دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
10 آذر 1397 - 07:55
گزارش آنا از یک کمپ ویژه؛

وقتی بیش‌فعالی زمینه اعتیاد می‌شود/ مصرف شیشه با مادربزرگ

پایین آمدن سن اعتیاد به مصرف مواد مخدر صنعتی، خطری است که به‌سرعت نسل نوجوان را تهدید می‌کند و دیگر فرصتی برای شعار دادن نیست و چه زود دیر خواهد شد.
کد خبر : 330123
BQ4K0088.jpg

گروه اجتماعی خبرگزاری آنا- میثم خاکپور؛ بلایی خانمان‌سوز است؛ همچون آتشی که به دامان جامعه می‌افتد و مانعی بر سر راه اشتغال، رشد و نوآوری در جامعه می‌شود؛ آری اعتیاد یکی از مهمترین موانع بر سر راه پیشرفت و توسعه است. معضلی که با وجود پیشرفت بشر در عرصه‌های مختلف همچنان راه‌حل قطعی برای ریشه‌کنی آن یافت نشده و ورود مخدرهای صنعتی با تبعات و آسیب‌های فراوان‌تر رفع این مشکل را بیش از پیش پیچیده‌ کرده است.


در این میان یکی از اقداماتی که در راستای کمک به آسیب‌دیدگان و تلاش برای پاک کردن دامان جامعه از این پلشتی‌هاست کمپ‌ها و مراکز بازتوانی معتادان است.


حضور در این کمپ‌ها و بررسی سن و سال مراجعه‌کنندگان نشان می‌دهد، محدوده سنی این بیماران اجتماعی به نوجوانی و جوانی گرایش زیادی پیدا کرده است.


معضل اجتماعی که عوامل و ریشه‌های آن تغییری نکرده ولی با کم‌توجهی و بعضاً سوء‌مدیریت، گرایش آن را در میان افراد کم سن و سال افزایش داده است.


مؤسسه‌های درمان و بازتوانی معتادین یکی از مراکزی است که به‌عنوان بازوی بازتوانی این آسیب‌دیدگان به درمان بدون داروی معتادان می‌پردازد.


این مراکز علاوه بر خدمات متداول درمانی همچون حضور پزشک عمومی، مددکار و روانکاو در مرکز، در زمینه برگزاری جلسات هفتگی مشاوره برای خانواده‌ها و همچنین جشن‌های پاکی معتادان در بازه‌های زمانی مختلف اقدام می‌‌کنند.


حضور نوجوانان معتاد در برخی از این مراکز بازپروری که برای بهبود و بازتوانی به کمپ‌های ترک اعتیاد مراجعه می‌کنند، باعث شده تا عوامل گرفتاری آنان به مصرف مواد مخدر بیش از پیش  مورد توجه قرار گیرد.


در بازدید میدانی از یکی از این کمپ‌ها در شهر قدس و گفتگو با برخی از معتادان نوجوان و جوان عوامل گرایش آن‌ها به مصرف مواد مخدر مورد بررسی قرار گرفت.


در این مرکز بازپروری بیش از 150 مصرف‌کننده مواد مخدر برای ترک این بلای خانمامسوز حضور دارند که متأسفانه در مشاهده اولیه متوجه شدیم بیشتر این افراد را جوانان و نوجوانان زیر 20 سال تشکیل می‌دهند.


* گل بِکِش، خیلی فاز میده!


علی 18 ساله که مدتهاست در این مرکز حضور دارد، یکی از مهمترین عوامل اعتیاد خود را محل زندگی نا‌مناسب، کمبود محبت، فوت مادر و اذیت و آزار نامادری ذکر می‌کند.


وی می‌گوید: «پدر من خودش مصرف‌کننده موادمخدر بود و مادرم هم در سن دو سالگی فوت کرد و از آن موقع زیر دست نا‌مادری بزرگ شدم، آن‌ها از ابتدا چندان به فکر من نبودند و همین موضوع زمینه گرایش من به مواد مخدر را ایجاد کرد؛ شرایط پدرم طوری بود که هم مصرف‌کننده بود و هم فروشنده و از وقتی یادم است مواد‌مخدر، مورفین و مواد محرک اطرافم بود.»


علی تجربه نخستین مصرف خود را اینچنین توصیف می‌کند: «اول دبیرستان بودم که یک روز یکی از بچه‌های مدرسه با من تماس گرفت و با هم در پارکی قرار گذاشتیم و آنجا سیگاری به من تعارف کرد که سر آن مثل فیتیله بسته شده بود و به من گفت گُله، بکش خیلی فاز می‌ده؛ کشیدم و بعدش حس جالبی بهم دست داد و همه مشکلاتم را فراموش کردم و این حس عطشم را زیاد کرد و با خودم گفتم می‌زنم و مشکلاتم را فراموش می‌کنم، طوری شده بود که در ناراحتی، خوشحالی و در هر حالتی برایم نشاط‌آور بود.»


این نوجوان از این‌که اکنون در کمپ است خیلی خوشحال بود و می‌گوید: «حدوداً 6 ماه است که پاکم و از اینجا بیرون برم قصد دارم دیپلمم را بگیرم و بعد کار خوبی پیدا کنم و بروم سر کار و روی پای خودم بایستم، خیلی دوست دارم مغازه لباس‌فروشی داشته باشم.»


* از 7 سالگی معتادم/ پدرم مرا معتاد کرد


سعید 17 ساله هم از نوجوانانی بود که بیش از دیگران به‌خاطر چهره معصوم و سن پایینش مورد توجه قرار می‌گرفت.


سعید می‌گوید: «حدود 10 سال است که مصرف‌کننده هستم و بیشتر هروئین و شیشه مصرف می‌کنم؛ پدرم شاطر نانوایی بود و اولین‌بار من را معتاد کرد.»


وی در توضیح تجربه گرایش به مصرف خود می‌افزاید: «چهار ساله بودم، یک روز دندانم درد می‌کرد، به بابایم گفتم یک کاری کن خوب شه، گفت بیا دوتا دود از این بگیر خوب می‌شی و من هم تو اون سن بچگی چه‌می‌دونستم هروئین چیه؛ دیدم حال می‌ده و کشیدم. از فردای آن‌روز مرتب دندان درد را بهانه می‌کردم و همین شد دیگه معتاد شدم.»


سعید در ادامه در خصوص تأمین مواد‌مخدر مصرفی‌اش این‌طور می‌گوید: «تا 10 سالگی موادم را پدرم تأمین می‌کرد و بعدش خودم می‌رفتم دنبال جنس و پول اون رو از دزدی جور می‌کردم. الان پدر و مادرم فوت کردن و فقط مادربزرگی برام مونده که اونم مصرف‌کننده است و کارتن‌خوابه؛ از اینجا برم بیرون می‌فرستمش برای ترک.»


این نوجوان درباره شغلش این‌طور توضیح می‌دهد: «در منطقه 18 تهران ساکن بودیم، کارم آشپزی بود و توی تهیه غذا کار می‌کردم، صاحب‌کارم پولم رو خورد و از اونجا زدم بیرون و بعد از اون برای پول موادم دزدی می‌کردم.»


سعید با اشاره به این‌که الان حدود 4 ماه از پاک بودنش می‌گذرد و این دومین بار است که برای ترک به این مراکز مراجعه می‌کند از اراده جدّی‌اش برای کنار گذاشتن مواد سخن گفت: «قبل از این‌که بیام اینجا یک‌روز مسئول بسیج محله من و مادربزرگم را در پارک دید و با من صحبت کرد و گفت اگر ترک کنید دو طبقه خونه دارم که یک طبقه اون هیأته، هیأت رو جمع می‌کنم و با مادر‌بزرگت اینجا بیایید و با هم زندگی کنید.»


* بی‌توجهی خانواده پولدارم مرا معتاد کرد


محمدعلی 25 ساله هم که در این کمپ حضور دارد، پیش‌زمینه ظهور گرایش‌های اعتیاد خود را بیش‌فعالی می‌دانست و معتقد بود این موضوع باعث طرد شدنش از خانواده و افتادن در دام دوستان بد بود. 


در میان افرادی‌که گفتگو می‌کردند همگی از زمینه‌های خانوادگی و اقتصادی مناسبی برخوردار نبودند ولی محمدعلی می‌گفت: «همه اعضای خانواده من تحصیل‌کرده بودند و مشکل مالی هم نداشتند؛ پدرم در ابتدا تولیدی پوشاک داشت و بعد وارد کار ساخت‌و‌ساز شد و الان هم در خیابان شیخ بهایی ساکن هستیم.


او در ادامه از زمان آغاز مصرفش صحبت کرد که از 15 سالگی به مصرف مواد رو آورده بود و از قرص ویتامین شروع کرد و به حشیش و در آخر به شیشه رسید.


محمدعلی ادامه داد: «بیش‌فعالی‌ام باعث می‌شد که خانواده‌ام همیشه فکر کنند دارم خرابکاری می‌کنم و به من اعتماد نمی‌کردند؛ این بی‌توجهی‌ها و دوستان ناباب باعث شد در سوم راهنمایی ترک تحصیل کنم.»


او ادامه می‌دهد: «اوایل با دوستانم مصرف می‌کردم ولی به مرور وقتی مصرفم بالا رفت دیگه تنها بودم و با یک موتور و هندزفری توی گوشم تو خیابان‌ها و اتوبان‌هایی مثل حکیم، پارک پردیسان، دروازه ‌غار، مختاری می‌چرخیدم و پنج دقیقه تا 10 دقیقه بودم و بعد مکانم را تغییر می‌دادم.»


این جوان اکنون دو ماه و 10 روز است که پاک بوده و خیلی دلتنگ خانواده‌اش است ولی به صلاحدید مسئولان کمپ اجازه دیدن خانواده‌اش را ندارد چون این هفتمین بار بود که ترک کرده و ملاقات خانواده‌اش می‌تواند هوای رفتن را به سرش بیندازد.


محمدعلی از این وضعیت خودش خیلی اظهار ناراحتی می‌کرد و تصمیم گرفته بود که دیگه عمرش را تلف نکند و با رفتن از اینجا و شرکت در جلسات مشاوره به زندگی عادی بازگردد.


آنچه از صحبت‌های این افراد بر می‌آید این است که شرایط محیطی یکی از عوامل تأثیرگذار در ایجاد این گرایش بوده و پس از آن این شرایط عوامل ذهنی را هم تحت کنترل درآورده و با وجود تلاش آنان و به اصطلاح پاک بودن، پس از مدتی مجدداً به مصرف گرایش پیدا می‌کردند.


درست است که این افراد با حضور در جلسات، راهنمایی و مشاوره می‌شوند و پس از چندی برای خود مشاور اصطلاحاً پاک بالا انتخاب می‌کنند ولی نکته قابل‌توجه اینجاست که تاچه زمانی این افراد با وجود شرکت در جلسات و مشاور می‌توانند دوام آورده و مجدد به مصرف گرایش پیدا نکنند وقتی که هم‌چنان در همان محیط زندگی کرده و شرایط محیطی آنها تغییری نکرده است، وقتی برچسب بی‌اعتمادی بر پیشانی این افراد وجود دارد و نمی‌توانند مشغول به کاری شوند، وقتی درآمد کافی برای گذران زندگی خود ندارند تا در کنار کار به تفریحات سالم در زندگی بپردازند.


به‌نظر می‌رسد نهادها و سازمان‌ها به‌جای این‌که به هزینه برای بازپروری و بازتوانی این افراد بپردازند باید بیشتر به فراهم کردن زیرساخت‌های لازم برای پیشگیری از آن پرداخته و از طریق تسهیل شرایط اشتغال، مشاوره خانواده در مدرسه، فراهم کردن امکانات تفریحی رایگان زمینه را برای از بین بردن این بلای خانمان‌سوز فراهم کنند.


انتهای پیام/4105


انتهای پیام/

ارسال نظر
نظرات بینندگان ۰ نظر
زهرافدایی
Iran (Islamic Republic of)
شنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۷ - ۰۳:۲۶
۰
منکه نه خونه دارم نه پول دارم بخوام خونه بخرم ولی شما یک لطفی کنی در حقم کمیته قوچان برام خونه بخره شما زنگ بزنی قوچان مشکل مسکن منو حل کنند خواهش می‌کنم زودتر به مشکلم رسیدگی کنید
هلدینگ شایسته