صبحانه غیرممکن شرلوک هولمز!

گروه علم و فناوری خبرگزاری آنا- نوید فرخی: یکی از اموری که افراد در اوقات فراغت خود به سراغش می‌روند، سرگرمی‌های ذهنی و از جمله حل معما و چیستان است. چنانچه می‌دانید شرلوک هولمز یک کارآگاه-مشاور خیالی است که در اواخر عهد ویکتوریا تا اوایل قرن بیستم در منزل مشهور خود واقع در خیابان بیکر شماره 221 بی به حل معماهای پیچیدهِ جنایی می‌پرداخت. دانش هولمز در ارتباط با مشاهده دقیق، تغییر چهره، پزشکی، علوم جنایی و استدلال منطقی و... او را در طول تاریخ به عنوان یک کارآگاه-دانشمند برجسته، متمایز ساخته است. اگرچه شرلوک هولمز اولین کارآگاه خیالی ادبیات نیست اما بهترین کارآگاه داستانی تاریخ شناخته می‌شود و از او در کتاب رکوردهای جهانی گینس به عنوان «مشهورترین شخصیت خیالی» جهان نام برده شده است.

ما در این سری معماهایی که به صورت منظم ارائه می‌شود، چیستان‌هایی را از زبان دکتر واتسن طرح خواهیم نمود. توجه داشته باشید که راوی این معماها دکتر واتسن، دوست و همکار شرلوک هولمز است که همیشه او را در مسیر حل معماها یاری می‌کند. پاسخ به معماها در انتهای مطالب، قرار گرفته است. پیش از دیدن پاسخ، به‌خوبی روی حل معما فکر کنید!

معمای صبحانه غیرممکن

من و هولمز پس از حل یکی از سخت‌ترین معماهای تاریخ جُرم و جنایت، نیمه شب به منزل استیجاری‌مان در خیابان بیکر برگشتیم. آن قدر خسته و کوفته بودیم که بدون خوردن شام خوابیدیم. حتماً می‌توانید حدس بزنید که صبح هنگامی که از خواب بیدار شدیم تا چه اندازه گرسنه بودیم. وقتی چشم‌هایم را باز کردم هولمز مقابل شومینه ایستاده بود و پیپ می‌کشید. گفتم: «من امروز حسابی گرسنه‌ام. اگر خانم هادسون یک گوساله را هم جلویم بگذارد می‌توانم نپخته آن را بخورم!»

هولمز لبخندی زد و گفت: «شوخی‌ات گرفته است!؟ با این گرانی‌های اخیر گوشت مرغ هم پیدا نمی‌شود. گوساله که جای خود دارد! البته تو حتی مرغ را هم نمی‌توانستی نپخته بخوری!»

«می‌توانی امتحان کنی!»

«شانس آوردی خانم هادسون نیست!»

«نیست!؟»

«بله. خانم هادسون به سفر رفته است. پیغامش را روی میز گذاشته بود. یکی از خواهرزاده‌هایش در بستر بیماری است.»

به دفعات پیش آمده بود که خانم هادسون ما را به دلیل کار خواهرهایش ترک کند. بنابراین چاره‌ای باقی نماند تا به عنوان دو کارآگاه گرسنه برای صرف صبحانه به کافه مورد علاقه‌یمان مراجعه کنیم. در حالی که چنگال خودم را در صندلی کنار پنجره کافه در قلب تخم مرغ آب‌پز فرو می‌کردم  متوجه شدم که پیشخدمت غذایی را برای کسی در میز کناری‌مان آورده است که شبیه بستنی شکلاتی است.

رو به هولمز کردم و گفتم: «واقعاً مردم چه چیزهایی را برای صبحانه می‌خورند! انگار برایشان فرقی نمی‌کند که صبحانه باید چی باشد!»

هولمز در حالی که ته دسر خود را می‌خورد گفت: «خودت که تا نیم ساعت پیش می‌خواستی مرغ خام بخوری!»

گفتم: «حرف من از روی شوخی بود اما آخر کی می‌تواند صبحانه بستنی شکلاتی بخورد!»

هولمز گفت: «چرا که نه! فقط دو چیز است که نمی‌توان آنها را به عنوان صبحانه خورد. می‌توانی حدس بزنی آن دو چه هستند؟»

با خنده گفتم: «این دفعه را شکست خوردی هولمز. من پزشکم، از تو  اطلاعاتم در این موارد بیشتر است. به نظرم یکی‌اش پن‌کیک است. پن‌کیک‌ ماده غذایی محبوبی است.  گرچه پُر از کربوهیدرات‌ هست و به همین دلیل سریع معده را پر می‌کند، اما نبودن کالری باعث می‌شود که آدم سریع گرسنه شود. این برخلاف ماهیت صبحانه است که باید آدم را سیر نگه دارد. غذای بعدی که به نظر من نباید به عنوان صبحانه خورد دونات است. دونات‌ چون راحت حاضر می‌شود به نظر می‌رسد یکی از غذاهای مناسب برای صبحانه هست که می‌توان در مسیر محل کار آن را خورد اما حقیقت این است که آنها پر از قند، چربی‌ ترانس، روغن هیدروژنه و آرد سفیدِ فرآوری‌شده‌ هستند که اصلاً برای بدن مناسب به حساب نمی‌آیند.»

هولمز با دستمال دهان خود را پاک کرد و گفت: «واتسن اگر نطقت تمام شد باید عرض کنم من نگفتم چه جور غذایی به عنوان صبحانه برای بدن مضر است، بلکه پرسیدم "چه چیزی را نمی‌توان به عنوان صبحانه خورد"؟»

من ابتدا نسبت به این حرفِ هولمز جبهه گرفتم اما وقتی پاسخ معما را داد کاملاً قانع شدم. به نظر شما پاسخ هولمز چه بود؟