دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
فجر ۳۹ از نگاه آنا/ 16

حکایت «زالاوا» و جشنواره سی و نهم؛ صف طولانی نمادها علیه مردم

اقبال داوران جشنواره به «زالاوا» شاید ناشی از خوش‌شانسی این فیلم است که در یک جشنواره متوسط به نمایش درآمده است، نه یک جشنواره پر از فیلم‌های جذاب.
کد خبر : 563391
258619_929.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا - محمدصالح سلطانی: «زالاوا» برخلاف آن‌ چیزی که ادعا می‌شود، فیلم وحشتناکی نیست و بیش از آن‌که ترسناک باشد، وهمناک به نظر می‌رسد. اولین ساخته «ارسلان امیری» حال‌وهوایی شبیه «سرخ‌پوست» دارد و خواه‌ناخواه، متأثر از فیلم تحسین‌شده نیما جاویدی است.


فیلم، با داستانی پرتنش در یک منطقه کوهستانی، تلاش می‌کند جهان خاص خودش را برای مخاطب خلق کند و تا حد قابل قبولی در این کار موفق می‌شود. اما آن‌چه «زالاوا» را مهم می‌کند، نمادها و نگرش‌هایی است که هنرمندانه لابه‌لای یک فیلم داستان‌گو گنجانده شده‌اند. «زالاوا» بیش از آن‌که فیلم فرم باشد، فیلم مضمون است.


زنجیره نمادها


تعداد قابل توجهی از آثار حاضر در جشنواره فجر امسال را از هر منظر که نگاه کنیم، آثاری «ضد مردم» یا در بهترین حالت «منتقد مردم» هستند. از «بی‌همه‌‍‌چیز» و «شیشلیک» که تقابل با مردم را آشکارا به تصویر می‌کشند تا فیلم‌هایی مثل «روشن» و «ابلق» که صراحت کمتری در این مسئله دارند؛ جشنواره امسال با آثار مهمی مواجه بود که در آن‌ها، عموم مردم مورد شماتت و ملامت قرار می‌گرفتند.


در «زالاوا» هم نمایش نفرت‌انگیز مردم، بخش مهمی از مضمون فیلم را تشکیل می‌دهد. آدم‌های دهکده زالاوا، اسیر اعتقاداتی شبه‌خرافی‌ هستند و به هیچ قیمت حاضر به دست کشیدن از این باورهای عجیبشان نمی‌شوند.



نخستین فیلم ارسلان امیری در مقام کارگردان، از منظر تکنیکی فیلم سرپایی است. نقش‌آفرینی بازیگران جوانش باورپذیر از آب درآمده و اجرای لهجه کردی در فیلم، کم‌نقص است



بحران بزرگ فیلم را هم همین «مردم» با جهالتشان می‌سازند. بحرانی که البته «آمردان» کاسب آن است و از بودن آن، برای خودش اعتبار و شوکت به ارمغان می‌آورد. همین سرنخ را که دنبال کنیم، سایر نمادگذاری‌های «زالاوا» آشکار می‌شوند. در جهان فیلم سرکار استوار، خانم دکتر و آمردانِ جن‌گیر هریک حامل معنایی گسترده‌تر از یک کاراکتر در دل قصه‌اند.آن‌ها قرار است نماد بخش‌های مختلفی از جامعه‌ ایران باشند و کنش‌هایشان در کنار هم، خوانش نمادین خالقان اثر از تاریخ معاصر ایران است. یک خوانش سیاه، ناامیدانه و البته هنرمندانه از تاریخ یک ملت.


نسخه‌پیچی به سبک زالاوا


 «زالاوا» برای گفتن حرف‌های کنایی‌اش، تمهیدی شبیه «سرخ‌پوست» و «بی‌همه‌چیز» را انتخاب کرده؛ ورود به یک ناکجاآباد در عصر پهلوی. ناکجاآباد و پهلوی البته برای هر سه فیلم، ابزارند. اصل ماجرا، کنایه به احوالات این روزهای کشور و نسخه پیچیدن برای مردم است. این نسخه‌پیچی در«زالاوا» آشکار است. در جهانی که «زالاوا» می‌آفریند، پایان‌بندی فیلم عملاً حکم نسخه تجویزی خالقان اثر برای مردم ایران را پیدا می‌کند. نسخه‌ای که خلاصه‌ای از تجویزهای روشنفکران ازمردم‌بریده و مخالف با انقلاب اسلامی، برای فردای ایران است.


تکنیک خوب، فیلمنامه ضعیف


نخستین فیلم ارسلان امیری در مقام کارگردان، از منظر تکنیکی فیلم سرپایی است. نقش‌آفرینی بازیگران جوانش باورپذیر از آب درآمده و اجرای لهجه کُردی در فیلم، کم‌نقص است. موسیقی «زالاوا» هم درخشان است و کمک فوق‌العاده‌ای به انتقال حس‌وحال فیلم می‌کند.


مشکل اصلی فیلم اما از منظر تکنیکی، فقر فیلمنامه است. قصه، کند پیش می‌رود. پیرنگ فیلمنامه، برای یک فیلم داستانی بلند کافی به نظر نمی‌رسد و اطناب فیلم، توی ذوق مخاطب می‌زند. شخصیت‌پردازی کاراکترها هم ناقص است و تلاش فیلمنامه‌نویسان برای ایجاد یک رابطه عاطفی بین خانم دکتر و سرکار استوار، باورپذیر از آب درنیامده است. برای همین  اهدای سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه جشنواره امسال به «زالاوا»، کمی عجیب به نظر می‌رسد.


سوگلی جشنواره در انتظار سیمرغ‌ها


اقبال داوران جشنواره به «زالاوا»، یکی از آن اتفاقاتی است که شاید فقط ردشان را بشود در سینمای ایران پیدا کرد. «زالاوا» سرجمع فیلم بدی نیست و برای یک کارگردان فیلم اولی، از منظر تکنیکی قابل‌قبول محسوب می‌شود اما این تعداد کاندیداتوری «زالاوا»  و دادن سیمرغ‌های بهترین فیلمنامه، بهترین بازیگر مکمل مرد و بهترین  کارگردانی به آن ، غیرعادی به نظر می‌رسد. چنین اقبالی البته شاید حاصل بخت خوش زالاواست که در یک جشنواره متوسط به نمایش درآمده است، نه یک جشنواره پر از فیلم‌های جذاب.


 انتهای پیام/4104/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته