دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
12 اسفند 1396 - 12:09
سیاست خارجی قدرت‌های بزرگ در خاورمیانه(4)

اروپا در جستجوی معماری امنیت خاورمیانه

تامین ثبات در خاورمیانه برای اتحادیه اروپا نه یک هدف اخلاقی بلکه فرصتی برای تامین اهداف منفعت‌طلبانه این اتحادیه است، به عبارتی ثبات در خاورمیانه نه تنها عامل کاهش سیل مهاجرت‌ها به کشورهای اروپایی می‌شود، بلکه تضمین کننده فرآیند انتقال انرژی و توسعه مناسبات اقتصادی اتحادیه با دولت‌های منطقه خواهدبود.
کد خبر : 264281

گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا - مهدی خلسه؛ خاورمیانه از جمله مناطق ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جهان است که برای درک بهتر تحولات آن نیاز به شناخت عوامل و مولفه‌های مختلفی از جمله اهداف، سیاست و استراتژی قدرت‌های بزرگ در آنجاست، از این رو گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا تلاش کرده در قالب پرونده‌ای با عنوان«سیاست خارجی قدرت‌های بزرگ در خاورمیانه» سیاست، اهداف، منافع هریک از این بازیگران جهانی را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.


در سه مطلب پیشین این پرونده در گزارشی‌های با عنوان«بازگشت تزارها به خاورمیانه»،«کابوس ناتمام گاوچران‌ها در خاورمیانه» و «غرش نظامی اژدهای زرد؛ تغییر راهبرد چین در خاورمیانه» به ترتیب به بررسی سیاست خارجی روسیه، ایالات متحده امریکا و چین پرداختیم. و در گزارش پیش‌رو سیاست خارجی اتحادیه‌اروپا را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
اتحادیه اروپا به عنوان یک اتحادیه سیاسی و اقتصادی در حال حاضر شامل ۲۸ کشور مستقل با بیش از 510 میلیون جمعیت است. براساس اعلام صندوق بین‌المللی پول تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپا در سال 2016، 17/1 تریلیون دلار بوده است. هم‌اکنون ۲۱ کشور از اعضای اتحادیه اروپا عضو ناتو هستند. سیاست خارجی و مواضع امنیتی مشترک، از مهم‌ترین اصول کشورهای عضو اتحادیه اروپا است.


اعضای اتحادیه اروپا عبارتند از آلمان، اتریش، اسپانیا، استونی، اسلوواکی، اسلوونی، ایتالیا، ایرلند، بلژیک، بلغارستان، بریتانیا، جمهوری پرتغال، جمهوری چک، دانمارک، رومانی، سوئد، فرانسه، فنلاند، قبرس، کرواسی، لاتویا، لوکزامبورگ، لهستان، لیتوانی، مالت، مجارستان، هلند و یونان.
اهداف اتحادیه اروپا در خاورمیانه



در مراکز رسمی معرفی وظایف و کارویژه‌های اتحادیه اروپا آمده است که تلاش برای اصلاح سیاسی و اقتصادی کشورهای خاورمیانه در عین احترام به حق حاکمیت آنها و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای بین کشورهای منطقه و اتحادیه اروپا، از جمله اهداف بلندمدت اتحادیه اروپا در خاورمیانه است.


اتحادیه اروپا در سال‌های بعد از جنگ جهانی دوم، بسیار کمتر از ابرقدرت‌های آمریکا و شوروی دست به اقدام نظامی علیه یکی از کشورهای منطقه زده است و با استثنا فرض کردن مداخله نظامی ناتو در لیبی در مارس 2011 پس از تصویب قطعنامه شورای امنیت درباره اوضاع داخلی این کشور، مشارکت بریتانیا در جنگ آمریکا علیه عراق در سال 2003 و همچنین دخالت در بحران فزاینده کشور سوریه در سال‌های اخیر، تقریباً حمله نظامی مستقیم دیگری از سوی کشورهای اتحادیه اروپا علیه کشورهای خاورمیانه صورت نگرفته است و این کشورها درباره مسائل جنگی عمدتاً پشت سر ایالات متحده آمریکا و همینطور تصمیمات ناتو قرار گرفته‌اند.


خاورمیانه از طرفی پذیرای بحران‌ها و موضوعات مختلف با واکنش‌های وسیع بین‌المللی است که مناقشه اعراب و اسرائیل، امنیت انرژی، تروریسم، تسلیحات کشتار جمعی، بحران عراق، توافق هسته‌ای ایران از آن جمله هستند. برخی تحولات در خاورمیانه، این منطقه را برای کشورهای عضو اتحادیه اروپا و سیاست خارجی و امنیتی مشترک این اتحادیه، بسیار مهم ساخته است.


از آن جایی که خاورمیانه به موضوع رقابت و چانه‌زنی میان قدرت‌های بزرگ، به خصوص آمریکا، روسیه، چین و اتحادیه اروپا تبدیل شده است، و بسیاری از اتفاقات آینده مناسبات جهانی در این منطقه رقم خواهد خورد، حضور اتحادیه اروپا در خاورمیانه به صورت تلاشی برای ارائه نقش فعال اتحادیه اروپا در بازسازی سیاسی و اقتصادی خاورمیانه به عنوان یکی از کلیدی‌ترین مناطق جهان به شمار می‌رود.


امنیت انرژی و بحران مهاجرت


سیاست اتحادیه اروپا در خاورمیانه اساساً تحت تأثیر مساله امنیت انرژی بوده است. از همین رو این اتحادیه به موضوعات موجود در منطقه خاورمیانه همچون تروریسم، رقابت تسلیحاتی وحشتناک آمریکا، فرایند صلح فلسطین-اسرائیل، کردها و … در چارچوب مساله انرژی و قراردادهای بزرگ اقتصادی توجه دارد. البته پیشینه تاریخی اروپاییان به ویژه کشورهای انگلیس، فرانسه، ایتالیا و آلمان نشان می‌دهد که هر کدام از آنها بر حسب مسائل و موضوعات مختلف، دارای علاقه به نفوذ و یافتن جایگاه تاریخی خود در یک یا چند کشور خاورمیانه‌ای هستند.


اتحادیه اروپا، در ظاهر تأمین ثبات در خاورمیانه را به عنوان استراتژی اصلی خود در منطقه معین کرده است. البته تامین ثبات در خاورمیانه برای اروپا یک هدف اخلاقی نیست، بلکه اروپا اهداف منفعت‌طلبانه خود را در این ثبات جستجو می‌کند. ثبات در خاورمیانه نه تنها تقویت کننده ضریب امنیتی اروپا بوده است و از سیل مهاجرت‌ها به کشورهای اروپایی کاسته است، بلکه تضمین کننده فرایند انتقال انرژی در بازارهای مصرف اروپایی و توسعه مناسبات اقتصادی اتحادیه با دولت‌های منطقه خواهد بود.



مساله مهاجرت چندین سال است که به یکی از بزرگترین چالش‌های سیاست خارجی دولت‌های اروپایی تبدیل شده است و حتی در سال‌های اخیر نوع نگاه به پدیده مهاجرت و باز گذاردن مرزها و از طرفی بستن آنها به روی مهاجران، به یکی از وجه ممیزه‌های و شاخصه‌های تعیین کننده احزاب اروپایی تبدیل شده است. امری که بی شک به وجود صلح و امنیت و تلاش برای کاهش تسلیحاتی کردن فضای منطقه توسط دولت آمریکا ارتباط مستقیم دارد.


همچنین از طرفی اروپا شدیداً به دنبال کاهش نیاز خود به روسیه برای صادرات گاز است و برای آنها انتقال گاز از خاورمیانه و بهره‌گیری از خط لوله‌های گازی که از روسیه و اوکراین رد نمی‌شوند، برای اروپا بسیار با منفعت‌تر است. ساخت خط لوله نابوکرست که بدون عبور از اوکراین و روسیه، گاز دریای خزر را از طریق ترکیه به کشورهای اروپایی انتقال می‌دهد، از مهم‌ترین طرح‌های اتحادیه اروپا برای کاهش نیاز خود به صادرات گاز از روسیه به‌خصوص بعد از جنگ داخلی اوکراین و بحران کریمه است. همچنین اتحادیه اروپا به گاز ایران، عراق و قطر نیز به عنوان آلترناتیو برای گاز روسیه نگاه می‌کند.


سیاست اتحادیه اروپا در خاورمیانه اساساً تحت تأثیر مساله امنیت انرژی بوده است. از همین رو این اتحادیه به موضوعات موجود در منطقه خاورمیانه همچون تروریسم، رقابت تسلیحاتی وحشتناک آمریکا، فرایند صلح فلسطین-اسرائیل، کردها و … در چارچوب مساله انرژی و قراردادهای بزرگ اقتصادی توجه دارد.

علاوه بر اینها، ایده تشکیل اتحادیه مدیترانه یا اتحادیه کشورهای ساحلی دریای مدیترانه به عنوان جایگزینی مناسب برای ترکیه به جای عضویت این کشور در اتحادیه اروپایی محسوب می‌شود. تشکیل این اتحادیه، کشورهای اروپایی را قادر کرد که به عنوان برادر بزرگ‌تر وارد تعامل همه‌جانبه با کشورهایی نظیر مصر شوند و در این میان ترکیه را نیز به نوعی خاص با اروپا همراه کرد و از همه مهم‌تر رژیم صهیونیستی برای اولین بار وارد همکاری‌های چند جانبه اقتصادی و سیاسی با کلیه کشورهای منطقه و به ویژه کشورهای اسلامی شد.


مجموعه این عوامل اقتصادی پیرامون حوزه انرژی و از طرفی واردات انواع و اقسام صادرات از اروپا به سمت کشورهای خاورمیانه، اتحادیه اروپا را به بزرگ‌ترین و مهم‌ترین شریک اقتصادی غیرنظامی با کشورهای خاورمیانه تبدیل کرده است. لازم به توضیح است که اتحادیه اروپا، بزرگترین شریک تجاری جمهوری اسلامی ایران در سال‌های اخیر بوده است.


فرصت‌ها و چالش‌های سیاسی در خاورمیانه


از نقطه‌نظر مسائل سیاسی مهم‌ترین اقدامات اتحادیه اروپا برای تامین ثبات در خاورمیانه و بهره‌گیری از فرصت‌های محدود در امر توسعه سیاسی که چندان در میان حاکمان این منطقه طرفدار ندارد، شامل تقویت همکاری‌های منطقه‌ای بین خود کشورهای منطقه و همچنین میان این کشورها و اتحادیه اروپا است.


علاوه بر این اتحادیه اروپا برای حفظ رقابت سیاسی با ایالات متحده آمریکا و همچنین روسیه، همواره در سال‌های اخیر به دنبال محکم کردن جای پای خود در منطقه به عنوان یک بازیگر تاثیرگذار و عامل بسیاری از معاهدات و قراردادهای سیاسی و امنیتی بوده است. این در حالی است که اتحادیه اروپا اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشورهای عربی را رمز اصلی ثبات و امنیت در خاورمیانه می‌داند لذا برای تغییر ساختار سیاسی برخی از کشورها و فراهم کردن مشارکت‌های اقتصادی باثبات، دست به برخی اقدامات و یا حتی فشارهای سیاسی برای تغییر هیات حاکمه کشورهای مدنظر می‌زند.



بدین منظور اتحادیه اروپا برای دستیابی به این اهداف، دست به تقویت همکاری و پررنگ کردن برند اتحادیه عرب به عنوان یک بدیل برای اتحادیه اروپا در خاورمیانه زده است. همچنین اتحادیه اروپا همواره تلاش دارد که با کشورهای عربستان سعودی، امارات، بحرین، قطر، عمان و کویت از طریق مجموعه شورای همکاری خلیج (فارس) روابط خود را پیش ببرد.


علاوه بر این می‌توان به طرح صلح خاورمیانه که شامل کمیته چهارجانبه‌ای است که در سال 2002 تاسیس شد و شامل اتحادیه اروپا، آمریکا، روسیه و سازمان ملل و بدون حضور کشورهای عربی است، اشاره کرد. این طرح برای حل مناقشات تاریخی میان رژیم صهیونیستی و اعراب ارائه شد.


با آغاز مذاکرات صلح در دهه 90، اتحادیه به دنبال ارتقا نقش خود در مذاکرات از حوزه اقتصادی به حوزه سیاسی بود و در این دوره به ارائه مواضعی شفاف در قبال منازعه فلسطینی-اسرائیلی پرداخت که برخی از اصول مورد نظر اروپا بعدها به عنوان مبانی صلح طرح گردید. اتحادیه اروپا در سال‌های اخیر به ارسال و توزیع کمک‌ به این منطقه پرداخته است و این اتحادیه بزرگ‌ترین حامی مالی باریکه غزه بوده است. البته سیاست‌های منفعلانه‌ اتحادیه اروپا در قبال جنگ غزه در سال 2008 و 2009 در آن زمان انتقاد نهادهای مختلف بین‌المللی از جمله سازمان عفو بین‌الملل را برانگیخت و این طرح از سال 2014 تاکنون به بن‌بست‌ اساسی رسیده است.


اتحادیه اروپا خواهان تقسیم بیت‌المقدس برای به‌وجود آمدن دو پایتخت، یکی برای رژیم صهیونیستی و دیگری برای کشور آینده فلسطین است. اتحادیه اروپا همچنین خواهان توقف شهرک‌سازی از طرف اسرائیل، پذیرش دو دولت و تعیین حدود بیت‌المقدس است.



البته اتحادیه اروپا در سال‌های اخیر مشارکت سیاسی پررنگ دیگری در روند تحوات خاورمیانه نیز داشته است و آن موضوع انعقاد توافق هسته‌ای میان ایران و کشورهای گروه 5+1 شامل آمریکا، روسیه، آلمان، انگلیس،فرانسه و چین بوده است. تلاش مسئولین سیاست خارجی اتحادیه اروپا در ادوار مختلف برای همگرایی و رسیدن به توافقی که تا حدی خواسته‌های تمامی اعضا را برآورده کند و همچنین تلاش گسترده برای حفظ توافق و جلوگیری از نقض مکرر توافق، از آشکارترین برنامه‌ها و فعالیت‌های سیاسی اتحادیه اروپا در میان کشورهای منطقه بوده است.
نتیجه‌گیری
ثبات سیاسی، صلح و تلاش برای تقویت نهادهایی که به تقویت احتمالی دموکراسی در کشورهای خاورمیانه می‌انجامد، برای اتحادیه اروپا اقداماتی متعهدانه و اخلاقی نبوده است بلکه حفظ تراز بالای تجاری اروپا با کشورهای خاورمیانه، تامین امنیت صادرات انرژی از طریق کشورهای خاورمیانه و همچنین حفظ قدرت سیاسی برای موازنه مثبت با ایالات متحده آمریکل و روسیه در منطقه خاورمیانه، دلیل تمام تلاش‌های اتحادیه اروپا در تقویت مناسبات سیاسی و امنیتی با کشورهای منطقه خاورمیانه بوده است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته