دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
اختران سپهر فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

تحول روحی آذری طوسی در سال‌های پیری

فخرالدین حمزة بن علی ملک اسفراینی (784-866ق)، متخلص به آذری، شاعر، عارف و نویسنده ایرانی است .
کد خبر : 474954
3800.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ـ بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ، روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.



فخرالدین حمزة بن علی ملک اسفراینی (784-866ق)، متخلص به آذری، شاعر، عارف و نویسنده ایرانی است .


آذری در اسفراین دیده به جهان گشود و چون در آذر ماه به دنیا آمده بود، بعدها تخلص آذری را برگزید. علت شهرتش به «طوسی» اقامتش در طوس و علت شهرتش به «اسفراینی» تولدش در این شهر بوده است.


پدرش، علی ملک که نسبش به معین صاحب‌الدعوة احمد بن محمد مروزی می‌رسید، از رجال و امرای سربه‌داران بیهق بود. به همین علت، گاهی او را «بیهقی» و «مروزی» نیز گفته‌اند.


آذری طوسی شیعی بود. از جوانی به شاعری پرداخت و  شهرتی به دست آورد و از همین طریق به دربار شاهرخ تیموری راه یافت و از توجه و حمایت او برخوردار شد. وی در کار مدح به پایگاهی رسید که به او وعده حکم ملک‌الشعرایی دادند؛ ولی در همین زمان ناگهان دچار تغییر حال و دگرگونی درونی شد و قدم در کوی درویشی و عالم تحقیق گذارد و به تصوف روی آورد. در این راه به صحبت شیخ محی‌الدین غزالی طوسی نائل شد و پنج سال در خدمت شیخ به تحصل علوم حدیث و تفسیر پرداخت و همراه او به سفر حج رفت تا اینکه شیخ غزالی به سال 830ق در حلب ا زدنیا رفت.


آذری، بعد از مدتی، به خدمت شاه نعمت‌الله ولی، پیشوای فرقه نعمت‌اللهیه رسید و از او اجازه ارشاد و خرقه تبرک گرفت و این بار، پس از سیر و سلوک و ریاضت و مجاهدت و درک محضر اولیاءالله، دو نوبت با پای پیاده به حج رفت و در مرتبه دوم یک سال در مکه مجاور شد و کتاب سی الصفا را در آنجا نوشت. در برخی از منابع، تحول روحی آذری را در دوران کهولت وی دانسته‌اند.


آذری پس از بازگشت از سفر حج به هندوستان رفت و به دربار سلطان احمد شاه بهمنی راه یافت و پس از مدتی به مقام ملک‌الشعرایی دربار رسید. وی نزد شاه حرمت و اعتبار فراوانی داشت؛ زیرا احمدشاه خود از طالبان راه حق و دوستداران شیخ بود.


آذری به مدح احمدشاه و تعریف از شهرها و عمارات او پرداخت و پس از مدتی، بنا به درخواست وی، نگارش منظومه بهمن‌نامه را آغاز کرد که در ذکر تاریخ آن خاندان و احوال پادشاهان بهمنی تا وقایع دوران احمدشاه است. آذری بهمن‌نامه را به احمدشاه عرضه کرد و رخصت خواست تا به زادگاه خود بازگردد؛ اما احمدشاه به سبب ارادتی که به وی داشت مخالفت کرد. سرانجام، با وساطت شاهزاده علاءالدین، پسر احمدشاه، و تعهد آذری به اتمام بهمن‌نامه در خراسان اجازه یافت به خراسان بازگردد.


آذری 30 سال آخر عمر خود را به عبادت و عزلت و تألیف کتب و تصنیف اشعار پرداخت. در این مدت، به ارشاد امرا و بزرگان پرداخت و مریدانی یافت؛ چنان‌که شاهزاده علاءالدین همایون، مرید وی همچنان با او ارتباط و مکاتبه داشت و در زمانی که شیخ او را از خوردن شراب منع کرد، به خط خود در جواب شیخ، از این عادت توبه و استغفار کرد. میرزا بایسنقر، پسر سلطان محمد نیز به وقت عزیمت به عراق از شیخ طلب نصیحت و ارشاد کرد که شیخ او را به رعایت قانون و عدالت و رأفت نصیحت کرد و وقتی شاهزاده بنابه اعتقادش به شیخ، بدره‌ای زر تقدیم او کرد، شیخ از پذیرفتن آن عذر خواست.


در کل باید گفت که آذری عارف، شاعر، نویسنده و مورخ بزرگی در عهد خود بوده و در زمان حیاتش به شهرت رسیده است.


آذری با کسانی چون علی شهاب ترشیزی، معین‌الدین جوینی، محمد حافظ بخارایی، شرف‌الدین علی یزدی و فاضل حسین خوارزمی معاصر بود و امیر نظام‌الدین شیخ احمد سهیلی و طالب جاجرمی را تربیت کرد.


آذری، در اواخر عمر، به مدح و منقبت پیامبر(ص) و خاندان عصمت و طهارت پرداخت و در سال 866ق، در 82 سالگی، در اسفراین درگذشت و همان‌جا به خاک سپرده شد. بی‌توجهی به آرامگاه او سبب شد دزدان عتیقه از سال 1368ش به بعد به آنجا دستبرد بزنند و آن را ویران کنند.


از آذری طوسی آثاری به جا مانده است که بدین قرارند:


1. بهمن‌نامه، منظومه‌ای حماسی - تاریخی است به تقلید از شاهنامه فردوسی و اسکندرنامه نظامی در بحر متقارب و در قالب مثنوی. آذری به فرمان احمدشاه بهمنی، این منظومه را با ذکر احوال و تاریخ پادشاهان بهمنی دکن شروع کرد و وقتی کتاب به شرح وقایع دوران احمدشاه رسید، هندوستان را ترک کرد؛ ولی بنا بر تعهدش، پس از بازگشت به خراسان، ادامه آن را سرود و به دکن فرستاد و نظم آن را تا دوران پادشاهی علاءالدوله همایون ادامه داد. پس از وی، نظیری و سامعی و چند شاعر دیگر ادامه آن را تا انقراض سلسله بهمنی سرودند. این منظومه گاهی در فهرست نسخه‌ها با بهمن‌نامه اثر حکیم ایرانشاه بن ابی‌الخیر، که در ذکر داستان بهمن پسر اسفندیار است، اشتباه شده است. بهمن‌نامه، اثر آذری، از منابع تاریخی هند به شمار می‌رود و کسانی چون صاحب تاریخ فرشته از آن استفاده کرده‌اند.


2. جواهر الاسرار، که در سال 840ق تألیف شده است و چهار باب دارد؛ باب اول، درباره اسرار حروف مُقَطّعه در قرآن؛ باب دوم، در شرح و تفسیر عرفانی بعضی از احادیث نبوی؛ باب سوم، در شرح برخی از گفتارهای عارفان و باب چهارم، درباره معانی بعضی از مشکلات اشعار شاعران. گزیده‌ای از این کتاب، به نام منتخب جواهر الاسرار، به پیوست اشعة‌اللمعات جامی و برخی رساله‌های عرفانی دیگر در تهران به چاپ رسید.


3. مرآت، این کتاب در چهار باب است. باب اول، در مراتب عوالم سفلی و علوی و آرای علما و اهل توحید درباره ایجاد عالم، مراتب موجودات، حکمت وجود آدمی و مناسبات آفاق و انفس؛ باب دوم، در شگفتی‌های جهان از جمادات و گیاهان و جانداران؛ باب سوم، در عجایبی که در عوالم علوی و آسمان است و باب چهارم، کتاب سعی الصفاست که به هنگام سکونت یک‌ساله‌اش در مکه آن را در تاریخ کعبه و آداب و مناسب حج برای راهنمایی زوّار نوشته است. آذری خود در مقدمه نام این کتاب را مرآت ذکر کرده است، ولی در فهرست نسخه‌ها این کتاب را عجائب الدنیا، عجائب الغرائب و غرائب الدنیا و عجائب الاعلی نیز نامیده‌اند. آذری در نوشتن این کتاب به اثر زکریای قزوینی، عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات، نظر داشته است.


4. دیوان اشعار، از آذری حدود 5 هزار بیت در قالب‌های گوناگون شعری به یادگار مانده است. در قصاید بیشتر به مدح و منقبت پیامبر (ص) و خاندان عصمت و طهارت(ع) پرداخته است و در غزلیاتش، که آنها را در جواب غزلیات سعدی، امیر خسرو و حسن دهلوی و حافظ سروده، به عرفان پرداخته و طامات و سخنان بزرگان تصوف را در ابیاتش تضمین کرده است. در این دیوان چند مثنوی نیز به چشم می‌خورد. در کل ویژگی‌ها و اختصاصات شعری او شباهت فراوانی به آثار معاصرانش دارد؛ ولی اعتقادش به مذهب تشیع اثنی عشری بر اشعارش سایه انداخته و رنگی مذهبی در آنها دیده می‌شود.


5. طغرای همایون.


 انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته