دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

درخونگاه؛ تصویری ناقص از جامعه پس از جنگ/ وقتی خانواده از مَحرم به مجرم تبدیل می‌شود

اسعدی در فیلم سینمایی «درخونگاه» تصویری ناقص از شرایط اجتماعی پس از جنگ ارائه می‌دهد.
کد خبر : 441589
3009793.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه سینمای گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، فیلم سینمایی «درخونگاه» به کارگردانی سیاوش اسعدی و تهیه‌کنندگی منصور سهراب‌پور که اکران خود را از دهم مهرماه آغاز کرده است، امروز و در نوزدهمین روز حضور بر پرده نقره‌ای سینماهای کشور رقم 850 میلیون تومان فروش را پشت سر گذاشت. این رقم حاصل حضور بیش از 64 هزار مخاطب در سالن های سینما است.


امین حیایی، ژاله صامتی، مهراوه شریفی‌نیا، محمود جعفری، جمشید هاشم‌پور، پانته‌آ پناهی‌ها، نادر فلاح و افشین سنگ‌چاپ از جمله بازیگران این فیلم هستند. فیلمنامه درخونگاه نیز توسط نیما نادری و سیاوش اسعدی به نگارش درآمده است.


درخونگاه سال گذشته و در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نیز حضور داشت و در سه رشته بهترین بازیگر نقش اول مرد (امین حیایی)، بهترین بازیگر نقش اول زن (ژاله صامتی) و بهترین بازیگر نقش مکمل زن (پانته‌آ پناهی‌ها) نامزد دریافت سیمرغ بلورین شد.


اسعدی این فیلم را به مسعود کیمیایی تقدیم کرده است. نکته‌ای که در تیتراژ آغازین فیلم هم به آن اشاره شده و البته در جای جای این اثر نیز چه از حیث ساختار فیلمسازی و چه در محتوا و نحوه بیان دیالوگ‌ها قابل مشاهده است. در زمان نمایش فیلم در جشنواره فیلم فجر و پس از آغاز اکران نیز کمتر نقد و مطلبی را می‌توان یافت که در آن به این موضوع اشاره نشده باشد.



قضیه آن قدر جدی شد که حتی علی علایی (منتقد سینما) در جلسه اکران فیلم برای اهالی رسانه که دو روز پیش از آغاز اکران رسمی برگزار شد، از روزنامه‌نگاران و حاضران در جلسه خواست تا از موضوع وام‌گیری محتوایی و فرمی سیاوش اسعدی از مسعود کیمیایی بگذرند و به محتوای اثر بپردازند. با این حال سایه پررنگ سینمای کیمیایی و برچسب تازه ابداع شده شده «نئوکیمیایی» همچنان بر پیشانی درخونگاه و اسعدی دیده می‌شود؛ برچسبی که البته اسعدی نیز از آن ابایی ندارد و در اغلب گفتگوهای خود در ماه‌های گذشته علاقه خود را به سینمایی کیمیایی پنهان نکرده است.


داستان این فیلم در سال ۱۳۷۰ و در محله درخونگاه تهران می‌گذرد. امین حیایی در نقش «رضا میثاق» جوانی است که بعد از هشت سال کار سخت و طاقت‌فرسا در ژاپن به ایران بازگشته تا آرزوهای خود را برای داشتن زندگی بهتر برای خود و خانواده‌اش عملی کند اما شرایط به گونه‌ای نیست که او انتظار دارد.



رضا به عنوان قهرمان داستان «درخونگاه» به گفته خود «هشت سال بدتر از رعیت کار کرده است تا برگردد و بهتر از ارباب زندگی کند»



او یک برادر دوقلو دارد که در جنگ مفقودالاثر شده و خواهری جوان بنام ملیحه (مهراوه شریفی‌نیا) که معلم است، اما از همان ابتدای فیلم در می‌یابیم که ملیحه دیگر معلمی نمی‌کند و دائماً در خانه است. ملیحه در گفتگو با رضا، دلیل مدرسه نرفتنش را نابودی مدرسه و شهادت تعدادی از دانش‌آموزان و همکارانش در جریان موشک‌باران می‌داند. دلیلی که هم برای رضا و هم برای مخاطبان قابل پذیرش نیست.


او و مادرش طاووس (ژاله صامتی) از همان سکانس‌های آغازین فیلم که ورود رضا به خانه را به تصویر می‌کشد، رازی را به دوش می‌کشند که نباید برای رضا فاش شود. تشویش حاصل از این رازداری و معمایی که در پس آن است به مخاطب نیز منتقل می‌شود. مخاطبی که خیلی زود در می‌یابد برخلاف تصوری که رضا دارد، هیچ کس در این خانه منتظر او نیست. در این میان غیبت پدر (محمود جعفری) می‌تواند کلید این راز دردناک باشد که در ادامه فیلم از آن رازگشایی می‌شود.



هسته اصلی داستان درخونگاه باری بسیاری از ایرانیان آشناست. اواسط دهه شصت و با بروز تنگناهای اقتصادی، موج مهاجرت جوانان جویای کار به ژاپن شکل گرفت؛ جوانانی که به سودای کسب درآمد نجومی و ساختن یک زندگی ایده‌آل، رنج سفر به سرزمین آفتاب تابان را به جان خریدند. این موج البته برای همه آنها خوش یمن نبود. بخشی از این افراد آلوده فعالیت‌های نامشروع از جمله قاچاق مواد مخدر و جرایم سازمان یافته شدند، اما تعدادی دیگر هم غم غربت و سختی کار را تحمل کرده و با اندوخته‌ای قابل توجه به ایران بازگشتند.


شخصیت رضا، یک جوان تیپیک جنوب شهر تهران با همان علائق و رفتارهای آشنا برای مخاطبان است. او در بازگشت به خانه پا به دنیای متفاوتی گذاشته؛ شرایط اجتماعی و اقتصادی مردم فرق کرده است و تهران دیگر تهران سال‌های ابتدای جنگ نیست، اما فیلمساز ترجیح داده است که تفاوت را فقط در خلال دیالوگ‌های شکوه‌آمیز ملیحه و مادرش بگنجاند. وضعیتی که درنهایت تصویری یک جانبه و کاریکاتوری از این تغییرات ارائه می‌دهد.


رضا به عنوان قهرمان داستان درخونگاه به گفته خود «هشت سال بدتر از رعیت کار کرده است تا برگردد و بهتر از ارباب زندگی کند». او می خواهد با پولی که با مشقت دریافت کرده و اندک اندک برای مادرش که مورد اعتماد اوست فرستاده، زندگی خود خانواده و حتی دوستانش را آن گونه آرزو داشته است بسازد. رویایی شیرین که گام به گام به فروپاشی و ناامیدی نزدیک می‌شود. در این میان اضافه شدن دو شخصیت پدر (محمود جعفری) و داماد جدید خانواده (منصور شهبازی) بر پیچیدگی اوضاع نکبت بار این خانواده می افزاید و رضا را در موقعیتی بغرنج قرار می دهد.


اسعدی در این اثر نشان می‌دهد که چگونه ترکیب فقر، بی تدبیری و طمع، معضلات اقشار پایین دست جامعه را به بحران می رساند. در این بین شاهد ارائه کنایه‌هایی به اوضاع اجتماعی و پیامدهای منفی جنگ نیز هستیم. رضا در بازگشت به وطن به مرور در می‌یابد که در فضای خسته و تیره جدید، هیچ تکیه گاهی ندارد. نزدیک‌ترین کسانش به او خیانت کرده‌اند و حتی مادرش نیز که در این سال‌ها محرم راز و امانتدار او بوده نیز در گرداب ندانم‌کاری سایرین و البته انفعال خود به بن‌بست رسیده است. رضا با فضای محله‌ای که در آن رشد کرده نیز بیگانه است. در سکانس مراجعه به بخش بانوان مسجد و برخوردش با یکی از بانیان مراسم دعا و یا حضور مأموران کمیته  نیز تصویری که از ساکنان محل ارائه می‌شود کدر و مغشوش است.



کارگردان فیلم درخونگاه، این اثر را به مسعود کیمیایی تقدیم کرده است



در نهایت، پناه رضای پرانگیزه ابتدای فیلم نه خانواده و آغوش جامعه که زنی معلوم‌الحال است که برای فرار از چنگ قانون حتی از دادن پیشنهاد غیراخلاقی به رضا نیز واهمه‌ای ندارد.این فضای نکبت‌بار که در آن روزنه‌های امید مدام کم رنگ‌تر می‌شود، در کنار جنگیدن رضا با شرایط سخت در کشوری بیگانه (کنایه‌ای به هشت سال جنگ تحمیلی؟) و البته برادری مفقودالاثر که از نگاه اعضای خانواده خونش به هدر رفته را می‌توان انعکاس نگاه منفی نویسنده و کارگردان درخونگاه به دوران دفاع مقدس دانست.



 برخلاف فرهنگ ایرانی که نهاد خانواده حتی در شکل آسیب‌دیده آن، در نهایت آخرین ملجأ قهرمانان زخم‌خورده است، در اینجا به کانون پنهان کاری دسیسه چینی و البته حماقت بدل می شود. فضای چرک و کسالت‌آور خانه با فیلمبرداری استادانه تورج اصلانی بیش از هرچیز دلمردگی و ناامیدی را تداعی می‌کند. شاید تنها شخصیت مثبت فیلم که علاقه رضا به او دستخوش تغییر نمی‌شود مادربزرگ پیر و زمینگیری است که گوشه خانه افتاده و از هرگونه واکنشی در قبال رفتار و گفتار ساکنان ناتوان است. شخصیتی که نمی‌تواند برای جلوگیری از بحرانی شدن بیشتر اوضاع و یا اصلاح وضعیت فعلی اقدامی انجام دهد.



تصویری که درخونگاه از مأموران گشت کمیته و فضای کلانتری که رضا در آن بازداشت شده است نشان می‌دهد به شکلی عامدانه خشک، سرد و فارغ از منطق است و مخاطب ناخواسته آن را پس می زند. این تصویر در ذهن مخاطب، به موازات محیط تیمارستان و مأمور بداخلاق آن (علیرضا استادی) نامطلوب بودن هرگونه قید و بند و مراقبت را تداعی می‌کند. فارغ از این طعنه و نیش و کنایه‌ها و البته با اغماض از برخی ضعف‌ها در شخصیت‌پردازی می توان به درخونگاه نمره‌ای قابل قبول داد.


بازی‌های درخشان ژاله صامتی، امین حیایی، محمود جعفری، پانته‌آ پناهی‌ها و البته نادر فلاح (که البته یکی از دو سکانس بازی او در نسخه اکران عمومی حذف شد) را می‌توان نقطه قوت درخونگاه دانست. اگر این فیلم در دوره‌ای دیگر از جشنواره فیلم فجر اکران می‌شد، می‌توانست حداقل دو سیمرغ بازیگری را برای گروه بازیگران خود به ارمغان بیاورد. با این حال اسعدی توانسته است از بین سوژه‌های تکراری سینمای اجتماعی، داستانی را در بستر یک مقطع زمانی جذاب و قابل بحث ارائه کند.


انتهای پیام/4072/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته