دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
09 مهر 1399 - 08:56
یادداشت/ محمدامین ایمانجانی؛

نظم نوین بدون ایالات‌متحده

محمدامین ایمانجانی طی یادداشتی نوشت: در امتداد افول نظم جهانی و قدرت هژمون آمریکا؛ ناسیونالیسم و افراط‌گری‌های ملی و ایدئولوژیک جهان را درخواهد نوردید و پیمان‌ها و نهادهای بین‌المللی حاصل از دو جنگ جهانی را از بین خواهد برد و مسابقه تسلیحاتی بی‌پایان را بر جهان حاکم خواهد ساخت.
کد خبر : 519447
636454762081565560_lg.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، محمدامین ایمانجانی طی یادداشتی نوشت: ایالات‌متحده در مواجهه با بحران کرونا خسارات سنگینی را متحمل شده چنان‌که برخی تخمین‌ها از نیازمندی این کشور به یک بازه چندین‌ساله برای جبران آن حکایت دارد. علاوه بر آن تظاهرات علیه نژادپرستی که همچنان درجریان است، از شکاف اجتماعی عمیقی حکایت دارد که ظاهرا بنا نیست به این زودی‌ها پایان پذیرد. دراین خصوص نیز پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که وضعیت کنونی ایالات‌متحده، جامعه رنگین‌پوست تحت‌فشار آپارتاید سفید را برای ظهور و بروز خشونت‌های بیشتر و لجام‌گسیخته به میدان خواهد آورد، چراکه نظام اجتماعی آمریکا به‌طور ساختاری رفاه شهروندان رنگین‌پوست را فارغ از تبعیض فرهنگی و تعصبات‌ نژادی در نظر نگرفته است.


از این منظر ناکارآمدی کاخ سفید در چاره‌اندیشی برای وضعیت موجود سرعت تحولات ناخوشایند برای آمریکا را تندتر کرده و دولت ترامپ را با بحران‌های دوگانه سیاسی و اجتماعی به‌ویژه در مهار کرونا و مدیریت سیاست‌های داخلی و خارجی مواجه ساخته است و بالاتر از آن کار را برای کاندیدای پیروز در انتخابات 2020  چه ترامپ باشد یا بایدن، جهت یافتن راه‌حل برای  چالش‌های کنونی و پیش‌رو بسیار دشوار کرده است.


سیاست خارجی آمریکا در سال‌های اخیر که بیشتر به نفی پیمان‌ها و نهادهای بین‌المللی معطوف بوده و بی‌هدف بدون اینکه برنامه مشخصی را ارائه داده باشد به تخریب نظم جهانی پرداخته؛ فرصت قدرت‌نمایی در سیاست خارجی را از این کشور گرفته و حتی برخی تحلیلگران داخلی در این کشور ابراز می‌کنند که در داخل این روش و منش در محدوده مرزهای جغرافیایی هم ارزش‌های آمریکایی را به حاشیه رانده و آنچه باقی گذارده، یک دولت ورشکسته و بدون برنامه است که بدترین تجربه تاریخ معاصر آمریکا را رقم زده است.    


از این‌رو به نظر می‌رسد درحال حاضر آمریکا دچار وضعیتی شده که برای کشورهایی که قدری دوراندیشانه به تحولات بین‌المللی می‌نگرند بیشتر از آنکه مهم باشد چه کسی رئیس دولت آینده این کشور است، این مساله مهم خواهد بود که چالش‌های عمیق درونی آمریکا تا کجا ادامه خواهد یافت و چه سرنوشتی را برای هژمونی تضعیف‌شده این کشور رقم خواهد زد.


کشورهای جهان به‌ویژه کشورهایی که در رقابت با ایالات‌متحده هستند، در انتخابات 2020، درکنار رقابت دو نامزد، در انتظار تبعات شکاف‌های سیاسی و اجتماعی آمریکا هم نشسته‌اند، چالش‌هایی که می‌تواند در صورت ادامه بحران کرونا، تظاهرات علیه نژادپرستی و درنهایت مقاومت‌های جهانی در برابر یک‌جانبه‌گرایی آمریکا، آثار آن عمیق‌تر شود و همین مساله هم است که مدیریت ایالات‌متحده برای ترامپ و حتی بایدن بعد از انتخابات 2020 را دشوارتر خواهد کرد.


این اکوسیستم جهانی که به‌سرعت درحال فراگیرشدن هم است، احتمالا تغییرات مهم‌تری در روابط بین‌الملل و تعاملات متقابل کشورها پدید خواهد آورد و از این پس برای کشورهایی چون چین، روسیه و حتی متحدان قدیمی آمریکا مانند کشورهای اروپایی ازجمله آلمان و فرانسه مهم‌تر از فرد پیروز، نوع سیاست خارجی آمریکاست که مهم و اساسی خواهد بود.


 اگر ترامپیسم از سوی جمهوری‌خواهان یا سیاست‌های انقباضی از سوی دموکرات‌ها در تعاملات جهانی دنبال شود و به رویکردهای بین‌المللی مبتنی بر پیمان‌ها و نهادهای بین‌المللی بی‌توجهی شود،‌ هر کشوری برای حفظ منافع و بقای خود در جامعه جهانی به دلیل عدم‌پذیرش سیاست‌های ملی‌گرایانه آمریکا، سراغ کشورهای قدرتمند و بازارهای مطمئن‌تر خواهد رفت و این اتفاقی است که مطمئنا ساختار کنونی جهان را با تغییرات عمده‌ای مواجه خواهد کرد.


برای نظام سیاسی آمریکا هم بدون در نظر گرفتن اینکه کدام یک از کاندیداها پیروز انتخابات شود، بازگشت به مناسبات بین‌المللی قبل از انتخابات 2016 که ترامپ پیروز آن شد؛ آسان نخواهد بود.


علاوه بر این به نظر می‌رسد برای متحدان اروپایی ایالات‌متحده نیز، تنش‌های ناشی از  رفتارهای دونالد ترامپ در اقتصاد و تجارت خارجی، سیاست بین‌المللی و مسائل امنیتی؛ حتی با شکست وی در انتخابات ریاست‌جمهوری 2020 نیز برطرف نخواهد شد و برای آنها بازگشت به دوره قبل از روابط تخریب‌شده فراآتلانتیکی سخت‌تر و در مقابل تنظیم مناسبات‌شان با سایر قدرت‌های بزرگ جهان مانند چین و روسیه  آسان‌تر خواهد شد.


در این میان و با تداوم وضع فعلی کشورهای اروپایی که بیش از نیم‌قرن متحد راهبردی آمریکا در ناتو و روابط ترانس آتلانتیک هستند و برای فروپاشی شوروی و نظام‌های کمونیستی و در راس آن چین سال‌ها هزینه کرده‌اند، در چشم‌انداز کوتاه مدت احتمالا ملزم خواهند بود این دو کشور را با نظام‌های سیاسی تمرکزگرا و توتالیتر به‌عنوان شریک راهبردی بپذیرند و با معیارهای مبتنی بر قواعد روسی و چینی سبک زندگی سیاسی و امنیتی خود را تغییر دهند و برای ارزش‌های غربی و لیبرال دموکراسی و همچنین حمایت از حقوق بشر تعاریف و قواعد جدیدی را در چارچوب راه‌حل‌های ملی متناسب با ارزش‌های روسی و چینی تدوین کنند.  


اگر در ادامه تحولات جاری، درونگرایی ایالات‌متحده بعد از انتخابات 2020 به قوت خود باقی بماند و اتحادیه اروپا نتواند چون گذشته از مزایای اقتصادی و امنیتی مرتبط با مناسبات خود با آمریکا بهره گیرد، دولت جدید 2020  آمریکا باید خود را برای یک نظم بین‌الملل پیچیده و به چالش کشیده شده با اروپا و سایر کشورهای جهان آماده کند. حتی اگر جو بایدن نیز ترامپ را در انتخابات آتی شکست دهد بازهم معلوم نیست این وضعیت متشنج بهتر از دوران ترامپ ادامه پیدا کند.


این نخستین‌بار در تاریخ معاصر است که افول یک قدرت بزرگ مانند ایالات‌متحده که رئیس‌جمهور آن بدان دامن زده، می‌تواند روابط آمریکا و سایر کشورهای جهان را که با ایالات‌متحده رابطه راهبردی اقتصادی یا امنیتی دارند، دچار چنان مشکلاتی کند که نظم جهانی را از محور خود خارج و یک رکود اقتصادی درازمدت را بر کشورهای جهان تحمیل کند. در امتداد افول نظم جهانی و قدرت هژمون آمریکا؛  ناسیونالیسم و افراط‌گری‌های ملی و ایدئولوژیک جهان را درخواهد نوردید و پیمان‌ها و نهادهای بین‌المللی حاصل از دو جنگ جهانی را از بین خواهد برد و مسابقه تسلیحاتی بی‌پایان را بر جهان حاکم خواهد ساخت.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

برچسب ها: آمریکا یادداشت
ارسال نظر
هلدینگ شایسته