دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
18 آذر 1400 - 15:30
یادداشت/ پیام شمس‌الدینی؛

در ضرورت عربی‌دانی ویراستاران

جز در برخی موارد خاص مانند سرفصل‌های درسی دوره‌های ویراستاری که موادی را مانند عربی در فارسی تدریس می‌کنند، در بیشتر موارد برای اثبات این ضرورت ناچاریم شواهد و دلایلی را ردیف کنیم.
کد خبر : 626881
1

به گزارش گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، گاهی برخی از امور ضروری و مقدّماتی برای کسب مهارتی یا آموختن دانشی چنان بدیهی و روشن هستند که تلاش برای تبیین مجدّد آن ضرورت تکراری یا بی‌فایده می‌نماید. این روزها دانستن زبان عربی، در ذهن داشتن دایره‌ای از واژگان مشترک میان فارسی و عربی و مهارت مقدّماتی در دانش اشتقاق کلمات یا همان علم صرف برای ویراستاران زبان فارسی یکی از ضروریاتی است که پشت پرده‌هایی از علاقه به سره‌گرایی، ملّی‌گرایی افراطی و ناآگاهی از پیشینهٔ زبان فارسی پنهان شده است.


به گمانم به جز در برخی موارد خاص مانند سرفصل‌های درسی دوره‌های ویراستاری که موادی را مانند عربی در فارسی تدریس می‌کنند، در بیشتر موارد برای اثبات این ضرورت ناچاریم شواهد و دلایلی را ردیف کنیم؛ پیش از ارائه هر برهان باید توضیح داد که منظور از دانستن عربی در این مورد حتّی مهارت در درک مطلب متون عمومی یا تخصّصی عربی امروزی یا توانایی مکالمه به زبان عربی نیست و تنها آشنایی مختصر طلبه‌وار از صرف کلمات عربی نیز بسی راهگشا خواهد بود.


هر چند با در نظر داشتن سهم عمدهٔ عرب‌زبانان در میان همسایگان ایران (هفت کشور از پانزده همسایهٔ آبی و خاکی؛ عراق، کویت، عربستان سعودی، قطر، بحرین، امارات متحده عربی و عمان) چنین توانمندی‌هایی برای هر ایرانی مزیّتی است مطلق و منحصربه‌فرد.


نگارنده در خاطر دارد که وقتی پس از سال‌های درازی با یکی از دوستان دورهٔ کارشناسی خود دیدار کرد که دانش‌آموختهٔ مهندسی مکانیک بود و به شغلی در مناطق نفت‌خیز جنوبی مشغول، از او شنید که کاش به‌جای هر درس عمومی دیگری اندکی محاورهٔ عربی می‌آموختیم! تجربهٔ کار در محیطی چندفرهنگی و چندزبانی در ایران واقعی و نه سرزمین خیالی باستان‌گرایان و تعامل با چند گروه از کارگر و کارفرما و کارشناس و مشتری، این مهندس مکانیک را به چنان واقع‌گرایی نابی رسانده بود که در برخی از مدیران برنامه‌ریزی فرهنگی نمی‌شد سراغ گرفت.


آنچه چندی است مانع ما بر سر راه درک درستی از روش‌های تعامل فرهنگی با همسایگان شده و ما را در غفلت از این حوزهٔ فرهنگی پویا و جهانی‌ نگاه داشته، از راهی دیگر به شناخت ما از توانمندی‌های زبانی و ادبی فارسی نیز آسیب رسانده است. روحیۀ ملّی‌گرایی افراطی، انواع قوم‌ستیزی، سره‌گرایی‌های بیجا و میل به پاک‌سازی زبانی از عناصر بیگانه و بیشتر از همه از لغات عربی، نه‌تنها در پیش چشم واقع‌بینی تعامل با همسایگان، جهان پیرامون و حتی بهره‌مندی از پیشینهٔ غنی زبان و ادب فارسی حجابی شده بلکه ما را در بهره‌مندی از میراث فرهنگی و ادبی خود نیز ناکام گذاشته است. اینکه دیگر بسیاری از دیپلمه‌های ما یک صفحه از گلستان و بوستان یا یک غزل از دیوان حافظ را به‌درستی و از رو نمی‌توانند بخوانند، نتیجۀ همین رویکرد خودبسندگی و ملّی‌گرایی خیالی است.
فارسی امروزی آمیزه‌ای است تاریخی و دگرگون‌شده از فارسی میانه همراه با واژگانی از تازی و ترکی و روسی و فرانسوی؛ اما به‌رغم جدایی خانوادگی فارسی که فرزندی است از زبان‌های هندواروپایی با عربی که عضوی از زبان‌های سامی به شمار می‌رود، نسبت میان عربی و فارسی را می‌توان به نسبت لاتین با فرانسوی یا ژرمنی با آلمانی تشبیه کرد. همان‌گونه که در اروپای کلاسیک برای ورود به کسوتی دانشورانه ناچار از آموختن لاتین بودند، تا چندی پیش نیز عربی‌دانی یکی ازجمله فضایل دانشوران ایرانی بود که –دریغا!- از دست رفته و برای شناسایی دوباره‌اش باید کوشید.


برخی از مشاهدات نگارنده از «عربی‌ندانی» این روزهای قلم‌به‌دستان که منجر به اشتباهات فاحش و گاه خنده‌داری شده می‌تواند پایانی مفرّح و شاید به عبارتی دردناک بر این یادداشت کوتاه باشد: دوستی در متنی دورِ کلمهٔ «اتّکال» در عبارت «اتّکال به خداوند» را قلم گرفته بود و آن را به «اتّکای (!) به خداوند» تبدیل کرده بود. وقتی گفتم این کار شما اشتباه است، گفت: «مگه تو فارسی اتّکال داریم!» دوست دیگری داشتم که دائم در حال نوشتن گزارشات! از سفارشات! و آزمایشات! بود، وقتی گفتم کلمات فارسی را با «ات» عربی جمع نمی‌بندیم، گفت: «اصلاً از کجا بدونم کدوم کلمه عربی است؟!» و این نتیجهٔ سال‌ها بی‌توجّهی به آموزش درست و بسامان زبان فارسی و مقدمات آن -ازجمله صرف و نحو عربی- برای تمامی رشته‌های تحصیلی و گرایش‌هاست.




بیشتر بخوانید:


خبرنامه انجمن صنفی ویراستاران منتشر شد




انتهای پیام/۴۱۲۷/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته