دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/192

همسر شهید اسکندری: در سر بریده همسر شهیدم تنها زیبایی دیدم

همسر سردار شهید عبدالله اسکندری گفت: در زمان شهادت همسر شهیدم و انتشار تصاویر سربریده او به یاد کربلا و حضرت زینب(س) افتادم و تنها زیبایی دیدم.
کد خبر : 373765
1624954_376 (1).jpg

به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، سردار عبدالله اسکندری، بعد از حضور بیش از 80 ماه در جبهه‌‌های حق علیه باطل در دوران دفاع مقدس با حضورش در سوریه برای دفاع از حرم اهل‌بیت(ع) به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود، رسید.


اعظم سالاری در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا گفت: شهید اسکندری بیش از 80 ماه از بهترین دوران زندگی خود را در دوران جوانی‌اش برای حضور در جبهه‌های دفاع مقدس گذاشت و آن زمان بود که باهم زندگی مشترکمان را آغاز کرده بودیم.


همسر شهید عبدالله اسکندری درباره حضور سردار اسکندری در جبهه‌های دفاع از حریم اهل‌بیت (ع) گفت: شهید اسکندری زمانی که دوان مسئولیتش در بنیاد شهید و امور ایثارگران به پایان رسید، به سپاه بازگشت و به مدت دو سال دیگر نیز در سپاه خدمت کرد تا به بازنشسته شد. در ابتدای زمان بازنشستگی نیز نمی‌توانست بدون انجام کار، روز‌ها را گذران کند. برای همین امر در بسیاری از پروژه‌های عمرانی بدون دریافت حقوق برای انتقال تجربیات خود به نسل جدید همواره پای کار بود.


وی ادامه داد: شهید اسکندری زمانی که تصمیم گرفت برای دفاع از حرم به سوریه برود، ما اطلاعی نداشتیم و بیشتر تصور می‌کردیم لبنان خواهد رفت. یکی از صحنه‌هایی که فراموش نمی‌کنم زمان خداحافظی ما با ایشان در فرودگاه بود. شهید اسکندری بچه‌ها را بوسید و با ما خداحافظی کرد چند قدم در سالن فرودگاه از ما دور نشده بود که علی پسرم را صدا زد، زمانی که علی با پدر خداحافظی کرد، همسرم کارت شناسایی خود را به علی داد و گفت؛ جایی که من می‌روم نیازی به این کارت‌ها نیست. در طول دوران زندگی‌مان شهید اسکندری زیاد به مأموریت می‌رفت اما این رفتار برای من خیلی غریب بود که کارت شناسایی خود را به پسرم بدهد و بگوید از مادر و خواهر خودت محافظت بیشتری کن. همین امر بود که خداحافظی‌اش را با مأموریت‌هایی که رفته بود متمایز کرد.


همسر شهید عبدالله اسکندری اظهار کرد: زمانی که شهید اسکندری با گروهی از همراهان سوری برای شناسایی مناطق تحت تصرف داعش رفته بودند، با یک گروه داعشی روبرو شدند و مجبور به درگیری می‌شوند. در همین زمان است که شهید اسکندری از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار می‌گیرد و به شهادت می‌رسد. همراهان شهید اسکندری می‌گویند به علت آتشباری زیاد، پیکر شهید اسکندری جامانده است و به دست داعشی‌‌ها افتاده است. زمانی ‌که خبر شهادت سردار اسکندری در رسانه‌ها دست‌به‌دست می‌شد، داعش‌، شهید اسکندری را شناسایی کرد و سر مبارک سردار را از بدن جدا کرد.


وی یادآور شد: اولین روزی که خبر شهادت همسرم به ما رسید خیلی شرایط سخت بود. زمانی که تصویر سربریده همسرم در صفحه‌های مجازی ثبت شد هنوز من آن تصاویر را ندیده بودم که دیدم فرزندان درصدد هستند اینترنت خانه را قطع کنند، دلیل این کار را جویا شدم، هیچ جواب قانع‌کننده‌ای نیافتم. دیدم فرزندانم با رایانه شخصی خود تصاویری را نگاه می‌کنند؛ دیگر نتوانستم صبر کنم و به هر ترتیبی که بود برای اولین بار عکس‌های پیکر و سربریده شده همسرم شهید اسکندری را دیدم. در این لحظه بود که صحنه کربلا پیش رویم زنده شد، فرمایش حضرت زینب (س) را به یاد آوردم که فرمودند؛ در صحنه کربلا چیزی جز زیبایی ندیدم؛ لذا با تأسی به حضرت زینب (س) می‌گویم زمانی که سربریده همسرم را دیدم تمام آرزوی همسرم را دیدم که به اجابت رسیده است.


سالاری یادآور شد: بعد از شهادت سردار اسکندری به‌همراه فرزندانم، به محضر مقام معظم رهبری رسیدیم و مورد لطف و محبت ایشان قرار گرفتیم. سخنان مقام معظم رهبری، روحیه‌ای مضاعف را به ما هدیه داد که توانستیم تمام مصائب و سختی‌های دوری از سردار را تحمل کنیم.


انتهای پیام/4072/4100/


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان ۱ نظر
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۵:۲۸
۰
چرا داعش باید بتونه سردار ما رو بزنه مگه منه جوان ۳۵ ساله مرده بودم چرا ماها رو نبردید ما دهه شصتی ها سربازای امام خمینی هستیم چرا استفاده نمیشیم چون ماها سپاهی نیستیم؟! چرا وقتی حاج قاسم رو زدن به ماها اسحله ندادید وارد عراق بشیم تک تک آمریکایی ها رو جر بدیم خرخرشونو بجویم چراااااا؟
هلدینگ شایسته