دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
19 فروردين 1400 - 02:53

تغییر در ساختار خانواده ایرانی با تبدیل خود به مثابه «پروژۀ زندگی»

امروزه برداشت ما از خانواده عموما معطوف به خانواده کم جمعیت هسته ای است و این در حالی است که زمانی صحبت از این نوع خانواده شاید دیوانگی محسوب می شد. جوامع نتوانستند در مقابل تغییر از خانواده پرجمعیت گسترده به خانواده کم جمعیت هسته ای مقاومت کنند. آیا جامعه ایران می تواند در مقابل حرکت از خانواده کم جمعیت هسته ای به سوی فرد مقاومت کند؟
کد خبر : 573439
خانواده

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا،  فردین علیخواه جامعه شناس و استاد دانشگاه در یادداشتی که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است نوشت: برخی از آمارهای منتشر شده در ماههای اخیر نشان می دهد که میزان طلاق رشد چشمگیری داشته است.


هر چند معمولا بر نقش بحران اقتصادی موجود در کشور بر افزایش طلاق بیش از حد تأکید می شود ولی بدیهی است که طلاق دلایل آشکار و پنهان مختلفی دارد و باید آنرا با تغییرات وسیع ترِ جامعه ایرانی در ارتباط نهاد. آنچه در ادامه می آید برداشت های اولیه نویسنده این سطور درباره یکی از تغییرات است که البته لازم است با تحقیقات میدانی بررسی های دقیق تری روی آن انجام گیرد.  


تبدیل خود به مثابه «پروژۀ زندگی» : در تحولات اجتماعی جامعه ایرانی، مسیرِ تغییر به تدریج از قبیله، تیره و طایفه به سوی خانوادۀ پرجمعیتِ گسترده، و طی دهه های گذشته، مسیر تغییر از خانواده پرجمعیتِ گسترده به سوی خانوادۀ کوچکِ هسته ای شامل پدر، مادر، فرزند یا فرزندان بوده است.


در سال های اخیر اما، خانواده کوچکِ هسته ای نیز کم رنگ شده و  جامعه ایرانی به سوی محوریت فرد در حال حرکت است. به بیان دیگر، طی سال های اخیر به تدریج شاهد آن هستیم که «خود» تبدیل به هدف زندگی شده است.


برای مثال حتی زیر چتر خانواده هسته ای چهار نفره نیز شاهد چهار پروژه زندگی هستیم. مادر به گل و گیاه علاقه مند است، پدر می خواهد در کسب و کار خودش پیشرفت کند، فرزند پسر به موسیقی علاقه مند است و فرزند دختر دوست دارد قهرمان تنیس روی میز شود. هر کدام از اعضای خانواده پروژه جداگانه خود را برای زندگی دارد. در یک خانواده بدون فرزند نیز شاهد دو مسیر زندگی در بین زن و شوهر هستیم.  


تولد خود به مثابه پروژه زندگی ریشه های مختلفی می تواند داشته باشد. هر روز نشانه هایی می بینیم که بیانگر اهمیت یافتن احساس، ادراک، ذوق، لذت، برداشت و نگاه فردی است. مدام از جامعه تقاضا می شود تا به حریم خصوصی و انتخاب های شخصی فرد احترام بگذارد. ما آرام آرام شاهد تولد فرد یا آنچه برخی جامعه شناسان «خود» می نامند هستیم. نتیجه آنکه به تدریج «خود» به معنای اجتماعی آن و شکوفایی خود تبدیل به پروژه زندگی شده است.  


به این جمله ها دقت کنید: به خودت استراحت بده/ به خودت احترام بگذار/ خودت را باور کن/ با خودت روراست باش/ خودت را مرکز هستی بدان/ از زندگی لذت ببر/ خودت را برای لذت هایی که می بری سرزنش نکن/ گاهی اوقات با اندام های خودت حرف بزن/ خودت را در آغوش بگیر/ دلم برای خودم تنگ شده است/ چرا باید «خودم» را به پای او بسوزانم/ چرا باید او درس بخواند و من نه/ چرا باید او شاغل باشد و پیشرفت کند ولی من در خانه بمانم/ من می خواهم کسب و کار خودم را داشته باشم پس وظایف خانه باید بین ما دو نفر تقسیم شود/ چرا او هر روز موقعیت اجتماعی کسب کند و من پی پی بچه ها را بشورم/ اگر مخالف هستی جدا شویم چون من تصمیم خودم را گرفته ام/ تو به پیشرفت من حسودیت می شود، چشم دیدن پیشرفت های مرا نداری/ 


ریشه بخشی از طلاق های جامعه ایرانی بیانگر اهمیت یافتن فرد و تبدیل خود به مثابه پروژه زندگی است. باید توجه داشت که تبدیل خود به مثابه پروژه زندگی پیامدهایی در پی دارد. این موضوع می تواند باعث شود تا افراد اساسا تن به ازدواج ندهند.


یکی از دلایل گسترش زندگی مشترکِ بدون ازدواج در کشورهای صنعتی جهان یا حتی همبالینی های یک شبه، آسان تر کردن جدایی برای رسیدگی به «خود به مثابه پروژه زندگی» است که در این کشورها عموما با پیشرفت شغلی معنا می یابد. تبدیل خود به مثابه پروژه زندگی همچنین می تواند باعث شود تا آمار طلاق نیز افزایش یابد.


در اینجا هر همراه یا شریک زندگی که به شکلی در مقابل پروژۀ «شکوفایی خود» دیگری بأیستد یا باعث توقف او شود به آسانی کنار گذاشته می شود. برای مثال جمله ای که به عنوان تیتر این مطلب انتخاب شده است جمله ای است که یک زن به شوهری گفته است که با مهاجرت از ایران مخالف بود. آن زن می خواست با مهاجرت تجربه جدیدی در زندگی کسب کند. البته اشاره به زنان در این نوشته به معنای آن نیست که مردان «خود» را تبدیل به «پروژه زندگی» نکرده اند.


امروزه برداشت ما از خانواده عموما معطوف به خانواده کم جمعیت هسته ای است و این در حالی است که زمانی صحبت از این نوع خانواده شاید دیوانگی محسوب می شد. جوامع نتوانستند در مقابل تغییر از خانواده پرجمعیت گسترده به خانواده کم جمعیت هسته ای مقاومت کنند. آیا جامعه ایران می تواند در مقابل حرکت از خانواده کم جمعیت هسته ای به سوی فرد مقاومت کند؟  


همانطور که گفته شد بخشی از طلاق های جامعه ایرانی به دلیل تبدیل خود به پروژه زندگی رخ می دهند. به یقین هدف نویسنده از بیان این مطلب نه تقاضای فداکاری در زندگی مشترک بلکه توصیف وضعیتی پیش رو و حرف زدن درباره آن است تا اگر هم قرار است تغییری رخ دهد نسبت به پیامدهای آن آگاهی وجود داشته باشد.


منبع: نورنیوز


انتهای پیام/

انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته