دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
تقویم تاریخ به سبکی متفاوت/ 26 دی

ابن طفیل، مؤلف رساله «حی بن یقظان»

ابوبکر محمد بن عبدالملک بن محمد قیسی معروف به «ابن طفیل» طبیب، فیلسوف، شاعر، وزیر و فقیه اندلسی در قرن ششم هجری است.
کد خبر : 464999
3085456.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه آیین و اندیشه گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ، روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب«تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.



ابوبکر محمد بن عبدالملک بن محمد قیسی، طبیب، فیلسوف، شاعر، وزیر و فقیه اندلسی در قرن ششم هجری است.


تاریخ و محل تولد وی به درستی معلوم نیست. گویا بین سال‌های 495 تا 505ق در برشانه، از نواحی المریه یا در وادی آش، از نواحی غرناطه، به دنیا آمده است. به نظر مراکشی، وی نزد جمعی از فلاسفه، از جمله ابن باجه، فلسفه را فرا گرفته است، اما ابن طفیل در رساله حی بن یقظان به صراحت بیان کرده که هیچ‌گونه ملاقاتی با ابن باجه نداشته است؛ گرچه برخی علت انکار وی را شهرت ابن باجه به الحاد دانسته‌اند.


ابن طفیل در همه علوم و معارف زمان از قبیل پزشکی، ریاضی، هیئت، فلسفه و شعر از دانشمندان بنام بود. نخست، در غرناطه به طبابت مشغول بود؛ سپس، نزد فرماندار غرناطه سِمَت دبیری یافت. پس از مدتی، به مراکش رفت و در آنجا پزشک و وزیرِ ابویعقوب یوسف ، دومین سلطان سلسله موحدون شد.


ابویعقوب به حکمت و فلسفه بسیار علاقه داشت و بدین سبب، ابن طفیل دانشمندان بسیاری را از اطراف و اکناف به دربار وی فرا خواند. معروف‌ترین آنان ابوالولید بن رشد بود که تا آن زمان شهرتی نداشت و پس از این دعوت به شهرت رسید. ابن طفیل از او خواست که به شرح آثار ارسطو بپردازد.


ابن طفیل مدت‌ها در دستگاه ابویعقوب سمت وزیر و طبیب داشت، اما در 578ق طبابت ابویعقوب را به ابن رشد واگذار کرد و فقط سمت وزارت داشت. ابن طفیل، در 581 ق، در مراکش درگذشت


ابن طفیل شعر نیز می‌سرود و اشعاری از وی باقی مانده است. مراکشی، ابن ابار، ابن سعید، مقری، صفدی و ابن خطیب ابیات و قصایدی از او آورده‌اند. ابن طفیل از ادب و موسیقی آگاهی داشت و در حکمت سرآمد مردمان روزگار خویش بود.


ابن طفیل به مطالعه علاقه فراوانی داشت و به تأمل و تفکر، بیشتر از تألیف علاقه‌مند بود؛ از این رو، تألیفات وی در مقایسه با زندگی نسبتاً طولانی‌اش چشمگیر نیست. گفتنی است که بسیاری از آثار ابن طفیل طی زمان از میان رفته و اکنون در دست نیست.


از جمله آثار وی ارجوزة الطبیه در طب و اسرار الحکمة المشرقیه و با اهمیت‌ترین اثر وی رساله حی بن یقظان است.. در این کتاب مهم‌ترین مسائل طبیعیات و الهیات مطرح شده ولی ابن طفیل به بهترین نحو توانسته عمیق‌ترین مسائل فکری و فلسفی را با تخیل بیامیزد و آن را به شکلی جالب و ممتاز بیان کند. این رساله در جهان غرب بسیار تأثیر گذاشته و از برجسته‌ترین کتاب‌های قرون وسطی شناخته شده است. رساله حی بن یقظان به زبان های  عربی، لاتین، انگلیسی، فرانسه، اسپانیایی، هلندی، آلمانی، روسی، فارسی و اردو ترجمه و بارها چاپ شده است. امروزه نیز علاقه‌مندانی در جهان دارد و گمان می‌رود بر رابینسون کروزوئه اثر دوفو نیز تأثیر گذاشته باشد.


این رساله افسانه مردی است که در جزیره‌ای از نواحی خط استوا، از خاک به وجود آمد و آهویی به او شیر داد و چون به سن رشد رسید، به تفکر پرداخت و به محسوسات و روابط اشیا با یکدیگر پی برد؛ سپس، درباره امور مابعدالطبیعه اندیشید و به وجود روح و صانع معتقد شد. آن‌گاه مردی دینی، موسوم به ابسال به جزیره او آمد و به وی زبان آموخت و این دو تن دریافتند که از دو طریق متفاوت، یکی از راه اندیشه و فکر و دیگری از طریق دین، به مقصدی واحد رسیده‌اند.


بسیاری از اندیشمندان بر این باورند که تفکر بدون زبان ممکن نیست و اندیشه‌های انسان در قالب الفاظ و عبارات تحقق می‌یابد؛ در حالی که ابن طفیل به وجود تفکر و اندیشه، بدون واسطه زبان، نظر دارد و در داستان حی بن یقظان آشکارا بدان پرداخته است.


 ابن طفیل بر این نظر است که انسان می‌تواند از طریق تجربه، بدون وساطت و دخالت هرگونه لفظ و سخن، جمیع اسرار طبیعت را کشف کند؛ چنان‌که از طریق تفکر و تأمل نیز می‌تواند به اسرار و رموز عالم عقل دست یابد و با موجودات روحانی و جهان ملکوت مأنوس شود. به نظر می‌رسد که ابن طفیل در زمینه باور به وجود فکر و اندیشه، بدون وساطت لفظ، تا حدودی از ابوحامد غزالی تأثیر پذیرفته است. غزالی در برخی از آثار خود این مسئله را مطرح کرده و آورده است: «کسانی که معانی را از الفاظ می‌خواهند و از طریق الفاظ به عالم معانی راه می‌جویند در معرض هلاک قرار دارند.


آنها پشت به مغرب کرده و در عین حال با تمام تلاش و کوشش خود به جست‌وجوی مغرب می‌پردازند؛ ولی کسانی که نخست معانی را در عقل خویش جایگزین می‌کنند و سپس، الفاظ را تابع معانی می‌سازند، اهل هدایت و رستگاری خواهند بود».ابوحامد غزالی اندیشمندی اشعری است و در بسیاری از آثار خود نیز مطابق این مشرب و مسلک سخن گفته است. اگر به این نکته توجه داشته باشیم که ابن طفیل مقرب دستگاه خلافت موحدون بوده است و آنان از علاقه‌مندان به اندیشه‌های غزالی بوده‌اند، این مسئله روشن‌تر خواهد شد.


قائل شدن به وجود معانی در ذهن، پیش از الفاظ، مسئله‌ای است که در کلام نفسی ریشه دارد و کلام نفسی از عقاید ثابت اشاعره به شمار می‌آید. باید به این مطلب توجه داشت که پیش از ابن طفیل و حتی پیش از غزالی، ابن سینا از جمله کسانی است که به وجود آگاهی، بدون مداخله هرگونه لفظ و عبارت، قائل شده و در فرض انسان معلق آن را مطرح کرده است. ابن طفیل در تألیف رسانه حی بن یقظان از برخی مکتب‌ها و افکار بسیاری از حکما تأثیر پذیرفته است. رگه‌های اصلی این داستان را فلسفه نوافلاطونی تشکیل می‌دهد. عناصری نیز از مکتب فیثاغورس و حتی کیش جین، که از ادیان هندی است، و آیین زرتشت در آن دیده می‌شود.


انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته