دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
28 ارديبهشت 1400 - 10:52
یادداشت/محمدحسین ضمیریان*

دیکتاتوری کادربندی در کلیپ انتخاباتی لاریجانی/ سینمای هالیوود در انتخابات متجلی می‌شود

کارشناس روابط بین‌الملل در یادداشتی نوشت: کلیپ ساخته شده از روز ثبت نام علی لاریجانی در سیزدهمین دوره از انتخابات ریاست جمهوری در قالب دیکتاتوری و به سبک فیلم های هالیوودی بوده است.
کد خبر : 582140
ضمیریان

گروه سیاسی خبرگزاری آنا؛ محمدحسین ضمیریان دکترای آینده پژوهی و کارشناس روابط بین‌الملل در یادداشتی پیرامون کلیپ انتخاباتی علی لاریجانی نوشت: نوشت: کلیپی دو دقیقه‌ای از آقای لاریجانی، کاندیدای انتخابات ریاست‌جمهوری در حال دست به دست‌شدن است و گفته‌شده روایت ستاد انتخاباتی علی لاریجانی از روز ثبت‌نام ایشان است؛ روایتی افشاگر -و البته ناخواسته افشاگر-  به سبک فیلم‌های درجه دو هالیوودی از ساخت «سوپرمنی» که می‌گوید «دوره سوپرمن‌ها» تمام شده است.          


از همان ابتدا، سوژه اصلی کلیپ، یعنی آقای لاریجانی، در وسط کادر قرار گرفته – و با همراهی دو بادیگارد خود - جفت پا روی چشم‌مان قدم می‌گذارد. این وسط کادر بودن در تمام کلیپ ادامه دارد تا بتواند استیلا و اقتدار یک ابرقهرمان درنیامده را به هر نحو ممکن به مخاطب تحمیل کند.


سوپرمن وارد می‌شود!


دیکتاتوری کادربندی در هیچ کجای اثر فروکش نمی‌کند تا بتواند به مخاطب بقبولاند ابرقهرمانت زاده شده است، تو در سالن وزارت کشور گویی منتظر کسی هستی که بیاید و قهرمانانه برای تو کاری کند... البته بیننده باید قبول کند که همیشه این ابرقهرمان در بالاست و او در مکانی پایین تعریف می‌شود؛ برای همین دوربین همواره نسبت به آقای لاریجانی در low angle یا زاویه پایین قرار دارد. معمولاً برای ثبت لحظه ورود یک سوژه مردمی، یک کاندیدای جمهور، دوربین نه زیر قدوم کاندیدا، بلکه همراه یا پشت اوست یا در کنار او، دوربین اینجا حق کنار بودن ندارد، اصلاً نمی‌شود و نمی‌توانی نزدیک شوی؛ این نحوه‌ی ورود به همراه  موسیقی حماسی [epic] که به طور آرام از ابتدای کلیپ شروع می‌شود و تا انتهای کلیپ کم‌کم بالا می‌رود و به اوج می‌رسد، باز انگاره ظهور سوپرمن را برای مخاطب تقویت خواهد کرد.


اشکال درنیامدن قهرمان در نسبت قامت نحیف او به دو همراهش بیرون می‌زند، راه‌رفتن در راهرو و رسیدن به مکان ثبت‌نام، از ورودی، خود ثبت‌نام را به هدف اصلی تبدیل می‌کند و منجی-کاندیدای موعود را می‌خواهد بشارت دهد. بهرحال دوربین لوانگل به همراه صلابت اطرافیان اتفاقاً سوژه یعنی آقای لاریجانی را کوچک‌تر در کادر نشان می دهد، برای رفع این نقیصه، دوربین بارها خط فرضی را می‌شکند و قاب‌بندی را تغییر می‌دهد؛ از چپ و راست جای سوژه عوض می‌شود در حالی که تنها یک اَکت به تصویر کشیده می‌شود و در این راه، تصاویر تصنعی - و ساختگی -  ثبت‌نام هم به کلیپ اضافه می‌شود اما همچنان کارآمدی لازم را برای تضمین انگاره اصلی کلیپ ندارد و حتی آقای لاریجانی را بارها از سوژه اصلی بودن خارج می‌کند تا جایی که اپراتور ثبت‌نام‌کننده را به‌جای او سوژه اصلی می‌کند.


بک‌گراند و فورگراند رسوا کننده


هرگز در طول تاریخ کلیپ‌سازی، فورگراند و بک‌گراندی بدتر و رسواکننده‌تر از صحنه‌ی آقای لاریجانی در مقابل خبرنگاران و دوربین‌ها نداشته‌ایم؛ زیرا دوربین با نااگاهی تکنیکی و اهتمام بی‌وقفه به وسط قراردادن آقای لاریجانی، این بار پشت لاریجانی قرار گرفته – به‌جای اینکه پشت عکاسان بایستد- و یک‌ دوم قاب را در اختیار عکاسان قرار می‌دهد و همین لحظه سوژه اصلی از آقای لاریجانی به عکاسان انتقال می‌یابد، عکاسان و خبرنگارانی که باید سوژه را رهنمون می‌شدند خود مهم‌تر از او می‌شوند و آقای لاریجانی از پشت فِید می‌شود.


معمولاً در ادبیات سیاسی ایران آقای لاریجانی شخصیتی محافظه‌کار تلقی می‌شود و این کلیپ برای ساخت ابرقهرمان، به مارولی‌ترین شکل ممکن طراحی شده است، دالی‌های هلالی تا وسط کار هست بعد معلوم می‌شود عادت و نابلدی تکنیک بوده و ادای هالیوودی صرف؛ نریشن روی کلیپ هم مثل موسیقی از صدای زیر شروع شده و به سمت صدای بالا می‌رود تا حرف آخر را زده باشد، حرف آخری که تمام کلیپ ضد آن است؛ زیرا شخصیت برساخته کلیپ بیشتر شبیه یک قاضی بسیار مقتدر یا یک ژنرال در حال عبور از راهروی ستاد مشترک ارتش فلان برای اعلام جنگ و زدن دکمه بمب ویرانگر در یک فیلم درجه دو هالیوودی است.


در کلیپ از پوپولیسم شکایت می‌شود اما پوپولیسم هالیوودی در کلیپ بیداد می‌کند، زوم در سینما و تصویر اهمیت بالایی دارد، زوم‌ها یعنی دوربین می‌گوید من چیزی دارم که باید ببینید، اتفاقاً زوم‌های کلیپ آقای لاریجانی همه پوپولیسم را معنی می‌کند، زوم‌هایی به‌جای متفکر و مقتدر نشان‌دادن درمانده نشان می‌دهد و وقتی به دالی زوم می‌رسد دیگر آقای لاریجانی فید می‌شود و تمام، مضاف بر اینکه صحنه‌های پرکردن فرم ثبت‌نام و پلان‌های مربوط به شناسنامه، پر از جامپ کات‌های اشتباه و بیهوده است و انگار این عمل‌ها برای دوربین مهم نیستند! و البته که مهم نیستند چون احتمالاً این کارها برای آدم معمولی‌ها است و کسی که چند بادی‌گارد بی‌سیم‌دار دارد چه نیازی به پرکردن فرم ثبت‌نام! پس باید از آن پرید.


زیبایی شناسی هالیوودی فیلم را بلعیده است


دوربین در تمام کلیپ با شخصیت تداخل ندارد، از او می‌ترسد و نزدیکی معنایی ندارد،گویی از بس دوربین سوژه را رستم نام‌گذاری کرده، می‌ترسد او را خطاب کند. دوربین تماماً در اسلوموشن گیرکرده است اما اساساً اسلوموشن در تمام مدت به ضرر او می‌شود؛ البته دست برداشتن از اسلوموشن به معنی ریش‌ریش‌شدن بیشتر این اثر کوتاهِ پرنقص و پرتناقض است. مثلا هنگامی که قرار به ارائه شناسنامه است، شناسنامه باید بیانگر اقتدار باشد ولی بیشتر حس نارضایتی را القا می‌کند البته معلوم نیست چرا، شاید به دلیل اطلاعات درون آن باشد، ما نمی‌دانیم.


اگر کلیپ ادامه داشت آن‌قدر نابود می‌شد که دیگر نمی‌شد درباره آن بحث کرد، مثلاً تنها ظرف 4 ثانیه دو بار، یک جای دوربین در خداحافظی با یک اَکت از سوژه گرفته می‌شود تا خداحافظی باشکوه سوپرمنی را به نمایش بگذارد که در تمام کلیپ با داغ و درفشِ نخ‌نمایی هالیوودی می‌خواهد به جنگ داغ و درفش برود.


کلیپ روایت ستاد انتخاباتی علی لاریجانی از روز ثبت‌نام، کلیپ بد و رسواکننده‌ای بود و کلیپی برای دیدن نادیده‌ها؛ فقط و فقط اگر هالیوود زیباشناسی ما را نبلعیده بود.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته