دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
02 خرداد 1395 - 11:50

گلایه محمدکاظم کاظمی از حامد زمانی: هیچ یک از حقوق شاعر در اجرای آهنگ «نفس تازه کنیم» رعایت نشده است

محمدکاظم کاظمی، شاعر و غزلسرای شناخته‌شده طی یادداشتی نسبت به نادیده گرفته شدن حقوقش از سوی حامد زمانی، ضمن اجرای غلط شعری که به مناسبت نیمه شعبان پیشکش کرده، ابراز ناخرسندی و گلایه‌مندی کرد.
کد خبر : 87382

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، محمد کاظم کاظمی در صفحه تلگرام خود، با اشاره به آهنگ تازه حامد زمانی که با اجرای یکی از سروده‌های این شاعر همراه بوده، نوشت:


«این آهنگ را به مناسبت نیمه شعبان پیشکش دوستان می‌کنم. شعر این آهنگ از من است و با صدای حامد زمانی اجرا شده است. من ضمن سپاس از این هنرمند به خاطر حسن نظر او نسبت به شعر من، باید سخت گلایه‌مند باشم که در این اثر هیچ‌یک از حقوق شاعر لحاظ نشده است. بگذریم از حقوق مادی و معنوی‌ای که در استفاده یک شعر برای یک آهنگ متصور است، حتی اجازه استفاده از این شعر از من گرفته نشده است و بالاتر از آن، به من اطلاع هم نداده‌اند که ما این اثر تو را بدون هیچ اجازه و هیچ امتیاز و حق دیگری، استفاده کردیم.


باز از این‌ها گذشته، ای‌کاش خواننده محترم شعر را درست هم خوانده بود. ایشان بیت‌هایی از شعرهای «کفران»، «اُحُد» و «روایت» مرا که هر یک برای موضوعی سروده شده بود، قیچی کرده و از آنها یک شعر تازه ساخته است. باز در این میان، بعضی جای‌ها را غلط هم خوانده است که من اینک یادآوری می‌کنم.


1- ایشان «یا اگر بود شایسته ناورد نبود» می‌خواند که در اصل «یا اگر هم بود، شایسته ناورد نبود» است.


2- ایشان در مصراع «عاقبت صلح حسن، جنگ حسینی دارد» کلمه «حسینی» را با «ی» نسبت می‌خواند، در حالی که «ی» نکره است، مثل مصراع اول.


3- «از خم محوترین کوچه پدیدار شد و / و به خال لبت ای دوست گرفتار شد و» که یک غلط بارز است. درست آن «از خم محوترین کوچه پدیدار شده / و به خال لبت ای دوست گرفتار شده» است.


4- «و هم او گفت، چنین گفت، کسی می‌آید» که در اصل «و کسی گفت، چنین گفت، کسی می‌آید» است. بگذارید که من این سه مصراع را به هم وصل کنم تا عیب کار معلوم شود: «از خم محو‌ترین کوچه پدیدار شد و، و به خال لبت ای دوست گرفتار شد و، و هم او گف، چنین گفت، کسی می‌آید.» یعنی ایشان آن قدر درک ادبی نداشته است که بداند وقتی یک مصراع با «و» ختم شود، لزومی ندارد که مصراع بعدی هم با «و» شروع شود؟ یعنی دو تا «و» عطف در پی هم؟


5- «ما نمک‌خورده اوییم، بیا برگردیم» که در اصل «و نمک‌خورده اوییم، بیا برگردیم» است.


6- در «سفر دشت غریبی است نفس تازه کنیم» ایشان برعکس، «غریبی» را با یای نکره خوانده است، در حالی که اینجا «ی» مصدری است، مثل «صلیبی» مصراع بعد.


من در این لحظه نمی‌دانم از کجای این کار گله و شکایت کنم. نه حق‌گزاری مادی، نه حق‌گزاری معنوی، نه اجازه، نه اطلاع، نه امانت‌داری، هیچ چیزی که نشانگر اخلاق هنری باشد، در این کار نیافتم.


تنها به همین دلخوش هستم که می‌توانم همین‌ شکایت‌نامه را بنویسم و کسانی آن را بخوانند.»


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته