دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
13 دی 1399 - 09:53
یادداشت وارده؛

تجلی عرفان و حماسه در مکتب شهید سلیمانی

وقتی به ابعاد مختلف عرفان نگاه می‌کنیم و سپس آن را با مرام و منش سپهبد شهید سلیمانی تطبیق می‌دهیم، او را جلوه‌گاه عرفان حقیقی می‌بینیم.
کد خبر : 553328
photo5787612613868367844.jpg

گروه استان‌های خبرگزاری آنا؛ همیشه مکاتب عرفانی در نگاه انسان‌ها جذاب بوده است، علت جذابیت مکاتب عرفانی، عجین بودن آنها با اخلاق و معنویت و کمالات انسانی و نیز برخی از کرامات است.


وقتی به ابعاد مختلف عرفان نگاه می‌کنیم و سپس آن را با مرام و منش سپهبد شهید سلیمانی تطبیق می‌دهیم، وی را جلوه‌گاه عرفان حقیقی می‌بینیم.


برخی افراد با شنیدن واژه عرفان به یاد گوشه‌نشینی، عزلت، ذکر، سکوت و ... می‌افتند؛ اما عارفان بزرگ تشیع و بزرگانی مانند امام راحل به ما آموختند که عرفان واقعی همراه با حماسه و انقلاب است، عرفان واقعی  با تبانی و کنارآمدن با  مستکبران و  دیکتاتورها سازگار نیست.


عرفان واقعی با خروش علیه ظلم و بیداد، همراه است، عرفان واقعی از عشق‌بازی با خالق، خلوص‌ نیت توأم با اقدام صادقانه، اشک و عبادت شبانه، خوف و خشیت از خدا، توسل به اولیای خدا، ولایت‌پذیری، یتیم‌نوازی، مردم‌داری و خدمت به خلق و شفقت بر ایشان و بالاخره علاقه و عشق به مرگ سرخ و شهادت و البته گهگاهی هم برخی کرامات تشکیل می‌شود، اینها نشانه‌های عرفان است.


وقتی به منش شهید سلیمانی می‌نگریم او را جامع همه این صفات می‌یابیم، به همین دلیل است که شهید سردار سلیمانی پیوسته واژه عرفان را برای شهدای دفاع مقدس به کار می‌برد.


برای روشن شدن موضوع نگاهی می‌کنیم به برخی از خصوصیات شهدای دفاع مقدس که سردار سلیمانی از آنها به‌عنوان عارف و مخلص و ... یاد می‌کند، وی در توصیف رزمندگان در عملیات فاو می‌گوید: «تک‌تک نیروهای غواص که عموماً جوان و نوجوان بودند مانند یک عارف واقعی و عامل ۷۰ ساله بودند.» در جایی دیگر خطاب به مردم شهید‌پرور کرمان در توصیف شهدا بعد از عملیات والفجر هشت می‌گوید: «مردم کرمان؛ مخلصین رفتند، عاشقان رفتند، عرفا رفتند.» او در این عبارات، شهدای دفاع مقدس را عارف و عاشق معرفی می‌کند.


در جایی دیگر وقتی حسین یوسف الهی را توصیف می‌کند، می‌گوید: «او بعد از عملیات هیچ‌ گوشه‌ای از بدنش نبود که جای زخم بر آن نباشد، حسین باوفا، حسین ایثارگر، حسین مخلص، حسین عارف» وقتی از  شهید نصراللهی سخن می‌گوید، چنین بیان می‌کند که نصراللهی پابرهنه، سینه‌چاک و مخلص عاشقی که هیچ‌وقت خستگی نداشت. او در توصیف شهید میرحسینی نیز می‌گوید: «میرحسینی خیلی روح بزرگی داشت، یک مالک اشتر بود، معنوی‌ترین شخصیت لشکر ثارالله بود، تمام حرف‌های خودش را با استناد به آیات و روایات نقل می‌کرد. خدا را شاهد می‌گیرم که هیچ وقت در چهره میرحسینی در سخت‌ترین شرایط هراسی ندیدم. میرحسینی هیچ‌وقت نماز شبش ترک نمی‌شد. هیچ نافله شبی بدون گریه تمام نشد. وقتی در جبهه می‌پیچید که میرحسینی آمد، انگار یک لشکر آمده است. هیچ کس نمی‌دانست که یک شخصیت به این بزرگی در زابل می‌زیست. قبل از عملیات کربلای ۵ با هم صحبت می‌کردیم که گفت، تیر به اینجای من خواهد خورد و انگشت روی پیشانی‌اش گذاشت و همینطور هم شد.» از این‌گونه کرامات از شهدای دفاع مقدس مکرر نقل شده است.


سردار سلیمانی وقتی از شهید کاظمی سخن می‌گوید، او را با گریه‌های نماز و در قنوت یاد می‌کند، در مورد شهید همت می‌گوید: «بیش از یک مرجع‌ تقلید در کشور محبوب و مورد توجه بود.» او در توصیف شهید مشایخی می‌گوید: «مشایخی سفارش یتیمان همسایه‌اش را می‌‌کرد و می‌گفت 6 فرزند یتیم سمت راست منزل ما و 6 فرزند یتیم در سمت چپ منزل ماست، آنها را رسیدگی کنید.»


بالاخره او در جایی دیگر در توصیف جبهه دفاع مقدس می‌گوید: «یک پایه جبهه، اخلاق بود که ۳ هزار نفر کنار هم بدون کوچک‌ترین دعوا و توهین و سخن زشت زندگی می‌کردند. یک پایه جبهه، معنویت بود. جبهه یک حج تمام بود، هیچ غرور و خود‌ستایی و تکبر در جبهه نبود.  یک پایه دیگر جبهه، عبودیت و بندگی محض خدا و کارکردن برای خدا بود، یک پایه جبهه، ولایت بود و به همین دلیل بود که با اینکه ۹۰ درصد از رزمندگان امام راحل را از نزدیک ندیده بودند؛ اما عاشق امام بودند.»


توسل به معصومین به‌خصوص حضرت زهرا سلام‌الله علیها یکی دیگر از ویژگی‌های بارز شهید سلیمانی بود. وی می‌گفت در اوج نگرانی عملیات فاو به رزمندگان گفتم  به حضرت زهرا سلام‌الله علیها متوسل شوید و همین کار را کردند و در آن حال توسل با تمام وجود حس کردم که حضرت زهرا را می‌بینم و این یک قدرت عجیب و یک اطمینان عجیبی به من داد.


سردار شهید سلیمانی با سوز‌ و‌ گداز این شعر عرفانی را زمزمه می‌کرد:
همه رفتند سراسیمه، جامانده منم
حسرتا این گل خارا ز همه رانده منم
پیر راه آمد طریق رفتن آموخت
آنکه نیاموخته و نرفته منم


بنابراین چنان‌که مشاهده می‌کنیم همه اوصاف عارفانه در مکتب شهید سلیمانی است.


آری به‌‌دلیل همین اوصاف عرفانی شهداست که امام راحل می‌فرمودند: وصیت‌نامه شهدا را مطالعه کنید، 50 سال عبادت کردید، خدا قبول کند، یک بار هم این وصیت‌نامه شهدا را بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید.


آری شهدای این نظام با اینکه غالباً جوان بودند؛ اما عارف بودند تا جایی که امام راحل از خدا می‌خواست با بسیجیان محشور شود.


مجتبی جعفری معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی شاهین شهر


انتهای پیام/4117/4062/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته