دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
31 خرداد 1400 - 10:50
یادداشت| رامین آریان راد؛

طالبان عصای دست آمریکا درنبرد با هژمونی چین

کارشناسان و تحلیلگران، زمین نبرد آمریکا با چین را عمدتاً در حوزه تجاری می‌دانند و از استفاده ابزاری واشنگتن از طالبان علیه پکن مغفول مانده‌اند.
کد خبر : 589649
آریان راد

به گزارش گروه جهان خبرگزاری آنا، «چین به‌عنوان کشوری جسور، تنها رقیب بالقوه ایالات‌متحده به شمار می‌رود. چین می‌تواند با اتکا به قدرت اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و فناوری خود، یک چالش ادامه‌دار علیه ثبات بین‌المللی باشد». این جملاتی است که در راهنمای راهبرد امنیت ملی آمریکا در دوره ریاست‌جمهوری جو بایدن در مارس ۲۰۲۱ انتشاریافته است. عمق واهمه کاخ سفید از قدرت‎طلبی چین در این عبارات هویداست. چالشی که از دوران اوباما گسترش‌یافته، خواب را بر ترامپ حرام کرده بود و اگر بایدن به خاطر بیماری آلزایمر هر چیزی را فراموش کند، قدرت چین را هرگز.


اگرچه بسیاری از کارشناسان و تحلیل‌گران نبرد آمریکا با قدرت گرفتن چین را متوجه جنگ تجاری می‌دانند اما آن‌ها از مسئله استفاده ابزاری از طالبان برای ایجاد آشوب در چین مغفول مانده‌اند. مبارزانی که روزگاری آمریکا با استفاده از آن‌ها کمر اتحاد جماهیر شوروی را درهم شکست و به جنازه آن امپراتوری خندید. اما آیا طالبان می‌تواند درنبرد آمریکا با هژمونی چین به‌عنوان سلاحی اثرگذار مفید باشد؟ چین برای با این تحرک احتمالی چه معجزه‌ای در آستین دارد؟


مبارزه طالبان با اتحاد جماهیر شوروی


تاریخ افغانستان همچون رنگ زغال، سیاه است. مردم مظلومی که در طول تاریخ، مدام اسیر سیاست‌های جنگی امپراتوری‌ها بوده‌اند. شاید در تاریخ جهان کم‌نظیر باشد که دو ابرقدرت بین‌المللی دو جنگ بزرگ را به این کشور تحمیل کرده‌اند. ابتدا جنگ ده‌ساله شوروی و دیگری جنگ بیست‌ساله آمریکا.


۲۴ دسامبر ۱۹۷۹ آتش جنگ شوروی در افغانستان گداخته شد. سپاه چهلم ارتش سرخ به‌فرمان لئونید برژنف رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی، خاک کابل را به توبره کشید. جنگ افغانستان نقطه عطفی در دوران جنگ سرد محسوب می‌گردد و همچنین سهم بزرگی بر پایان جنگ سرد داشت. به‌واسطه روند طولانی جنگ، جنگ افغانستان به «جنگ ویتنام شوروی» تشبیه کرده‌اند و مردم روسیه به دلیل تلفات سنگین از آن با عنوان «سندروم افغان» یاد می‌کنند. بر اساس یک آمار، این جنگ بیش از یک‌میلیون کشته از هر دو طرف درگیری برجای گذاشت. پدیده شومی که با خروج نیروهای شوروی در ۱۵ فوریه ۱۹۸۹ رسماً خاتمه یافت.




بیشتر بخوانید:


چرا باید چین را انتخاب کنیم؟


کاخ‌سفید اوکراین را به جهنم مسکو می‌فرستد/ کی‌یف اسیر بیماری متحدکشی آمریکا


قره‌باغ اسیر الگوهای دشمنی/منافع آمریکا از ادامه تنش میان آذربایجان و ارمنستان کدامند؟




آمریکا و هم‌پیمانان غربی آن با تجهیز گروه‌های مبارز افغانستانی عملاً شوروی را در یک باتلاق گرفتار کردند که خلاصی از آن ده سال زمان برد و شکوه شوروی را لگدکوب کرد. هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه پیشین آمریکا در کتاب خاطرات خود می‌نویسد که «گروه‌های افغانی را ما برای مبارزه با شوروی سازمان‌دهی کردیم و این یک سرمایه‌گذاری خوب بود چراکه به‌واسطه آن شوروی سرشکسته شد».


پس‌ازآن تجربه موفق، اکنون دولت آمریکا به نظر می‌رسد بار دیگر در سودای آن است که به‌واسطه این گروه، اصلی‌ترین دشمن خود در عرصه بین‌المللی یعنی جمهوری خلق چین را نیز به چالش بکشد. برای به صحنه کشیدن این استراتژی نیاز بود که ابتدا واشنگتن و طالبان باهم در دوحه قطر چای میل کنند!


توافق دوحه آغاز یک مأموریت بزرگ


۲۹ فوریه ۲۰۲۰ آمریکا و طالبان پس از ۲۰ سال جنگ در دوحه قطر به توافق رسیدند. این تفاوت پس از ۱۸ دور مذاکره به دست آمد و اصلی‌ترین بند آن تعهد طالبان به عدم ارتباط با القاعده و عدم حمله به نیروهای آمریکایی بود. همچنین خبری‌هایی از استفاده از طالبان در جنگ با داعش مطرح شد. معنای این جمله مشخص بود یعنی نه‌تنها طالبان دیگر دشمن آمریکا نیست بلکه شریک ائتلاف بین‌المللی در مبارزه با داعش نیز خواهد بود.


طالبان عصای دست آمریکا درنبرد با هژمونی چین


کاخ سفید برای دست یافتن به اهداف خود دست به هر کاری می‌زند. حالا که باید همچون شوروی، چین را نیز زمین‌گیر کرد چه استراتژی بهتر از آن‌که از مسلمانان منطقه برای ایجاد آشوب در مرزهای چین استفاده کند. افغانستان با استان مسلمان‌نشین سین کیانگ جمهوری خلق چین بیش از ۷۰ کیلومتر مرز مشترک دارد. هم‌جواری کابل و پکن سفره آشوب‌طلبی برای واشنگتن را پهن کرده است.


سین کیانگ دست‌خوش التهاب


استان سین کیانگ چین یکی از نظامی‌ترین مناطق در درون این کشور محسوب می‌شود و پکن به دلیل حضور مسلمانان در این منطقه همیشه با دیده تهدید به اورومچی (مرکز استان سین کیانگ) نگاه می‌کند. حضور جمعیت ده‌ میلیون‌ نفری از مسلمان این منطقه هم‌مرز با افغانستان و پاکستان می‌تواند زمینه‌ساز ارتباط طالبان با منطقه باشد. همچنین باید ابراز داشت که این استان همواره دست‌خوش اعتراضات مردمی نیز بوده است.


در سال ۲۰۰۹ میلادی در سین کیانگ اعتراضات بزرگ قومیتی رخ داد که با مداخله پلیس و مرگ ۱۹۷ نفر و زخمی شدن ۱۶۰۰ نفر دیگر پایان یافت. یک‌بار دیگر سین کیانگ در سال ۲۰۱۳ میلادی شاهد بروز شورش‌هایی بود که بر اثر آن ۲۷ نفر ازجمله ۱۰ نفر از شورشیان کشته شدند.


همه کارشناسان امور بین‌الملل از ارتباط طالبان و پاکستان خبر دارند. خبرگزاری دویچه وله به نقل از دولت چین گزارش داده بود که پاکستان عامل افزایش شورش‌ها در این منطقه است.



برای به صحنه کشیدن استراتژی جدید آمریکا علیه چین نیاز بود که ابتدا واشنگتن و طالبان باهم در دوحه قطر چای میل کنند!



اوج تحرکات طالبان علیه چین در سال ۲۰۲۱ رخ‌داده است. در این سال، محل اقامت سفیر چین در هتلی در شهر کویته پاکستان موردحمله تروریستی قرار گرفت اما در این حمله صدمه‌ای به سفیر چین وارد نشد. دولت چین این اقدام را به‌شدت محکوم کرد. برخی تحلیلگران عامل این حرکت تروریستی را گروه حقانی وابسته به طالبان معرفی کردند. همچنین آمریکا در مذاکرات با طالبان نامی از این گروه را به میان نیاورد و درباره را آن هیچ‌گونه فشاری برای طالبان نیاورده است. درنتیجه بوی تهدید طالبان به شامه چین رسیده است.


چین نیز دست آمریکا را خوانده است. تهدید مسلمانان با تحریک آمریکا برای پکن یک خطر جدی امنیتی است. درنتیجه رهبران پکن با دو راهبرد اقتصادی و امنیتی کمربند خود را برای مقابله با این چالش سفت بستند.


اعزام نیروی نظامی به افغانستان


در همین راستا، روزنامه ساوث چاینا مورنینگ پست چین در گزارشی نوشت، ممکن است پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، چین به این کشور نیروهای صلح بفرستد. چین به پیشواز آتش می‌رود تا قبل از گسترش، آن را خفه کند. ساوث چاینا مورنینگ پست همچنین در این گزارش افزود: خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، نه‌تنها ثبات و امنیت این کشور را تهدید می‌کند؛ بلکه ممکن است دامنه‌ تهدیدها به سین‌ کیانگ چین نیز برسد و فعالیت و تلاش‌های ضد تروریسم دولت این کشور را هم مختل کند. اما چین یک امپراتوری نظامی نیست بلکه با اقتصاد دنیا را به زیر چکمه خود آورده است و سلاح اصلی آن توپ و تفنگ نیست بلکه پول است.


طالبان عصای دست آمریکا درنبرد با هژمونی چین


پول به‌جای اسلحه!


درواقع چین بنا دارد با افزایش سرمایه‎گذاری در افغانستان به‌ویژه مناطق تحت کنترل طالبان به تک آمریکا پاتک بزند. در همین رابطه، نشریه اکونومیست چندی پیش نوشت که چین از نفوذ روزافزون برخوردار است و طالبان نیز از پروژه‌های این کشور در افغانستان حمایت می‌کند. همچنین در دسامبر سال ۲۰۱۹ نماینده چین در امور اروپا گفته بود که با توسعه محلی افغانستان، می‌توان امنیت را در آن توسعه داد. افغانستان به دلیل درگیری‌های چند دهه اخیر، عدم سرمایه‌گذاری، خشک‌سالی، فساد و تجارت غیرقانونی مواد مخدر با مشکلات اقتصادی مداوم روبرو شده است. درنتیجه چین در نوامبر سال ۲۰۱۸ برای افزایش ظرفیت تجاری با کابل، کریدور هوایی چین و افغانستان را راه‌اندازی کرد. پیش‌ازاین نیز در سال ۲۰۱۶ تفاهم‌نامه‌ای بین چین و افغانستان برای توسعه زیرساخت‌ها برای اتصال کابل به طرح عظیم اقتصادی «یک کمربند- یک راه» امضا شد.


با این قبیل اقدامات، روزنامه فایننشال تایمز سال ۲۰۲۰ در گزارشی اعلام کرده بود که چین به طالبان وعده داده است که در مناطق تحت نفوذ طالبان در افغانستان سرمایه‌گذاری خارجی می‌کند. درنتیجه باید دید که حربه کدام یک از دو کشور آمریکا و چین موفقیت‌آمیز خواهد بود.


*کارشناس امور بین‌الملل


انتهای پیام/۴۱۰۶/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته