دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
17 اسفند 1393 - 11:08
کارشناس روس عنوان کرد؛

سنگ‌اندازی آمریکا و عربستان در مسیر خط لوله گاز ایران و پاکستان/ جریان‌های پشت پرده خواهان صلح در منطقه‌ نیستند

به نظر می‌رسد که حل و فصل دو موضوع فوق‌العاده مهم یعنی ساخت خط لوله و برقراری ثبات در مرزها، موجبات برقراری روابط تنگاتنگ و مشارکت میان تهران و اسلام‌آباد را فراهم کند.
کد خبر : 7193

به‌گزارش خبرنگار گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا به‌نقل از پایگاه خبری و تحلیلی «ایران-رو»، «ایگور نیکلایف» کارشناس امور خاورمیانه روسیه در مقاله‌ای به بررسی افزایش روابط استراتژیک میان ایران و پاکستان پرداخت و نوشت: بیش از 1.5 میلیون نفر از زوار پاکستانی اهل تشیع که سالانه از ایران بازدید می‌کنند، می‌توانند به وسیله پیوندهای محکم مذهبی و فرهنگی موجبات شراکت دوجانبه را فراهم کنند. متأسفانه، در روابط میان این دو کشور طرف‌هایی وجود دارند که با سنگ‌اندازی فراوان تلاش می‌کنند تا شراکت متقابل را با ایجاد موانعی دچار اختلال کنند.


به‌نوشته این کارشناس روس، سال 2014 یکی از پربارترین سال‌ها برای دیپلمات‌های دو کشور بود. سفر «نواز شریف» نخست‌وزیر پاکستان به ایران با امضای نه یادداشت تفاهم و پروتکل درباره مهمترین عرصه‌های روابط میان تهران و اسلام‌آباد همراه شد. اگر احتمالا مفاد این اسناد حتی به میزان دوسوم اجرا شود، می‌توان گفت که میان دو کشور «شراکت راهبردی» که این بخش از منطقه را باثبات و امن‌تر کند، برقرار شده است.


«نیکلایف» می‌نویسد: موضوع به این سادگی نیست. نیروهای ثالث یعنی آمریکا، چین، هند و عربستان بر گفت‌وگو و همکاری میان پاکستان و ایران اثر می‌گذارند ولی آنچه که گاهی اهمیت بیشتری دارد، این است که بار اختلافات، نگرانی‌ها و بی‌اعتمادی متقابل که در سال‌های طولانی مجاورت دو کشور اندوخته شده است، بر این روابط اثر می‌گذارد. شخصیت‌های رسمی دو کشور از تأکید بر دوستی متقابل دریغ نمی‌ورزند. مقام‌های سیاسی تهران و اسلام‌آباد بر خلاف فشار خارجی به وسیله واشنگتن، ضرورت تحکیم شراکت و اجرای طرح‌های مشترک در زمینه اقتصاد و امنیت را به خوبی درک می‌کنند. بعضی ارقام خشک ریاضی نیز این گفت‌وگو را تشویق می‌کند. در مدتی که مذاکرات بر سر صادرات گاز ایران جریان داشت، نیازهای پاکستان به این گاز به طور مداوم افزایش می‌یافت و امروزه این کشور به منظور توسعه با ثبات، به واردات 50 میلیون متر مکعب گاز در روز یا 18.25 میلیارد متر مکعب گاز در سال احتیاج دارد.



این کارشناس روس می‌افزاید: اگر نتیجه واقعی همکاری در نظر گرفته شود، تصویر اسفناکی در برابر ما ظاهر می‌شود و آن این است که بعید است در آینده نزدیک پیشرفتی در زمینه ساخت خط لوله ایران و پاکستان (IP) حاصل شود. مرز 900 کیلومتری میان دو کشور همچون سابق کانون تنش خواهد بود و این در حالی است که تضادهای داخلی به اندازه کافی وجود دارد و نمی‌توان گفت که این تنها نتیجه کارشکنی‌های بازیگران خارجی باشد.


خط لوله انتقال گاز (IP) و جریان‌های پشت پرده


«نیکلایف» با بیان اینکه تردیدی نیست واشنگتن و ریاض مخالفان اساسی ساخت خط لوله انتقال گاز ایران و پاکستان هستند می‌نویسد: این دو کشور برای خنثی کردن طرح انتقال گاز میان ایران و پاکستان از وسایل و امکانات قابل توجهی برخوردارند، کافی است یادآوری شود که در سال 2012 که به نظر می‌آمد همه توافقات لازم میان تهران و اسلام‌آباد درباره ساخت این خط لوله به وجود آمده بود، ناگهان در خاک پاکستان گروه‌های تروریستی محلی و فعالان مدنی که معلوم نیست از کجا سبز شده بودند فعال شدند. «ریچارد اولسون» سفیر آمریکا در اسلام‌آباد در تلاش خود برای پیشگیری از امضای اسناد درباره اجرای این پروژه، هرگونه نزاکت دیپلماتیک را کنار گذاشت و بی‌پرده نسبت به اعمال تحریم‌ها علیه پاکستان در صورت ادامه اجرای طرح خط لوله هشدار داد.


حدود دو هفته بعد، در ماه ژانویه سال 2013 واشنگتن توان نفوذ خود در اوضاع پاکستان را به نمایش گذاشت، به‌گونه‌ای که زندگی پایتخت کشور برای چند روز با راهپیمایی میلیونی مخالفان «نظام فاسد سیاسی» فلج شد. «طاهر قدری» رهبر رسمی اعتراضات، تا آن زمان شخصیت کمتر شناخته شده‌ای بود، ولی پس از میتینگ‌ها و تظاهرات زیر سایه رفت و کمتر در صحنه‌ها مشاهده شد. البته مسئولان پاکستانی کوچکترین تردیدی نداشتند چه کسی پشتیبان و حامی وی بود، به همین علت اسلام‌آباد این هشدار تلویحی واشنگتن به احتمال بروز انقلاب رنگین یا حداقل ناآرامی‌ گسترده توده‌های مردم را جدی گرفت.


به‌نوشته این کارشناس امور راهبردی روسیه، مقام‌های دولتی پاکستان که میان پتک (اوج‌گیری تروریسم) و سندان (فعالیت جامعه مدنی که ناگهان بیدار شده بود) قرار گرفتند، تصمیم گرفتند از این خطر بگریزند و به همین علت به طور آشکار اجرای طرح خط لوله ایران و پاکستان را کند کردند که همین امر منجر به نارضایتی و ناراحتی طبیعی تهران شد. در حالی‌که این دسیسه‌های زیرمیزی جریان داشت، نحوه برخورد با پرونده این خط لوله انتقال گاز در جامعه پاکستان نیز به تدریج تغییر کرد.



«نیکلایف» با بیان اینکه در خاور نزدیک و میانه بر کسی پوشیده نیست که تهران در صدد قرار گرفتن در مرکز شبکه منطقه‌ای توزیع گاز است، نوشت: در حال حاضر نگرانی و ترس از وابستگی به تهران بر احساسات دیگر چیره شده است. نخبگان حاکم برخی کشورها ازجمله ترکیه و پاکستان، استدلال‌هایی که این‌گونه «وابستگی گازی» دوطرفه است و اینکه فروشنده نیز در اوضاع بازار به خواست‌ها و «لوس‌بازی» های فروشنده وابسته می‌شود را جدی نمی‌گیرند.


آن‌ها پاسخ منطقی می‌دهند که تهران با توجه به امکانات بالقوه مصرف داخلی در داخل، برای گاز فروخته نشده زمینه استفاده پیدا خواهد کرد، ولی وضعیت وارد کنندگان این گاز می‌تواند متشنج و بحرانی شود. علاوه بر آن، ایران به دفعات مراتب نگرانی خود از رشد زورگویی علیه شیعیان پاکستانی را ابراز کرده است که همین امر در اسلام‌آباد نگرانی‌هایی به وجود می‌آورد. مقام‌های پاکستانی که می‌خواهند هم گاز ایرانی را دریافت و هم از ناراحتی‌های خارجی اجتناب کنند، راه‌حل این وضعیت دشوار را در امکانات چین جست‌وجو می‌کنند که در این زمینه طرح «فضای جدید اقتصادی راه ابریشم» را پیشنهاد کرده است. اسلام‌آباد دو مرحله حل و فصل موضوع را مد نظر دارد. مرحله نخست ناظر بر ساخت کارخانه تغلیظ گاز در «گوادار» است که با اسکله مربوطه این بندر ارتباط داشته باشد. ولی مرحله دوم که شامل ساخت خط لوله از ایران تا این کارخانه می‌باشد، باید به وسیله پکن به طور مستقل با تهران هماهنگ شود. به عبارت دیگر، پکن باید نقش ضامن این معامله را ایفا کند و آن را از عرصه مناسبات میان پاکستان و ایران به عرصه توافقات میان ایران و چین منتقل نماید.


مرز آتشین


به‌نوشته «نیکلایف»، اوضاع مرز 900 کیلومتری میان ایران و پاکستان منشأ مناقشات متقابل است. مهم‌ترین ایراد مستدل و موجه تهران از اسلام‌آباد این است که مقام‌های پاکستانی نمی‌توانند مرز را از طرف خود ببندند. ورود کاروان‌های حامل مواد مخدر و گروه‌های تروریستی به خاک ایران و درگیری‌های مرزبانان با قاچاقچیان و گروه‌های افراطی مسلح، از جمله حوادث روزمره مناطق مرزی هستند. پاکستان پاسخی به این اتهامات ندارد و شاید هم مرز با ایران برای ارتش پاکستان اولویت ندارد زیرا ارتش تلاش‌های خود را در محور هندی متمرکز کرده است. مقام‌های مرکزی، بلوچستان پاکستان را خوب کنترل نمی‌کنند. سازمان اطلاعات پاکستان نیز که یکی از کنش‌گران اساسی نظامی و سیاسی این کشور است، از نظر تماس با گروه‌های افراطی در مرز ایران همچون «جندالله» یا سازمان در حال رشد «جیش‌العدل» پرونده پاکی ندارد.



کارشناس روس می‌افزاید: در حالی‌که ایرادهای ایران به دولت پاکستان تاکنون بی‌جواب باقی مانده است، درخواست منطقی تهران درباره اینکه به آن‌ها اجازه داده شود به طور فعال‌تر با تروریسم و قاچاق مواد مخدر از جمله در خاک پاکستان مقابله کند، با مقاومت بی‌پرده اسلام‌آباد روبه رو می‌شود. در این رابطه جا دارد تاکید کنم که مقام‌های پاکستان عملیات ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران برای ایجاد منطقه امن در امتداد مرز با عراق و در خاک عراق را با دقت کامل رصد می‌کردند. آن عملیات نه تنها با موفقیت برگزار شد (که پس از ایجاد منطقه حائل 40 کیلومتری، گروه «داعش» از آنجا با جارو بیرون انداخته شدند) بلکه پیش‌بینی‌های ناظران شکاک غربی درباره اینکه ایران هرگز این اراضی را ترک نخواهد کرد، درست از آب در نیامد. نظامیان جمهوری اسلامی پس از گذشت 90 روز از زمان ایجاد منطقه حائل مذکور، دوباره به مرزهای ایران بازگشتند و بدین وسیله در عمل، خلوص نیت و فقدان برنامه‌های «بلعیدن دولت‌های دیگر» را اثبات کردند.


به‌نوشته «نیکلایف»، متأسفانه موضوع مناطق مرزی ایران و پاکستان خیلی عمیق‌تر و حتی مزمن‌تر از این است. بخش‌های پاکستانی و ایرانی بلوچستان مدت‌ها است که به صحنه بازی‌های سازمان اطلاعات آمریکا و آل‌سعود تبدیل شده است. هر دوی آن‌ها که در بلوچستان فعالیت گسترده‌ای راه انداخته‌اند، می‌خواهند با یک تیر، نه دو بلکه سه هدف بزنند، نخست اینکه با اهرم «جدایی‌طلبی» به اعمال فشار بر مقام‌های پاکستان رو آورند. دوم اینکه جبهه تمام عیار جنگ اعلام نشده علیه ایران را تشکیل دهند و سوم، با پشتیبانی از تنش و بی‌ثباتی در بلوچستان بر سر راه اجرای طرح چینی «راه جدید ابریشم»، مانع جدی ایجاد کنند.



«نیکلایف» نوشت: اوضاع بلوچستان در نبرد سازمان‌های اطلاعاتی و در تنش‌های بی‌ثمر دیپلماتیک میان تهران و اسلام‌آباد در یکی از نامناسب‌ترین مسیرها حرکت می‌کند. جدایی‌طلبی و تروریسم با قاچاق فرامرزی مواد مخدر دست به یکی کرده است. و حال برای واشنگتن کافی است که فقط رفتار شبه‌نظامیان را هماهنگ کند، در حالی‌که سعودی‌ها می‌توانند به اداره صادرات ایدئولوژی سلفی و اعزام مبلغان آن بسنده کنند زیرا شبه‌نظامیانی که در بلوچستان سنگر گرفته‌اند از این پس می‌توانند بدون کمک دیگران برای اسلحه و عملیات تروریستی پول قابل توجهی به دست آورند. حقیقت آن است که پاکستان در حال حاضر قادر نیست امنیت مرزها با ایران را حفظ کند. در مجموع تهران می‌فهمد که «موضوع بلوچی» راه‌حل نظامی ندارد ولی بدون حل این موضوع نمی‌توان طرح خط لوله ایران و پاکستان را عملی کرد زیرا این خط لوله باید از «مرز آتشین» بگذرد.


«نیکلایف» کارشناس امور خاورمیانه روسیه در پایان مقاله خود می‌نویسد: احتمال زیادی وجود دارد که سال جاری به سال حل‌و فصل سلسله موضوعات جاری در روابط میان ایران و پاکستان تبدیل شود. در هر حال، «حسن روحانی» رئیس‌جمهوری ایران که سیاست چند وجهی و برقراری روابط حسن همجواری با دولت‌های همسایه را دنبال می‌کند، به ارتقای سطح محتوایی روابط ایران و پاکستان علاقه فراوانی دارد. از حق نباید گذشت که نه تنها در تهران بلکه در اسلام‌آباد نیز علاقه صادقانه به برطرف کردن اختلافات و مناقشات مشاهده می‌شود. موضوع این است که اسلام‌آباد در برابر مداخله واشنگتن و ریاض در امور داخلی آسیب پذیرتر است در حالی‌که آمریکا و عربستان سعودی به طور حتم مخالف گسترش روابط میان ایران و پاکستان هستند. امروزه ایران و پاکستان نیک می‌فهمند که تنها از راه هماهنگی تنگاتنگ می‌توانند موضوعات اقتصادی خود را حل، امنیت دو کشور را تحکیم و مسئله بلوچستان را گره‌گشایی نمایند. ریشه این موضوعات همه در عقب‌ماندگی و محرومیت این منطقه نهفته است.


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته