتی هزار سال قبل سبکتگین می‌خواست سلسله غزنویان را راه بیندازد، هنوز سونوگرافی به روش موجود اختراع نشده بود. آن موقع با نیزه و شمشیر و اجسام نوک‌تیز، سونوگرافی می‌کردند که نتیجه همه آنها یکی بود و فرد سونوگرافی شده را به دیدار حضرت قابض‌الارواح می‌فرستاد. بنابراین سبکتگین صاحب دوتا پسر شد. اسم یکی را محمود گذاشت و اسم دیگری را اسماعیل تا معلوم شود اعتقادی به شباهت اسم فرزندان ندارد.




بیشتر بخوانید:


«داستان‌های شگفت‌انگیز» کتابی جذاب با مقدمه‌ای از هیچکاک


آشنایی با مفهوم طنز در کتاب «ادموند گانگلیون و پسر»


فرهنگ غذایی ترکیه را با این کتاب خوشمزه بشناسیم


«ساحل تهران» مجموعه‌ای موجز برای دوستداران داستان کوتاه عاشقانه




این درست است که این روزها مطبوعات به اندازه گذشته در بین مردم محبوبیت ندارند و دیگر کمتر کسانی پیدا می‌شوند که برای خرید یک هفته‌نامه یا ماهنامه، با شوق و ذوق به دکه‌های روزنامه‌فروشی سر بزنند. یا اینکه فضای مجازی کاری کرده سلبریتی‌ها کم‌سواد و شاخ‌های مجازی بی‌سواد خودشان را به عنوان پرچمداران فرهنگ و هنر جا بزنند و دنبال کنندگان چندصدهزار نفری و میلیونی داشته باشند، اما نباید روزنامه‌نگاری، به خصوص از نوع رندانه را فراموش کنیم، روشی که می‌تواند هنوز هم حرف‌ها و نیش و کنایه‌های زیادی در دل خود داشته باشد.


کتاب «من و باباشاهم» یکی از آخرین نمونه‌های موفق از کتبی است که با زبان طنازانه به دل تاریخ ورود کرده و در بسیاری از روایت‌ها و قصه‌های آن، گوشه و کنایه‌های جالبی به مسائل روز و اتفاقات جدید زده شده است، کتابی که باتوجه به سبک خشتی و قطع کوچک آن و داستان‌های کوتاهش، می‌تواند گزینه مناسبی برای پر کردن اوقات خالی روز باشد. مثل وقتی که در تاکسی، اتوبوس یا مترو نشسته‌اید از پرسه زدن بی دلیل در شبکه‌های اجتماعی خسته شده‌اید.


انتهای پیام/۴۱۷۳/



انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته