دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
اختران سپهر فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

«ابن زُبَیر» و ماجرای پیامبر دروغین در اندلس

ابوجعفر احمد بن ابراهیم ثقفی معروف به «ابن‌زبیر» (627-708ق/1230-1308م) محدث، نحوی، قاری، مفسر، ادیب و مورخ اندلسی است.
کد خبر : 493571
fig201_avicenna-the20persian20galen_crop20small.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا- بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت‌به‌خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ،از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.



ابوجعفر احمد بن ابراهیم ثقفی معروف به «ابن‌زبیر» (627-708ق/1230-1308م) محدث، نحوی، قاری، مفسر، ادیب و مورخ اندلسی و معاصر نصریان غرناطه است.


در «جَیّان» که موطن اجداد وی از جمله نیای بزرگش کعب بن مالک بود، در خانواده‌ای توانگر و نامدار زاده شد. دوران کودکی و نوجوانی را در همان‌جا گذراند. در 643ق/1245م جَیّان به دست مسیحیان فتح شد و ابن زبیر همراه پدر جیان را ترک کرد. پدرش مردی توانگر بود و او را در استفاده از محضر بزرگان آن روزگار یاری کرد.


ابن‌زبیر قرائت هفت‌گانه و سنن نسایی را از ابوالحسن شاری آموخت و نزد مشاهیر بسیاری، علوم اسلامی چون نحو، رجال، فقه، حدیث و همچنین تاریخ و ادب را فرا گرفت. در جرگه عالمان اندلس درآمد و در شهر مالقه (مالاگا) و غرناطه (گرنادا) به آموزش نحو، قرائت، تفسیر، فقه، اصول و حدیث پرداخت. به سرعت شهرتش از مرزهای اندلس گذشت و نامدارانی چون ابوحیان غرناطی نزد او به فراگرفتن علوم پرداختند.


ابوحیان فصاحت ابن زبیر را در سخنوری و توانایی‌اش را در علوم حدیث، قرائت‌های گوناگون، نحو، اصول فقه و کلام ستوده و او را از مهربان‌ترین و پارساترین عالمان دانسته است. ابن زبیر، افزون بر پرداختن به علوم دینی، گاه شعر نیز می‌سرود اما ابن خطیب شعر او را بی‌ارزش و نازیبا دانسته است.


گفته‌اند زمانی که وی در مالقه به سر می‌برد، مردی به نام ابراهیم فزاری مدعی نبوت شد. ابن زبیر با وی درافتاد و از در مخالفت درآمد. چون ابراهیم نزد بزرگان شهر، به ویژه حاکم مالقه نفوذ بسیار داشت، ابن زبیر نتوانست کاری از پیش ببرد. او بهای سنگینی برای مخالفت با ابراهیم پرداخت و پس از تحمل سختی‌های بسیار مالقه را ترک و به غرناطه رفت. حاکم غرناطه، امیر ابوعبدالله الغالب (حکومت 629-671ق/1232-1272م)، مقدم او را گرامی داشت و به وی بسیار احترام گذاشت. چندی بعد ابراهیم فزاری در مقام فرستاده امیر مالقه به غرناطه رفت. ابن زبیر از فرصت استفاده کرده با اجازه سلطان غرناطه او را محاکمه کرد و کشت.


ابن زبیر چندی از پشتیبانی امیر ابوعبدالله برخوردار شد تا آنکه در پی بدگویی برخی از درباریان و بزرگان، سلطان بر او خشم گرفت و به دستور وی مدتی در خانه‌اش زندانی شد. ابن زبیر در خانه نوشتن پرداخت. پس از آنکه سلطان وی را بخشود، کرسی خطابه و امامت مسجد جامع و همچنین قضا در امر ازدواج به وی سپرده شد. ابن زبیر در اوج شهرت در غرناطه درگذشت.


ابن زبیر آثار بسیاری داشته، اما بیشتر آنها از میان رفته است. آثار به جا مانده از وی عبارتند از:


1. صلة الصلة، که دربردارنده شرح احوال عالمان و نامبرداران اندلس در سده‌های ششم و هفتم هجری است. احتمالاً این کتاب ذیلی بر کتاب صلة ابن بشکوال یا ذیلی بر کتاب ابن فرتون است؛


2. البرهان فی ترتیب سور القرآن؛


3. ملاک التأویل فی المتشابه اللفظ فی التنزیل در تفسیر قرآن.


آثار دیگری که به ابن زبیر منسوب‌اند به این قرارند: اعلام بمن ختم به القطر الاندلسی من الاعلام؛ ردع الجاهل علی اعتساب المجاهل فی الرد علی الشرذمه (الشوذیه)؛ الزمان و المکان؛ سبیل الرشاد فی فضل الجهاد؛ شرح الاشارة فی الاصول و فهرسة و نیز تعلیقی بر الکتاب سیبویه.


 انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته