دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
19 خرداد 1398 - 10:01

یک‌ راست چهل دروغ

مهم‌ترین پیامد رواج شایعات بی‌اعتمادی مردم است زیرا وقتی حجم شایعات زیاد می‌شود، مردم امکان اعتماد به رسانه‌های رسمی را از دست می‌دهند.
کد خبر : 396784
ک-کلاف.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، آیا شنیده‌اید «بنزین قرار است گران شود؟» راست می‌گویند «پسر روحانی سه تابعیتی است؟» هیچ می‌دانستید « قرار است قحطی شود؟» خبر دارید که «دختران ‌هم باید به سربازی بروند؟» آیا می‌دانستید«سیل ویرانگر ماه‌های گذشته، حاصل بارورسازی ابرها بوده؟» شنیده‌اید که «دولت در پشت پرده با افزایش قیمت دلار همراهی می‌کند؟»….. و هزاران خبر غیررسمی دیگر که ناگزیر از شنیدنش هستیم. فرقی نمی‌کند اختلاس و فرار فعالان اقتصادی باشد یا ازدواج و طلاق و مرگ چهره‌های مشهور که گاه تشخیص درست و یا غلط بودنش به‌آسانی ممکن نیست.


دیرزمانی است جامعه ۸۰ میلیون نفری ما تصور می‌کند، برگ برنده‌اش همین «شنیده‌هاست» که در فضای مجازی بازنشر می‌شود و آتش شایعات را شعله‌ور می‌سازد. یک روز می‌شنوند بنزین قرار است، گران شود. این شایعه مثل یک بمب ساعتی در جامعه منفجر می‌شود، دولت چندین بار تکذیب می‌کند و مردم مصمم‌تر از همیشه در جایگاه‌های سوخت می‌مانند و ایستگاه پر تقاضای صف‌ها طولانی به پایان نمی‌رسد. روز دیگر از گرانی دلار خبرهایی غیررسمی می‌شنوند و واکنش آنان تجمع در مقابل صرافی‌ها و تشکیل صف‌های عریض و طویل است و یا می‌شنوند قحطی درراه است، از ترس نایاب شدن به بازار هجوم می‌آورند و با خرید کالاهای اساسی و انبار کردن آن در منزل، به اضطراب درونی خود خاتمه می‌دهند. بی‌تردید عامل مشترك شكل‌گیری این نوع شایعات عدم شفاف‌سازی بوده و مصادیق آن بی‌شمار است. از «بارورسازی ابرها» به‌عنوان متهم ردیف اول بروز سیل تا طرح این ادعا که میان «شهر سوسنگرد و تأسیسات نفتی هورالعظیم باید یکی زیر آب برود»… گرچه هیچ دلیل مستندی در اختیار ندارند اما به روایات شفاهی و نوشتارهای مکتوب در شبکه‌های اجتماعی اکتفا و چه‌بسا اعتماد می‌کنند.


*سرعت شایعه، معادل ۶۰۰ کیلومتر در یک ساعت
می‌گویند، برخلاف تصورات رایج، شایعه‌سازی و اعتنا به آن مختص جامعه ایران نیست بلکه در جوامع پیشرفته هم‌چنین پدیده‌ای رواج دارد. سرعت شایعه را معادل ۶۰۰ کیلومتر در یک ساعت برآورد می‌کنند و اغلب؛ موضوعات پرکشش و حساسیت‌برانگیز قابلیت شایعه‌سازی را دارند. بررسی‌ها گویای آن است که میزان رواج آن با حاصل‌ضرب اهمیت در ابهام موضوع برابری می‌کند و این مسئله باعث شده سیل شایعات در کشور ما فراگیرتر باشد.


طبعاً این پدیده یک فرآیند اجتماعی بوده و به‌طورکلی امکان حذف و سانسور آن وجود ندارد و مردم هربار پیرامون اتفاقات مهم، حرف و سخن‌های غیرمستند را به‌طور پنهانی و درگوشی به یكدیگر منتقل می‌كنند. چراکه احساس می‌کنند سیستم انتقال اخبار و اطلاعات از سوی رسانه‌ها براثر وجود سانسور به‌درستی فعالیت نکرده است. اما تعریف آن چیست؟ گردن آلپورت و لئوپستمن در كتاب روانشناسی شایعه به تعریف این پدیده پرداخته‌اند: «نظری عینی و مطلق كه مطرح می‌شود تا شنونده به آن اعتقاد پیدا کند. به‌طورمعمول از صحبت از شخصی به شخص دیگر منتقل می‌شود.بدون آنكه نیازمند سطحی بالا از برهان و دلیل باشد.» این دو«در پی اثبات تفكرشان آزمایش معروفی را ارائه دادند ، بدین ترتیب كه عكسی را به فردی نشان می‌دهند و سپس از او می‌خواهند كه آنچه را دیده برای فرد دیگری مطرح كند. همچنین افراد بعدی وظیفه دارند آنچه را كه شنیده‌اند انتقال دهند. پس‌ازاین كه موضوع ۶ یا هفت بار از فردی به فرد دیگر انتقال یافت، اطلاعات شخص آخر شباهت كمی با محتوای عكس خواهد داشت. بنابراین بعضی از شایعات از روی قصد و غرض ساخته‌وپرداخته و نوشته و توزیع می‌شوند و برخی دیگر از روی تصادف و تعابیر شخصی


ریفمن از دیگر متفكرانی است که «شایعات مشهور دو دهه انگلستان ( ۲۰۰۰-۱۹۸۰) را بررسی کرده است. او نشان می‌دهد که بسیاری از شایعات مربوط به بیماری یا اختلاس و زد و بندهای سیاسی كه توسط رهبران آن کشور، در زمان خود به‌شدت تکذیب شده‌اند، در سال‌های بعد صحت آن‌ها آشکارشده است. لذا شایعات را به‌صرف آنکه از طریق منابع غیررسمی منتشر می‌شوند، نباید دروغ تلقی کرد


*علل بروز شایعه
می‌گویند علل بروز شایعات متعدد است. به‌عنوان‌مثال در ایام انتخابات براى فشار بر رقباى حاکم شاهد بروز این پدیده هستیم و یا در زمان جنگ به‌منظور تخریب روحیه حریف و تقویت روحیه هم‌سنگران و یا در دوران بی‌خبری و مقاطعی که اطلاع‌رسانی‌ها ناقص و مبهم است، شایعات ابعاد گسترده‌تری پیدا می‌کنند.


حسین حق پناه که در حوزه‌های علوم اجتماعی، رسانه و ارتباطات پژوهشگر و محقق است، اعتقاد دارد که مسئله شایعه پیش از اینکه مرتبط با رسانه‌ها باشد، مرتبط با ارتباطات اجتماعی است. او در گفت‌وگو با روزنامه رسالت مطرح می‌کند: «از دیرباز مسئله شایعه بین اجتماعات کوچک، فضاهای خانوادگی و محیط‌های دوستانه رواج و پذیرش داشته، آن‌هم به خاطر ساختار روانشناسانه و اجتماعی شایعه است. به‌طورکلی مهم‌ترین ویژگی شایعه، جنجالی بودن و تازگی آن است و طبعاً حادثه‌ای غیرمترقبه و یا یک اتفاق عجیب و غیرمعمول در شایعه‌ها وجود دارد و این باعث شده در گذشته هم بیشتر از یک خبر عادی پذیرش داشته باشند. اما با گسترش رسانه‌های جدید، ضریب نفوذ شایعه و تعداد و شدت آن بیشتر شده است، زیرا در حال حاضر همه ما با گوشی‌های هوشمند خود هرلحظه در معرض اخبار متعدد قرار داریم و یک نوع اشباع رسانه‌ای پدید آمدن، ما اصلاً فرصت نمی‌کنیم که اخبار درست یا غلط را پردازش کنیم و در حقیقت سرعت انتشار شایعات از سرعت پردازش ذهنی ما بیشتر بوده و همین سبب شده که شایعه‌ها خودشان را بیشتر نشان بدهند


كارشناسان و صاحب‌نظران بر این باورند كه شایعه، بر مبنای یک جنجال و هیاهوی بی‌اساس به وجود می‌آید و به فراخور حال منابع به وجود آورنده آن، ماهیت و قدرت تأثیرگذاری‌اش می‌تواند جامعه را به سمت‌وسوی اضطراب و ناآرامی سوق بدهد. اما آیا مردم سایر کشورهای جهان نیز همانند ما طرفدار شایعه هستند و به آن دامن می‌زنند؟ طبیعتاً در جامعه ما رسانه‌ها در ارائه اطلاعات و خبررسانی به پای شایعه‌سازان نمی‌رسند چراکه شایعه می‌تواند از یک منبع غلط یا از یک منبع درست ولی مبالغه‌آمیز منشأ بگیرد و این پدیده باعث شده، شایعه به یک سرگرمی و مسئله‌ای هیجان‌انگیز در میان مردم ما بدل شود. از سوی دیگر در جامعه ایران خلأ «سواد رسانه‌ای» هویداست. حال‌آنکه در باب اهمیت آن همین بس که یونسکو، معیارهای سواد در دوره جدید را شامل «سواد الفبایی، سواد رایانه‌ای، سواد مالی، سواد عاطفی، سواد ارتباطی و سواد رسانه‌ای» دانسته است و مطابق اظهارات یونس شکرخواه؛ «سواد رسانه‌ای در یک تعریف بسیار کلی عبارت است از یک نوع درک متکی بر مهارت که براساس آن می‌توان انواع رسانه‌ها و انواع تولیدات آن‌ها را شناخت و از یکدیگر تفکیک و شناسایی کرد. سواد رسانه‌ای مثل یک رژیم غذایی است که هوشمندانه مراقب است که چه موادی مناسب هستند و چه موادی مضر؛ چه چیزی را باید مصرف کرد و چه چیزی را نه و یا اینکه میزان مصرف هر ماده بر چه مبنایی باید استوار باشد


حق پناه درباره رواج شایعات در کشورهای توسعه‌یافته و سواد رسانه‌ای تصریح می‌کند: «اتفاقاً در کشورهای دیگر هم شایعه و شایعه‌پراکنی و باور به اخبار جعلی و دروغ رواج دارد. شاید معروف‌ترین نمونه آن بحث انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و ماجرای ترامپ بود که به‌شدت اخبار جعلی حول محور ترامپ و رقیب آن کلینتون گسترش یافت و بعدازآن شبکه‌های اجتماعی مختلف مثل فیس‌بوک و توئیتر اعلام کردند، در حال طراحی مکانیسم و سازوکارهای هوشمندی برای مقابله با اخبار جعلی و شایعات هستند بنابراین مسئله اشباع رسانه‌ای و حجم بیش‌ازحد اخبار و اطلاعات فقط منحصر به کشور ایران نیست اما یک تفاوت اصلی در فضای رسانه‌ای کشور ما با سایر مناطق دنیا وجود دارد، اینکه در جوامع پیشرفته به‌موازات اتفاقات و شایعه‌پراکنی‌ها، تمرکز زیادی بر سواد رسانه‌ای است و تلاش می‌شود مخاطب با افزایش این سواد، امکان مواجه انتقادی با اخبار و اطلاعات را پیدا کرده و با شنیدن هر خبری از خود بپرسد: آیا منبع موثقی دارد؟ آیا در این خبر مکانیسم‌های شایعه وجود دارد یا خیر و به همین دلیل مقاومت در برابر شایعات افزایش پیدا می‌کند، البته باید بگوییم که در آنجا، شایعات پیشرفته‌تر و پیچیده‌تر می‌شوند. در کشور ما، خلأ اصلی؛ مسائل حقوقی، اخلاقی و ساختاری رسانه‌هاست که در بسیاری مواقع در برابر شایعاتی که پخش می‌کنند مسئولیتی به عهده نمی‌گیرند و مخاطب هم به دلیل اینکه سواد رسانه‌ای کافی ندارد خیلی راحت‌تر در معرض باور به شایعه‌ها و عمل به آن‌ها قرار می‌گیرد.»برخی از تحلیلگران رسانه معتقدند که در برخی مقاطع مسئولین از رواج شایعات سود برده و به این طریق زمینه‌سازی می‌کنند تا کالایی را گران کرده و طرحی مشخص را عملیاتی کنند. این کارشناس ارتباطات و رسانه در این رابطه توضیح می‌دهد: «ما مسئله عدم شفافیت را داریم. عدم شفافیت بسیاری از مسئولین و درگاه‌های انتشار اخبار و نهادهای رسمی، فضا را آماده می‌کند تا شایعات رشد کنند، چه از طرف کسانی که مغرض هستند و چه از طرف مسئولین که کلی‌گویی کرده و حرف‌هایی را مطرح می‌کنند که مبتنی بر واقعیت‌ها و مسائل علمی نیست و اینکه ما گاهی اوقات مردم را نامحرم فرض می‌کنیم و شفاف صحبت نمی‌کنیم، فضا را برای شایعه‌سازی فراهم می‌کند اما نکته دومی که وجود دارد، این است که اساساً این خودش یک تکنیک است و به آن پیش‌بینی خود تحقق‌یافته می‌گویند و همان قصه ملانصرالدین را برای ما تداعی می‌کند که گفت سرکوچه آش می‌دهند،
این یک خبر جعلی بود اما ملانصرالدین دید که مردم صف‌کشیده‌اند تا آش بگیرند و جالب این است که خودش هم باورش شد و انتهای صف ایستاد. به‌ویژه در خصوص برخی اتفاقات اقتصادی مثل گران شدن اجناس به نظر می‌رسد که عمداً از این تکنیک استفاده شده و شایعه می‌کنند که قرار است کالایی مشخص گران شود و این باعث زنجیره‌ای از واکنش‌ها در میان عموم مردم شده و آن‌ها به بازار هجوم می‌برند و عملاً آن شایعه به واقعیت تبدیل می‌شود


او در رواج شایعات، همه تقصیرها را متوجه رسانه‌ها ندانسته و اذعان می‌کند: «نمی‌توانیم همه تقصیر را لزوماً گردن رسانه‌ها بیندازیم، زیرا رسانه‌ها به‌قدری متکثر شده‌اند که دیگر به‌راحتی نمی‌شود، فقط از رسانه‌های رسمی اخبار را شنید. به نظرم مسئله اصلی را باید به سیاست‌گذاران و مدیران رسانه‌ای در کشور متوجه کرد و تیغ نقد را به سمت آنان نشانه رفت، به این دلیل که آن‌ها باید از یک‌سو برنامه دقیقی را برای افزایش سواد رسانه‌ای مردم در نظر بگیرند و از طرفی شفافیت را هم در دستور کار رسانه‌ها و مسئولین قرار داده و مطالبه کنند. از همه این‌ها مهم‌تر این است که باید رسانه‌های رسمی را تقویت کرد تا اخبار معتبر منتشر نمایند و درصورتی‌که شایعات را پخش کردند، با آن‌ها به‌طورجدی برخورد شود تا اعتبار رسانه‌های رسمی ما زیرسوال نرود


*پیامد رواج شایعات از بی‌اعتمادی مردم تا اعتیاد به اخبار پشت پرده
حق پناه با اشاره به پیامد رواج شایعات می‌گوید: «مهم‌ترین اتفاقی که می‌افتد بی‌اعتمادی مردم است زیرا وقتی حجم شایعات زیاد می‌شود، مردم امکان اعتماد به رسانه‌های رسمی را از دست می‌دهند. مثال معروف آن سیل است که رسانه‌های رسمی دچار چالش اعتماد مردمی‌شدند و در سایر مقاطع هم احساس کرده‌اند، رسانه‌ها پر از اخباری هستند که بعدها تکذیب می‌شود. پیامد دیگر هم‌سطحی شدن فرهنگ عمومی است چراکه شایعات در حوزه‌های اعتقادی و ایدئولوژیک و سیاسی معمولاً بی‌مایه و کم‌مایه است و مردم مسائلی را قبول می‌کنند که عمقی نداشته و واقعی نیست و مبتنی بر همین شایعات و مسائل کم‌مایه و مبتذل است.»محمد لسانی، از کارشناسان ارتباطات و رسانه و دبیر اسبق شورای عالی فناوری اطلاعات سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران ‌هم در گفت‌وگو با روزنامه رسالت پیرامون پیامدهای رواج شایعه عنوان می‌کند: «شایعه عملاً بافت ارتباطات جامعه را تحت تأثیر قرار داده و درواقع یک‌گونه اعتیادزایی ایجاد می‌کند یعنی افراد احساس می‌کنند مجاری غیررسمی نسبت به مجاری رسمی کارکرد، اطلاعات و اعتبار بیشتری دارند. به همین علت به اخبار پشت پرده معتاد می‌شوند و به اینکه بدانند سرنوشت دلار و اقتصاد و یا سایر ماجراها به کجا می‌انجامد زیرا از مجاری رسمی اطلاعات جزئی پیدا نمی‌کنند، به همین علت سراغ مجاری غیررسمی می‌روند و پیامد اولیه‌اش در یک جامعه، بی‌اعتبار کردن رسانه‌های رسمی بوده و از طرف دیگر اعتبارزایی برای مجاری غیررسمی است. برهمین اساس رهبر انقلاب از آرایش جنگی سخن گفته‌اند، این آرایش جنگی در حوزه رسانه یک تعریفی دارد و اتفاقاً مکرراً اشاره کردند که بحث جنگ نظامی مطرح نیست و این آرایش جنگی بیشتر اقتصادی و رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی است. به این معنا آرایش جنگی ما را ملزم می‌کند که حواسمان باشد. اکنون عربستان و اسرائیل یگان‌های رسانه دارند و صدها توییتری و فعال فضای مجازی با هویت‌های مجعول و غیرواقعی پیام‌رسانی می‌کنند، اتفاقی که می‌افتد، هراس افکنی و عدم اطمینان نسبت به آینده است. طبعاً برای یک نسل و ملت، اطمینان خیلی مهم است. در صدر اسلام و در زمان امام حسن (ع)، معاویه قبل از اینکه امام حسن (ع) صلح بکنند، شایعه صلح را میان سپاهیان پخش کرد. یعنی قرار بر رویارویی نظامی بود و اولویت و استراتژی امام این بود که در صورت وجود یاوران و رزم جویان مطمئن به سمت رویارویی نظامی بروند اما معاویه، پای نظامیان را سست کرد چون شایعه کرد که پشت پرده با امام حسن (ع) قرار است صلح بکنند و اگر جنگی شود شما برای هیچ هلاک می‌شوید. معاویه از طریق نامه‌نگاری مخفیانه عنوان کرده بود که دارم با امام صلح می‌کنم. به همین علت کارکردها و پیامدهای شایعه بسیار متنوع است اما یکی از بحث‌های جدی آن دلهره و هراس آفرینی و ابهام‌زایی نسبت به آینده است


این کارشناس ارتباطات و رسانه دراین‌باره که چرا شایعات در جامعه ما تا به این حد مقبولیت دارد و در مقابل مطالب منعکس‌شده در رسانه‌های همگانی با این اقبال روبه‌رو نیستند؟ این‌طور پاسخ می‌دهد: «قیاس رسانه‌های سنتی با رسانه‌های مدرن درست نیست. رسانه‌های سنتی؛ کارکردها و کژکارکردهایی دارند که این قیاس درست نخواهد بود و نکته دیگر اینکه حتی رسانه‌های جدید هم از شایعه درامان نیستند. اما اگر شایعه در جامعه‌ای به‌صورت مستمر دارای فراوانی بالا باشد؛ آن جامعه ایرادات و اشکالاتی را ممکن است در حوزه مجاری ارتباطی خودش داشته باشد و این مجاری باید بازنگری شود. یا مثلاً ممکن است جوامعی که از درجه بالای حساسیت و یا احساسات برخوردار باشند، برای پاسخگویی احساسات و ارضای نیازهای خودشان دلیل عقلانی پیدا نکنند پس جامعه از طرف خودش با یک رویکرد احساسی؛ دلیل‌تراشی می‌کند. یکی از کارکردهای شایعات؛ دلیل‌تراشی و بهانه‌جویی است. از طرفی فرمولی وجود دارد که نشان می‌دهد، شایعه نتیجه اهمیت ضربدر ابهام است. یعنی آنجایی که یک موضوع مهم باشد و هیچ پاسخگویی و شفافیتی درباره آن نباشد، جامعه به ورطه شایعات کشیده می‌شود پس ابتدا باید ببینیم ما برای موضوعاتی که در نزد افکار عمومی و شبکه‌های اجتماعی مهم است، این شفافیت اطلاع‌رسانی راداریم یا خیر. عدم اطلاع‌رسانی به رواج شایعات می‌انجامد و جدی نگرفتن رویدادها و رخدادها بستر شایعات است.» به‌عنوان‌مثال دولت حدود یک سال بی سخنگو بوده است. حال‌آنکه قرار بود بعد از چندین ماه سخنگویی برای دولت منصوب شود. لسانی دراین‌باره می‌گوید: همین بی سخنگو بودن یعنی محدود کردن کانال اطلاع‌رسانی، یعنی دولت از همه آنچه که در موردش گفته می‌شود، سعی می‌کند پا پس بکشد و یا شفافیتی نداشته باشد. این یک ذهنیتی برای طرف مقابل ایجاد می‌کند، همین جواب به چرایی خودش شایعه است. ممکن است در بین خبرنگاران ‌هم وجود داشته باشد و بگویند احتمالاً عملکرد و کارایی نبوده و هزاران مسئله دیگر را مطرح کنند. همین ابتدای امر باید توجه را به سمت مجاری‌ها برد، اینکه چقدر این مجاری‌ها به روز و به لحظه اند. شایعه در افکار عمومی تا تثبیت فاصله خیلی کمی دارد. گام اولش ترویج آن و گام دوم تثبیت است، معمولاً دستگاه‌ها و نهادهای ما بعد از دوره تثبیت وارد می‌شوند. مثل آتشی است که به خانه‌ای گرفته و شعله‌ور شده و شما بعد از چند ساعت آتش‌نشانی را اعزام می‌کنید، این امر نتیجه‌ای ندارد و مسئولین برای اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند، می‌گویند ما گفتیم. درواقع می‌خواهند از خودشان مسئولیتی را مبرا کنند. اما در عرصه کف میدان ما به‌شدت نیاز به اعلام مواضع متعدد و متنوع داریم.»این کارشناس ارتباطات و رسانه در ادامه با ذکر مثالی از «ساختار وزارت امور خارجه ایالات‌متحده سخن می‌گوید که دارای چند سخنگوست و هر اتفاقی که می‌افتد، سخنگوهای مشخص، وجاهتی را ایجاد کرده و اعلام می‌کنند که به‌عنوان ایالات‌متحده و ابرقدرت جهان درباره این موضوع چنین موضعی دارند. به نظر می‌رسد که خود شفافیت و اطلاع‌رسانی یک وجاهت ایجاد می‌کند. اما بااین‌وجود نمی‌توانیم بگوییم در کشورهای پیشرفته، شایعه وجود ندارد چون این پدیده محصول اجتماع است. شایعه در گفت‌وگوی دو نفره دو خبرنگار و یا در گفت‌وگوی بین گروه‌های مختلف اجتماعی هم می‌تواند وجود داشته باشد. اساساً جامعه خوب یا بد را این‌گونه نمی‌توان تقسیم‌بندی کرد. آقای ترامپ محصول فیک نیوزهاست و خودش عامل مبارزه با فیک نیوزهاست، یعنی خودش برآمده از فضایی است که رسانه‌های اجتماعی اغلب ربوتیک و غیرانسانی ایجاد کردند. در جامعه مدرن ابزار پخش شایعات همین شبکه‌های اجتماعی هستند. به همین دلیل ترامپ ماحصل و نتیجه شایعات فضای مجازی است اما از یک فضای غیرانسانی چراکه بعد از روی کار آمدن ترامپ، نهادهای حقوق مدنی، توئیتر و فیس‌بوک را به خاطر انتشار حجمی از اخبار دروغ و حواشی و انتشار حجمی از اخبار ربوتیک و مبتنی بر نرم‌افزارها که انسانی پشت آن نبوده، بسیار محدود کردند. بنابراین ما به‌هیچ‌عنوان قضاوتی در مورد جوامع نمی‌کنیم، چون شایعه را محصولی طبیعی می‌دانیم که در زمان اهمیت یک موضوع و ابهام آن ایجاد می‌شود، حالا این امر می‌تواند در جامعه ایران و یا آمریکا باشد.» اما باید این مسئله را در نظر داشت که شایعه در کجا کارکردهایش مؤثرتر است. در یک جامعه‌ای شایعه به اینجا ختم می‌شود که افراد به لحاظ روانی راحت می‌شوند. در جامعه‌ای دیگر، شایعه ابزار تفریح شده و راجع به شخصیت‌ها و حوادث لطیفه می‌سازند و یا در جامعه‌ای ممکن است که با شایعه جنگ ایجاد کرده و نیروی دفاعی یک کشور را از بین ببرند و دولت جابه‌جا کنند، این شایعه‌ای است که کارکرد سیاسی دارد و بدتر اینکه به‌جای دارا بودن پایه مردمی، توسط گروه‌های قدرت داخلی و خارجی ساخته‌شده و رواج پیدا می‌کند. لسانی با اشاره به اینکه شایعه جنبه ایجابی و سلبی دارد، می‌گوید: «جنبه ایجابی برای تثبیت و تقویت یک هژمونی و جنبه سلبی برای بنیان افکندن و در افتادن با یک هژمونی استفاده می‌شود. به‌عنوان‌مثال در حکومت شاهنشاهی، مشاور امنیتی محمدرضا پهلوی و یکی از مدیران ارشد ساواک در هر دو بعد ایجابی و سلبی، مبتنی بر آموزه‌های ساواک در ۴۰ سال پیش دستور کار خاصی را برای شبهه افکنی در افکار عمومی طراحی کرده بود. به‌عنوان‌مثال شایعه کرده بودند که اگر در سوره بقره بگردید و در یک روز خاص، مو پیدا بکنید. نشان از این است که شاهنشاه می‌ماند و این از جنبه ایجابی است. اما در حوزه سلبی بحث طرحی تحت عنوان «ماهان» بود که این امر در مصاحبه مشاور امنیتی ساواک قابل جستجو است. ماهان بحث افتادن چهره حضرت امام راحل بر روی ماه است. هدف این بود که مذهبیون را افرادی خرافی و زودباور جا بزنند و جامعه نسبت به آن‌ها در یک رفتار عقلانی پا پس بکشد و مرز خودش را از مذهبیون جدا بکند. برای همین شایعه دو کارکرد درحوزه تثبیت و در حوزه تخریب یا تضعیف دارد


* با شایعه می‌شود غول چراغ جادو درست کرد
اما آیا امروز مسئولان از این شایعات در جهت منافع خود بهره می‌برند؟ لسانی این‌طور پاسخ می‌دهد: «شایعه یک تیغ دو دم است و نمی‌توانیم بگوییم مسئولان ما با شایعه‌پراکنی مدام سود می‌برند. یا تخریب می‌شوند. لذا باید مجاری و ریشه‌ها را شناسایی کرد. به‌هرحال در ترور فیزیکی و شخصیتی، شایعه مهم‌ترین ابزار است. از طرف دیگر در جامعه‌ای که به ساده‌لوحی، زودباوری و سطحی اندیشی مبتلاست، با شایعه می‌توان غول چراغ جادو درست کرد.»وی با اشاره به اینکه برخی شایعه را ملی‌ترین رسانه کشور می‌دانند، اما عملاً طرح این مسئله نوعی وجاهت بخشی به شایعه است، می‌افزاید: « رئیس سازمان پدافند غیرعامل اشاره کرده است که ما در جنگ، شبکه‌های اجتماعی را مسدود می‌کنیم، بستن شبکه‌های اجتماعی گرچه ممکن است منابع خارجی شایعه را حذف کند اما منابع داخلی‌اش را حذف نمی‌کند. ممکن است مجاری فناورانه شایعه را حذف کنند اما مجاری انسانی شایعه را که حذف نمی‌کنند. این یک انتخاب برای مسئولین است که شایعه فناورانه همه‌گیرتر است و دنبال حذف آن هستند. درواقع انتخاب بین بد و بدتر بوده و این‌طور نیست که با یک انتخاب، گزینه‌های بسیاری از بین برود. همان‌طور که ساواک به‌صورت خاص ۲۰ میلیون تومان به روحانی‌نماها و افراد متدین به‌عنوان منابع داخلی پرداخت کرده بود تا شایعات را باب بکنند. یا مثلاً خواب‌نما می‌شدند که حضرت امام رضا (ع) گفته است شاه در ایران بماند. این را با منابعی که از داخل قشر مذهبی است، ترویج می‌دادند بنابراین شایعه وجود دارد و نمی‌توان چندان در برابرش ایستاد لذا تنها راهش شفافیت و ایجاد یک مجرای شیشه‌ای است و یا نسبت به مسائل اعلام موضع کردن است که در ارتباطات به آن اثر مقدم و متأخر می‌گویند. مقدم آن اولین اثری است که یک پیام بر روی فرد می‌گذارد. در تئوری ارتباط برخی می‌گویند اولین اثر مهم‌ترین است. برای همین در شایعه و حتی در دروغ اگر این اولین پیام رسانده شود، اثرش نسبت به متأخر بیشتر است که بعد کسی بیاید تکذیب یا اصلاح بکند. بنابراین در اغلب مواقع، افراد سرمایه‌گذاری‌شان را روی اثر مقدم گذاشته و سعی می‌کنند از این طریق کارکرد بیشتری را در شایعه‌پراکنی داشته باشند


منبع:رسالت


انتهای پیام/4112/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته