دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
17 فروردين 1398 - 13:46
بهمن عبداللهی*

منابع مادی و معنوی تعاونی‌ها

درک ارزش یک تعاونی آسان است. مزایای آن در هر بازدید به چشم می‌خورد: صورت‌های مالی مشارکت مالی را نشان می‌دهد؛ اعضای تعاونی، ثبات آن را گواهی می‌دهند.
کد خبر : 371170
2244189.jpg

به گزارش گروه اقتصادی خبرگزاری آنا، منابع مادی و معنوی تعاونی‌ها نهضت تعاونی دو وجه دارد. یک وجه نگاهی خشک به داخل و متوجه این است که چگونه تعاونی‌ها می‌توانند روزبه‌روز کارآمدتر شوند: وجه دوم، اندیشمندانه، به بیرون نظر دارد و متوجه این است که چگونه مردم بیشتری مزایای فعالیت‌های تعاونی را درمی‌یابند. این وجه به صدقات خیریه اعتقاد ندارد، بلکه می‌خواهد تعداد روزافزونی از مردم به خودشان کمک کنند و این‌که این کمک به وابستگی نینجامد.


درک ارزش یک تعاونی که خوب اداره می‌شود آسان است. مزایای آن در هر بازدید به چشم می‌خورد: صورت‌های مالی مشارکت مالی را نشان می‌دهد؛ اعضای تعاونی، ثبات آن را گواهی می‌دهند. به همین ترتیب می‌توان تعاونی‌های بزرگ‌تری را ارزیابی کرد که قسمت اعظم درآمد عضو را تأمین می‌کند. مثل تعاونی بازاریابی محصولات کشاورزی.


ایجاد رابطه با اتحادیه‌های تعاونی که بیمه، خدمات مالی یا عمده‌فروشی را عرضه می‌کنند مشکل‌تر است. این تعاونی‌ها، دورتر و قدری غیرشخصی‌ترند، برخی حتی می‌توانند تصور کنند بدون آن‌ها موفق می‌شوند.


اما آینده تعاونی‌ها به عهده هر دو نوع سازمان است. تعاون‌گران همیشه باید کاری کنند که تقویت سازمان‌های آن‌ها را تضمین کند. آن‌ها همچنین باید راه‌های بیشتری پیدا کنند که نیروی خودشان را با نظام‌های منسجمی که بتوانند در سطح ملی، منطقه‌ای و حتی بین‌المللی اعمال‌نفوذ کند، پیوند بزنند. انجام این کار به بینش و اتخاذ تصمیمات مشکلی نیاز دارد.


نیاز به ترکیب محتاطانه منابع، کم‌وبیش روشن است. مثلاً تغییر فنی، ناگزیر، ولی پرهزینه است. اگر تعاونی‌ها قرار است استقلال خود را حفظ کنند، لازم است به‌طور دسته‌جمعی سرمایه‌گذاری کردن را بیازمایند تا همه از مزایای آن برخوردار شوند.


دیگر مثال روشن، فرصت سرمایه‌گذاری تعاونی‌های مختلف برای ایجاد صنایع غذایی در شرکت‌های مختلط است. به‌ناچار و به‌درستی، بیشتر امکانات بسیج منابع، ابتدا در سطح محلی یا ملی حاصل می‌شود. برای انجام درست چنین فعالیت‌هایی لازم است نظم هوشیارانه کاری رعایت شود، نبایستی آن‌ها را به‌عنوان «یک‌چیز خوب» یا عمل خیر برای این یا آن‌طرف انجام داد. نکته مهم این است که تعاونی‌ها باید به‌دقت توجه کنند چگونه بهتر می‌توانند منابع خود را یک‌کاسه کنند تا از پول اعضاء بهترین استفاده را کرده باشند.


همین امر در سطح بین‌المللی نیز مصداق دارد. اگر قرار است تعاونی‌ها به‌عنوان نیروی جهانی رشد کنند، لازم است درباره تعداد بیشتری شرکت مختلط در داخل یک بخش معین یا بخش‌های مکمل مداقه کنند. لازم است با دقت بیشتر بیازمایند که چگونه ممکن است نیروهای این‌طرف و آن‌طرف مرزهای ملی به یکدیگر بپیوندند.


از اندیشه پیرامون چگونگی وحدت منابع تعاونی‌ها به این طرق، سؤالات بسیاری به وجود می‌آید:


آیا تولیدکنندگان کالاهای مشابه در نقاط مختلف جهان نباید با دقت بیشتری راه‌هایی را جستجو کنند که منجر به وحدت آن‌ها و کسب نظارت بیشتر بر فرایند تولید محصولاتشان شود؟ آیا باید آن بخش از اقتصاد جهانی را در دست‌های شرکت‌های چندملیتی رها کنند؟ آیا نهادهای مالی تعاونی نباید اندیشه خود را وقف چگونه ایجاد کردن یک نظام مالی تعاونی بین‌المللی کنند؟ آیا در اکناف جهان مجالی برای روابط عملی متقابلاً مفید بین تعاونی‌های تولید و توزیع وجود ندارد؟


نهضت بین‌المللی تعاون، از طرفی پس‌اندازکنندگانی دارد که مایلند وجوه خود را قرض دهند و از سویی مردم شایسته‌ای می‌خواهند وام بگیرند؟ پس‌اندازکنندگانی که مایلند سرمایه‌گذاری کنند و تولیدکنندگانی که می‌خواهند رشد کنند؟ آیا راه‌هایی وجود ندارد که این مردم را به شیوه‌ای متقابلاً مفید و اقتصادی گرد هم آورد؟


لازمه کارآیی در آینده، همکاری بیشتر تعاونی‌ها با یکدیگر، درک بیشتر رهبران از لزوم نظارت محلی و نیز این نکته است که چه فعالیت‌هایی می‌تواند به‌طور مشترک انجام شود. موفقیت در کارهای داخلی به‌تنهایی کافی نیست.


اهمیت تأمین مالی


رهبران و اعضاء تعاونی می‌توانند با این فکر تسلی خاطر داشته باشند که عملکرد سالیانه مساعد در بلندمدت، برای سازمانشان امنیت کافی به ارمغان می‌آورد. اولین مسؤولیت یک تعاونی تضمین ظرفیت آن برای ادامه خدمت به اعضاء است. بنابراین تعاونی‌ها چه در سطح محلی و غیر آن، باید ذخایر کافی برای آینده خود فراهم کنند و اطمینان حاصل کنند اعضاء آن‌ها می‌دانند که در سلامت مالی سازمان خود مسؤولیتی بر عهده‌دارند.


تعاونی‌ها همچنین باید سهم خود را در پشتیبانی از سازمان‌های تعاونی که بدان‌ها وابسته‌اند ادا کنند. هنگامی‌که آن ثبات تأمین شد، آنگاه تعاونی‌ها می‌توانند مزایای خود را به اعضاء تخصیص دهند. سپس می‌توانند کمک‌هایی را بررسی کنند که سازمان‌های آن‌ها باید به توسعه عمومی نهضت تعاونی، مصالح عمومی اعضاء یا پیشرفت جوامع محلی خود اختصاص دهند.


به علت نیاز فزاینده به سرمایه در بسیاری از تعاونی‌ها، تخصیص وجوهی از مازادها یا منافع سالیانه غالباً کافی نخواهد بود. تعاونی‌ها بیش‌ازپیش مجبورند راه‌های ابتکاری برای تأمین وجوه بیشتر جستجو کنند و در درجه اول باید اعضاء را در نظرگیرند.


تعاونی‌ها در استفاده از اعضاء برای تأمین سرمایه عموماً اهمال می‌کنند. برای اعضاء نامعقول نیست انتظار داشته باشند که آن‌ها باید در تعاونی‌های خود مرتب سرمایه‌گذاری کنند و معقول است که از سرمایه‌گذاری خود در تعاونی حداقل انتظار یک بازده تأخیری داشته باشند.


تعاونی‌ها می‌توانند با شرکت‌های خصوصی و دولت‌ها تلاش‌های مشترکی جهت تأمین وجوهی که برای ابتکارات جدید خود یا افزایش نفوذ در یک صنعت معین لازم دارند، به عمل‌آورند. این ترتیبات، مثل هر اقدام دیگری که «سرمایه» بیرونی را به داخل تعاونی می‌آورد، نباید به قیمت قربانی کردن خودگردانی تعاونی‌ها یا ظرفیت اعضاء برای اداره دموکراتیک سازمان خود تمام شود.


تعاون‌گران همچنین باید دقت بیشتری صرف چگونه فراهم کردن ذخایر مشترک از وجوهی کنند که محتاطانه اداره شده و بتواند صرف توسعه تعاونی‌های موجود و خصوصاً تعاونی‌های جدید شود. این کار راحتی نیست. این نوعی از استقراض است که نیاز به انضباط و مقررات خاص خود دارد، جزء امور خیریه نیست و باید بااحتیاط هدایت شود. بااین‌همه اگر قرار باید نهضت تعاونی در قرن بیست و یکم به‌راستی کارآمد شود، ضرورت کامل دارد.


برنامه‌ریزی بلندمدت


گردآوری منابع و ایجاد بنیه مالی متضمن تعهد به راهبردهای بلندمدت است. این راهبرها از نوعی انضباط خبر می‌دهند که به‌آسانی حاصل نخواهد شد، و درواقع تنها عناصری نیست که در تفکر راهبردی دخالت داشته باشد.


تعاون‌گرانی که از طریق تعاونی‌های خود عمل می‌کنند، نه‌تنها به بقا بلکه همواره باید به توسعه سازمان‌های خود بیندیشند. این اقدام یعنی همکاری مؤثر برای تضمین این امر که دولت‌ها با کل نهضت تعاونی، همانند اجزاء آن، عادلانه رفتار می‌کنند.


علی‌رغم محدود شدن نقش دولت‌ها در آینده قابل پیش‌بینی، اشتباه خواهد بود که اهمیت مقررات و خط‌مشی‌های دولتی در تعیین سرنوشت سازمان‌های تعاونی دست‌کم گرفته شود. در جهان معاصر، این اقدام همچنین، به معنای مقاومت در برابر کوشش‌های برخی قانون‌گذاران برای یک‌کاسه کردن تعاونی‌ها با شرکت‌های سرمایه‌داری به هنگام قانون‌گذاری مؤثر است.


تفکر راهبردی همچنین به معنی حصول اطمینان از این امر است که اتحادیه‌ها و سازمان‌های مرکزی تعاون که به‌عنوان پیام‌رسانان تعاونی‌ها خدمت می‌کنند توجهی را که شایسته آن‌اند و منابعی را که لازم دارند، کسب کنند. بسیاری از تعاونی‌ها با کمک‌های مالی از چنین سازمان‌هایی حمایت می‌کنند، اما ابعاد وسیع‌تری را که چنین سازمان‌هایی فراهم می‌کنند در برنامه‌ریزی‌ها و فعالیت‌های محوری خود نمی‌گنجانند این اشتباه بدان معناست که از پول هزینه شده آن‌طور که بایدوشاید به‌طور کارآمد استفاده نمی‌شود.


اما فراتر از همه، تفکر راهبردی ملاحظه این مسئله است که چگونه مزیت عضویت، تشخیص تعاونی، اختیار مردم، ترکیب منابع و ذخایر سرمایه، به مؤثرترین وجهی آرایش پیدا می‌کند. این امر مجسم می‌کند که در چه مورد می‌توان محتاطانه کوشید و دسته‌جمعی به اتمام رساند.


مشکلات آینده


نهضت تعاونی دو وجه دارد. یک وجه نگاهی خشک به داخل و متوجه این است که چگونه تعاونی‌ها می‌توانند روزبه‌روز کارآمدتر شوند: وجه دوم، اندیشمندانه، به بیرون نظر دارد و متوجه این است که چگونه مردم بیشتری مزایای فعالیت‌های تعاونی را درمی‌یابند. این وجه به صدقات خیریه اعتقاد ندارد، بلکه می‌خواهد تعداد روزافزونی از مردم به خودشان کمک کنند و این‌که این کمک به وابستگی نینجامد.


در اینجا پنج روند خاص آشکار می‌شود: اول رشد باورنکردنی خانواده بشریت است. در شروع قرن بیستم ۲ میلیارد نفر هم‌روی زمین زندگی نمی‌کردند، در پایان قرن، جمعیت جهان به حدود ۶ میلیارد بالغ شد، برآورد می‌شود این رقم تا سال ۲۰۵۰ به حدود ۱۰ میلیارد نفر برسد. تقاضای مایحتاج اولیه، غذا، مسکن، کار و تسهیلات بهداشتی این جمعیت فزاینده، خلاقیت بشر را در علوم و فنون محک خواهد زد، فراتر از آن، ما را مجبور خواهد کرد روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود را چنان سازمان دهیم که مردم دارای منابعی برای خرید یا تولید دسته‌جمعی آنچه نیاز دارند، باشند.


روند دوم، تراکم نیروی اقتصادی، در دست‌های بسیار ثروتمند در اکناف جهان است، روندی که مسئله مبارزه فزاینده بین‌المللی با فقر را زیر ذره‌بین خواهد برد. و این کار در اکناف جهان صورت خواهد گرفت. ظرفیت افراد، حتی گروه‌ها، جوامع محلی و ملل در جهت تأثیر بر تغییرات اقتصادی مؤثر بر آن‌ها کاهش می‌یابد، شکاف بین غنی و فقیر در بسیاری از کشورهای جهان بیشتر می‌شود. توده‌های فزاینده مردمی که به نحوی دل‌خراش در فقر بسر می‌برند در بسیاری از کشورهای جنوبی خواستار سهم عادلانه‌تری از منابع دنیا خواهند شد، کما اینکه صفوف فزاینده‌ای از بینوایان جوامع صنعتی، چنین خواهند کرد. به‌علاوه طبقه متوسط در جوامع صنعتی، کوچک می‌شود، امنیتی که زمانی توسط اتحادیه‌های صنفی و کارگری به آن‌ها عرضه می‌شد، دیگر مانند گذشته حتمی نیست.


فشار جمعیت، حرکت لجام‌گسیخته سرمایه و تولید در اکناف جهان، سوءاستفاده از علم و فن و اشتیاق به تولید بیشتر کالا بدون توجه به عواقب آن، سومین روند مهم (بحران در چگونگی رفتار انسان‌ها با محیط‌زیست خود) را به وجود آورده است. تأمین آب پاکیزه به یک معضل آزاردهنده تبدیل می‌شود، وخامت لایه ازن باید مایه هشدار همه ما باشد، قسمت اعظم غذایی که روزانه در اکناف جهان مصرف می‌شود آلوده است، ذخایر ماهی که زمانی بی‌پایان به نظر می‌رسید دیگر ناوگان‌های ماهیگیری را پشتیبانی نمی‌کند و الوار که مردم قرن‌ها به آن اتکا داشته‌اند، به اتمام رسیده است.


چهارم، جوامع محلی در اکناف دنیا بیش‌ازپیش با مسائل بغرنج روبرو می‌شوند. در شهرهای جنوبی زادوولد زیاد و مهاجرت از روستا، منابع گران‌بها را می‌فرساید، زاغه‌های بزرگ به وجود می‌آورد و منجر به کم اشتغالی نسل‌های جوان‌تر می‌شود. شیوه‌های توزیع غذا نارساست و این در حالی است که نظام‌های بهداشتی، آب‌رسانی، آموزشی و فاضلاب از توان افتاده‌اند. در بسیاری از نقاط صنعتی جهان زیربناهای شهری ـ مدارس، راه‌ها، انتظامات ـ کاهش می‌یابد و حال‌آنکه محلات فقیرنشین افزایش می‌یابد. در بسیاری از مکان‌ها (جامعه مدنی) جامعه مبتنی بر مدارا، نظم و مسؤولیت محلی زیر سؤال است.


بالاخره، مقوله‌های پیچیده عدالت اجتماعی وجود دارد که ازلحاظ تاریخی تعاونی‌ها سعی کرده‌اند به آن توجه کنند، امروزه پرداختن به این موضوع، بیش‌ازپیش ضروری است. یکی از این مقوله‌ها به موقعیت نابرابر در اکناف جهان مربوط است. در میان فقرا زنان به نسبت بیشتری وجود دارند، آن‌ها در بیشتر اقتصادها بیش از سهم خودکار می‌کنند، چه مزد آن‌ها پرداخته شود و چه نشود، ظرفیت آن‌ها برای اختیار زندگی غالباً محدود است.


مقوله دیگر به جوانان مربوط می‌شود. در بسیاری از کشورهای جنوبی تعداد زیادی مردان وزنان جوانی وجود دارند که در جستجوی کارند و نگران چگونگی اداره زندگی خویش. در بسیاری از کشورهای شمالی فرصت اشتغال کامل و راضی‌کننده، برای اولین بار پس از نسل‌ها، کاهش می‌یابد، درنتیجه بسیاری از جوانان با آینده‌های تاریک و فرصت‌های محدود روبرو هستند.


مقوله دیگر به مردم بومی مربوط می‌شود. این افراد که در اکناف جهان پراکنده‌اند، غالباً در مکان‌های نامطمئنی که هوس‌بازی‌های تاریخ برای آن‌ها باقی گذاشته است، زندگی می‌کنند و برای بهبود سرنوشت خود، نوعاً منابع اندک و ظرفیت نهادی محدودی دارند.


نقش تعاونی‌ها


تعاونی‌ها و تعاون‌گران نمی‌توانند همه این معضلات بزرگ را خود به‌تنهایی حل کنند، ولی می‌توانند در این امر مهم سهیم باشند. جزئی از این کار به انواع رشدی مربوط می‌شود که آن‌ها در داخل سازمان‌های خود پیش می‌گیرند و جزئی دیگر به شیوه‌های اداره امور برمی‌گردد. ساده‌ترین طرق کمک، بسط انواع تلاش‌هایی است که پیش‌ازاین موفق بوده است. مثلاً انواع تعاونی‌ها پیش‌ازاین نقش‌های مهمی در تولید، فرآیند و توزیع مواد غذایی ایفا کرده‌اند. تعاونی‌های کشاورزی در اقصی نقاط جهان عمومیت دارند. آن‌ها به‌طور مؤثر به کشاورزان خدمت کرده و می‌کنند و درعین‌حال مقادیر عظیمی کالاهای درجه‌یک برای مشتریان خود تأمین می‌کنند. آن‌ها پشت‌وپناه جوامع روستایی مخصوصاً تولیدکنندگان کوچک هستند. بسیاری از تعاونی‌ها نیز در خط مقدم دگرگونی‌های فنی و پیشتاز فرآیند و توزیع مواد غذایی و کالاهای مصرفی هستند.


نقش بالقوه تعاونی‌های مصرف، همانند تهیه غذا و کالاهای مصرفی، بیش‌ازپیش اهمیت می‌یابد. درحالی‌که استثنائاتی وجود دارد، در سال‌های اخیر بیشتر نهضت‌های تعاونی مصرف در سطح ملی رو به رشد گذاشته و بسیاری از تعاونی‌های مصرف تطبیق با نظام‌های جدید خرده‌فروشی را آغاز کرده‌اند. بسیاری، انتقال منابع لازم را برای رقابت مؤثر در صنایعی که مشخصه آن‌ها یکپارچگی گسترده فعالیت‌های عمده‌فروشی و خرده‌فروشی و گسترش بازارهای عظیم عرضه کالا (مراکز خرید)، است، در دست بررسی دارند.


اما آینده می‌تواند نویدبخش باشد. اگر تعاونی‌های مصرف بتوانند توسط تعاونی‌های محلی آن اشتیاق را شکل دهند و امکانات فزاینده سازمان‌های ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی را سازمان‌دهی کنند، آنگاه می‌توانند رونق یابند. اگر اعضاء آن‌ها بفهمند چه چیز در میان است و اگر فروشگاه‌ها محتاطانه اداره شوند، به‌یقین موفق خواهند شد.


به همین ترتیب تعاونی‌ها به دلایل اقتصادی و عدالتی مجبورند آگاهانه و دائم به جوانان نزدیک شوند. آینده تعاونی‌ها به شیوه‌ای ساده و درعین‌حال مهم در دست جوانان است. سنن غنی و رنگارنگ نهضت، ظرافت‌ها و فلسفه‌های آن لازم است در هر نسل تجدیدنظر و اعمال شود. هرقدر جوانان زودتر مشارکت خود را شروع کنند، زودتر درمی‌یابند چگونه نهضت تعاونی باید با زمان‌های آن‌ها سازگار شود و این کار به نفع همه است. گفتگوی دوطرفه نسل‌های تعاون‌گر، شرط اساسی برای موفقیت دائم است.


نتیجه


نهضت تعاونی، نهضت نوید همیشگی است، هیچ‌گاه به مرحله کمال نمی‌رسد، هیچ‌گاه با آنچه به دست آورده است آرام و راضی نمی‌شود. نهضتی است که همیشه بین آنچه فلسفه آن پیشنهاد می‌کند و آنچه جهان معاصر نیاز دارد تقسیم‌شده است. تعاون‌گران متعهد و واقع‌بین باید دائماً انتخاب‌هایی را زیر نظر داشته باشند که تعاونی آن‌ها می‌تواند انجام دهد تا پاسخگوی نیازهای اعضاء باشد، تا به هدف‌های دورتر دست یابد، و به اصول تعاونی در فعالیت‌های روزمره خود وفادار باشد.


تعاون‌گران، برای هر تعاونی از میان دو زمینه بسیار مرتبط و تا حدودی متمایز، دست به انتخاب می‌زنند:


اولین انتخاب در مورد عملیات داخلی تعاونی کاربرد دارد. سعی بر این است که تعاونی کارآمد باشد، نیازهای اعضاء را برآورد، و با عمل تعاونی همخوان باشد.


دومین انتخاب، به چگونگی ارتباط تعاونی با بقیه تعاونی‌های دنیا و جامعه محلی خودش برمی‌گردد. سعی بر کارآیی روابط با دیگر تعاونی‌ها، توسعه کلی نهضت و تعهدات اجتماعی نهضت است. تنها اعضاء تعاونی‌ها هستند که مستقیم یا غیرمستقیم توسط رهبران منتخب یا ساختارهای مدیریت می‌توانند درباره چنین مقولات دشواری تصمیم بگیرند. درهرصورت تصمیم‌گیری به‌ندرت آسان خواهد بود و در طول زمان تغییر خواهد کرد.


رئیس اتاق تعاون ایران


انتهای پیام/4092/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته