دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
رسم یاران/ 18

43 ترکشی که به حسین ایرلو خورد!

چهل و سه ترکشی که از بدن حسین عبور کرده بود، خورده بود به من، ولی شدت اولیه رو نداشت.
کد خبر : 318372
98989898.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه حماسه و مقاومت گروه فرهنگ و هنرخبرگزاری آنا، شهید حسین ایرلو متولد ۱۳۴۰ در شهر‌ری است. با شروع جنگ تحمیلی به‌عنوان سرباز در جبهه‌ها حاضر شد امّا این حضور حدود چهار سال طول کشید.


در این دوران، یک‌بار اسیر نیروهای بعثی شد.این شهید بزرگوار در بیست و پنجم اسفند۱۳۶۳ در منطقه شرق دجله به شهادت رسید و پیکر مطهرش در بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.


خاطره کوتاه زیر از صفحه 81 کتاب «میدان‌دار» به قلم رحیم مخدومی انتخاب شده است. این کتاب حاوی خاطرات این سردار شهید به روایت دوستان و هم‌رزمانش است.خاطره‌ای که در ادامه می‌آید نحوه شهادت شهید حسین ایرلو به روایت هم‌رزم او محمد بلاغی است:


من وضو گرفتم جورابم را نپوشیدمگوشه سنگر نشستم یک روحانی بود به نام صالح اخوی مخابراتیمون بود کرامت و حاج محمود هم روبه‌روی من بودند. فرخی هم کنار حاج محمود بود حسین با موتور اومد بالا رو تپه موتور رو گذاشت روی جک غذا رو آورد بالا همه دور نقشه‌ای بودند که من توضیح می دادم غذا رو از دست حسین گرفتم گذاشتم کنار دستم حسین دستش رو گذاشت روی زانو به حالت رکوع ایستاد بالای سر حاج محمود، سؤال کرد: الان عراقی‌ها کجان؟ منم به توضیحی که می‌دادم ادامه دادم و گفتم: اگر صبر کنی دستت میاد.


یک دقیقه نکشید یک دفعه سنگر تیره و تار شد من حس کردم شهید شدم صلوات فرستادم و باخودم گفتم:اگه شهید شدم چطور صدای خودم را می‌شنوم؟ بوی باروت و سوختگی می‌اومد، کنار دیوار سنگر نشستم چیزی نمی‌دیدم  تو تاریکی مطلق بودم نفس کشیدم دیدم بوی سوختگی میاد تازه دوزاریم افتاد که گلوله اومده تو سنگر و الانه که سنگر آتیش بگیره خواستم برم بیرون، تا حرکت کردم سرم خورد به تیر آهن و محکم برگشتم سر جای خودم تلاش کردم و از وسط شهدا اومدم بیرون تازه تونستم نفسی بکشم چون سنگر پر از باروت و گاز و دود بود.


از تپه سرازیر شدم و اومدم کنار جاده. 43 تا ترکشی که از بدن حسین عبور کرده بود، خورده بود به من از نوک پا تا سر ترکش خورده بود ولی چون از حسین عبور کرده بود شدت اولیه رو نداشت فقط رفته بود زیر پوست یا تو استخوانم.


گلوله مستقیم تانک از درکه آمده بود خورده بود به کمر حسین. خلیل مجروح شده بود حاج محمود ستوده که جانشین لشکر بود شهید شده بود حاج کاظم حقیقت مجروح شده بود دیدم مسؤلین لشکر همه از دم یا شهید شدند یا مجروح  از حسین فقط یک پا مانده بود.هفت نفر از ده نفری که اونجا بودیم شهید شدند!


انتهای پیام/4072/خ


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته