دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
29 خرداد 1399 - 00:08
اختران سپهر فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

«ابوشامه» فقیهی که قربانی زبان خود شد

ابوالقاسم شهاب‌الدین عبدالرحمان دمشقی مقدسی (599-665ق/1203-1267م)، فقیه، محدث، ادیب و مورخ شافعی است.
کد خبر : 494033
637090852590431363_md.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا- بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت‌به‌خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ،از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.





ابوالقاسم شهاب‌الدین عبدالرحمان دمشقی مقدسی (599-665ق/1203-1267م)، فقیه، محدث، ادیب و مورخ شافعی است.


او را به سبب خال بزرگی که بر بالای ابروی چپ داشت «ابوشامه» خطاب کرده‌اند. برخی منابع نام او را محمد بن عبدالرحمن نیز ذکر کرده‌اند. ابوشامه در 23 ربیع‌الآخر  در دمشق به دنیا آمد. جدش محمد بن احمد بن علی طوسی، صوفی و امام مسجد صخره بیت‌المقدس بود که در شعبان 492 به دست صلیبیان کشته شد و فرزندانش از بیت‌المقدس به دمشق رفتند.


ابوشامه از کودکی به تحصیل علم و حفظ قرآن پرداخت. او سال‌های بسیاری از عمر خود را در سفر گذراند؛ از جمله در سال 621ق/ک1224م همراه پدرش به زیارت کعبه رفت و سال بعد نیز دوباره عازم مکه شد. در 624ق به بیت‌المقدس و در سال 628ق به مصر رفت و از عالمان و دانشمندان دیار قاهره، دمیاط و اسکندریه بهره‌ها برد. هنگامی که به دمشق بازگشت در آنجا ساکن شد و تا پایان عمر آنجا ماند و به مطالعه، تدریس، نقل حدیث، تألیف و پاسخ‌گویی به مسائل شرعی گذراند.


ابوشامه در شرح احوال خود، با شیفتگی بسیار به بیان خواب‌هایی که مردم درباره او می‌دیدند، پرداخته است که این مطلب نشان‌دهنده مقام والای علمی او در میان مردم بوده است.


ابوشامه در دمشق شغل‌هایی چون استادی دارالحدیث اشرفیه، ریاست قاریان تربت اشرفیه و در اواخر عمر، مدیریت دارالحدیث اشرفیه را داشت. با آنکه برای تصدی ریاست دارالقرائه بزرگ امّ‌الصالح اقدام کرد به علل موفق به این کار نشد.


از استادان ابوشامه در مصر و شام، باید از فخرالدین ابومنصور ابن عساکر، ابوالحسن علی سخاوی، ابن صلاح شهروزی، موفق‌الدین ابن قُدامه، سیف آمِدی، در ادب، تاریخ، فقه و قرائت و نیز احمد بن عبدالله سُلَمی، داوود بن ملاعب و عبدالجلیل بن مَندویه در حدیث، نام برد.


ابوشامه شاگردان بسیاری تربیت کرد، از جمله شهاب‌الدین حسین الکفری؛ شهاب‌الدین احمد لبّان و زین‌الدین ابوبکر بن یوسف مِزّی که از وی علم قرائت آموختند؛ شیخ شرف‌الدین فزاری خطیب که شرح شاطبیه را نزد او خواند؛ برهان‌الدین اسکندرانی؛ علی بن مهیار و پسر ابوشامه، ابوالهدی احمد. همچنین برخی از علما و فضلا برای شنیدن تاریخ و الروضتین و تألیفات دیگر او در جامع و تربیت اشرفیه نزد او گرد می‌آمدند.


پایگاه اطلاعات و دانش او در فقه به اندازه‌ای بود که بعضی از معاصرانش از پیروی او از مذهب امام شافعی متعجب بودند. او به ویژه به فن خلاف (احکام مورد اختلاف فقها) علاقه‌مند بود و نظری را که به حقیقت نزدیک‌تر بود، در صورت استواری دلایل آن، می‌پذیرفت، هر چند آن نظر با مذهب شافعی موافق نبود.


ابوشامه دوستدار مقام و منصب نبود و از درگاه اهل دنیا دوری می‌کرد و متواضع و بی‌تکلف می‌زیست. غلبه خصلت بدگویی از دیگران و توهین به بزرگان و علما از یک سو و جسارت در بیان حق و مبارزه با بدعت‌ها و درگیری‌های مذهبیِ حنبلیان با شافعیان و همچنین اتهام در عقیده از سویی دیگر او را گرفتار کرد. دو تن از شاگردانش یا به روایتی از مخالفان او، به بهانه‌ای وارد خانه‌اش شدند و به او حمله کردند. در پی این صدمه یا بر اثر سوءقصدی دیگر در 19 رمضان 665 / 13 ژوئن 1267 درگذشت و در دارالفرادیس دمشق به خاک سپرده شد.


بیشتر مؤلفان معاصر ابوشامه، او را دانشمندی بزرگ، معتمد در نقل، بی‌همتا در دیانت و امانت وصف کرده‌اند. او در خوشنویسی نیز مهارت داشت و خط را به زیبایی و استواری می‌نوشت. گفته‌اند که او به سبب خودپسندی و حقیر شمردن دانشمندان و عالمان از چشم مردم افتاد و در اکثر کارهایش ناموفق بود. ابن خلکان نیز به سبب دشمنی که با ابوشامه داشت، در وفیات الاعیان شرح احوال او را بیان نکرده است.


از ابوشامه آثار فراوانی در فنون گوناگون به‌جا مانده است. این آثار شامل تصنیف، تألیف، تذهیب، شرح و تخلیص‌اند. او همچنین در نحو و لغت و صناعت شعر نیز آثاری دارد. تألیفات او بیشتر به نثر و گاه به نظم بوده و تعدادی از آنها ناتمام مانده است.


نثر ابوشامه به غیر از مقدمه کتاب‌ها که تا حدی زیباست، بسیار معمولی و متوسط است. نظم وی نیز گاه زیبا و گاه نازیباست. او بیشتر کتاب‌هایش را وقف کتابخانه بزرگ عادلیه کرد، اما چنان شرایط سنگینی بر آنها گذاشت که باعث شد این وقف نادیده گرفته شود و سرانجام در یک آتش‌سوزی همه کتاب‌ها از میان رفت.


از آنجا که در دنیشه ابوشامه دین بسیار مهم و تاریخ برای کمک به فقه محسوب می‌شد، آثارش را می‌توان به سه موضوع دین، تاریخ، لغت و ادب دسته‌بندی کرد که بیش از 30 عنوان در مبحث دین، حدود 10 عنوان در تاریخ و در حدود 10 عنوان در لغت و ادب است. از بیشتر آثار او نسخه‌ای به دست نیامده است و از نوشته‌های به جا مانده او کمتر از ثلث آن به چاپ رسیده است.


آثار ابوشامه را به دو دسته چاپی و خطی تقسیم کرده‌اند که بدین قرارند:


الف) چاپی


1. ابراز المعانی من حرز الامانی یا شرح الشاطبیه که شرح قصیده ابومحمد قاسم شاطبی است. این اثر به دو صورت مفصل و مختصر تألیف شده است. شرح بزرگ ناتمام مانده و شرح کوچک در دو مجلد آورده شده است. این اثر را نخستین بار در قاهره در 1349ق و بعد در 1350ق، همراه با ارشاد المرید و البهجة المرضیة در یک مجلد و سپس به کوشش ا.ع. عوض در 1402ق در همان‌جا منتشر شد.


2. الباعث علی انکار البِدَع و الحوادث، کتابی است در اخلاق که دو بار در مصر و یک بار در قاهره چاپ شده است.


3. الروضتین فی اخبار الدولتین یا ازهار الروضتین که درباره حوادث زمان فرمانروایی نورالدین محمود زنگی و صلاح‌الدین ایوبی است. این اثر از بهترین مآخذ تاریخ جنگ‌های صلیبی و مهم‌ترین تألیف تاریخی بر جای مانده از ابوشامه به شمار می‌آید. هدف مؤلف در تدوین این اثر برانگیختن فرمانروایان به پیروزی از دو سلطان یاد شده «صاحب فضایل» بوده است. این اثر در 1287ق/1870م به تصحیح ابوالسعود در مصر در دو جلد و در همان زمان، در بیروت منتشر شده است.


4. الذیل علی الروضتین یا الروض الآنق فی الذیل علی ازهار الروضتین یا تراجم رجال القرنین، شام لحوادث سال‌های پس از مرگ صلاح‌الدین یعنی از 590ق تا سال آخر زندگانی ابوشامه در 665ق است. مؤلف در ابتدای هر سال به حوادث آن سال اشاره کرده و پس از آن وفیات همان سال را نقل می‌کند. انگیزه وی در تدوین این اثر کثرت مرگ و میر افراد سرشناس و در نتیجه، توجه به کار آخرت بوده است. ابوشامه در این اثر بیشتر بر مرآة‌الزمان ابن جوزی تکیه کرده است. کتاب ابوشامه با نام تراجم رجال القرنین السادس و السابع به طبع رسیده است. این کتاب از مآخذ ابن خلکان، ابن‌دواداری و ابن تغری بردی بوده است.


5. مختصر کتاب المؤمّل یا به گفته خود مؤلف خطبة الکتاب المؤمل للرّد الی الامر الاول، که قسمتی است از یک نوشته مفصل‌تر با نام الکتاب المرقوم فی جملة من العلوم در دو جلد. این اثر شامل نکات سودمند برگزیده از نوشته‌های دیگر است و همراه با مجموعة الرسائل ابوشامه در مصر چاپ شده است.


6. المرشد الوجیز الی علوم تتعلق بالکتاب العزیز، که موضوع آن شناخت کیفیت نزول قرآن، جمع و تلاوت آن و تفسیر و توضیح حدیث «انزل القرآن علی سبعة‌احرف» و قرائت‌های هفت‌گانه قرآن است. این اثر دو بار در بیروت به طبع رسیده است.


ب) آثار خطی


از ابوشامه آثار خطی بسیاری به جا مانده است که برخی از آنها به قرار زیر است:


1. تتمة البیان لما اشکال من متاشبه القرآن، که تکمله‌ای است بر منظومه دیگر مؤلف به نام البیان لما اشکل من متشابه القرآن. نسخه‌ای از آن که در سال 663ق مکتوب شد، در کتابخانه ظاهریه محفوظ است.


2. شرح البُردة، که شرحی است بر قصیده برده موسوم به الکواکب الذریّة فی مدح خیرالبریّه، از شرف‌الدین ابوعبدالله محمد بوصیری.


3. شرح القصائد السبع فی المدائح النبویة، که شرحی است بر قصاید استادش علم‌الدین سخاوی که ابوشامه این قصادی را القصائد النبویة ذکر کرده است.


4. کتاب البشمَلة، که به دو صورت مفصل و مختصر بوده است. کهن‌ترین نسخه مختصر، مورخ 701ق، در چستربیتی نگه‌داری می‌شود.


5. کتاب السواک و ما اشبه ذاک، درباره مسواک زدن و مسائل بهداشتی دیگر است که نسخه‌ای از آن در چستربیتی، مورخ تاریخ 609ق و نسخه‌ای دیگر در واتیکان محفوظ است.


 انتهای پیام/4104/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته