دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
20 آذر 1398 - 08:03
بخش اول/ گفتگوی آنا با مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام؛

رسانه‌ها ملعبه دست نظام سلطه شده‌اند/ چگونه با سیطره نفوذ استعمارگران بر جهان اسلام مقابله کنیم؟

تکنولوژی، هنر و شیوه‌های مهم روان‌شناسی و جامعه‌شناسی این اجازه را به رسانه‌ها می‌دهد که ذهن مخاطب را تحت تأثیر قرار داده و آن‌ها را به اتخاذ تصمیمی سوق دهند.
کد خبر : 448881
_ALI0075.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاه و سیاست گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، رهبر انقلاب اسلامی در سال 96 از تشکل‌های دانشجویی خواستند که چند کلید واژه اصلی همچون «استقلال»، «نقش مردم در حکومت»، «آزادی» و «نفی نظام سلطه» را فراموش نکنند و آن‌ها را به‌درستی تبیین نمایند.


در بخش اول از این گفتگو پای صحبت‌های محمدحسن قدیری ابیانه، مدیر انجمن نخبگان جهان اسلام نشستیم تا با دیدگاه‌ها و نقطه نظرات وی را درخصوص نفی نظام سلطه جویا شویم. در ادامه مشروح این گفتگو را می‌خوانید.


یک‌سری کشورهایی هستند که خود را نژاد برتر می‌دانند و برای خود این حق را قائل هستند که نظام ارباب و رعیتی را جاری کرده و خودشان را ارباب و دیگر ملت‌ها را رعیت فرض می‌کنند. یک نمونه قدیم آن انگلستان است که درباره‌اش می‌گفتند آفتاب در سرزمین ملکه، غروب نمی‌کند چرا که در هر بخشی از کره زمین که آفتاب به آن می‌تابد، انگلستان مستعمره‌ای داشت؛ از استرالیا، چین، هند، پاکستان، کانادا، آمریکا و کشورهایی در آفریقا مستعمره‌های این کشور بودند. روز ملی آمریکا در حقیقت روز استقلال آمریکا از انگلستان است.


کشورهای استعماری جنایت‌های وسیعی را علیه بومی‌ها مرتکب می‌شدند. به‌عنوان مثال شما می‌بینید که آمریکایی‌ها چه بلایی سر سرخ‌پوستان بومی آوردند و یا مشاهده می‌کنید که انگلیسی‌ها چه فجایعی را در حق سیاه‌پوستان آفریقایی مرتکب شده‌اند. کشورهای نظام سلطه که در ادامه به نام آن‌ها اشاره خواهم کرد درکنار تلاش فراوان مردم و خوی استعماری‌شان به غارت کشورهای دیگر پرداخته‌اند و از طریق زور و ارتکاب جنایت، فریب و نفوذ و ... توانستند بر بسیاری از کشورها مسلط شوند؛ یکی از شعارهای انگلستان این است که اختلاف بینداز و حکومت کن و این سیاست را دنبال کرده‌اند و این سیاست ابعاد بسیار گسترده‌ای نیز داشته است.


آنا: علاوه بر انگلیس و آمریکا کدام کشورها خوی استعماری داشته‌اند؟


اسپانیا نیز مستعمراتی داشته است و اغلب کشورهای آمریکای لاتین که امروزه زبانشان اسپانیایی است یک‌زمانی مستعمره اسپانیا بوده‌اند. پرتغال نیز زمانی استعمارگر بود. 4 ایالت جنوبی آمریکا، اسپانیایی‌زبان بوده‌اند و بعداً توسط آمریکایی‌ها و در طول جنگ‌هایی که با اسپانیا شکل گرفت، به خاک آمریکا اضافه شدند. برزیل بزرگ‌ترین کشور آمریکای لاتین است که مستعمره کشور کوچک پرتغال بوده و به همین دلیل نیز زبانش پرتغالی است. یکی از کارهایی که نظام سلطه انجام می‌داد و می‌دهد این است که زمانی‌که به کشوری وارد می‌شود، تلاش می‌کند تا زبان بومی آن کشور را نابود و زبان خود را جایگزین کند و به همین دلیل است که می‌بینیم زبان رسمی در برخی کشورها انگلیسی و یا فرانسوی است.


این کشورگشایی و غارت اموال شامل ایتالیا و آلمان نیز می‌شود. ایتالیا نیز تلاش کرد مستعمره داشته باشد که لیبی جز آن است. آلمان نیز تلاش کرد مستعمره‌هایی به‌دست بیاورد. سلطه‌گری تنها مختص غرب نبوده است و در شرق نیز امپراتور روس و ژاپن نیز تلاش داشتند تا کشورگشایی داشته باشند و کشورگشایی و سلطه بر دیگران بخشی از وظایف حکومت‌ها تلقی می‌شد. ایران نیز یک‌زمانی چنین تصوری را داشته اما امروزه دیگر دوره عوض‌شده است.


آنا: استعمار قرن 18 با استعمار قرن 20 چه تفاوت‌هایی دارد؟


درگذشته به‌عنوان مثال استعمارگران و کسانی که خواهان سلطه بر کشورها بودند به آفریقا می‌رفتند و افراد قوی و قدبلند این قاره را انتخاب و سوار کشتی کرده و به کشورهای خودشان می‌بردند و از توانایی بدنی آن‌ها در جهت منافع خود استفاده می‌کردند؛ در حقیقت یک بخش از فقر حاکم بر آفریقا باوجود سرزمین غنی که دارد این است که نیروی کاری ندارند. امروزه نوع سلطه عوض شده است اما همان نگاه وجود دارد. متأسفانه شاهد این هستیم که این کشورها اگر در برهه‌ای دنبال جذب نیروی قوی ازلحاظ یدی می‌گشتند، امروزه به دنبال جذب نخبگان کشورهای دیگر هستند و نه‌تنها با ترفندهایی این کار را می‌کنند بلکه کسانی که عِرق ملی در آن‌ها ضعیف هست، خودشان داوطلبِ رفتن به کشورهای دیگر می‌شوند و این مشکل را در ایران نیز مشاهده می‌کنیم.


گفتگو با محمدحسن قدیری ابیانه سفیر سابق ایران در استرالیا و مکزیک


آنا: رسانه‌ها نیز ابزار دست نظام سلطه شده‌اند؟


بله همین‌طور است. چرا که بر روی ذهن افراد کار می‌کنند. یک زمانی افراد را اسیر می‌کردند به زور به کشور خودشان منتقل می‌کردند؛ اما امروزه ترفندها تغییر کرده و به جای اینکه جسم فرد را استعمار کنند، بر روی ذهن افراد کار می‌کنند و اگر بتوانند ذهن را تسخیر کنند یک موفقیت بزرگی به‌دست آورده‌اند. امروزه تکنولوژی، هنر و شیوه‌های مهم روان‌شناسی و جامعه‌شناسی این اجازه را به رسانه‌ها می‌دهد که ذهن مخاطب را تحت تأثیر قرار داده و آن‌ها را به اتخاذ تصمیمی سوق دهند که افراد تصور کنند که خودشان این تصمیم را گرفته‌اند ولی در عمل خواست آن‌ها است که انجام‌شده است.


این رسانه‌ها به‌خصوص بر روی زنان و جوانان تمرکز فراوانی دارند و تلاش می‌کنند که از طرق مختلف، بر ملت‌ها تسلط داشته باشند و برای آن‌ها تصمیم بگیرند. این کار از طریق نفوذ در حاکمیت‌ها، به شکست کشاندن انقلاب‌ها، کودتاها و ... دنبال می‌شود. نظام سلطه صرفاً به منافع مادی خود می‌اندیشد و برای ملت‌های دیگر هیچ ارزشی قائل نیست.


البته آن‌ها مردم خودشان را به‌گونه‌ای بار می‌آورند که تنها منافع آن‌ها را تأمین کند که آن‌هم به طرق مختلف انجام می‌گیرد. به‌طور مثال صاحبان ثروت‌های عظیم در غرب نمی‌خواهند در ذهن مردمشان این سؤال شکل بگیرد که چرا این‌همه ثروت و قدرت در اختیار آن‌ها قرار دارد و برای همین باید بر روی ذهن مردم خود نیز کارکرده و آن‌ها را سرگرم مسائل غیراساسی کنند و ازآنجایی‌که ظاهراً دموکراسی و انتخابات در این کشورها حاکم است باید ذهن افراد و رأی افراد را در اختیار بگیرند و این کار با تبلیغ و سرگرمی، انجام می‌گیرد.


آنا: صاحبان قدرت و ثروت چگونه مردم را از مسائل اساسی بازمی‌دارند؟


به‌عنوان ‌مثال صاحبان ثروت‌های عظیم، باشگاه فوتبال دارند که بتوانند به تعصب تیمی دامن بزنند تا افکار عمومی حواسش به این مسئله پیش‌پاافتاده جلب شود. نمونه آن در ایتالیا، برلوسکونی نخست‌وزیر اسبق این کشور باشگاه فوتبال آث میلان را دارد. عده‌ای از صاحبان قدرت و ثروت شبکه‌های مختلف رادیو و تلویزیون، مجلات و روزنامه را در اختیار دارند که از طریق آن بتوانند افکار عمومی را تحت کنترل داشته باشند.


هالیوود نیز دیگر ابزار آن‌ها است که از طریق آن ارزش‌های خود را به مخاطب تحمیل می‌کنند. به‌طور مثال رابطه زن و مرد را داریم چرا که می‌خواهند افراد جامعه به این مسئله مشغول شوند و دیگر کاری به مسائل سیاسی نداشته باشند و یا کاری کرده‌اند که زن‌ها زیبایی و جذابیت را یک نوع ارزش اجتماعی بدانند و خودشان را در سطح جامعه عرضه کنند و این‌گونه مردان را نیز به خود مشغول کنند و برهنگی را یک نوع آزادی بدانند.


به‌طور مثال صاحبان هتل‌ها در سواحل هزینه زیادی می‌پردازند تا برنزه شدن را ملاک زیبایی و جذابیت معرفی کنند، در حالی‌که اگر برنزه شدن زیبایی است و جذابیت برای افراد، ارزش اجتماعی است، طبیعتاً فرد برای برنزه شدن باید به دریا برود و طبیعتاً در هتل مستقر شود و صاحبان هتل از این طریق سود می‌برند.


در حقیقت متناسب با منافعشان حتی معیارهای زیبایی را نیز شکل می‌دهند. در فرانسه تبلیغ لوازم‌آرایشی و داروهای لاغری بسیار سودآور و آزاد است اما اگر کسانی بیایند و اظهار کنند که مصرف این داروها، بیماری به‌همراه دارد، جلوی کارشان را می‌گیرند. صاحبان ثروت همچنین سعی می‌کنند در پارلمان‌ها و دولت‌ها صاحب کرسی باشند تا بتوانند منافعشان را تأمین کنند. به‌طور مثال در آمریکا حزب جمهوری‌خواه مورد حمایت صنایع نظامی هستند و حزب دموکرات صنایع غیرنظامی و کشاورزی را در اختیار دارد تا هرکدام بتوانند منافع صاحبان ثروت آن صنایع را تأمین کنند حال اگر برای فروش سلاح نیازمند برپایی جنگی جدید هم است، این اتفاق می‌افتد و این کارها را برای کشورهای دیگر نیز انجام می‌دهد.


آنا: خاورمیانه یکی از مناطقی است که استعمارگران علاقه وافری داشتند که آنجا را تحت سلطه بگیرند. این علاقه ناشی از چیست؟ و ابزارشان برای اعمال سلطه چه بوده است؟


خاورمیانه منبع انرژی است و کشورهای غربی به آن نیازمند هستند. به همین دلیل قرن‌هاست که غربی‌ها به فکر تسلط بر این منطقه هستند. نظام سلطه برای برقرار تسلط خود بر خاورمیانه راهکارهای گوناگونی را انجام می‌دهد. یکی از این راهکارها این بوده که کشورهای دارای نفت و گاز باید وابسته به فروش نفت خام باشند و برای تحقق این مسئله باید این کشورها تولید ثروتی نداشته باشند و برای اینکه ثروتی نداشته باشند باید مردم به سمت شغل نروند و تحقق آن‌هم نیازمند تخریب فرهنگ کار بوده است. حکومت‌هایی مانند پهلوی، آل سعود و امثالهم وظایفشان این است که اهداف آن‌ها را در کشور خودشان پیاده کنند.


البته آن‌ها برای این کار برنامه‌ریزی کرده بودند. به‌طور مثال در کتاب سبک اقتصاد و فرهنگ زندگی، نشانه‌ای را از کتاب مطبوعات و سیاست نوشته محمدحسین هیکل آورده‌ام. در صفحه 187 این کتاب به یک مؤسسه انتشاراتی که از دوستان جمال عبدالناصر و هیکل است، اشاره می‌کند که این دو ظاهراً با یکدیگر دوست بوده‌اند اما بعداً مشخص می‌شود که عامل CIA بوده است و درنهایت صاحب این مؤسسه دستگیر می‌شود و اعتراف می‌کند که به دستور این سازمان به مخاطب این‌گونه القا می‌کرد که موفقیت و پیشرفت بستگی به شانس دارد و برحسب اتفاق رخ می‌دهد و اگر یک ملتی تصور کند که پیشرفتش به کار و تلاش خودش بستگی دارد، قطعاً در این مسیر حرکت می‌کند اما اگر تصور کند که اتفاقی و شانسی است، قطعاً می‌ایستد تا شانس در خانه‌اش را بزند، البته این تنها یک بخش از ماجرا است چراکه صاحب همین مؤسسه اعتراف می‌کند که بودجه‌ای پیرو مصوبه کنگره آمریکا تصویب‌شده بود که به رسانه‌های گروهی برای ترویج ارزش‌های موردنظر آمریکا اختصاص پیدا می‌کرد. کار کردن یک ارزش آمریکایی است اما کار نکردن، یک ارزش موردنظر آن‌ها است. همان شخص اشاره می‌کند که روزنامه کیهان زمان شاه، به همین دلیل ایجادشده است و می‌بینیم که همان سیاست‌ها را دنبال می‌کردند.


آنا: در حال حاضر نیز نفوذ فرهنگی وجود دارد؟


بنده معتقدم هنوز هم بعضاً تحت تأثیر سیاست‌های استعماری هستیم و فرهنگ‌سازان ما بعضاً در زمینِ دشمن بازی می‌کنند. بسیاری از فیلم‌های سینمایی و سریال هستند که از کار کردن به‌عنوان خرحمالی اسم می‌برند. ضرب‌المثل‌هایی مانند کار برای تراکتور است یا با خوب کار کردن به‌جایی نمی‌رسیم و ... فراوان است. درحالی‌که امام علی (ع) می‌فرمایند: بهترین تفریح کار کردن است» اما باور عموم مردم این است که بهترین کار، تفریح است.


معتقدم این مسائل خودبه‌خود شکل نگرفته است، بلکه سیاست‌های استعماری است و هر جا استعمار حضور داشته، این روش‌ها را دنبال کرده است به‌جز در کشورهایی که در همسایه آن، یک کشور کمونیستی قرار داشت، آن هم به این دلیل که جذب کشورهای کمونیستی نشود. مثلاً می‌بینیم در همسایگی چین، ژاپن قرار دارد و در کنار کره شمالی، کره جنوبی است.


گفتگو با محمدحسن قدیری ابیانه سفیر سابق ایران در استرالیا و مکزیک


آنا: ابزار دیگر نظام سلطه برای تسلط بر کشورهای دارای نفت و گاز چیست؟


نظام سلطه نسبت به کشورهای نفت‌خیز ابزار دومی را نیز داشتند و آن‌هم اینکه این کشورها نباید درآمدهای نفتی خود را صرف تولید ثروت و ایجاد اشتغال کنند چراکه باید به فروش نفت وابسته باشند و برای این کار نیز، ضمن تضعیف فرهنگ کار که متأسفانه ما در این زمینه جزو فقیرترین کشورها هستیم، باید این کشورها مصرف‌گرا بار بیایند و کالاهایی را مصرف کنند که سرمایه‌ای نیستند، اما باز همین کالا را نیز نباید خود کشورها تولید کنند.


در حقیقت درآمد فروش از نفت نیز باید به جیب نظام سلطه برگردد. بر اساس سیاست آن‌ها ما باید بخشی از درآمد فروش نفتمان را به خرید سلاح اختصاص دهیم، آن‌هم نه برای دفاع از خودمان بلکه اگر بین شوروی و غرب و ناتو جنگی درگرفت، ما پیش‌مرگ آن‌ها شویم و در خاطرات مادر فرح آمده است که بدون اطلاع شاه، هواپیمای ایران را با خلبانان ایرانی به ویتنام برده بودند و نه آمریکا و نه ارتش ایران به شاه خبر نداده بود، همچنین ما قرار بود ژاندارم منطقه باشیم. درحالی‌که با پول خودمان سلاح می‌خریدیم و الآن همین کار را با عربستان انجام می‌دهند، البته این سلاح‌ها نیز به‌گونه‌ای هستند که در مقابل اسرائیل کارایی نداشته باشند، چراکه آن‌ها می‌خواهند سررشته در اختیار خودشان باشند.


بُعد دوم مسئله این بود که وقتی ما قرار است مصرف‌گرا باشیم، باید کالاهای تولیدشده توسط غربی‌ها را مصرف کنیم و برای این کار نیز نیازمند انگیزه هستیم. متأسفانه ازنظر فرهنگی کاری کردند که مصرف کالاهای خارجی به نشانه تشخص اجتماعی تبدیل شود و از اینکه لباس و جنس خارجی مصرف کنیم، هم خود فرد احساس تشخص کند و هم دیگران به او به چشم دیگری نگاه کنند و الآن نیز گرفتار همین مسئله هستیم.


الآن جهیزیه‌ای بهتر است که اجناس خارجی در آن بیشتر باشد. البته مشکل در حوزه مصرف‌گرایی تنها تبلیغاتی نبوده است، بلکه سایر امور کشور نیز به‌واسطه حکومت‌های دست‌نشانده در اختیار آن‌ها بوده است، به‌طور مثال آن‌ها بنادر ما را به‌گونه‌ای طراحی کردند که واردات در آن به‌راحتی و صادرات به‌سختی صورت بگیرد، ما نفت را به‌راحتی صادر می‌کنیم چراکه تجهیزاتش را داریم، اما برای صادرات کالاهای دیگر در بنادرمان تجهیزات کافی نداشتیم، از سوی دیگر قوانین ما به‌گونه‌ای تنظیم‌شده که واردات به‌راحتی انجام می‌شود اما صادرات به‌سختی. به‌طور مثال در فرودگاه‌ها اگر عروسک، شلوار، پیراهن و ... را از خارج وارد کنیم به‌راحتی به شما اجازه می‌دهند، اما اگر بخواهید یک قطعه صنعتی وارد کنید، با یک سد روبه‌رو می‌شوید و به نظر می‌آید مسئولان کشوری سیاست کلان را متوجه نشده‌اند که بخواهند قوانین را به‌گونه‌ای اصلاح کنند که این مسئله تغییر کند.


*گفتگو از امیررضا مقومی


انتهای پیام/4133


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته