دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
25 اسفند 1398 - 22:12

تاریخچه بیماری‌های واگیر دار در ایران را در ویکی آنا بخوانید

سابقۀ بیماری‌های همه‌گیر به دورانی برمی‌گردد که بشر اولین اجتماعات را تشکیل داد.
کد خبر : 477885
602x338_cmsv2_7ab169b6-d11c-5113-a9b5-ba15fd1c5bf1-4482028.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، بیماری های همه گیر در سطح جهان پیش از این نیز سابقه داشته است. در این گزارش شیوع تعدادی از بیماری های همه گیر در طول تاریخ ایران را که تلفات زیادی برجای گذاشتند بررسی کرده ایم.
در گزارش‌های پراکندۀ موجود، از مرگ سیاه یا «طاعون» و همچنین «وبا» به‌عنوان دو بیماری همه‌گیر در تاریخ ایران یاد شده و البته لازم است بدانیم که در گذشته عنوان وبا به عمدۀ بیماری‌های همه‌گیر اطلاق می‌شد.
موقعیت حساس ایران بین هند، خلیج فارس، روسیه و بین النهرین کشور را در معرض بیماری قرار می داد.
سده ی سیزدهم هجری را می توان عصر اوج شیوع بیماری های واگیر دار در ایران دانست.


طاعون
 در سال‌های ۶۲۷-۶۲۸ میلادی، «طاعون شیرویه» سراسر استان‌های باختری شاهنشاهی ساسانیان، بویژه میان‌رودان را در هم نوردید و باعث کشتن نیمی از جمعیت آن استان‌های شاهنشاهی و از جمله شاهنشاهِ ساسانی شد.
همچنین  در ایرانِ دوران صفویه نیز، بیماری طاعون چندین بار شیوع پیدا کرد و باعث کشتن تعدادِ زیادی از مردمِ شهرهای مختلف شد‌.


وبا
وبا و طاعون یکی از مهمترین دلایل فوت زودرس افراد در عصر صفوی محسوب می شد. عدم توجه حکومت به سلامت و بهداشت مردم و کم توجهی عامه مردم به مسائل بهداشتی در شیوع این بیماری ها تاثیر فراوان داشته است. در این دوران، ارتباطی تنگاتنگ میان وبا و طاعون تصور می شد، به صورتی که در کتب تاریخی و طبی، این دو بیماری توامان اشاره شده است. بر اساس نظر طبیبان، ورود هوای عفونی وبایی باعث خلط و بروز طاعون می شد. به علاوه در این زمان، بر اساس گفتمان طبِ اسلامی، دعاهای مختلفی از پیامبر و امامان برای پیشگیری و مقابله با وبا و طاعون نقل می گردید.



  • در دوران قاجار و پیش از آن بارها وبا در ایران شیوع پیدا کرد. در این دوران حکومت کار خاصی برای نجات جان مردم انجام نمی‌داد و تنها به مصون ماندن خود اکتفا می‌کردند.

  • در بین سال‌های ۱۸۲۰ تا ۱۹۰۳ میلادی، ۷ اپیدمی بزرگ وبا، با نرخ مرگ و میر بالا، خصوصا در بین کودکان در ایران اتفاق افتاد که بخشی از همه‌گیری جهانی وبا در آن دوران بود.

  • درسال ۱۲۸۴ ه.ق. وبای شدیدی در همه شهرهای ایران همه گیر‌ می‌شود. طبق برآورد ژوزف دزیره تولوزان، پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، حدود یکصدهزار نفر به خاطر ابتلا به وبا درگذشتند.

  • درسال ۱۲۸۷ ه.ق. وبا همراه قحطی پدیدار شد.

  • درسال ۱۲۹۴ ه.ق. وبای سختی در گیلان پدیدار گشت و ۱۰ تا ۱۲ هزار نفر را تلف کرد.

  • درسال ۱۳۰۷ ه.ق. وبا از کرمانشاهان وارد ایران شد.

  • سخت ترین وبا در دوره‌ی ۳۰ ساله حضور دکتر ژوزف دزیره تولوزان در ایران، در ۱۳۰۹ ه.ق از بادکوبه آغازشد و روسیه را گرفت و به اندک زمانی از شهرحاجی ترخان (آستراخان) به رشترسید. در تابستان ۱۳۰۹ وبا به سمنان و دامغان زد و در اوایل محرم سال۱۳۱۰ در تهران شیوع یافت.

  • در سال ۱۳۲۰ ه.ش. و در دوره جنگ جهانی اول، وبا در ایران رخ داد.

  • سال ۱۳۴۴ همه‌گیری (اپیدمی) وبا در ایران رخ داد و ایران منطقه آندمیک وبا شد اولین سروتایپ شناسایی شده در ایران سروتایپ اوگاوا بود.

  • سروتایپ اینهابا اوایل سال۵۰ در ایران دیده شد و سپس به‌طور متناوب تا سال ۱۳۵۶ اینهابا و اوگاوا در ایران دیده می‌شد. پس از سال ۱۳۵۶ تقریباً تمام موارد در ایران اوگاوا بود.

  • در ایران از سال ۷۹ تا ۸۴ سالانه نزدیک به ۱۰۰ مورد بیماری وبا گزارش گردیده‌است. (در اپیدمی ۱۳۷۷ حدود ۱۱۰۰۰ مورد وبا در ایران گزارش گردید؛ که تقریباً در تمام موارد میکروب از نوع التورسروتایپ اوگاوا بوده‌است) و باعث مرگ می‌شود.


دوگوبینو تاریخ نگار مطرح فرانسوی روایت عجیبی از آن سال های ایران دارد، او می گوید " هرکس که دوپا داشت برای حفظ جان خود از پایتخت می گریخت"
بر اساس یادداشت های به جا مانده مردم تهران چنان می مردند که گویی برگ از درخت می ریزد.



آنفولانزای اسپانیایی
ایران یکی از بالاترین آمارهای مرگ بر اثر آنفلوآنزای اسپانیایی را داشت. گفته می‌شود که در دو دهه نخست سده ۲۰ (میلادی) دستکم یک دهم و شاید چهل درصد جمعیت ایران در نتیجه انواع بیماری‌های واگیر، قحطی و جنگ از دست رفتند. به نوشتهامیراصلان افخمی برخلاف دیگر جاهای زمین که بیشتر قربانیان شهرنشین بودند در ایران این بیماری در روستاها بیشتر قربانی گرفت. شرایط اجتماعی (مهمترین دلیل)، قحطی، اعتیاد به تریاک،مالاریا خشک‌سالی، احتکار، فساد و ناکارآمدی دولت، توسعه‌نیافتگی، و کم‌خونی از دلایل گسترش آنفلوآنزای اسپانیایی در ایران بودند.


نیروهای روس، بریتانیا و عثمانی در چهار گام، آنفلوآنزای اسپانیایی را وارد ایران کردند:



  • در شمال خاور: از عشق‌آباد به مشهد (نیروهای آمریکایی، ویروس آنفلوآنزا را به نیروهای امپراتوری روسیه منتقل کرده‌بودند) [همه‌گیری کوچک]

  • در شمال باختر: از باکو به بندر انزلی (نیروهای امپراتوری روسیه) [همه‌گیری کوچک]

  • در جنوب: از بندرعباس و بوشهر (نیروهای امپراتوری بریتانیا وراج بریتانیا) (نیروهای هندی بسیاری نیز در ایران مردند) [همه‌گیری بزرگ]

  • در باختر: از طریق میان‌رودان (جنگ‌زدگان آشوری‌ها، مردم ارمنی، نیروهای امپراتوری عثمانی)


چون همه‌گیری آنفلوآنزای اسپانیایی در تهران ناگهانی و هم‌زمان با وزش بادهای شدید بود آنرا «ناخوشی باد» نامیدند. اما بیشترین کشته در کرمان بود. در شیراز مردم خود را به مسجد می‌رساندند تا دستکم در جایی مقدس بمیرند.


بر پایه برآوردها آنفلوآنزا در روستاها جان بین ۱۰ تا ۲۵ درصد و در شهرها بین یک تا ده درصد جمعیت را گرفت؛ بنابراین شمار قربانیان آنفلوآنزا در ایران بین۹۱۰٬۴۰۰ تا ۲٬۴۳۱٬۰۰۰ (۸٪ تا ۲۱٪/۷) بوده‌است.


آبله
پولاک پزشک میانه‌های دوره قاجار در سفرنامه‌اش «ایران و ایرانیان» درباره این پدیده می‌نویسد، «آبله یا جدری در مرگ‌ومیر فراوان کودکان و در نتیجه در تقلیل جمعیت سهم اصلی و اساسی را به عهده دارد. از آن گذشته افواج جدیدالورود و همچنین غلامان سیاه و بلوچ سخت بدان دچار می‌شوند». او همچنین اشاره می‌کند که در بهار ‌سال ١٢٧٥ قمری برابر با ١٢٣٧ خورشیدی، تنها در اصفهان بیش از ٨٠٠ کودک از بیماری آبله جان سپردند. آبله حتی اگر مرگ اطفال را در پی نمی‌آورد، بسیار پیامدهایی ناخوشایند چون کوری، نابینایی و آبله‌رویی به‌دنبال داشت. پولاک دراین‌باره می‌نویسد، «از طریق تلقیح می‌توان نه‌تنها از تقلیل جمعیت بر اثر مرگ‌ومیر بلکه از تعداد زیاد نابینایان و بیماران چشم که در اثر ابتلا به آبله به این روز افتاده و سربار جامعه شده‌اند، جلوگیری کرد»,همچنین‌ هانری رنه دالمانی در سفرنامه «از خراسان تا بختیاری» از آبله‌رویی زنان ایران سخن می‌گوید، «زنان ایرانى اغلب از خطر آبله‏ مصون نمانده و چهره زیبائى ندارند».البته مشخص نیست گستردگی این بیماری در دوره‌های گوناگون چگونه بوده است، احتمالا همواره به این شدت نبوده زیرا کسانی چون تاورنیه و شاردن در عصر صفوی، آبله را بیماری چندان شایع نمی‌دانستند و معتقد بودند مردم در ایران کمتر به این بیماری دچار می‌شوند.٣ این بیماری به نظر می‌رسد از اوایل دوران قاجار بسیار رایج شده است.


حصبه و تیفوس
پیدایش و همه‌گیری گسترده بيماري‌هاي تيفوس و تيفویيد (حصبه) در میان ایرانیان به‌ویژه در تهران، يكي از رويدادهاي مهم سال‌هاي نخست دهه٢٠ خورشیدی به شمار می‌آید كه پيامدهايی ناخوشايندي براي جامعه ايران به همراه آورد؛ پدیده‌ای که از نگاه تاریخ‌نگاران و پژوهشگران دور مانده است. این پدیده که تا اندازه‌ای، از دگرگونی‌های جنگ دوم جهاني و کشیدن دامنه آن به سرزمین ایران به شمار مي‌آید، بيش از پيش بر درماندگی مردم مصيبت‌زده افزوده بود.
روزگار تیفوس و حصبه
آمار درست و روشنی از شمار درگذشتگان و مبتلايان اين بيماري‌ها در آن روزگار وجود ندارد، اما با بهره‌گیری از پاره‌ای سندها و روایت‌های پراکنده تاریخی، به فراوانی و گستردگي این پدیده می‌توان پی برد. بيماري‌هايی چون تيفوئيد به ويژه تيفوس گرچه در سراسر سال‌هاي نيمه نخست دهه ٢٠ خورشیدی کم‌وبيش به گونه دوره‌ای در منطقه‌های گوناگون ایران پدیدار شدند، اما دو موج بزرگ همه‌گیری برای آنها در تهران در دوره یادشده می‌توان بازشناخت.


تب نوبه یا مالاریا
در سال ۱۳۰۳ بنا به تقاضای دولت ایران سازمان جهانی بهداشت دکتر ژیلمور را برای مطالعه بیماری مالاریا و بیماری‌های عفونی به ایران اعزام کرد. این فرد گزارش جالبی راجع به انتشار بیماری‌های عفونی در ایران تهیه کرد که در مجله جامعه ملل سال ۱۹۲۴ چاپ و منتشر شد.


دکتر ژیلمور در خصوص مالاریا می‌نویسد:


مالاریا شایعترین بیماری کشور ایران بوده، هر ساله ۴ تا ۵ میلیون نفر از مردم ایران به این بیماری مبتلا می‌شوند. (در سال ۱۳۰۳ جمعیت ایران حدود ۱۳۰۰۰۰۰۰ نفر بوده‌است).
حداقل ۷۵ درصد جمعیت کشور در مناطقی زندگی می‌کنند که به شدت مالاریاخیز است.
حدود ۴۱ درصد از کل مرگ‌ومیر سالانه کشور در اثر مالاریا است.
به‌طور کلی در بررسی‌های انجام شده آندمیسیته بیماری در مناطق مختلف ایران در شمال و جنوب کشور به صورت فرابومی (هیپرآندمیک) و در فلات مرکزی و شرق ایران مزوآندمیک یا زیربومی (هیپوآندمیک) بوده‌است.


سازمان بهداشت جهانی در گزارش سال ۲۰۱۴ خود اعلام کرده که ایران در آستانه ریشه کنی مالاریا قرار گرفته‌است. ایران در سال ۲۰۱۳ فقط ۵۱۹ مورد مالاریا را گزارش کرده که نسبت به سال ۲۰۱۲ پنجاه درصد کاهش نشان می‌دهد. ایران همچنین برای تمام افرادی که به مراکز بهداشتی عمومی مراجعه کرده‌اند داروی ضد مالاریا فراهم کرده‌است. در ایران ویواکس بیش از هشتاد درصد موارد را تشکیل می‌دهد. در حالیکه در منطقه شرق مدیترانه شایعترین نوع مالاریا نوع خطرناک‌تر فالسی پارم است، در ایران، افغانستان و پاکستان شایعترین نوع مالاریا، ویواکس است.


انتهای پیام/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته