دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
30 تير 1398 - 11:00
قیصری در گفتگو با آنا:

اظهارات فرزند یک قاتل شوکه‌ام کرد/ «گور سفید» تصویر تهران در حال تغییر

یک نویسنده پیشکسوت گفت: در بخشی از یک مستند، فرزند قاتل زنجیره‌ای گفت که اگر بزرگ شوم، راه پدرم را ادامه خواهم داد؛ از این اظهارات شوکه شدم و جرقه رمان «گور سفید» زده شد.
کد خبر : 405521
n00266375-r-b-010.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، مجید قیصری از نویسندگان صاحب‌نام و جایگاه ممتاز در ادبیات داستانی معاصر است. نویسنده‌ای که آثارش در جشنواره‌ها و مسابقات مختلف از جمله جایزه جلال آل‌احمد، انجمن قلم ایران و جایزه اوراسیا مورد توجه قرار گرفته است. برخی از آثار قیصری به زبان‌های مختلف ترجمه و راهی بازار بین‌المللی کتاب شده‌اند.


اگرچه قیصری را بیش از هرچیز با آثار داستانی‌اش در حوزه ادبیات جنگ می‌شناسند، اما آثار او خارج از این حوزه نیز توجه منتقدان و مخاطبانش را جلب کرده است. برای مثال مجموعه داستان «جشن همگانی» و یا رمان «سه کاهن» از آثار پرمخاطب او بیرون از دایره ادبیات جنگ و دفاع مقدس است. قیصری در کارنامه خود داوری مسابقات داستانی، تدریس نویسندگی و فیلمنامه‌نویسی را نیز دارد.


«گور سفید» عنوان آخرین اثر قیصری بوده که از سوی انتشارات افق منتشر شده است و یک رمان جمع‌وجور و کوتاه محسوب می‌شود. این اثر با موضوعی خاص پس از انتشار با بازخوردهای متفاوتی از سوی مخاطبان جدی ادبیات و منتقدان روبرو شد. به همین بهانه خبرنگار خبرگزاری آنا گفتگویی با این نویسنده داشته است که در ادامه می‌خوانید:


آنا: بازگشت به دهه 60 و 70 در بین نویسندگان خیلی زیاد است و شما هم دهه 70 را برای روایت داستان «گور سفید» انتخاب کرده‌اید. این بازگشت به گذشته دلیل خاصی دارد؟


قیصری: نه، حقیقتش اصلاً به این فکر نمی‌کنم. وقتی یک ایده‌ای برای کار کردن دارم، به اینکه مربوط به چه دهه‌ای است فکر نمی‌کنم. روش من برای انتخاب ایده مثل این است که مثلاً شما باغی دارید و گوشه‌ای هم به‌نام خزینه دارید. شما نهال‌ها را آنجا می‌کارید، بعد اینها به مرور رشد می‌کنند، آنها را برمی‌دارید و در جای جای باغ می‌کارید. ایده‌ها این‌گونه برای من شکل می‌گیرد. نمی‌دانم دقیقاً از کجا آمده و کی قرار است به آنها پرداخته شود. ایده کتاب «گور سفید» سال‌ها در گوشه ذهنم بود و می‌خواستم روی آن کار کنم. برای این کار هم، فضا و آمادگی ذهنی باید فراهم شود. یک زمانی است نویسندگانی می‌گویند باید در طول سال دو یا سه اثر منتشر کنند ولی برای من باید کار آن‌قدر در ذهنم پخته شود که وقتی شروع می‌کنم، راحت اجرایش کنم. پرداختن در این کار به دهه 60 و 70 اقتضای خود متن و داستان است.


آنا: در بخش‌هایی از داستان به وضوح به برخی حوادث تاریخی اشاراتی دارید مثلاً در جایی بدون اینکه نام کسی را بیاورید به ترور سعید حجاریان اشاره کردید، درست است؟


قیصری: من فقط یک قصه از یک دوران را روایت می‌کنم و اتفاقات را ارزش‌گذاری به معنای خوب یا بد نکرده‌ام. قصه‌ای که شما اشاره کردید در روبه‌روی ساختمان شورای شهر اتفاق می‌افتد و مسئولی در آن سطح مورد سوءقصد قرار می‌گیرد و بعد از آن اتفاق خاصی رخ نمی‌دهد. اینکه اتفاق در دوران اصلاحات یا سازندگی و یا قبل‌ترش افتاده است خیلی برایم مهم نبود. اهمیتش برای من موج‌ها و اتفاقات بود که روایت کردم. سعی کردم یک پس‌زمینه تاریخی را نشان دهم و تصویرسازی کنم و تاریخ صرف نیاورده‌ام و از کسی نام نمی‌برم.


آنا: برای نوشتن این رمان درباره پرونده‌های قتل‌های زنجیره‌ای مطالعه و تحقیقی داشته‌اید؟ 


قیصری: سال‌ها پیش یک مصاحبه دیدم راجع به یک قاتل که خود فیلم و انگیزه قاتل و خیلی چیزهای دیگر در آن برایم مهم نبود چون مباحث تکراری بودند اما در قسمتی از فیلم فرزند این فرد می‌گوید اگر بزرگ شوم راه پدرم را ادامه خواهم داد. وقتی این حرف را شنیدم، شوکه شدم. این صحنه به من نشان داد آن چیزی که اتفاقات این‌چنینی را رقم می‌زند یک تفکر است و ما باید به جنگ این تفکر برویم چون با حذف آدم‌ها اتفاقی نمی‌افتد. این‌ها جرقه‌های نوشتن این داستان بودند و این نوع جریانات مربوط به یک دوره خاص هم نیستند. با اسامی خاصی که برای شخصیت‌ها انتخاب کردم خواستم بگویم که این تفکر در طول تاریخ وجود داشته است. اینکه هر جا گروهی نمی‌توانند آن چیزی که تمایل دارند را محقق سازند، دست به خشونت و حذف انسان‌ها می‌زنند. این اتفاق تنها به کشور ما هم اختصاص ندارد.



آنا: به نظرم جا داشت شخصیت‌های داستان بیشتر شخصیت‌پردازی شوند چرا این اتفاق نیفتاده است؟


قیصری: قصه این است که قلیچ برادر کوچک‌تر داستان که در خانه خود با برادرش صالح زندگی می‌کند هم نمی‌داند چه اتفاقاتی در پشت پرده رخ می‌دهد و صالح در حال انجام چه کارهایی است. همه شوک ماجرا اینجاست که قلیچ با برادرش زندگی ساده و طبیعی را انجام می‌دهد و یک‌مرتبه چون مسئله‌اش یک مسئله شخصی می‌شود، آن تیم را شناسایی و کشف می‌کند. آنها آن‌قدر با خونسردی کار خود را انجام می‌دهند که هیچ شکی به آن‌ها نمی‌شود.


آنا: موضوع و سوژه داستان یک اتفاقی است که خیلی‌کم در جامعه رخ می‌دهد و کسانی که اتفاقات این‌چنینی را رقم می‌زنند، تعدادشان خیلی کم است لزوم پرداختن به این عده قلیل چیست؟


قیصری: حرف من این است که برخی مواقع همین عده قلیل، کار و حرکتی انجام می‌دهند که عواقب خطرناک و سنگینی به افراد زیادی تحمیل می‌کند. مثلاً حادثه حمله به سفارت عربستان را عده‌ای قلیل انجام دادند اما نتیجه آن روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داد.


آنا: با اینکه خیلی به موضوع شهر نپرداختید اما تهرانی که شما از لحاظ اجتماعی در این کتاب نشان می‌دهید شهر در حال تغییر است، تغییری که آبستن حوادث بسیار است.


قیصری: دقیقاً. تهرانی که در این داستان از آن حرف زده می‌شود تهرانی جدید و در حال پوست‌اندازی است.


آنا: طرح جلد ارتباطی با موضوع داستان ندارد.


قیصری: خودم هم خیلی از جلد رمان راضی نبودم اما واکنش‌های مثبت هم از طرح جلد گرفته‌ام چون یک ایهام در جلد نهفته است.


آنا: این ایهام تا قبل از خواندن کتاب وجود دارد اما با خواندن کتاب مخاطب متوجه بی‌ربط بودن طرح جلد می‌شود.


قیصری: بله، حرف‌تان را تأیید می‌کنم.


انتهای پیام/4072/4028/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته