دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
19 اسفند 1399 - 14:09
نخعی در گفت‌وگوی تفصیلی با آنا:

امام موسی کاظم(ع) با تعمیق جریان علمی برای غرب و شرق رقیب تمدنی ایجاد کرد

یک پژوهشگر علوم دینی گفت: امام موسی کاظم(ع) با تعمیق جریان علمی برای غرب و شرق رقیب تمدنی ایجاد کرد رقیبی که قابل تصرف و سلطه نبود.
کد خبر : 569935
78.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه و کرسی‌های آزاداندیشی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، 25 رجب مصادف با شهادت مصادف با شهادت امام موسی کاظم(ع) است. در مورد نقش علمی و تمدنی این امام بزرگوار شیعیان با حجت الاسلام‌والمسلمین محمدامین نخعی پژوهشگر علوم دینی و مشاور عالی مدیر کل سازمان مدارس صدرا به گفتگو پرداخته‌ایم که مشروح آن تقدیم مخاطبان می‌شود.


امام موسی کاظم(ع) با دستگاه پیچیده علمی عباسیان مواجه بود


آنا: امام موسی کاظم(ع) چه فعالیت‌های علمی معرفتی داشتند؟


نخعی: برای شناخت فعالیت‌های علمی معرفتی امام موسی کاظم(ع) لازم است که اتمسفر زمانه ایشان را بشناسیم و تا زمانیکه متوجه بستری که امامت در آن جریان داشته نمی‌توانیم تحلیل درستی از فعالیت‌های علمی، سیاسی امام موسی کاظم(ع) باشیم. دوره امامت ۳۵ ساله امام موسی کاظم(ع) با چهار خلیفه هادی عباسی، مهدی عباسی، هارون عباسی  و منصور دوانیقی هم‌ زمان است.


در دوران هارون عباسی که بزرگترین خلیفه عباسی هم هست جغرافیای تمدنی بنی‌عباس بسیار گسترده شد و از اروپا نزدیک فرانسه تا چین گسترش یافت، این نشان می‌دهد که ما با یک حکومت ساده مواجه نیستیم چون اداره این وسعت جغرافیایی نیازمند نظریه علمی برای اداره و حکمرانی و اقناع نخبگان جامعه است.


لذا دربار عباسی در این دوران از پیچیدگی‌های علمی زیادی برخوردار است به طور مثال خاندان نوبختی یا خاندان برمکی از نخبگان حوزه سیاسی و علمی بودند. برمکیان که میراث‌دار علمی-سیاسی دستگاه ساسانیان بودند به خدمت حکومت بنی‌عباس در‌آمدند و تمام وزارت‌ها را از آن خودشان کردند.


 یحیی‌بن‌خالد برمکی کسی که بعدها در توطئه شهادت امام موسی کاظم(ع)  هم دخیل است در بغداد که مرکز امپراتوری بزرگ عباسیان است کرسی‌های علمی راه‌ انداخت و بزرگان علمی جهان را دعوت و امکان مناظرات علمی را فراهم کرد.


حکومت‌های شرق و غرب جریان امامت را رقیب تمدنی خود می‌دانستند


آنا: چه علومی بیشتر در دوران امام موسی کاظم(ع) مورد بحث است؟


نخعی: بیشترین علمی هم که در این دوران مورد بحث است علم کلام و مباحث اعتقادی است چرا که بنی‌عباس در فتوحات خودش با عرفان‌ها و مکاتب فلسفی شرق چون هندوییسم، کنفسیوسیسم، شینتوییسم و همچنین علم کلام مسیحی اروپایی‌ها مواجه شد.


این دوران موازی با تمدن شارلمانی در فرانسه است و نامه‌نگاری‌های زیادی بین شارلمانی و هارون‌الرشید در جریان است که به علت غلبه هارون بر شارلمانی، شارلمانی مطالبات مادی چون زمین از هارون و هارون هم مطالبات علمی فلسفی کلامی از شارلمانی داشت و پدیده نهضت ترجمه که از دوره منصور دوانیقی آغاز شده بود در دوره هارون به اوج خود رسید.


تمدن غربی دریافته بود که از زمان امام صادق(ع) یک زعامت علمی توسط اهل بیت(س) در جهان اسلام ایجاد شده به نحوی که امام صادق(ع) کرسی‌های علمی جدی و متنوعی داشت و عدد شاگردی که برای ایشان ذکر می‌کنند چهار هزار نفر است که هم به لحاظ کمی عدد بالایی است و هم به لحاظ کیفی.


در تاریخ آمده که هیچ حوزه‌ای از علوم نبود که جعفربن‌محمد(ع) در آن ورود نکرده باشد و از شیمیدانی مثل زکریای رازی تا فقهایی چون ابوبصیر شاگرد امام صادق(ع) هستند. این تنوع حوزه علوم دلالت دارد بر اینکه جعفربن‌محمد(ع) ادعای تمدنی دارد و شخصی که در این حجم و تنوع به حوزه علوم ورود کرده دارای شانیت کار تمدن‌سازی است.


جریان علمی امام صادق(ع) رقیبی تمدنی برای تمام تمدن‌های موجود محسوب می‌شد و با همه آنها تمایز داشت چون امام صادق(ع) در هیچ یک از علوم شارح نبود و در همه حوزه‌های علوم تولیدکننده بود طبیعی است که این متمایز بودن رقابت ایجاد می‌کند و یکی از علل کینه حکومت‌ها نسبت به امام صادق(ع) هم بدیع بودن و تمایز تمدنی است.


 روی آوردن حکومت بنی‌عباس به غرب و شرق برای کاستن از نفوذ علمی جریان امامت


آنا: حکومت عباسی برای مقابله علمی با جریان امامت چه کار کرد؟


نخعی: جریان امامت رقیبی بود که قابل فتح شدن نبود و به خدمت دستگاه حکومتی بنی‌عباس در نمی‌آمد چون ماهیت علم امام به نحوی است که در خدمت دستگاه بنی‌عباس در نمی‌آمد چون قوام علم امام به جریان ولایت است و قوام جریان ولایت به عصمت و قوام عصمت هم به اتصال به خدای متعال است و همه می‌دانند که خلفای عباسی اتصالی به خدا ندارند. لذا این رقیب که در دستگاه حکومت‌ها هضم نمی‌شود را باید حذف کرد.



حکومت بنی‌عباس برای جبران ضعف علمی مقابل جریان امامت، نهضت ترجمه را راه انداخت و آثار فلسفی-کلامی شرق و غرب را به سرعت ترجمه و به درون جریان نخبگانی جهان اسلام تزریق کرد



برای اینکه بتوانند نفوذ و سرعت این رقیب و تأثیرگذاری او را در طبقات اجتماعی کم کنند به دنبال کسی بودند که بتواند با جریان قوی امامت و دستگاه فکری-علمی آن رقابت کند.


جریان علمی موجود جهان اسلام در آن دوره به دست اشعریون بود، اشعریون کسانی هستند که عقل را در مباحث کلامی کنار نهاده و تنها بر نقل آن هم نقل به تعریف اهل سنت اکتفا می‌کنند. این جریان کاملا در مقابل جریان امامتی قرار دارند که عقل و شرع را منطبق بر هم می‌دانند.


چون ضعف جریان اشعریون در مقابل جریان امامت واضح بود، حکومت بنی‌عباس برای جبران این ضعف نهضت ترجمه را راه انداختند و آثار فلسفی-کلامی شرق و غرب را به سرعت ترجمه و به درون جریان نخبگانی جهان اسلام تزریق کردند تا به این نحو از اقتدار و بی‌بدیل بودن جریان فکری علمی امام صادق(ع) بکاهند.


در دوران امام موسی کاظم(ع)، زندیق‌ها کرسی ترویجی تبلیغی داشتند


آنا: تولیدات فکری غربی و شرقی چه آثاری در جامعه اسلامی داشتند؟


حکومت بنی‌عباس هزینه‌های هنگفت و گزافی کرد تا این محصولات ترجمه و وارد جهان اسلام شوند به طوری که منصور دوانیقی که معرف به خساست است به مالک نویسنده اهل سنت گفته بود کتاب موطع را بنویس تا هم‌وزن آن به تو طلا بدهم.


نهضت ترجمه در دوران هارون به اوج خود می‌رسد و می‌بینیم که فلسفه ارسطو و کلام مسیحی در دوران او، نمایندگانی در جهان اسلام دارند به طور مثال ابوشاطر یا ابن‌مقفه یا ابن‌ابی‌الاوجاع کسانی هستند که فلسفه یونانی را ترجمه و در اثر شدت مطالعات فلاسفه غربی و استدلال‌های دریافتی از خارج نه تنها خود بی‌خدا و بی‌دین شدند بلکه مکتب بی‌خدایی را هم در جهان اسلام ترویج می‌دادند و دستگاه خلافت که ادعای اسلام و مسلمانی دارد نه تنها جلوی آنها را نمی‌گیرد بلکه به آنها کرسی می‌دهد و امکانی را فراهم می‌کند که در حج که بزرگترین رسانه آن زمان بوده عقاید بی‌خدایی خود را ترویج دهند تا به این طریق سرعت انتشار آثار جریان امامت و شیعه را کم کند.


در چنین فضای علمی امام موسی کاظم(ع) به امامت رسید در شرایطی که درگیری علمی تمدنی و نهضت ترجمه به اوج خودشان رسیده‌اند و امکان خطر بی‌دینی نخبگان جهان اسلام وجود دارد.


در عین حال هارون نمی‌خواهد اجازه دهد فرد موثر فکری مثل امام صادق(ع) متولد شود لذا دستور صریح به حاکم مدینه می‌دهد که وصی جعفربن‌محمد را گردن بزن و سرش را برای من بفرست که با هوشمندی امام صادق(ع) این توطئه دفع شد.


ارتقا جریان وکالت در زمان امام موسی کاظم(ع) مانع رکود علمی شیعه شد


آنا: راهبرد امام موسی کاظم(ع) برای تهاجم فرهنگی غرب و شرق به اسلام چه بود؟


نخعی: دوره امام موسی کاظم(ع) دوره اوج و بلوغ سازمان وکالت است. ایده اصلی سازمان وکالت از امیرالمومنین علی(ع) بود و به علت اینکه خلفای زمان ایشان اجازه فعالیت و حتی خروج از مدینه را به امیرالمومنین و یاران نزدیک او چون ابوذر و مقداد  نمی‌دادند و از انتشار احادیث پیامبر(ص) واهمه داشتند لازم بود افرادی مخفیانه به عنوان نماینده امام تربیت و به نقاط مختلف گسیل شوند. شبکه وکالت در دوران ائمه آرام آرام ایجاد و به هم متصل شدند و دستورات و نامه‌های امامان معصوم را به نخبگان و بعد شیعیان منتقل می‌کردند و همچون رگ‌ها در بدن انسان در حکومت اسلامی انتشار داشتند.


امامت امام موسی کاظم(ع) برای جلوگیری از برخورد خشن حکومت به شکل مخفیانه آغاز شد چون در آن فضا امکان فعالیت علمی تبلیغی آشکار و ایجاد کرسی علمی ویژه برای امام موسی کاظم(ع) نداشت.


در دوره امام موسی کاظم(ع) از سوی دستگاه حکومت فشارها و تهدیدات زیادی علیه جریان امامت بود و برمکی‌ها علنی در حکومت بنی‌عباس جریانی را به نام معتزله شکل دادند که ادعای عقل‌گرایی بدون استفاده از نص و قرآن و نقل ائمه را داشت و شخصیت فیلسوف توانمندی به نام یحیی‌بن‌خالد برمکی در بغداد با هزینه‌های گزاف نخبگان جهان اعم از مسلمان و غیرمسلمان را در آنجا جمع می‌کرد و امکان تبلیغ، تدریس و نگارش کتاب و شاگرد‌پروری را برای آنها فراهم کرد که نوعی تهاجم فرهنگی به اسلام را محسوب می‌شد.


امثال یحیی‌بن‌خالد برمکی که به طور عمیق تحت تأثیر فلسفه یونانی و کلام مسیحی قرار داشتند دست به ترویج و ترجمه متون یونانی و مسیحی در جامعه مسلمانان زدند به نحوی که برخی کتاب‌ها که بعداً به دست غربی‌ها افتاد از این میزان اقتباس و ترجمه از غرب تعجب کردند.



ارتقا علمی سازمان مخفی وکالت، تربیت شاگران زبده علمی و سفرهای متعدد راهبرد امام موسی کاظم(ع) برای مقابله با تهاجم فرهنگی عباسیان علیه اسلام بود.



در این زمان که امام موسی کاظم(ع) امکان ورود مستقیم را نداشت ولی شاگردان او به کرسی‌ها و مباحثات علمی ورود می‌کردند. می‌گویند وقتی هشام‌بن‌حکم که از نخبگان و شاگردان امام موسی کاظم(ع) است وارد بغداد و کرسی علمی برمکی شد تسلط و اقتدار او بر علوم موجب شد در زمان حضور وی ریاست کرسی‌ها با او باشد نه یحیی‌بن‌خالد برمکی و همین امر هم باعث حسادت یحیی‌بن‌خالد برمکی نسبت به او، و ترس از به وجود آمدن امام صادقی دیگر و در نهایت ترور و شهادتش شد.


امام موسی کاظم(ع) چند کار انجام داد، تلاش کرد شیعیان را سامان دهد تا مجدداً به اوج اقتدار زمان امام صادق(ع) برسند. در دومین اقدام شبکه اتصال علمی شیعیان را حفظ کرد و سازمان وکالت در دوره ایشان ارتقا یافت به نحوی که علاوه بر فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی به فعالیت‌های علمی هم می‌پرداخت. با وکلایی در این دوره مواجهیم که خودشان عالم و فقیه و متکلم هستند در حالیکه در دوره‌های قبل تنها افراد مورد اعتماد و سیاسی فعالیت داشتند.


همچنین امام موسی کاظم(ع) سفرهای جدی دارد، رهبر معظم انقلاب در کتاب انسان ۲۵۰ ساله به ایشان نسبت چریک می‌دهد کسی که دائم در حال جابجا شدن و سفر است. امام موسی کاظم(ع) در این سفرها فقط کار تبلیغی و سیاسی نمی‌کرد و مشغول گسترش اندیشه تشیع و مبارزه علمی هم بود و چون انتقال معارف، به طور مستقیم توسط امام انجام می‌شد سرعت انتشارش بالا بود که در کنار سازمان وکالت اجازه رکود علمی در تفکر شیعه را نمی‌داد.


آیت‌الله محمد سند در مقاله‌ای به جریان مخفی که توسط امام موسی کاظم(ع) اداره می‌شد نسبت حکومت مخفی می‌دهد حکومت فقط به معنی فعالیت سیاسی نیست بلکه به معنی  انتشار هر گونه دستور و معارف از فردی که در راس است هم هست. گاه این انتشار جنبه اقتصادی دارد، گاه جنبه دستورات سیاسی و گاه اعتقادی، تئوریک و علمی.


اقتدار علمی سازمان مخفی امام موسی کاظم(ع) از دلایل شهادت ایشان است


آنا: آیا زندانی کردن و شهادت امام موسی کاظم(ع) به دلیل فعالیت‌های علمی او هم بود؟


نخعی: چند دلیل برای زندانی کردن امام موسی کاظم(ع) وجود دارد، یکی مناظرات شاگرد ایشان هشام‌بن‌حکم در بغداد است، چرا که حکومت ترسید که اگر شاگرد امام این همه متبحر است چگونه از پس استاد او بربیاییم؟ به طور قطع استاد او رقیب تمدنی ما است و باید او را حذف کنیم.


دلیل دیگر سعایت یکی از سادات فاسق درون خانواده امام به هارون است. او به هارون گفت در زمین دو خلیفه هستند که خراج می‌گیرند یکی تو و دیگری موسی‌بن‌جعفر با این تفاوت که تو امام بر اجساد مردمی و او امام قلب‌های مردم است، این سعایت هارون را برآشفت و بر زندانی و شهید کردن امام مصمم ساخت.


سومین علت عدم حفظ اسرار شیعه توسط برخی شیعیانی در سازمان وکالت بود، دستگاه مخفی بنی‌عباس که از منهدم ساختن سازمان وکالت به طور کامل ناتوان بود به این تصمیم رسید که اگر راس سازمان که امام موسی کاظم(ع) بود را زندانی و حذف کند این سازمان را مختل خواهد کرد.


 


انتهای پیام/ 4107/


انتهای پیام/

برچسب ها: پژوهشگر
ارسال نظر
هلدینگ شایسته