دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
عوامل سریال «آخر خط» در خبرگزاری آنا چه گفتند؟

مسعودی: به مدافعان حرم اعتقاد داشتم و سریال را دلی ساختم/ صبوری: با رزومه تئاترم بازیگر شدم نه اینستاگرام/ سلیمی: هیچ‌کدام از کارهایم اینقدر بازخورد مردمی نداشت

علی مسعودی کارگردان سریال «آخر خط» و جمعی از بازیگران این سریال در خبرگزاری آنا حضور یافتند و به گفتگویی صمیمی نشستند.
کد خبر : 503455
AALI3597.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا- محسن غلامی: مخاطبان سیما در این شب‌ها پای سریالی نشستند که طنازی جالبی داشت و در عین قصه طنز و کمدی خود دست روی سوژه‌هایی خاص‌تر نیز گذاشت؛ قصه‌ای مثل داعش و مدافعان حرم. البته «آخر خط»ی‌ها در این بین نقدهای زیرکانه‌ای هم داشتند و با توجه به داستان شیرین خود و استفاده از بازیگرانی غیرمعمول، مخاطبان عام‌تری را جذب کردند و توانستند در این ایام به خوبی دیده شوند.


همزمان با پخش قسمت آخر سریال «آخر خط»، شاهد حضور علی مسعودی کارگردان آن به همراه برخی بازیگران از جمله داریوش سلیمی، علی صبوری و فاطمه امینی در خبرگزاری آنا بودیم. نشستی صمیمی که بخش‌هایی از آن که جنبه رسانه‌ای دارد را در ادامه می‌خوانید:


آنا: آقای مسعودی با شما شروع کنیم. بعد از چند تجربه نویسندگی سریال، کارگردانی را هم با «آخر خط» تجربه کردید؛ سریالی که مورد استقبال قرار گرفت. از این تجربه بگویید.


مسعودی: ساخت این سریال داستان و مشکلات زیادی داشت. تجربه‌ای که من در این یک سریال به دست آوردم به اندازه ساختن پنج سریال بود. از سال 96 درگیر ساخت آن هستم تا به امروز اما شاید به اندازه کارمند معمولی هم دستمزد نگرفتم و هنوز هم طلبکارم. البته خستگی آدم از تنش درمی‌رود زمانی که کار پخش می‌شود و بعد می‌بینی که مردم رضایت داشتند و هر کس در خیابان تو را می‌بیند، می‌گوید آقا دمت گرم ما را خنداندی!


در شرایط امروز جامعه ما به نظر من هیچ ثوابی بالاتر از شاد کردن دل مردم نیست. همین طور که در این چند روز در دایرکت صفحه من و پست‌های من ‌می‌نوشتند که آقا دمت گرم! 40 دقیقه ذهن ما آرام شد، در این 40 دقیقه چند بار خندیدیم، خدا پدر و مادرت را بیامرزد! و ... اینهاست که تمام خستگی و تمام سختی‌هایی که در این دو سال و خرده‌ای کشیدم را فراموش می‌کنم.


حضور عوامل سریال آخر خط در خبرگزاری آنا


این را هم بنویسید که من از هیچ ارگان دولتی پولی برای ساخت این سریال نگرفته‌ام. به بچه‌های مدافع حرم اعتقاد داشتم و دارم و این سریال را به قول معروف دلی ساختم.


آنا: پس اذیتتان نکردند!


مسعودی: آنهایی که واقعاً من را اذیت کردند، در قسمت سوم بخشیدم‌شان.


آنا: اشاره به شخص خاصی هم که ندارید.


مسعودی: نه. از اینجاست که همه چیز دیگر لذتبخش می‌شود. هر چقدر هم که جلوتر رفت بهتر هم شد.


آنا: آقای صبوری شما بعد از «خندوانه»، اولین تجربه سریالی‌تان را هم کار کردید البته به عنوان بازیگر. قبل‌تر پیشنهادهای دیگری داشتید که نه گفته باشید و بروید سراغ آقای مسعودی؟


صبوری: پیشنهاد داشتم ولی «آخر خط» قطعا بهترین پیشنهادم بود.


آنا: خب چه امتیازی داشت که به عنوان تجربه اول بازیگری، آن را قبول کردید؟


صبوری: خب نقش اصلی بودم و در عین حال تیمی بود که دوستش داشتم. همه چیزشان خوب بود شاید برعکس قبلی‌ها.



مسعودی: تجربه‌ای که من در این یک سریال به دست آوردم به اندازه ساختن پنج سریال بود. البته خستگی آدم از تنش درمی‌رود زمانی که کار پخش می‌شود و بعد می‌بینی که مردم رضایت داشتند و هر کس در خیابان تو را می‌بیند، می‌گوید آقا دمت گرم ما را خنداندی!



آنا: قرار بود که به سمت بازیگری بیایید یا به شانس و اقبال وارد این حیطه شدید؟


صبوری: بالاخره وقتی می‌آیی در «خندوانه» و می‌توانی خیلی خوب دیده شوی، بعدتر به تو پیشنهاد می‌کنند که بله باید وارد بازیگری هم بشویم.


آنا: ولی دوستان دیگر همان استندآپ‌های معروف سراغ بازیگری نیامدند.


صبوری: چرا اتفاقا؛ خیلی‌هایشان آمدند. الان مثلاً مجید افشاری فیلم سینمایی بازی کرده یا محمد منتظری تجربه حضور در سریال را داشته و برخی دیگر هم فعالند.


آنا: پس هدف از اول همین بود که به سمت بازیگری بروید!


صبوری: من قبل از اینکه به »خندوانه» بروم و اصلاً قبل از اینکه به اینستاگرام بیایم، چندین سال تئاتر کار می‌کردم. بعد آمدم در فضای مجازی.


آنا: با استندآپ هم شروع کردی.


صبوری: بله اول با استندآپ شروع کردم مثلا سلفی می‌گرفتم که خوب نبود. بعد فیلم‌های کوتاه کمدی ساختم. بعد رفتم به «خندوانه» و دوباره برگشتم به فضای مجازی. خیلی پیجم تغییر کرد و دیگر عمیقاً رفتم در این فضا که کلیپ‌های حرفه‌ای بسازم.


دو سال پیش در «خندوانه»، شب‌ها می‌رفتم دفتر علی آقای مسعودی می‌نشستیم، کمکم می‌کرد تا اینکه اول شدم. بعد از این ماجرا رفتم دفتری که برای سریال «آخر خط» در نظر گرفته بودند. از من تست گرفتند و بعد از چند روز گفتند اوکی است و بلند شو بیا!


از همان اول هم می‌گفت فضای مجازی را کار نکن. البته آن موقع نمی‌دانست کار می‌کنم. یعنی می‌گفت اگر می‌خواهی بیایی در عرصه بازیگری، پس در این عرصه باش و بعد از چند سال حتما می‌درخشی. ولی انتخاب من ریسک بزرگی برای این سریال و خود ایشان بود.


آنا: البته بعضی از دوستان فیلمساز از همین حربه استفاده میکنند؛ یعنی کسانی که در اینستاگرام و ... مشهورند را عمداً جلوی دوربین میآورند تا آن خلاهای احتمالی را پر کنند و مخاطب عام را به سمت خود جذب کنند. انتخاب شما هم شاید به خاطر این قضیه باشد!


مسعودی: بگذارید من این مساله را شفاف کنم. روزی که من علی صبوری را انتخاب کردم، اولاً خبر نداشتم در فضای مجازی اینقدر فعال است. بعد هم علی در فضای مجازی به خاطر اینکه در «خنداننده شو» اول شده بود، به او تذکر داده بودند که مراقب این فضا باشد. بنابراین حتی خیلی از کلیپ‌هایش را پاک کرده بود و دیگر کار نمی‌کرد.


 اصلاً علی در فضای مجازی شاخ نبود و به قولی عددی نبود! به خاطر اینکه در «خنداننده شو» دیده شد مخاطبان پیجش نیز بالا رفت. بعد هم آمد سر کار ما و با او قرارداد بستیم و رفت جلوی دوربین. فکر کنم 15 روز از فیلم‌برداری ما گذشته بود، کار که تمام می‌شد می‌رفت در فضای مجازی و فعالیت‌هایش را بیشتر کرده بود. بعد هم که کار ما یک سال تعطیل شد.


حضور عوامل سریال آخر خط در خبرگزاری آنا


صبوری: سه بار تولید سریال «آخر خط» تعطیل شد. راجع به این داستان یک چیزی بگویم؛ علی آقا در مورد من بالاخره یک ریسکی کرد. بعد از «خندوانه» بالاخره یک‌سری پیشنهاد به سمت من می‌آمد. پیشنهادها خوب نبود. «آخر خط» بعد از مدتها از آن پیشنهادات قبلی شکل گرفت. منی که می‌آیم سریال بازی می‌کنم و چند ماه مشغولم اما مدت‌ها طول می‌کشد تا پخش شود، چه کنم؟ حتی در این بین کسی مرا به عنوان بازیگر هنوز ندیده و حضور ذهنش از من فقط «خندوانه» است.



صبوری: شاخ مجازی کلمه بدی است. اصلاً نمی‌دانم از کجا درآمده؟ شاخ شاید کسی باشد که ببخشید آنجا لخت می‌شود. اینها هنری ندارند. من به اینها می‌گویم اگر می‌توانی بیا و به واسطه استعدادت یکبار هنری را رو کن تا ببینیم کسی تو را فالوو می‌کند؟



خب من از کجا باید هزینه‌ام را دربیاورم و زندگی‌ام را بگذرانم؟ مجبورم که در فضای مجازی کار کنم آنهم نه خارج از عرف. درست است که آنجا ارشاد اینستاگرام نداریم اما من خط قرمزهای سینما را خط قرمز خودم می‌دانم. اصلاً از این خط قرمزهای سینمایی جلو نزدم. شاید از تلویزیون جلو زدم ولی مابین این دو بودم. این سریال هم که چندین بار و چندماه تعطیل شد.


آنا: این اتفاق چرا رخ داد؟ همین ماجرای چندین بار تعطیلی ... 


مسعودی: سری دومش حتی هشت ماه تعطیل شد. اصلاً گفتند این کار دیگر می‌رود توی آرشیو، فلان می‌شود و ... یک بنده‌خدایی می‌گفت ارزش‌ها را بردند زیر سوال و «آخر خط» توهین به مقدسات است! حتی یکی از مسئولان محترم کشوری نامه زده بود که به این کار اجازه پخش ندهید که من همین جا از آقای فروغی، مدیر شبکه سه عزیز تشکر می‌کنم. حتی همان زمان گفتند که قرار نیست کسی برای تلویزیون تصمیم بگیرد.


چرا فقط یک جا؛ آنجایی که ممکن است دادستان محترم کشور یا رئیس محترم قوه قضائیه وارد مساله‌ای شود. خب آن خیلی فرق می‌کند ولی اینکه یک ارگان دیگری بخواهد نامه دهد که این کار بخوابد، که نمی‌شود این‌طوری وگرنه باید در تلویزیون را ببندیم! استقلال تلویزیون از بین می‌رود. نمی‌شود یک نهادی که کارش قانون‌گذاری نیست بیاید نامه دهد که فلان کار بخوابد.


دم آقای فروغی گرم! اینها به عنوان یک مدیر ریسک کردند تا این کار را پخش کردند. می‌دانید که الان خیلی از مدیرها به میزشان فکر می‌کنند. ولی دوستان شبکه سه آمدند و پای همه چیز ایستادند و سریال را پخش کردند. به نظر من مدیران شبکه سه قابل احترام‌اند. اجازه دادند، با مسئولیت خودشان پخش کردند و خداراشکر هیچ اتفاقی هم نیفتاد.


آنا: در مورد این بخش‌ها اگر می‌توانید مثال بزنید.


مسعودی: به عنوان مثال آن قسمتی که اینها لباس زنانه پوشیده بودند و ... طبیعتاً اگر آن پخش نمی‌شد، اصلاً کار در نمی‌آمد. باید نشان می‌دادیم که شاخ‌های مجازی دست به هر کاری می‌زنند و فلان می‌کنند و یا ادامه سریال در مورد شکایت از اینها و اتفاقات دیگر در تحلیل این موضوع.


آنا: یک جنبه دیگر ماجرا را بررسی کنیم. زمانی به اصطلاح چشم رنگی‌ها وارد عرصه بازیگری شدند بدون اینکه دورههای خاص بازیگری را بگذرانند و آموزشهای لازم را ببینند. این سال‌ها به واسطه فضای مجازی، شاخهای اینستاگرامی و یا چهره‌های فضای مجازی مثل علی صبوری وارد عرصه بازیگری می‌شوند. شما جوابی برای این اتفاق دارید؟


مسعودی: بگذارید موضوعی را تعریف کنم. علی صبوری سال 94 کل زندگی‌اش را فروخت و 80 میلیون تومان جمع کرد تا یک تئاتری را برگزار کند با این امید که سودی هم داشته باشد. چندتا بازیگر چهره با دستمزد بالا دورهم جمع کرد. یعنی یک بچه شهرستانی که چندتا تئاتر کار کرده بود، حالا به این نتیجه رسیده بود که اگر بخواهد بیننده و مخاطب برای خودش جذب کند باید از تهران چهارتا بازیگر مطرح بیاورد.


تمام زندگی‌اش را فروخت و سرمایه کرد که این تئاتر را اجرا کند. سه روز بعد از اینکه این تئاتر شروع شد، هیچ استقبالی نشد و ورشکست شد و آس و پاس ماند! پس این آدم هزینه‌اش را در این حرفه داده است.


حضور عوامل سریال آخر خط در خبرگزاری آنا


صبوری: من رسما ورشکست شدم.


مسعودی: الان کدام یک از بچه‌های تئاتر 80 میلیون تومان سال 94 که مطمئن باشید 800 میلیون تومان الان شده را حاضر است خرج نمایش کند؟ کدام یکی از بچه‌های تئاتر حاضر است هر چه دارد را بفروشد و هزینه یک تئاتر کند و روز سوم ورشکست شود؟!


صبوری: من در مورد این اصطلاح «شاخ مجازی» نقدی دارم.


آنا: قبول ندارید؟


صبوری: نه! من در فضای مجازی کار خارج از عرف نکردم. همه کلیپ‌های من مجوز ارشاد دارد. من شدم بهترین فیلمساز سال 98 ارشاد تهران، مدرکش هست.


شاخ مجازی کلمه بدی است. اصلاً نمی‌دانم از کجا درآمده؟! شاخ شاید آن کسی باشد که ببخشید می‌رود لخت می‌شود و داداش می‌کند و آنجا هرچیزی می‌گوید و انجام می‌دهد. اینها هنری ندارند. من به اینها می‌گویم اگر می‌توانی بیا و به واسطه هنر و استعدادت یکبار هنری را رو کن تا ببینیم کسی تو را فالوو می‌کند؟


خیلی از کسانی که دارند من را می‌بینند خانواده‌ها هستند. من روی کمدی فالوور جمع کردم نه روی برهنه شدن. فالوور هم کلمه عجیبی نیست و همان معنی مخاطب را می‌دهد مثل سینمایی که مخاطب دارد، من هم در فضای مجازی مخاطب دارم.


آنا: بالاخره این انتقاد وجود دارد نه تنها به سینما بلکه حتی به سریالسازان تلویزیون که بجای این همه بازیگر، دست روی چهره‌های فضای مجازی می‌گذارد تا شاید بهتر دیده شود.


صبوری: نه این را قبول ندارم. از این بابت که شاید خیلی‌ها اطلاع ندارند که امثال من و یا برخی از پرمخاطب‌های فضای مجازی اتفاقا رزومه تئاتری قوی دارند. من به منتقدین می‌گویم چرا به ما بدون اطلاع از رزومه هنری و بازیگری می‌گویند شاخ مجازی؟! ما را نباید با اینهایی که در فضای مجازی برهنه می‌شوند و هنجارشکنی می‌کنند، مقایسه کنید.



سلیمی: اجازه دهید کسانی که هنر دارند هم وارد بازیگری شوند. ورود به هنر خیلی سخت است به شکلی که برخی حاضرند همه چیزشان را بدهند تا یک سکانس بازی کنند. وقتی یکی مثل علی صبوری می‌آید و بین این همه آدم طناز، همه را به خنده وامی‌دارد قطعاً یک هنری دارد.



من اگر در «آخر خط» بد بازی کرده باشم، دیگر نباید مرا به عنوان بازیگر بپذیرند. در عین اینکه مگر من به رامبد جوان پول داده‌ام که توانستم نفر اول در «خندوانه» شوم؟ مگر اینها اصلاً پولی هستند. شاید برایتان جالب باشد اما برخی از این به اصطلاح رسانه‌های مجازی به ما توهین می‌کنند تا فالوور بگیرند.


آنا: من برحسب تجربه این سوال را از آقای سلیمی بپرسم. «آخر خط» از آن دست سریال‌هایی است که نقد و  شوخیهای لب مرزی کم ندارد. فیلمنامه را وقتی خواندید خودتان نگران نشدید یک موقع کار در نیاید یا چه بسا پخش نشود.


سلیمی: خب من علی مشهدی را سالیانی است که می‌شناسم. خیلی از کارها موفق حتی علی متنش را یا حداقل بخشی از آن را می‌نوشته بدون اینکه اسمی از او ببرند. علی به قولی آب و خاک می‌شناسند و مملکتش برایش مهم است.


اهل تظاهر هم نیست؛ از آنهایی نیست که چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند! نویسنده‌ای که این همه تجربه موفق دارد بالتبع تمام خط قرمزها را می‌شناسد.


آنا: قصه بالاخره شیطنت‌های جالبی دارد که شاید قبل‌تر کسی سراغش نرفته باشد.


سلیمی: خیلی‌ها قبلا بدترش را هم ساخته‌اند ولی تمام شوخی‌هایی که در «آخر خط» دیدیم و خنده به لب مخاطب می‌آورد، تماماً پیش‌بینی شده و در فیلم‌نامه هست. اصلاً نیازی به بداهه گفتن هم نبود. می‌خواهم بگویم که علی سریال را با اعتقاداتش نوشت و ساخت. نمی‌خواست کوچک‌ترین خدشه‌ای به کار مدافعان حرم بخورد و اینها را من از اول مطمئن بودم. به این فضا علاقه دارد.


حضور عوامل سریال آخر خط در خبرگزاری آنا


آنا: در مورد چینش بازیگران «آخر خط» هم بگویید و جلوه کار که بالاخره از یکی مثل علی صبوری استفاده می‌شود و برای مخاطب نیز جذاب است.


سلیمی: من 30 سال است که در حوزه بازیگری مشغولم. اولاً که من خیلی دوست دارم آدم‌های جدید وارد دنیای بازیگری کشورمان شوند. واقعا یک دوره‌ای بود که اینقدر آدم‌های تکراری در فیلم و سریال‌ها می‌دیدیم خود من نیز به این حساسیت پیدا کرده بودم.


عیبی ندارد، اجازه دهید کسانی که هنر دارند هم وارد بازیگری شوند. ورود به وادی هنر خیلی سخت است به شکلی که برخی حتی حاضرند همه چیزشان را بدهند تا یک سکانس بازی کنند. وقتی یکی مثل علی صبوری می‌آید و بین این همه آدم طناز، همه را به خنده وامی‌دارد قطعاً یک هنری دارد.


آنا: و خب تبلیغ و دیده شدن بهتر کار.


سلیمی: بالاخره این ماجرا روی دیگری هم دارد؛ همین پرمخاطب بودن بازیگرش باعث می‌شود سریال و ویدئوهای پخش شده کار بهتر دیده شود. بالاخره این نکته مثبتی است حتی برای تلویزیون و تولیداتش. من نزدیک به 170 تجربه بازیگری دارم که حداقل نیمی از آن با آدم‌های بزرگ بوده؛ اما شاید بگویم در کمتر کاری مثل «آخر خط» این‌قدر بازخورد مثبت داشته‌ام. همین استقبال خستگی را از تن بازیگر بیرون می‌کند.


آنا: خانم امینی! بعد از تجربه موفقی که در حوزه اجرای برنامه‌های تلویزیونی کودک تا عروسک‌گردانی که گویا داشته‌اید و البته فضای تئاتر، ورودی هم با «آخر خط» به بازیگری کردید. این فاصله گرفتن از کارنامه قبلی تا بازیگری چقدر هدفمند است؟


امینی: من یک تصحیح داشته باشم اینکه هیچ‌وقت عروسک‌گردانی نکردم و اصلاً تخصصش را ندارم. شغل اصلی من بازیگری است و اگر هم مجری هستم در واقع مجری-بازیگرم. من هیچ‌وقت مجری صرف نبوده‌ام.


در عین اینکه بله؛ نقش‌های مختلفی در صحنه نمایش داشته‌ام. سعی کردم بازیگری کنم. در کارگردانی یا گریم دخالت نکنم. خب نقش عمه فروغ «آخر خط» با کارکترهای اجرا خیلی متفاوت بود و آن را هم دوست داشتم.


آنا: با اجرا فاصله یا میانه‌ای نمی‌اندازد؟


امینی: شاید عزیزان در شبکه کودک غمگین و ناراحت شدند اما توضیح بدهم که من در آن فاصله 6 ماه بود که برنامه زنده روی آنتن نداشتم و خب من نه حقوق ثابتی دارم و نه قراردادی با صدا و سیما. همین‌طور که الان مثلاً پنج ماه است کرونا وجود دارد و درگیری‌های خودش را می‌بینیم.


حضور عوامل سریال آخر خط در خبرگزاری آنا


از آن فضا نه اینکه دور شوم ولی یک بار قرار است زندگی کنم و در ‌این یک بار، دوست دارم اگر در رشته‌ای کار کرده‌ام آن را بیشتر تجربه کنم. من می‌توانم یک نکته‌ای درباره فضای مجازی و مبحث قبلی بگویم؟


آنا: بله بفرمایید!


امینی: صفحات مجازی بزرگسال، مناسب بچه‌ها نیست. خیلی چیزها در کشور ما رده سنی ندارد. کتاب رده سنی دارد یا لباس به سن بچه‌ها و ... ولی اینستاگرام، فضای مجازی و جز آن را پدر و مادر مراقب باشند. یکی سری مسائل ریشه‌ای هستند. ما باید ریشه را درست کنیم.


آنا: علی صبوری؛ اگر قرار است بازیگری را جدی‌تر دنبال کند، سری هم به فضای غیرطنز خواهد زد؟


صبوری: فعلاً همین ژانر طنز خوب است!



امینی: شغل اصلی من بازیگری است و اگر هم مجری هستم در واقع مجری-بازیگرم. یک بار قرار است زندگی کنم و در ‌این یک بار، دوست دارم اگر در رشته‌ای کار کرده‌ام آن را بیشتر تجربه کنم.



آنا: یکی مثل همین آقای سلیمی خوشبختانه تجارب متفاوتی در کارکترهای متفاوت دارد گاه طنز و گاه جدی و حتی منفور. روی دیگر سکه را نشان می‌دهد.


سلیمی: فکر می‌کنم هر کدام از این نقش‌ها لذت خاصی دارد. هم نقش منفور بازی کرده‌ام و هم کارکتر طنزی مثل این سریال. برای بازیگر ممکن است هر نقشی جذابیتی داشته باشد. البته مردم کار طنز را خیلی بیشتر دوست دارند و چه بسا بهتر دیده می‌شود. به کارگردان هم ربط دارد. همین‌طور که در «آخر خط» به نظرم همه چیز اندازه درآمد و بازخوردش خوب بود.


آنا: و نکته پایانی؛ سریال «خط آخر» مورد توجه قرار گرفت. به همین نسبت مردم توقع دارند سریال بعدی شما آقای مسعودی که گویا قرار است به زودی به نام «نوروز رنگی» کلید بخورد، همچنان مخاطب‌پسند باشد. وضعیت تولید این سریال به کجا کشید؟


مسعودی: شاید اسم سریال عوض شود اما قصه در سال 66 و فضای مشهد آن دوران می‌گذرد که من آن را تجربه کرده‌ام. امروز و فردا عازم مشهد می‌شویم و پیش‌تولید و انتخاب بازیگرها و غیره را جدی پیگیری می‌کنیم تا در کمتر از یک ماه دیگر آن را نیز در مشهد کلید بزنیم


انتهای پیام /4143/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته