دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
یاران مهربان/ 146

چشم‌روشنی؛ منشور صبر و فداکاری

در کتاب «چشم‌روشنی» همسر جانباز شهید «سید جواد کمال» خاطرات خود از زندگی با این شهید بزرگوار را به شکلی جذاب و آموزنده بیان کرده است.
کد خبر : 346370
Cheshmo.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، «چشم‌روشنی» عنوان کتابی از «کوثر لک» نویسنده یزدی است که خاطرات همسر جانباز شهید «سید جواد کمال» را به رشته تحریر در آورده است.


تألیف این کتاب به گفته نویسنده آن یک سال به طول انجامید. خاطرات خواندنی همسر شهید کمال که در فراز و فرود زندگی این جانباز یار و همراه او بوده است، می‌تواند سندی گویا از روح بلند انسان‌ها و صبر زینب‌گونه خانواده جانبازان باشد.


سید جواد کمال در دوران حضور در جبهه جانباز شده، اما پیامدهای مؤثر جانبازی وی، سال‌ها پس از جنگ نمایان شده و زندگی خود، اطرافیان و خانواده‌اش را دگرگون می‌کند. چشم‌روشنی روایت برخورد متقابل شهید کمال و همسر او با این وضعیت است. روایتی که در سطر سطر آن می‌توان روح بلند و صبر ستودنی همسران جانبازان دفاع مقدس را به وضوح مشاهده کرد.


نویسنده این کتاب در یکی از گفتگوهای خود با اشاره به این که شهید کمال به خاطر شخصیت خاصی که داشت، در زمان حیات هم واقعاً یک شهید زنده بود گفته است: همسر جواد کمال نقش اول زندگی وی را بر عهده داشت، زیرا در پستی و بلندی زندگی خسته نشده و با روحیه بسیار بالا کنار جانباز زندگی کرد. نوع رفتار کمال با همسرش با وجود مشکلات مدیدی که در زندگی داشتند، فوق‌العاده آموزنده است. وی نکات‌‌ریزی را در خصوص برخورد با همسر مورد توجه قرار می‌داد که خود نشان از علاقه به یکدیگر دارد.


در بخشی از چشم روشنی می‌خوانیم: سید جواد روزی با صد و هشتاد و خرده‌ای قد، هیکلی ورزیده و عنوانی دهن پُر کن می‌رود خواستگاری، اما بعد همه چیزش را از دست می‌دهد؛ جز مردانگی و اخلاق را... همان اول زندگی فهمیدم به اندازه فامیل‌هایم او دوست و آشنا دارد. با اینکه آن زمان بیست و چهار پنج سال بیش تر نداشت، هر شب مهمان داشتیم. برایمان کادوی عروسی می‌آوردند. یک شب که مادرم آنجا بود گفت که زشته مهمان‌ها شام نخورده بروند، نگهشان دارید. مادر رفت سراغ مرغ پختن من هم با اعتماد به نفس رفتم سراغ برنج و قابلمه. پلویی پختم که توی تاریخ ثبت شد. دانه‌های برنج طوری به هم چسبیده بود که مثل کیک قالبی از قابلمه بیرون آمد. وقتی دیس پلو را سر سفره گذاشتیم. سید جواد مثل قطعه‌های کیک پلوی شفته شده را می‌گذاشت توی بشقاب مهمان‌ها و با خنده می‌گفت: به هر نیتی دوست دارید این پلو را بخورید، به نیت آش، کیک یا ... همه خندیدند. خودم خنده‌ام گرفته بود. به خاطر این قضیه هیچ وقت سرزنش نشدم از بس که با همه خرابکاری‌هایم تشویقم می‌کرد.


چشم روشنی نوشته کوثر لک در 170 صفحه و به قیمت 10 هزار تومان توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و روانه بازار نشر شده است.


انتهای پیام/4072/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته