دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
18 خرداد 1399 - 14:00
المیادین:

اسرار بحران و جنگ داخلی لیبی چیست؟/اهداف پشت پرده بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی در طرابلس

در جنگ داخلی لیبی بازیگران مهم منطقه‌ای و بین‌المللی نقش دارند و هر کدام به دنبال در اختیار داشتن دست برتر در مواجهه با رقبا هستند.
کد خبر : 494255
Libya-REUTERSGoran-Tomasevic-Aug-6-2016.png

 به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا از المیادین، انیس راهب در یادداشتی درباره بحران لیبی نوشت: گسترش درگیری در لیبی، تعدد احزاب با مشاجره داخلی و درگیری بسیاری از کشورها در آن، اروپا را وادار کرده است که تلاش کنند به‌طورجدی وارد این بحران شوند، اما طبق معمول آن‌ها دیر رسیدند.


لیبی در اواخر سال 2010 شاهد قیام گسترده‌ای علیه معمر قذافی، رئیس‌جمهور پیشین بود. این شورش با حمایت سازمان ملل و با درخواست رسمی از اتحادیه عرب، برای ایجاد انگیزه در شورای امنیت برای استفاده از نیروهای مسلح در این کشور عربی، به بهانه حمایت از غیرنظامیان و به همراهی نیروهای ناتو به رهبری انگلیس و ایالات‌متحده آمریکا، فرانسه و ایتالیا با مشارکت کانادا و اسپانیا علاوه بر مصر، امارات و قطر با دور زدن اجرای قطعنامه 1973 به روش‌های پیچیده صورت گرفت.


شرکت‌کنندگان در عملیات نظامی تصور کردند که مأموریت آن‌ها آسان است و با حذف قذافی به پایان می‌رسد؛ اما این‌گونه نشد. تلقی آن‌ها این بود که با نبود اختلاف مذهبی - فرقه‌ای در لیبی و با تشکیل دولت جدید وفادار به منافع غرب، همه‌چیز حل می‌شود و پس از آن لیبی ثروت عظیم خود را با آن‌ها اشتراک می‌گذارند.


جنگ لیبی


ولی آنچه در زمین اتفاق افتاد برخلاف محاسبات غلط آن‌ها بود و این تقسیمات به اشکال مختلف و متعدد اتفاق افتاد و پس از آن، درگیری و نزاع بین شبه‌نظامیان رخ داد که به‌سرعت بر روی زمین گسترش یافت و حمایت خارجی از آن‌ها برای ایجاد آتش‌سوزی و درگیری بین آن‌ها بالا گرفت. نبردها و گسترش آن‌ها همراه با افزایش تعداد و گسترش شبه‌نظامیان به لطف مداخله قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی که هریک از آن‌ها از یک یا چند تیم پشتیبانی می‌کنند جنگ در لیبی را شعله‌ورتر کرد.


جنگ نیابتی در لیبی


این کشورها رغبتی به سرنگونی و کشتن قذافی برای مداخله مستقیم نظامی و ایجاد ثبات و امنیت در لیبی نداشتند. آن‌ها می‌خواستند یک جنگ نیابتی در آنجا به نیابت از آن‌ها صورت گیرد و بر حمایت از گروهای درگیر در این کشور همت گماشتند تا کشور بیش از این ضعیف شود و بتوانند بر آن مسلط شوند. اما این کار بر روی زمین حالت معکوسی به خود گرفت و نابسامانی در این کشور به وقوع پیوست که مشابهی مثل آن وجود نداشت.


 کشورهای درگیر در جنگ لیبی می‌خواستند از این هرج‌ومرج به وجود آمده برای رسیدن به اهداف خود به‌دوراز جامعه بین‌المللی (سازمان ملل) استفاده کنند. این کشورها با تخریب لیبی به اهداف مختلف خود می‌رسند که متعاقباً شرکت‌هایشان را وادار می‌کند تا آنچه را توسط جنگ نابودشده است، دوباره بازسازی کنند، میلیاردها دلار از یک‌سو جمع کنند و از طرف دیگر هرکدام با توجه به اهداف خود به کنترل ژئوپلیتیکی دست یابند.


بیشتر بخوانید:


اردوغان برای قطب جنوب چه خوابی دیده است؟ / ترکیه در سودای حفظ دستاوردهایش در سوریه با ورود به لیبی


رأی الیوم:  مردم ترکیه نمی‌خواهند جنازه فرزندانشان را به‌طور هم‌زمان از سوریه و لیبی تحویل بگیرند


بدین ترتیب، دو نیروی مبارز و جنگنده اصلی در خاک لیبی پدید آمدند که هر یک از آن‌ها با پول، سلاح و حمایت بین‌المللی توسط کشورهای منطقه و بین‌المللی پشتیبانی می‌شوند و عبارت‌اند از نیرویی که در شهر طبرق حضور دارند و نماینده پارلمان شناخته‌شده بین‌المللی لیبی (که طرابلس ترک را کردند) به‌علاوه ارتش ملی لیبی به رهبری ژنرال خلیفه حفتر است. در مورد نیروی دیگر، در مرزهای مصر و در طرابلس و غرب در نزدیکی الجزایر حضور دارد و نمایندگان سه نهاد را شامل می‌شود: کنگره ملی لیبی، شامل جریان‌های متعدد با ماهیت اسلامی، دولت آشتی ملی به سرپرستی فایز السراج و شورای عالی دولت است که سعی در قبضه کردن اختیارات مجلس دارد.


حامیان منطقه‌ای نیروهای معارض در لیبی


در سطح منطقه این دو قدرت توسط بسیاری از کشورها حمایت می‌شوند که هرکدام برنامه و اهداف خاص خود را دارند.


 مصر به‌منظور محافظت از مرزهای خود از پارلمان لیبی و ژنرال حفتر حمایت می‌کند و عدم شکل‌گیری دولتی را که شامل گروه‌های اخوان‌المسلمین و خطرات ناشی از حمایت ترکیه از این جریان است پیگیری می‌کند.


امارات متحده عربی، نگرانی و ترس مصر را از گروه‌های افراطی اسلامی و خطرات آن را از ثبات منطقه در لیبی متوجه می‌شود، به‌خصوص پس از تجربه‌ای که خود با جنبش اصلاحات در سرزمین‌های خود داشت، پس به‌این‌ترتیب طرفدار پارلمان لیبی و ژنرال خلیفه حفتر است.


عربستان سعودی در ابتدا بر پشتیبانی از جبهه مصر و امارات اقدام کرد، اما به دلیل موضع‌گیری در مورد جنگ علیه رژیم سوریه تا حدودی عقب‌نشینی کرد، سپس به سمت بی‌طرفی رفت.


قطر از احزاب دیگر پشتیبانی می‌کند، ازجمله جبهه پایتخت طرابلس، مانند دولت وفاق، الیان المرصوص و حزب مؤتمر ملی زیرا این کشور از جریان‌های اسلام‌گرای رادیکال هر جا که وجود داشته باشد پشتیبانی می‌کند. درست همان‌طور که از داعش و جنبش احرار الشام در سوریه پشتیبانی می‌کرد.


حامیان بین‌المللی


ترکیه در سیاست با قطر شریک است و بیش از قطر اصرار دارد قدرت بیشتری به گروه‌های جهادی اسلامی بدهد و نفوذ و گسترش آن‌ها را در خارج از قلمرو خود گسترش دهد (همان‌طور که اردوغان خواب احیای امپراتوری عثمانی را می‌بیند) تا از این طریق بر مصر، دشمن خود فائق شده و جنوب اروپا را با کارت آوارگان تهدید کند. اردوغان موفق شده است، توازن بین دو طرف اصلی درگیر -السراج و خلیفه حفتر- برقرار کند.


آمریکا در حال حاضر به دنبال درگیری، حداقل در منطقه ساحل آفریقا نیست، به‌ویژه در باتلاق لیبی که با هرج‌ومرج، نبرد و تروریسم سر برمی‌آورد، درگیر شود.



 روسیه با تهدیدات گروه‌های رادیکال اسلامی در هر نقطه مانند سوریه به دلیل ترس از نفوذ آن‌ها بر نزدیک به 20 میلیون مسلمان روسیه و گسترش عقاید افراطی آن‌ها می‌جنگد.



با این درک که غرب غالباً به دنبال استفاده از چنین گروه‌های افراطی برای ایجاد سردرگمی و خرابکاری در آن است. علاوه بر وجود منافع سیاسی، نظامی و اقتصادی، روسیه اهمیت لیبی را بر امنیت ملی خود می‌داند. بر همین اساس، نیروهای بلک واتر (نیروی نظامی اجاره‌ای) به لیبی اعزام‌شده و از خلیفه حفتر حمایت کردند، هرچند این مورد توسط ولادیمیر پوتین تکذیب شده است.


در مورد کشورهای بزرگ دیگر، هر یک از آن‌ها نیز در لیبی دستور کار خود را دارند و برای دستیابی به اهداف خود با گروه‌ها و احزاب مختلف در خاک لیبی می‌جنگند و یا از آن‌ها پشتیبانی می‌کنند. درگیری بین فرانسه و ایتالیا بر سر لیبی قدیمی است، درست است که هر دوی آن‌ها در نگرانی از عبور مهاجران به سمت خود مشترک هستند اما در آرزوهایشان برای تصرف ثروت نفت، گاز و طلا و حتی در بازسازی این کشور با هم تفاوت دارند. بنابراین، هر یک از آن‌ها تیمی از احزاب متضاد در لیبی را پشتیبانی کردند، فرانسه تصمیم گرفت از ژنرال حفتر حمایت کند، زیرا بسیاری از منافع آن در مناطقی که او کنترل می‌کند وجود دارد. از طرف دیگر، ایتالیا به دلیل وجود منافع خود در غرب، از طرف‌های دیگر مانند السراج که تحت کنترل آن‌ها بود، حمایت کرد.


استدلال فرانسه برای حمایت از ادامه درگیری در لیبی


فرانسوی‌ها که خواستار برگزاری کنفرانس پاریس شدند (همان‌طور که ایتالیا به کنفرانس پالرمو فراخواند)، منافع مستقیمی در ادامه نبردها در لیبی دارند، زیرا برقراری صلح و تشکیل دولت ملی پایدار از ادامه چپاول پول‌های بلوکه‌شده در فرانسه که رقم آن صدها میلیارد دلار تخمین زده می‌شود، جلوگیری می‌کند و همچنین نفت لیبی که توسط شبه‌نظامیان با قیمت‌های نمادین ایتالیا قاچاق می‌شد.


واضح است که کشورهای منطقه و اروپا به دنبال حل مسئله لیبی نبودند. بنابراین نقش سازمان ملل متحد در این زمینه تضعیف‌شده است، کنفرانس‌ها، مداخله واسطه‌های بین‌المللی فعال و انجام جلسات پنهانی و عمومی فقط منجر به شکست و ادامه درگیری خواهد شد، زیرا حداقل خواسته بین‌المللی واقعی برای پایان دادن به درگیری در لیبی، حداقل در آینده نزدیک وجود ندارد.


نبرد با داعش در لیبی


هنگامی‌که کنفرانس مسکو در تاریخ در 13 ژانویه سال جاری که هدف از آن حصول اطمینان از روند صلح در لیبی بود برگزار شد، پوتین قادر به دستیابی به چندین هدف شد. به اردوغان گفته شد که روسیه مخالف اعزام نیروهای نظامی خود به لیبی و یا ارسال نیروهایی از جنگجویان سوری در شمال سوریه است. همچنین وی توانست پس از انتخاب زمان مناسب (همان‌طور که در سوریه انجام داد) ورود رسمی ارتش روسیه به بحران لیبی را اعلام کند که توسط جامعه بین‌المللی به رسمیت شناخته شد؛ به‌طوری‌که روسیه اکنون بازیگر اصلی در تحقق یک راه‌حل سیاسی در لیبی است.


ژنرال حفتر دریافت که امضای این توافق‌نامه شانس رقیب خود را در زمین افزایش می‌دهد و دستاوردهایی را که قادر به دستیابی به آن در جنگ نبود به دست می‌آورد و این لزوماً به فایز السراج و حکومت وفاق مشروعیت می‌بخشید، باوجوداینکه توازن قوا به نفع اوست و می‌تواند با ماشین نظامی دستاوردهای بیشتری کسب کند، هرچند با حضور تروریست‌هایی که از سوریه به‌وسیله ترکیه به لیبی اعزام شدند، توانستند فرودگاه و شهرهای ترهونه و سرت را اشغال کنند. بنابراین، خلیفه حفتر بدون امضای توافق‌نامه مسکو را ترک کرد. ذکر این نکته مفید است که رئیس‌جمهور پوتین اگر می‌خواست، می‌توانست به او فشار بیاورد، یا حداقل او را در رسانه‌ها موردانتقاد قرار دهد، اما او مایل به انجام چنین کاری نبود و اگر به دلیل اقدامات حفتر و عزیمت وی از مسکو احساس خجالت می‌کرد، بعداً در کنفرانس برلین شرکت نمی‌کرد و این کنفرانس برگزار نمی‌شد.


روسیه در لیبی به دنبال تسلط بر شریان‌های انرژی اروپاست/ بازی اردوغان با کارت آوارگان


بااین‌حال، برگزاری کنفرانس برلین دلایل و انگیزه‌های بسیاری دارد. کشورهای اروپایی بیشتر نگران ناتوانی در حل‌وفصل مناقشه در لیبی هستند که باعث افزایش مهاجرت از آفریقا به آن و گسترش تروریست‌ها در بسیاری از کشورهای آفریقایی مانند مالی شده است.



ورود قدرتمند ترکیه و روسیه به لیبی مهم است، چراکه هرکدام به دنبال تأمین پایگاه‌های هوایی و دریایی نظامی در لیبی هستند تا بر مرزهای جنوب اروپا مشرف باشند. آن‌ها رقیب اروپا هستند و برای قاره سبز، تهدید ایجاد می‌کنند.



روسیه افزون بر صادرات گاز به اروپا، به دنبال تحقق رؤیای خود برای دستیابی به نفت لیبی است که باعث می‌شود بر منابع انرژی به اروپا مسلط شده و خود را در آب‌های گرم مدیترانه می‌بیند. (این امر در سوریه حاصل‌شده است.)


در مورد اردوغان، وی اخوانی است و پروژه‌های توسعه‌طلبی عثمانی دارد، می‌تواند اروپایی‌ها را از منابع نفت و گاز لیبی محروم و با کارت مهاجران آن‌ها را تهدید کند. ترکیه بیش از یک‌بار از این کارت در مورد آوارگان سوری استفاده کرده است.


داعش لیبی


حضور نیروهای داعش در لیبی


 در پایان، اگر توسعه درگیری در لیبی، تعدد طرف‌های درگیر در داخل و دخالت بسیاری از کشورها در آن، اروپائیان را وادار کرده است که تلاش کنند با جدیت بیشتری مشارکت کنند تا بتوانند نقش مؤثرتری برای حل بحران لیبی، به‌دوراز راه‌حل نظامی داشته باشند، اما آن‌ها طبق معمول، دیر به این نتیجه رسیده‌اند که قوانین بین‌المللی قادر به حل مسئله لیبی نیست و دلیل آن‌هم تضاد منافع موجود در این کشور است.


در داخل اروپا نیز اختلافات عمده‌ای وجود دارد؛ به‌ویژه بین ایتالیا و فرانسه که به مرحله احضار سفیران و توهین‌های کلامی رسیده‌اند. علاوه بر اینکه اتحادیه اروپا در حال حاضر از ضعف‌های متعددی رنج می‌برد. خروج انگلیس از اتحادیه اروپا، شیوع ویروس کرونا در این قاره و عدم ارائه کمک بین کشورهای خود برای مبارزه با کووید-19، باعث شده است که روسیه از اوضاع استفاده کند و کمک‌های شگرفی به ایتالیا ارائه کند. همین امر موجب شد که ایتالیایی‌های ناراحت از بی‌اعتنایی کشورهای اروپایی، در عوض از روسیه قدردانی کنند.


راه‌حل در لیبی پیچیده و دشوار است. در شرایطی که کشورهای عربی از مرحله سیاسی غایب بودند، موفقیت یک راه‌حل صلح‌آمیز مستلزم آن است که کشورهای درگیر در لیبی، موافقت کنند از حمایت طرف‌های متخاصم با پول و اسلحه دست بردارند و از منافع خصوصی خود دور شوند و با تحمیل توافقنامه‌ای که منجر به تقسیم قدرت در لیبی می‌شود، انتخابات آزاد و بدون مداخلات آن‌ها برگزار و از به رسمیت شناختن برنده یا بازنده خودداری کنند. 


 انتهای پیام/4106/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته