دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
22 فروردين 1400 - 12:31
امیر سرتیپ پوردستان:

شهید صیاد منادی و بسترساز وحدت نیروهای مسلح بود

شهید سپهبد صیاد شیرازی، منادی و بسترساز وحدت نیروهای مسلح بود و بذر این وحدت امروز به درخت تناوری تبدیل شده که در سایه آن اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران رقم خورده و بازدارندگی را در دشمنان به همراه دارد.
کد خبر : 574068
پوردستان

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا، به مناسبت بیست و دومین سالگرد شهادت شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، طی یادداشتی به بررسی بخش‌هایی از شخصیت کم‌نظیر این شهید والامقام به شرح زیر پرداخته است:


در ابتدا یاد و خاطره همه شهدای والامقام خصوصاً شهید سپهبد علی صیاد شیرازی را گرامی می‌دارم و به روح بلند و ملکوتی آن‌ها درود می‌فرستم و از خداوند بزرگ علو درجات را برای آن‌ها آرزو می‌کنم. شهید صیاد شیرازی از شهدای شاخص و برجسته نیروهای مسلح عموماً و ارتش جمهوری اسلامی ایران خصوصاً است، چرا که ایشان هم در زمان حیات مبارکشان الگوی عملی یک فرمانده مخلص و ولایتمدار بود و هم با شهادت و عروج ملکوتی‌شان تعهد و پایبندی خود را به‌نظام اسلامی و آرمان‌های بلند انقلاب نشان داد. امیر سربلندی که ارتفاعات سر به فلک کشیده غرب و شمال غرب و دشت‌های پهناور خوزستان از رشادت‌ها و فداکاری‌های او خاطرات شیرین زیادی را در سینه دارند.


شهید صیاد شیرازی و حضرت امام (ره) :


 شهید والامقام صیاد از موقعی که خودش را شناخت و حتی قبل از آنکه به سن تکلیف برسد فردی معتقد و عامل به فرایض دینی بود اما از موقعی که از طریق دوستان طلبه و دانشگاهی‌اش با حضرت امام خمینی (ره) آشنا شد و از طریق اعلامیه‌های مخفی با افکار بلند و متعالی آن بزرگوار ارتباط برقرار کرد، تبدیل به یک مسلمان متعهد و انقلابی شد به‌گونه‌ای که معرفت و شناخت هر چه بیشتر حضرت امام (ره) برای او یک هدف اصلی بود. شهید صیاد برای اینکه در آن جو خفقان و تاریک بتواند به حضرت امام (ره) که ایشان را نائب بر حق امام زمان (عج) می‌دانست خدمت کند ابتدا به تهذیب نفس پرداخت. اعتقاد داشت ابتدا باید ظرفیت‌های وجودی خودش را کامل کند و سپس به دعوت دیگران بپردازد. در همین راستا با وجود محدودیت‌هایی که در پادگان وجود داشت خواندن نماز اول وقت، روزه‌های واجب و مستحبی، نماز شب، خواندن ادعیه مختلف و قرائت مستمر قرآن را با جدیت پیگیری کرد. علاوه بر این‌ها دوری از گناه و معصیت مطلبی بود که به‌شدت مراقبت می‌کرد و واعظ درونی خود را برای کنترل و مهار نفس سرکش به خدمت گرفته بود. در این زمان بدون اینکه کسی را به خود دعوت کند افسران و درجه‌داران و حتی سربازان مذهبی، جذب او می‌شدند و علاقه‌مند بودند که نماز جماعت را با ایشان بخوانند و جلسات قرآن داشته باشند. این تجمعات پادگانی و مخفی بستر و زمینه‌ای شد که شهید صیاد آرا و اندیشه‌های حضرت امام (ره) را برای آنان بازگو کند و همچنین از دوستانش بخواهد که دیگر نفرات مذهبی را همراه خود به این جلسات بیاورند.


با شروع بارقه‌های انقلاب این جلسات با نظم و دقت بیشتری تشکیل می‌شد و محور اصلی مباحث علاوه بر تفسیر قرآن، بحث بر روی اعلامیه‌های حضرت امام (ره) بود که با چند واسطه به این جلسات وارد می‌شد. در همین دوران بود که فرمان حضرت امام (ره) مبنی بر عدم ایستادگی ارتش در برابر مردم و تخلیه پادگان‌ها صادر شد و همین جمع محدود با هدایت شهید صیاد متولی و مروج این تدبیر حضرت امام (ره) در پادگان‌های متعدد ارتش در اصفهان بودند. حرکت‌های آشکار انقلابی شهید صیاد و دعوت علنی همکاران در پیوستن به امواج خروشان مردم انقلابی سبب شد که توسط ضداطلاعات دستگیر و زندانی شود و با پیروزی انقلاب، توسط مردم از زندان آزاد گردید.


بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شهید صیاد با کمک افسران و درجه‌داران انقلابی تلاش گسترده‌ای را برای حفظ پادگان‌ها، تجهیزات و سلاح‌های عمده‌ای مثل هواپیما، توپخانه، رادار و... که در آن‌ها بودند، آغاز کرد و با سازمان‌دهی نیروهای انقلابی ارتش، آرامش و فضای دینی را بر پادگان‌های اصفهان حاکم کرد؛ اما خبرهای ناگواری هم از شمال غرب کشور مبنی بر حضور ضدانقلاب و به شهادت رساندن پاسداران واصل می‌شد. به همین خاطر شهید صیاد و برادر رحیم صفوی مأموریت پیدا کردند که برای بررسی اوضاع به کردستان اعزام شوند. حضور شهید صیاد در کردستان و آشنایی ایشان با شهید دکتر مصطفی چمران و شرکت داوطلبانه در چند عملیات سبب شد که علاوه بر یک افسر مؤمن و انقلابی به‌عنوان یک فرمانده عملیاتی نیز شناخته شود.


حضور در کردستان و اجرای عملیات مختلف و هماهنگ کردن نیروهای مختلف ارتشی و سپاهی و مردمی و آزادسازی بخش‌های وسیعی از آن سرزمین از جمله اقداماتی بودند که شهید صیاد احساس می‌کرد می‌تواند لبخند را بر سیمای مؤمنانه رهبرش بنشاند و همین مسئله برای او رضایت خاطر ایجاد می‌کرد. حضرت امام خمینی (ره) نیز صداقت شهید صیاد را در عشق به‌نظام و رهبری آن می‌دانستند به همین خاطر زمانی که از فرماندهی نیروی زمینی استعفا کرد ایشان را به‌عنوان نماینده خود در شورای عالی دفاع منصوب کردند.


شهید صیاد شیرازی و مقام معظم رهبری (حفظه الله) :


به نظرم آشنایی و ارتباط اولیه شهید صیاد شیرازی با مقام معظم رهبری که در ماه‌های ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی به‌عنوان نماینده حضرت امام (ره) بودند در حوادث و وقایع کردستان اتفاق افتاد. حضور مستمر مقام معظم رهبری در کردستان و سرکشی به یگان‌های مستقر در آن منطقه که درگیر مقابله با ضدانقلاب بودند سبب شد که معظم له تأثیر و نقش افسر جوانی به نام علی صیاد شیرازی را در مقابله با ضدانقلاب از نزدیک مشاهده کنند و قابلیت‌های عملیاتی و توان مدیریتی و شجاعت او را تائید کنند. نکته قابل‌ذکر اینکه شهید صیاد از همان ابتدای انقلاب اسلامی و به‌ویژه بعد از نام‌گذاری روز ۲۹ فروردین به نام روز ارتش از سوی حضرت امام (ره) که باعث حفظ ارتش و پیوند او با مردم شد؛ علاقه و ارادت ویژه‌ای به مقام معظم رهبری داشتند. به‌ویژه آنکه می‌دانستند که در این تصمیم تاریخی حضرت امام (ره)، تصمیم سازی و مشورت دهی مقام معظم رهبری بسیار اثرگذار بوده. علاوه بر آن حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) را تنها شخصیتی می‌دیدند که تمام‌قد از ارتش دفاع می‌کردند و در آن وانفسایی که قالب شخصیت‌های سیاسی کمر به انحلال ارتش بسته بودند بعد از امام (ره)، فقط حضرت ایشان بود که حفظ و بقای ارتش را به‌عنوان یک سرمایه ملی دنبال می‌کردند لذا تلاش می‌کرد که در بسیاری از اقدامات و تصمیم‌ها از راهنمایی و مشورت معظم له بهره‌مند شود. پس از رحلت حضرت امام (ره) شهید صیاد با همان عشق و ارادتی که به امام (ره) داشتند و بلکه با احساس مسئولیت بیشتر و عمیق‌تر و البته با پختگی و تجارب گسترده‌تر، چنان سربازی گوش به‌فرمان در خدمت مقام معظم رهبری بودند. این علاقه و عاطفه و ارادت ایشان به رهبری نظام به‌گونه‌ای بود که شغل و درجه و ترفیع و جایگاه خدمتی در برابر آن رنگ‌باخته بود و آنچه بود فقط انجام‌وظیفه و خدمت خالصانه در هر سنگری که معظم له تشخیص می‌دادند و این انجام‌وظیفه را عین عبادت، مقدس و محترم می‌دانست.


ارادت شهید به مقام معظم رهبری نشئت‌گرفته از اعتقادات و باورهای دینی و از روی علم و آگاهی بود. به همین سبب تلاش می‌کرد تا شاگردان، مخاطبان و اطرافیانش را به این صراط مستقیم دعوت کند و این جمله را بارها و بارها به زبان جاری کند که شرط عاقبت‌به‌خیری، اطاعت از رهبری نظام است. شهید صیاد شیرازی تدین و ولایتمداری را نه در کلام و ظاهر بلکه در باطن و اعمالش نشان داد. او این عشق و ارادت را نردبانی برای رسیدن به امیال دنیوی قرار نداد بلکه تلاش می‌کرد آنجا که کار سخت‌تر است، آنجا که خطر افزون‌تر است و آنجا که گمنام و دور از نظر است حاضر شود. او مسیر حق را دنبال می‌کرد ولو به ضرر خودش باشد. بدون تردید بوسه مقام معظم رهبری بر تابوت شهید صیاد مهر تأییدی بر این اخلاص و وفاداری و نشان علاقه‌مندی و محبت معظم له به سربازان وفادارشان است.


شهید صیاد و نظم:


روایتی از وجود نازنین آقا امیرالمؤمنین علی (ع) که می‌فرمایند: «اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم» اغراق نیست اگر بگوییم یکی از کسانی که با تمام وجود به این کلام نورانی اعتقاد داشت و مصداق عینی و عملی آن بود، شهید والامقام صیاد شیرازی است. ایشان علاوه بر اینکه فردی متقی و پرهیزکار بودند به نظم و انضباط و آراستگی اهمیت فوق‌العاده قائل بودند. در شرایط جنگ و درگیری که همه‌چیز به هم گره می‌خورد، ایشان تلاش می‌کرد آراستگی ظاهرش را حفظ کند. وضعیت لباس، موی سر، تمیزی پوتین‌ها، داشتن کلاه و ... مثل شرایط پادگانی مقید بودند و این نظم و آراستگی را از زیرمجموعه مطالبه می‌کردند. شهید عزیز به نظم و انضباط در زمان نیز اهمیت فوق‌العاده‌ای قائل بود. حتی دقیقه‌ای از اوقات روزانه‌اش بدون برنامه نبود یا در جلسه بودند یا مطالب و پرونده‌هایی را مطالعه و مرور می‌کردند و در بین این‌ها نمازهای مستحب و خواندن دعا را هیچ‌گاه از یاد نمی‌برد. کمتر دیده می‌شد یا اصلاً دیده نشد که ایشان ساعتی بدون برنامه باشند و یا غیرفعال و بدون برنامه استراحت کنند و یا بخوابند. نکته مهم در رابطه با نظم ایشان می‌توان از برگزاری جلسات یادکرد که دقیقاً در رأس ساعت مقرر برگزار می‌شد و همه ملزم بودند که به‌موقع در جلسات حضورداشته باشند و اگر کسی تأخیر می‌کرد باید دلیل موجه ارائه می‌کرد. در طول جلسات هم مکرر دیده می‌شد که بعضی از اعضای جلسه ناخواسته موضوعات دیگری را مطرح و بیم آن می‌رفت که علاوه بر اتلاف وقت مسیر جلسه نیز منحرف شود. در چنین شرایطی شهید عزیز با قاطعیت ورود پیدا کرده و موضوع را به مسیر اصلی هدایت می‌کردند. شهید صیاد حقیقتاً نمونه یک نظامی منضبط، آراسته و باوقار بود و اعتقاد داشت که آنچه سبب هم‌افزایی می‌شود و از واگرایی و تفرقه جلوگیری می‌کند؛ توجه به نظم و قانون در همه زمینه‌ها است. هم فردی و هم جمعی. ایشان نظم را کلیدواژه اقتدار، استحکام و صلابت ارزش می‌دانست و به مصداق کلام امیرالمؤمنین علی (ع) نظم را نخ تسبیحی می‌دانست که همه ارکان و اعضاء را در کنار هم نگه می‌دارد.


شهید صیاد و برنامه‌ریزی:


 یکی از صفات و ویژگی‌های مدیران و فرماندهان شاخص و برجسته، داشتن برنامه برای رسیدن به اهداف ترسیمی است. فقط با برنامه‌ریزی جامع و منطقی است که می‌توان با وجود کاستی‌ها و نارسایی‌ها، در زمان مقرر به اهداف رسید و شهید صیاد شیرازی یکی از مدیران موفق این حوزه بود. هنگامی‌که ایشان با فرمان حضرت امام (ره) به فرماندهی نیروی زمینی منصوب شدند، نیروی زمینی شرایط متعارف و عادی نداشت از یک‌طرف این نیرو در دو جبهه شمال غرب با اشرار و ضدانقلاب و در جبهه غرب و جنوب غرب با رژیم بعثی عراق درگیر جنگی تمام‌عیار بود. از سویی دیگر نیروی زمینی با کاستی‌های فراوان مثل کمبود اعتبارات مالی، نبود قطعات و لوازم تند مصرف بالگردها و تانک‌ها و کمبود کارکنان متخصص و فنی و... دست‌وپنجه نرم می‌کرد و از همه مهم‌تر وجود افسران و فرماندهان قدیمی‌تر که به‌نوعی این مسئولیت (فرماندهی نیرو) را حق خود می‌دانستند و شاید در مواردی همراهی لازم را هم نداشتند. در چنین شرایط دشواری، این شهید عزیز در یک برنامه‌ریزی جامع و گسترده و با هدف‌گذاری‌های منطقی و با به‌کارگیری هنر فرماندهی و استفاده از کلیه ظرفیت‌های بالفعل و بالقوه و با اعتماد به خداوند توانست نزاجا را به آنچه مدنظرش بود، برساند و قابلیت‌های عملیاتی او را آن‌چنان ارتقاء ببخشد که این نیرو بتواند محور اصلی عملیات بزرگی چون طریق‌القدس، فتح المبین و بیت‌المقدس قرار گیرد. نمونه‌ای دیگر از قدرت برنامه‌ریزی شهید صیاد آن بود که بلافاصله پس از انتصاب به جایگاه فرمانده نیروی زمینی، اساتید دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش را به جنوب دعوت و این اساتید پس از بررسی‌های فراوان و مطالعات میدانی جبهه خوزستان را به سه بخش تقسیم و سه عملیات بزرگ را طراحی کردند. سه عملیاتی که پس از اجرا ضربات مهلک و جبران‌ناپذیری را به ارتش رژیم بعثی وارد و به‌نوعی کمر او را شکست. بدون تردید موفقیت‌های شهید صیاد شیرازی مرحوم عوامل و پارامترهای فراوانی است که قطعاً یکی از اصلی‌ترین آن‌ها توجه و اصرار به برنامه‌ریزی و حرکت در مسیر برنامه‌های ترسیم‌شده بود.


شهید صیاد و وحدت نیروهای مسلح:


تقدیر این‌چنین بود که شهید صیاد از ابتدا منادی و بسترساز وحدت نیروهای مسلح باشد. شهید صیاد در دوران بنی‌صدر مغضوب وی واقع و با تنزیل دو درجه کنار گذاشته می‌شود؛ اما بلافاصله پس از عزل بنی‌صدر و آمدن شهید رجایی به خدمت دعوت و دو درجه‌اش به وی بازگردانده می‌شود و هم‌زمان مسئولیت راه‌اندازی قرارگاه مشترک عملیاتی سپاه و ارتش تحت عنوان قرارگاه حمزه سیدالشهدا (ع) را به عهده می‌گیرد. این قرارگاه ناظم و هماهنگ‌کننده کلیه فعالیت‌های ارتش و سپاه در منطقه شمالغرب بود. شهید صیاد پس از انتصاب در مسئولیت فرماندهی نیروی زمینی با تجاربی که از قرارگاه حمزه کسب کرده بود، قرارگاه مشترک عملیاتی ارتش و سپاه را تأسیس و در یک مقیاس وسیع و گسترده، طرح‌ریزی، هدایت، اجرا و نظارت و تمامی فعالیت‌ها و اقدامات را هماهنگ می‌کرد. این اقدام و تأسیس این قرارگاه چنان حرکتی در روند جبهه‌ها ایجاد می‌کند که ثمره و نتیجه آن عملیات بزرگ و غرورآفرین طریق‌القدس، فتح المبین و بیت‌المقدس می‌شود. عملیاتی که کمر رژیم بعثی عراق را شکست.


نکته قابل‌ذکر اینکه شهید صیاد هیچ‌گاه و هیچ‌وقت، نه در کلام، نه در رفتار، ارتش و سپاه را دو سازمان جدا و مجزا از هم نمی‌دانست و همیشه بیانش این بود که ارتشی و سپاهی یک لشکر الهی. روح متعالی شهید صیاد آن‌چنان از این بود که بخشی نگری و سطحی‌نگری در آنجایی نداشت. او انقلاب و آرمان‌های آن را می‌دید. نگاه او به رهبری و اطاعت از فرمانش بود و در این راه مقدس تلاش می‌کرد که همه مجموعه‌ها را هم‌جهت و هم‌راستا کند. از سیاست‌های بنی‌صدر عدم نزدیکی ارتش و سپاه و بعضاً پاشیدن بذر اختلاف بین این دو سازمان بود. حقیقتاً اقدامات شهید صیاد شیرازی و مجاهدت‌های مؤمنانه او سبب شد که این دو سازمان در مدتی کوتاه اختلاف‌سلیقه‌ها را کنار گذاشته و مطابق آنچه خواست رهبری نظام بود، مبدل به یک روح در دو قالب گردند.


خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزار هستیم که بذر وحدت نیروهای مسلح، امروز به درخت تناوری تبدیل‌شده که در سایه آن اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران رقم خورده و بازدارندگی را در دشمنان به همراه دارد.


 *رئیس مرکز مطالعات راهبردی ارتش


انتهای پیام/

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته