دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
16 اسفند 1400 - 09:34
آینده‌پژوهی-۲۴؛

لزوم بومی‌سازی علوم انسانی متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی/ تربیت انسان‌های عقلانی و کارآمد باید در اولویت قرار گیرد

تشریح وضعیت فعلی علوم انسانی در ایران و مسیری که در آینده باید در راستای بومی‌سازی این حوزه مهم علم طی شود، مهم است. «تحول در علوم انسانی به سبک ایرانی» راه‌حلی است برای مسئلهٔ سلطه فرهنگی و ایدئولوژیکی غرب که خود می‌تواند پادزهری باشد برای قرن‌ها به حاشیه رانده شدن فرهنگ ایرانی و اسلامی.
کد خبر : 645956
علوم انساني

گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، لاله قلی‌پور- نقش مهم علوم انسانی در تربیت انسان‌های عقلانی و کارآمد از یکسو به‌عنوان عامل اصلی و موتور محرکه دستیـابی بـه توسعه کشور محسوب می‌شود از سوی دیگر، تأثیرات اساسی فرایند جهانی‌شدن بر علوم انسـانی در ایران همانند سایر نقاط جهان است. به همین دلیل در حال حاضر نیازمند آن هستیم کـه در کنـار فراگـرفتن صـحیح علوم انسانی و گفت‌وگویی نقادانه درباره ابعاد، چالش‌ها و راهبردهـای آموزشی، پژوهشی برای پیدا کـردن راه‌های منطقـی به‌منظور بهره‌گیری درست و مناسب از سرمایه‌گذاری‌های مـادی و انسـانی کـه در زمینهٔ علـوم انسانی انجام داده‌ایم نیز تلاش کنیم. زیرا در غیر ایـن صـورت بـا بحـران نـاتوانی از بهره‌گیری از این علوم برای تحقق اهداف کلی توسـعه کشـور مواجـه خـواهیم شـد.


کاستی‌ها و نارسایی‌هایی علوم انسانی به‌طورکلی مشکلاتی را در مسیر توسعه کشـور ایجـاد کـرده اسـت که بـا استمرار وضعیت فوق نیز دستیابی به توسعه همه‌جانبه، همچنان غیرممکن و دور از دسترس خواهد بود. مجید عباس‌زاده مرزبالی، عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مقاله «جهانی‌شدن و ضرورت تحول در علوم انسانی به‌منظور تأثیرگذاری مطلوب آن بر فرایند توسعه در ایران» که در فصلنامه علمی تخصصی سپهرسیاست، شماره بیستم به چاپ رسید با طرح این سؤال که علـوم انسـانی چگونـه می‌تواند در دسـتیابی ایـران بـه توسـعه در عصـر جهانی‌شدن کمـک کند؟ به بررسـی چگـونگی رابطـه علـوم انسـانی و فراینـد توسـعه ایـران در عصـر جهانی‌شدن و ارائه راهکارهایی برای تقویت علـوم انسـانی به‌منظور تأثیرگذاری مطلـوب آن بـر فراینـد مـذکور می‌پردازد.


الزامات علوم انسانی ایران در عصر جهانی‌شدن


نویسنده در مقدمه مقاله با اشاره به اینکه هرچند عوامل متعددی در شکل‌گیری توسـعه جوامـع در عصر حاضر نقش دارند اما از میان آن‌ها نقش انسان‌ها از بقیه مهم‌تر و اساسی‌تر است، می‌نویسد: «بر این اساس، هرچه جامعه‌ای از انسان‌های آگاه‌تر و عقلانی‌تری برخـوردار باشـد، بسترهای مناسب‌تری نیز برای نیل به توسعه در اختیار خواهد داشت.»


البته به باور وی، «نکته اساسـی این است که تحقق چنین شرایطی خود مستلزم برخورداری از علوم انسانی‌ای است که در عصر حاضر به فرایند جهانی‌شدن و الزامات و تحولات ناشی از آن توجه کند. جهانی‌شدن فرایندی یکپارچه است که جنبه‌های مختلف زندگی بشر ازجمله حوزه علم و دانش که شامل علوم انسانی نیز می‌شود را تحت تأثیر قـرار داده است. این مسئله شامل کشور ایران نیز می‌شود.»


به اعتقاد عباس‌زاده؛ «اگرچه هـدف کلـی علوم انسانی در ایران همچـون سـایر جوامـع ایـن اسـت کـه افـراد را بر طبق الگـوی اعتقادات، مبانی و ارزش‌های حاکم بر جامعه تربیت‌کرده و انسانی متناسب و شایسته جامعه تحویل دهد، اما در عصر جهانی‌شدن و به‌منظور هموار نمـودن راه دسـتیـابی کشور به توسعه، ناگزیر از آن است که در تربیت و پرورش افراد جامعه به ارزش‌ها و الگوهای فرهنگی، معرفتی و رفتاری جوامع دیگر و جامعه جهانی نیز توجه کـرده و در برابر تغییر و تحول منطقی مقاومت نکند.»


نیروی انسانی از دیدگاه نویسنده مقاله به‌عنوان مهم‌ترین و حیاتی‌ترین سرمایه یک کشور به‌حساب می‌آید و در ادامه می‌افزاید: «تحولات تاریخی گویـای آن هستند که جوامعی توانسته‌اند به توسعه دست پیدا کنند که از پشتوانه نیرومند فکـری و انسان‌های معقول و منطقی برخوردار بوده‌اند. نکته مهم این است که چنـین پشتوانه‌ای مگر با برخـورداری از نظـام آموزشـی، تربیتـی و علـوم انسـانی پیشـرفته، منسـجم و مطلوب، به دست نمی‌آید.»


علوم انسانی ایـران، امـروزه حضـوری فعـال درصحنه جهانی ندارد


این پژوهشگر معتقد است که «به ایده‌ها و اندیشه‌های پویـا و منسـجم برای تقویت همبستگی اجتماعی، کارآمدی اقتصادی و ترویج فرهنگ مدنی در سطح جامعـه، احتیاج است و اهمیت علوم انسانی در اصلاح و تغییر ارزش‌های حاکم بر جامعه و ارائه راهکارهایی در راستای برطرف کردن موانع موجود در مسیر توسعه کشور است. امروزه فرایند جهانی‌شدن، شـرایطی را پـیشروی علـوم انسـانی در جوامـع مختلف قرار داده است که ناگزیر از توجه به آن هستند.»


به باور نویسنده؛ «هرچند عوامـل مختلفی به گسترش جهانی‌شدن کمک کرده‌اند اما توسعه فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، از مهم‌ترین دلایل پیشرفت این فرایند بوده‌اند». وی با اشاره به اینکه ظهور این فناوری‌ها موجب شده است تا فاصـله جوامـع از یکدیگر برداشته شود، عنوان می‌کند: «به همین دلیل در زمانی کوتاه، حجم وسیعی از اطلاعات، افکـار و اندیشه‌ها بین افراد منتقل می‌شود و ارتبــاط بــین آن‌ها در اقصــی نقــاط جهــان فــراهم خواهد شد.»


«واقعیت این است که در عصر جهانی‌شدن نیز همچون گذشته، علوم انسـانی به‌منزله پرورش‌دهنده نیروی انسانی موردنیاز برای توسعه، نقش بی‌بدیل خود را حفـظ کرده است.» عباس زاده ضمن اشاره به این امر مهم، خاطرنشان می‌کند: «درواقع در پرتو آموزش‌های صحیح علوم انسانی است که انسان‌ها می‌توانند خود را با تحولات عصر جهانی‌شدن تطبیق داده و با بهره‌مندشـدن از بیـنش عقلانـی و جهانی به سمت توسعه حرکت کنند.»


روی‌هم رفته فرایند جهانی‌شدن از نظر نویسنده، فرصت‌هایی را برای کشورهای درحال‌توسعه فراهم کرده تا بتوانند پایه‌های آموزشی خود ازجمله علوم انسانی را مستحکم ساخته و گامی بلند برای توسعه بردارند. وی می‌گوید: «علوم انسانی در جوامعی توانسته است در دستیابی بـه توسعه کمـک کنـد کـه با مراکـز و جریان‌های فکـری علـوم انسانی مختلف در سطح جهانی دارای ارتباط بوده است.»


نارسایی‌ها و مشکلات علوم انسانی در ایران کدام‌اند؟


۱) مقاومت در برابر تغییر و تحول


این پژوهشگر در ادامه با بیان اینکه منظور از سنتی بودن علـوم انسـانی در ایـران، کـاربرد شیوه‌ها و روش‌های کلیشه‌ای و عدم نوآوری و تحول اسـت، می‌افزاید: «عـلاوه بـر ایـن، فقـدان اسـتراتژی هدفمنـد و منسجم، ساختار سلسله مراتبی، ارتباطات محدود با مراکز علوم انسانی خارج از کشـور و غیره نیز ازجمله ویژگی‌های دیگر این حوزه هستند که در عدم تحول همه‌جانبه آن نقش داشته‌اند. اقداماتی که تاکنون تحت این عنـوان در حوزه علـوم انسـانی در کشـور صورت گرفته را می‌توان نوعی مقاومت در برابر تغییر و تحول بومی‌سازی دانست.»




بیشتر بخوانید:





به‌طورکلی به باور وی؛ «طرفداران رویکرد بومی‌سازی با بیان دلایلی مانند ایـنکـه تولیـد و رشد علم، مستلزم پایه و مایه روحی و فرهنگی خاصی است؛ علم جدید بر اثر انقلابـی در روح و تفکر بشر به‌وجود آمده است؛ علم نشاندهنده وضعیت جامعه و پاسخگـوی نیازهای آن است؛ انتقال علم، موجب انتقال فرهنگ خاسـتگاه آن بـه منـاطق واردکننـده می‌شود، بر نامناسب بودن علوم انسانی غربی برای رشد و پیشـرفت علـوم انسـانی کشورهای غیرغربی ازجمله ایران و ضرورت بومی‌سازی در این حوزه تأکید می‌کنند.»


۲) دولتی و غیرانتقادی (غیرکاربردی) بودن


نویسنده مقاله با اشاره به اینکه آموزش عالی ازجمله حوزه علوم انسانی در جمهوری اسلامی ایران همـواره تابع تحولات حاکم بر دولت و نوع و نحوه نگاه آن بـه ایـن عرصـه بـوده اسـت، عنوان می‌کند: «ایـن موضوع باعث شد تا جریان تولید علم در حوزه علوم انسانی به‌صورت کـجدار و مریـز طی شود. نخبگـان دانشـگاهی علـوم انسـانی در ایــران، عمــدتاً در قالــب نهادهــای رســمی و دولتــی بــه فعالیــت می‌پردازند. این مسئله به‌طورکلی مانع نظریه پـردازی و خلاقیـت در ایـن علوم شده است.»


طرفداران رویکرد بومی‌سازی بر نامناسب بودن علوم انسانی غربی برای رشد و پیشـرفت علـوم انسـانی کشورهای غیرغربی تأکید می‌کنند


۳) اختصاص بودجه‌های ناچیزِ پژوهشی و وجود برخی مدیران ناکارآمد


عدم اختصاص بودجه کافی برای انجام پژوهش‌های عمیق میدانی و مبتنی بـر داده‌ها و اسناد در علوم انسانی و اجتماعی یکی دیگر از مشکلات این حوزه به شمار می‌رود. عباس زاده در این باره بیان می‌کند: «این مشکل، باعث شد تا پژوهشگران این حوزه بعضاً به انجام پژوهش‌های سطحی و عمدتاً نظری برآمده و از چهارچوب‌ها و مدل‌های نظـری رایج در غرب بسنده کرده و ادبیاتی خلق کنند که به هیچ وجه بـا واقعیـات مربـوط بـه جامعه ایرانی تطبیق نمی‌کند.»


وی ادامه می‌دهد: «این مسئله، در بسیاری اوقات تصمیم‌گیـران را بـه سـمت تدوین سیاست‌های نامطلوب سوق داده است. علاوه بر این، یکـی دیگـر از مشـکلات، مدیریت برخی از مراکز پژوهشی موجـود توسـط مـدیرانی اسـت کـه سـابقه علمـی و پژوهشی چندانی نداشته و بعضاً به دلایل غیرعلمی در رأس این‌گونه کارها قرار گرفتند.»


راه‌های تقویت علوم انسانی برای تأثیرگذاری مطلـوب آن بـر فراینـد توسعه در ایران


به باور این پژوهشگر، علوم انسانی زمانی می‌تواند به دستیابی ایـران بـه توسـعه کمـک کند کـه نخبگـان حکومتی و برنامه‌ریزان و اصحاب علوم انسانی در کشـور، مـوارد زیـر را مـورد توجـه جدی قرار دهند:


۱) آگاهی نسبت به نقاط ضعف علوم انسانی و تـلاش در راستای برطـرف کردن آن‌ها


نظام آموزش علوم انسانی در ایران باید کارکردهای تازه‌ای را متناسب با روح زمانه برای خویش انتخاب کند که این مسئله مستلزم اتخاذ نگرشی نـو در این حوزه است. عباس زاده در این باره می‌گوید: «اگـر هـدف از تحـول علمـی-فرهنگـی از بـین بـردن تمـامی موانـع توسـعه باشـد در آن صـورت سیاست‌های آموزشی در حوزه علوم انسانی نیز باید به‌صورت بنیادی دگرگـون شـود و تفکر عقلانی جایگزین تفکر سـنتی و غیرعقلانـی، روحیـه انتقـادی جـایگزین روحیـه انفعالی و نسبی‌گرایی جایگزین مطلق گرایی شود. با توجه به انتقادی بودن علوم انسانی باید سایه سیاست و نهادهـای حکـومتی را از سـر آن برداشـت و در مقابـل بـر قدرت و اختیارات نهادهای دانشگاهی و تخصصی در این حوزه افزود.»


به باور نویسنده مقاله، محققان علوم انسانی در ایران وظیفه دارند در پاسخ به نیازهای ملـی ازجمله تحقق هدف دستیابی به توسعه همه‌جانبه خدمت کنند و در این باره می‌گوید: «مهم‌ترین کاری که آن‌ها در این زمینه می‌توانند انجام دهنـد، تولیـد دانـش و آگـاهی انتقـادی در برابـر جامعه یعنی ارائه تحلیل‌های مسـتقل از نهادهـا و سیاست‌ها و بـه پرسـش کشـیدن مفروضات پایه است از این‌رو لازم است که این محققان بتوانند بیـرون و مسـتقل از نظام سیاسی باشند.»


علوم انسـانی در عصر جهانی‌شدن نیز نقش بی‌بدیل خود را حفـظ کرده است


لذا وی در ادامه می‌افزاید: «به میزانی که فضـای گفـت‌وگوهـای در نهادهای دانشگاهی کشور فراهم شود، می‌توان انتظـار داشـت کـه علـوم انسانی رشد بیشتری داشته باشد.» به باور این محقق؛ «نظام سیاسـی ایـران بـا اسـتفاده از چنـین سـازوکاری می‌تواند بسـیاری از پرسش‌های اجتمـاعی خردمنـدان و حـوزه عمـومی را از طریـق گفت‌وگوهای نهاد دانشگاهی پاسخ دهد. این مسئله، اندیشمندان علوم انسانی را در حل و بـه چـالش کشــیدن مسـائل اجتمــاعی حرفه‌ای‌تر و کارآزموده‌تر خواهـد کــرد.»


البته نگاه عباس‌زاده فقط معطوف به آموزش نیست و ورود و تمرکز نسبت بـه موضـوع مهـم «پـژوهش» در برنامه‌های آموزشـی دانشگاه‌ها، تأمین منابع و امکانات لازم در این عرصه و نیز در زمینهٔ آموزش و نیز قرار دادن مدیریت مراکز علمی و پژوهشی علوم انسانی در دسـت اسـاتید و پـژوهشگـران برجسته و باتجربه دانشگاهی را مهم ارزیابی می‌کند و در این باره می‌نویسد: «به‌طورکلی عـدم توجـه بـه این موضوع باعث می‌شود تـا اولاً، بودجه‌های پژوهشـی حیـف و میـل شـده و ثانیـاً، پژوهش‌های انجام شده از سطح علمی و کاربردی پائینی برخوردار بوده و به موضوعات فرعی و غیرسودمند اختصاص یابند و درنتیجه، هیچگونه نـوآوری و سـودمندی‌ در راستای کمک به دستیابی به توسعه در کشور نداشـته باشـند.»


۲) مواجهه منطقی با فرایند جهانی‌شدن و استفاده بهینه از امکانات آن


«جمهوری اسلامی ایران نیازمند فهم دقیق و علمی پدیده جهانی‌شدن و تأثیرات آن بر جنبه‌های مختلف جامعـه ایـران و سـپس طراحـی کـلان فکـری و عملـی بـرای چگونگی مواجهه با این فرایند است.» این پژوهشگر علاوه بر اشاره به این امر، خاطر نشان می‌کند: «در جهان کنونی، هیچ کشوری عملاً نمی‌تواند خود را از فرایند مناسبات جهانی منزوی سازد. انزوا نـه مطلـوب اسـت و نـه مقـدور. جهانی‌شدن مسیر خود را طی می‌کند و خواسته یا ناخواسته تأثیرات خویش را برجای می‌گذارد. مهم آن اسـت که برخورد با آن کاملاً هوشیارانه و آگاهانه صورت گیرد تا بتـوان بـا کمتـرین آسـیب، مزایای آن را دریافت و از معایب آن در امان ماند.»




بیشتر بخوانید:


پاشنه آشیل پژوهشگاه‌های علوم انسانی نداشتن مرامنامه‌ است


تولید علوم‌انسانی متناسب، مهم‌ترین اصل در تمدن‌سازی انقلاب اسلامی است




کشور ما که دارای قابلیت‌ها، مزیت‌ها، موقعیت‌ها و شاخص‌های توسـعه انسانی، اقتصادی و استراتژیک مناسب است، نمی‌تواند تمامی ظرفیت‌های خود را بدون تعامل فعالانه با محیط بین‌المللی به ظهور و بروز برساند. لذا به‌زعم نویسنده مقاله «نظـام اجرایـی و سیاست‌گذاری کـلان کشـور بایـد بـا اتخـاذ استراتژی‌های متناسب با نیاز و شرایط عصر حاضر و با کسب بینشی تازه از تحولات و روندهای جاری جهان و هدایت روشنگرانه، به‌صورت فعال توأم با عقلانیت، منطق و شناخت کامل از ابعاد و تأثیرات مختلف جهانی‌شدن ازجمله تأثیر آن بـر عرصـه علـم، دانـش و فرهنـگ، بـا آن مواجـه شـوند.»


بر این اساس، بهترین راهکار به باور عباس‌زاده این است کـه از فراینـد جهانی‌شدن در راستای تقویت و رشد آن بهره‌ جوییم البته تحولات موجود لزوم هماهنگی برنامه‌ریـزان و اصحاب علوم انسانی را ضروری می‌کند. وی همچنین معتقد است: «این اقشار باید به تازه‌ترین مباحث و نظریه‌های ارائه‌شده در ایـن حـوزه در عرصه جهانی توجه کنند. همچنین باید بدانند که چگونه دانـش خـود را بـه‌روز نگه‌ دارند؛ بنابراین، فناوری‌های نوین ارتباطی، کـه تعـاملات علمـی و گـردآوری دانـش و اطلاعات را ممکن ساخته‌اند، باید از عوامل کلیدی پژوهش و آمـوزش در ایـن شـاخه علمی باشند.»


۳) تعامل بهتر با جریان‌ها و مجامع علمی و فکری علوم انسـانی خـارج از کشور


علوم انسانی ایـران، امـروزه حضـوری فعـال در صحنه جهانی ندارد. در واقع به عقیده نویسنده مقاله «اگر اینترنت و تعاملات مجازی نبود، این علوم وضـعیتی نامساعدتر از امروز داشت زیرا در چنـد دهـه گذشـته تعـاملات چهـره بـه چهـره و نظام‌مند دانشگاهی در رشته‌های علوم انسانی با جهان بیرون، بسیار محدود بوده اسـت. ایـن مسـئله بـه عـواملی چـون وجـود تعارضـات بـین ایـران و غـرب بازمی‌گردد.»


لذا از نظر این پژوهشگر «برنامه ریزان علوم انسانی در ایران، تنها در صورتی می‌توانند ایـن علـوم را بـه سطح شایسته‌ای از کارآمدی ارتقا دهند که با مراکز علوم انسانی جوامع توسعه‌یافته در ارتباط باشند.» البته وی در ادامه به ایـن نکتـه اشاره می‌کند که «فرهنگ ایرانی حاوی مؤلفه‌های غنی و پویـایی اسـت کـه در صـورت اتخاذ رویکرد منطقی و مناسب، در مواجهه با پدیده‌های بیرونی نه‌تنها مغلوب نخواهـد شد، بلکه درنتیجه تعامل با آن‌ها بر پویایی خـود خواهـد افـزود. در شـرایط کنـونی باید تلاش کرد تا مؤلفه‌های مطلوب جوامع توسعه‌یافته در حوزه فرهنـگ، علـم، دانش و فناوری را اخذ کرد و میان فرهنگ و دانش ملی و فرهنگ و دانـش بیرونـی و مدرن پیوندی زنده و حیات‌بخش به وجود آورد، به‌گونه‌ای که هم مبانی فرهنگی داخلی حفظ شود و هم دستاوردهای دنیای غرب نفی نشود.»


البته بـه بـاور نویسنده ایـن مقاله، داشتن نگاهی انفعالی به نظریه‌ها و متون تولیدشده از سوی مجـامع و متخصصـین دانشگاهی بین‌المللی درزمینهٔ علوم انسـانی و پیـروی کورکورانـه و غیرمنطقـی از هـر آنچه به اسم دانشِ ترجمه در اختیار علاقه‌مندان، پژوهشگـران و دانشـجویان ایـن شاخه علمی در کشور قرار می‌گیرد نمی‌تواند چـاره کـار باشـد و حتـی بـرعکس، می‌تواند بر مشکلات این حوزه بی افزاید.


علوم انسانی زمانی در دستیابی بـه توسعه کمـک می‌کنـد کـه با مراکـز فکـری این علـم در سطح جهانی دارای ارتباط باشد


نویسنده راهکار منطقی این مسئله را این‌گونه مطرح می‌کند که: «در کنار توجه به داشته‌ها، اندیشه‌ها و سنت‌های علمی و معرفتی موجود و رایـج در علـوم انسانی کشور باید رویکردی تعاملی، منطقی و واقع‌گرایانه در مقابـل اندیشه‌ها، افکار و سنت‌های معرفتی موجود و رایج در علوم انسانی خارج از کشور اتخـاذ شود که این مسئله درنهایت می‌تواند به تحول و رشد علوم انسانی در ایـران کمـک کند. البته باید در نظر داشت که توسعه‌یافتگی ایران بدون همکاری‌های بین‌المللی امکان‌پذیر نیست. بدون فراگیـری از جهـان خـارج، نمی‌توان عقلانیت را چه در حد فردی و عمومی و چه در حد دولتی بسط داده و نهادینـه کـرد.»


نویسنده در نتیجه با اشاره به اینکه هرچند عوامل متعـددی در شکل‌گیری توسعه در جوامع مختلف ازجمله ایران در عصر حاضر نقش دارنـد، بیان می‌کند: «امـا نقش انسان‌های آگاه و عقلانی، مهم‌تر از بقیه بوده و نکته اساسی نیز آن بود که تربیـت چنین انسان‌هایی، خود مستلزم برخـورداری از علـوم انسانی‌ای اسـت کـه بـه فراینـد جهانی‌شدن و الزامات و تحولات ناشی از آن توجه کند


لذا به عقیده وی «برنامه ریزان و اصحاب علوم انسانی در کشور به‌منظور تقویت این علوم و کمک به دستیابی به توسعه ایران، باید گام‌های اساسی‌ در زمینهٔ اصلاح علوم انسانی بردارند که مواردی چون آگـاهی نسـبت بـه نقـاط ضـعف علـوم انسانی و تلاش در جهت برطرف کردن آن‌ها، مواجهه‌ منطقی با فرایند جهانی‌شدن و استفاده بهینه از امکانات آن، و تعامل بهتر با جریان‌ها و مجـامع علمـی و فکـری علـوم انسانی خارج از کشور، ازجمله مهم‌ترین آن‌ها است.»


انتهای پیام/۴۱۶۷/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته