دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یادداشت|

«کیف انگلیسی»؛ مرثیه‌ای برای روشنفکران بیگانه با جامعه/ تلویزیون باز هم سراغ سریال‌های آگاه‌کننده برود

سریال «کیف انگلیسی» که این شب‌ها از شبکه آی فیلم پخش شد را می‌توان مرثیه‌ای برای روشنفکران بیگانه با جامعه دانست.
کد خبر : 502768
KifeIngilisi20_14_09.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سید مرتضی حسینی ـ در دو هفته اخیر و پس از درگذشت زنده‌یاد سیروس گرجستانی برخی از سریال‌هایی که وی در  آنها ایفای نقش کرده بود، از شبکه آی فیلم روی آنتن رفت.یکی از این مجموعه‌های تلویزیونی قدیمی، سریال «کیف انگلیسی» به کارگردانی مرحوم سید ضیاءالدین دُرّی است که در سال 1378 تولید شده و یک سال بعد و در پاییز و زمستان سال 1379 روی آنتن رفت.


تماشای پخش چندباره این سریال، خاطره سال های درخشان تلویزیون در سریال سازی را زنده  می‌کند. سال‌هایی که در دهه هفتاد به پختگی و بلوغ رسید و شاهد تولید و پخش سریال های پربیینده ای همچون امام علی(ع)، در پناه تو، مردان آنجلس، کیف انگلیسی، پدر سالار، همسران، آرایشگاه زیبا، خانه سبز، ولایت عشق و... بودیم.


 سریال «کیف انگلیسی» روایت داستان خود را  در بستر یکی از متلاطم ترین مقاطع تارخ معاصر ایران قرار داده است.  نخستین سال های پس از خروج رضاشاه و در دوره فترتی که  محمدرضاشاه بی‌تجربه و جوان و دربار ضعیف در مواجهه با سیل آزاد شده مطالبات مردمی و نخبگان سیاسی عقب‌نشینی کرده‌اند.


تغییر پیاپی کابینه ‌ها، آزادی فعالیت احزاب و مطبوعات، فعال‌شدن چهره‌های سیاسی جدید و نخبگان و صاحب‌منصبان دوره پهلوی اول، قدرت گرفتن مجلس و حضور نمایندگانی از طیف‌های مختلف سیاسی، درمجموع فضایی را به وجود آورد که نمایانگر پویایی سیاسی و  اجتمای ایران در سال‌های دهه بیست بود. در این میان البته وقایع تلخی همچون ماجرای اشغال آذربایجان، ترورها و درگیری‌های پراکنده سیاسی و ناپایداری دولت‌ها نیز کام تلخ شده مردم از دیکتاتوری پهلوی اول را تلخ‌تر می‌کرد.



داستان کیف انگلیسی درباره حقوقدان جوان و تحصیلکرده فرنگ به نام «منصور ادیبان» است. او پس از پایان تحصیلات، به زادگاهش که شهر کوچکی در مرکز ایران است باز می‌گردد. ادیبان به اعتبار پدرش که زمانی در آن منطقه معلم بوده و با کمک خویشاوندان و جمعی از بزرگان شهر که از بیدادگری‌های بهادرخان افراشته(سیروس گرجستانی) به ستوه آمده‌اند کار وکالت را در این منطقه آغاز می کند.


خاندان افراشته سال هاست که نسل در نسل به عنوان خان و زمیندار بزرگ در این منطقه حکمرانی می‌کنند. ادیبان خیلی زود اعلام می کند که قصد دارد تا در انتخابات مجلس نامزد شود. خیز اول او برای حضور در انتخابات با تقلب رقیب موردحمایت بهادرخان ناکام می ماند.


او پس از این شکست به تهران می رود و با تأسیس روزنامه‌ای به ‌نام «ایران آزاد» فعالیت های مطبوعاتی گسترده و موثری را آغاز می‌کند. او که حالا به چهره‌ای شناخته شده در پایتخت تبدیل شده، در دوره بعدی مجلس هم نامزد می‌شود و این بار به عنوان نماینده منتخب روانه بهارستان می‌شود. حضور ادیبان در مجلس و تلاش او برای تثبیت اصول دموکراتیک، تضمین آزادی و مبارزه با استبداد و دخالت های خارجی وضعیت جدیدی ایجاد  کرده و در نهایت نتایج متفاوتی را رقم می زند.



در «کیف انگلیسی» شاهد ارتباط،تعامل و معمولاً تقابل نیروهای متفاوت فکری و اجتماعی درسال های دهه بیست هستیم. منصور ادیبان نماینده روشنفکرانی است که با اندوخته‌ای از آموزه‌های اجتماعی و سیاسی غرب درصدد اصلاح امور هستند. او در ابتدای این مسیر، با غول بزرگ اشرافیت و سرمایه داری سنتی مواجه می شود؛ غولی که در بستری از محافظه کاری  و در پرتو رابطه متقابل  با ساخت سیاسی (شازده؛ نماینده همیشگی و بی‌اثر مردم شهر درمجلس) سال‌هاست که به استثمار مردم منطقه می‌پردازد.


ادیبان در پی آن است تا دموکراسی را همچون ارمغانی دلربا نخست در شهر زادگاهش و سپس در اندازه ای بزرگ‌تر در جامعه بحران زده ایران پیاده کند. این  تفکر را می‌توان الگوی بخش عمده ای از روشنفکران آن دوره دانست که البته رگه‌هایی از  آن در دهه های بعدی و حتی تاکنون در جامعه تداوم پیدا کرد. ادیبان تمایلی به کسب حمایت روحانیون و تکیه بر ظرفیت‌های دینی مردم ندارد؛ او در خوش‌بینانه‌ترین حالت به شکلی محترمانه دین را تنها در حوزه شخصی  موثر دانسته و در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی عقب‌مانده و ناکارآمد می‌داند.



ادیبان اگرچه پیابندی به آزادی و استقلال فکری را اصلی خدشه ناپذیر می پندارد، اما درنهایت متوجه می‌شود که خود او نیزدر چنبره ای گرفتار شده که گریزی از آن نیست.در نهایت نیز تن به روند معمول آن روزگار می‌دهد و همچون بسیاری از نمایندگان مجلس در مسیر خواسته های دولت انگلستان قدم بر می‌دارد. سرنوشتی تلخ بری روشنفکری ایرانی که نشان می‌دهد اتکای صرف به اصول فکری و سیاسی دنیای غرب و بی توجهی به ناهمخوانی  این آموزه ها با هویت فرهنگی و آموزه های دینی جامعه ایران به بن‌بست می‌رسد.


او که در ابتدا رقیبی سرسخت و شکست‌ناپذیر هچون بهادرخان و نماینده حامی او دارد، به‌زودی در می‌یابد که فراتر از این اشرافیت روبه زوال، باید با استبداد داخلی و دسیسه‌های پنهان و پیدای استعمارگران خارجی بجنگد. جنگی که با دوری روزافزون او از حامیان مردمی، فاصله‌گرفتن از روحانیون و نیروهای مذهبی و اعتماد به جریان‌های نوظهور، مشکوک و متمایل به‌غرب (هوشنگ جاوید با بازی محمدرضا شریفی‌نیا) سرنوشتی تلخ پیدا می‌کند. به این ترتیب «کیف انگلیسی» را می‌توان مرثیه‌ای بر فعالیت سیاسی روشنفکران غربگرا درایران دانست. روندی که با دوری از مردم و بی‌توجهی به مطالبات واقعی آنها آغاز و به پناه آوردن به نیروهای استعمارگر خارجی ختم می‌شود.



 زنده‌یاد دُری در «کیف انگلیسی» و بعدها در سریال «کلاه پهلوی» در پی آن بود تا با روایت داستانی در دل تاریخ معاصر ایران، تنگناها و عبرت‌های این جریان‌های فعال را به  مخاطب منتقل کند.


«کیف انگلیسی» این روند را با کامیابی و تأثیرگذاری بیشتری ارائه داد و باعث شد تا این مجموعه تلویزیونی چه از حیث عناصر فرمی و چه از بعد محتوا به اثری ماندگار در تاریخ تلویزیون تبدیل شود. وضعیتی که فقدان آن این روزها به نقطه ضعف تلویزیون بدل شده و لازم است بیش از پیش مورد توجه مدیران و برنامه‌سازان قرار گیرد.


 انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته