دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
06 فروردين 1399 - 07:28

تاریخچه و نقشه جامع شهر بانه در ویکی آنا

نقشه جامع شهر بانه را میتوانید در این گزارش مشاهده کنید.
کد خبر : 474999
bane.jpg



به گزارش خبرنگار حوزه سفر و گردشگری گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، بانه از شهرهای تاریخی استان کردستان بوده و پیشینۀ سکونت در این منطقه به دوران قبل از اسلام باز می گردد . پیش از اسلام طایفه ای زردشتی به نام “قه قو ” بر این منطقه حاکم بوده که در حمله مسلمانان و بعد از آن “اختیار دینی ها ” حکومت را بدست گرفتند و تا قبل از جنگ جهانی دوم که ملاکان قدرت را از آنها غصب می نمایند، حکمر ان این منطقه بودند . به همین لحاظ طایفه اختیارالدینی را نخستین طایفه ای می توان به شمار آورد که پس از اسلام در بانه به حکومت رسیدند و بواسطۀ پذیرش اسلام بدون جنگ با مسلمانان، حاکم بانه به اختیارالدین


و حکام بعدی به اختیارالدینی شهرت یافتند .


شهر بانه در دور ان حکومت طایفه اختیارالدینی ها که تا 12 قرن به طول انجامید به کرات در معرض تهاجمات و درگیری های قومی و منطقه ای قرار گرفت و پیکرۀ شهر در این رهگذر بارها تخریب و منهدم گشت .


پس از مرگ آخرین حاکم اختیارالدینی – کریم خان – طایفه سلیمان بیک حکومت بانه را بدست گ رفت . از مهمترین بلایایی که شهر در دوران حکومت آخرین حاکم اختیارالدینی با آن مواجه شد می توان به شیوع بیمار ی طاعون در سال 1871 اشاره نمود که با ترک مردم از ترس ابتلاء به طاعون، شهر خالی از سکنه شد ه و به ویران ه ای مبدل گشت .


ساکنین شهر در محل جدیدی در نزدیکی آن به تجدید بنا و ساختمان شهر پرداختند و با افزودن واژه کهنه به محل سکونت سابق آنرا بروژه کون نام نها دند . به همین لحاظ تا اواسط سدۀ سیزدهم هجری نا م اصلی شهر بانه به روژه (آفتابگیر ) بوده و قباله هایی نیز موجود است که در همه آنها مرکز بانه قصبه به روژه نام یده شده است . 1 در واقع بانه با نام اصلی به روژه در دوره حکومت اختیارالدینی که قصبه ای بیش نبود و به معنای یادگان یا اردوست، نام گرفت .


در این دوره شهر دارای دو قلعه بود که یکی در بانه کنونی و دیگری در 3 کیلومتری شهر قرار دارد . بانه از نظرلغوی که به تمام منطقه اطلاق می گردید در گویش کردی به معنای بالاست و شهر به روژه در فاصله نسبتاً کمی از شهر کنونی قرار داشت .


به معنای پشت بام و علتش را وجود ارتفاعات Ban نĤ به همین لحاظ وجه تسمیه بانه را از کلمه کردی باین ناحیه و خود شهر می دانند، چرا که ارتفاع نسبتاً زیاد شهر و ارتفاعات اطراف سبب شده که مردم جهت رسیدن به شهر مساحت زیادی را بصورت سربالایی طی نمایند، مثل اینکه به پشت بان می رفتند و یا بدین صورت معنی کرده اند مثل (بانه مازو ) یا بانه کاری که مردم برای مدتی منزل خود را ترک کرده و برای پشم چینی احشام یا چیدن مازو که محصولی جنگلی است و یا احشام را به ییلاق می برند و در این مدت آن محل را که در آن اطراق می کنند


بانه هر (اردوی احشام ) و یا بانه مازو (اردوی مازو ) می نامند . 1


بطور کلی در دوران حکومت طوایف، شهر بانه تحت تأثیر عوامل گوناگون با آهنگ بسیار ملایمی به رشد و توسعه خود ادامه داده است . عوامل طبیعی و انسانی بارها بصورت تهاجمات مختلف یا آتش سوزی ها به تخریب و


سپس بازسازی شهر انجامیده است . تصرف بانه توسط عثمانی ها در سال 1908 سبب شد تا قلعه حکومتی شهر بانه به پادگان یا “قشله ” یعنی سربازخانه تبدیل گردد . در جنگ جهانی اول چون عثمانی ها از روس ها شکست خوردند بنام دفاع از اسلام، کردهای بانه را از طریق جنگ های پارتیزانی علیه روس ها تحریک نمودند اما با تس خیر بانه توسط روس ها شهر به آتش کشیده و از سکنه خالی گردید لیکن مقاومت و جنگ و گریز با روس ها تا سقوط رژیم تزاری در روس یه ادامه یافت . جنگ جهانی و آتش سوزی شهر و سرمای سخت زمستان اکتبر سا ل 1917 به قحطی و کوچ بسیاری از مردمان بانه به عراق انجامید، لیکن پس از جنگ جهانی اول و انق لاب اکثر مردم به بانه بازگشته و به ترمیم خرابی ها پرداختند . در زمان جنگ جهانی دوم بانه به همراه سردشت و سقز به تصرف عشایر به سرکردگی


محمد رشید خان درآمد اما قوای دولتی مجدداً شهر را تصرف نمودند . در سال 1322 مجدداً شهر توسط م حمد رشیدخان تصرف و به آتش کشیده می شود و به جز مسجد و چند خانه بقیه شهر به تلی از خاکستر تبدیل می گردد .


ورود نیروی ارتش و شکست محمد رشید خان و تشویق مردم و بازگشت به شهر سبب می گردد تا از اردیبهشت سال 1324 طی دهسال امر بازسازی شهر و رشد آن تداوم یابد .


عناصر اصلی و اجزای شهر در دوران حکومت طوایف بر بانه عبارت بودند از قلعه (بعنوان عنصر دفاعی ) ،مسجد (بعنوان عنصر مذهبی ) و کاروانسراها (بعنوان مرکز تبا دلات اقتصادی ) ، قلعۀ شهر بعدها نخست توسط قوای عثمانی و سپس توسط قوای دولتی به پادگان شهر تبدیل گردید . مسجد جامع شهر بارها مورد تخریب و بازسازی مجدد قرار گرفت و اجزای آن تکمیل شد و کاروانسراها (سه کاروانسرای تاجر نشین ) که مرکز تبادل کالای تجار ایرانی، عراقی و عثمانی بود امروزه به مرکز تجاری و مغازه های شهر مبدل شده است .


1334 بصورت خطی و شرقی – غربی صورت پذیرفته و – شروع بازسازی و ساخت شهر طی دهه 1324شامل خیابان های امام خمینی و معابر عمود بر آن و میدان امام خمینی و قدس کنونی و ادامه آن از سمت شرق تا کارخانه برق و از غرب تا اواسط خیابان طالقانی صورت پذیرفته است . شیب مناسب اراضی بخش مرکزی شهر طی دهه دوم و تا سال 1340 بصورت هسته ای و خطی در جهت جنوب، بیمارستان کنونی را در بر گرفته و امتداد آن در جهت شرق به بلوار فلسطین رسیده است . رشد شهر از این تاریخ تا سال 1374 در دامنه تپه های شمالشرقی اتفاق می افتد به نحوی که قسمتی از رودخانه بانه را نیز در بر می گیرد . از این سال به بعد رشد پراکنده شهر به لحاظ اغلب مهاجرت های روستا – شهری در پوسته خارجی شهر و بخصوص بخش های شمالی رودخ انه و بصورت پراکنده


اتفاق می افتد .شیب تند اراضی واقع در دامنه های جنوبی و شرقی سبب کشیده شدن توسعه شهری به بخش های مسطح و کم شیب مرکز و شمال شهر به دلیل افزایش جمعیت و مهاجر پذیری آن طی سال های دهۀ اخیر گردیده است .


توسعه ادواری شهر و رو ند رشد آن : به استناد به اسناد مربوط به سال های مختلف در نقشه مربوطه ارائه شده است و همچنانکه نشان می دهد تا سال 1344 شهر از محلات محدودی برخوردار بوده که از قدیمی ترین محلات شهر را تشکیل می دهد . قلعه کهنه بانه و مسجد جامع به ترتیب در شمال شرق و شمال غرب، محله شیخالاسلام در جنوب شرق و محلات موسوم به محله بیمارستان و محله درمانگاه در قسمت جنوب غرب و غرب شهر از جمله محلات شهر بانه در سال مذکور بوده اند .


شهر تا سال 1350 به لحاظ فیزیکی توسعه محدود ی یافته که بیشترین توسعه آن مربوط به قسمت های جنوب و شمال غربی شهر بود . در این دوره محلات قلعه کهنه از سمت شمال و شرق و محلات بیمارستان و درمانگاه به سمت جنوب توسعه یافته و محلات جدید ی چون خدری، ژاندارمری، سه راه بوئین، مسجد حس ینیه و فرمانداری شکل گرفتند .


این شهر در فاصله سال های 1350 لغایت 1364 در پیرامون هسته قبلی و نیز به سمت شمال توسعه قابل ملاحظه ای یافته و محلاتی چون سازمان آب، مسجد رسالت، ثبت احوال، پیرمراد، دکانان، دامنه آر بابا و مسجد قبله در قسمت جنوبی شهر و محلات خور ی آباد، تپه خلیفه رضا در قسمت شرق، محلات پادگ ان و سلیمان بیگ در قسمت غرب شکل می گیرند .


بیشترین گسترش فضایی شهر در خلال سال های مذکو ر به قسمت شمالی آن مربوط بوده که در فرآیند توسعه تکوین محلاتی چون بساط آباد ، پشت ترمینال، ک وی فرهنگیان، پاساژ نور، شرکت نفت، شهرک توحید ، مسجد محمدی، حمزه آباد و صالح آباد را سبب گرد یده است که در این میان محلات حمزه آباد و صالح آباد


شمالی ترین و دکانان و دامنه آربابا جنو بی ترین محلات شهر را تشکیل می دادند که وضعیت یاد شده تا زمان حاضر نیز منطبق بر حدود شمالی و جنوبی شهر است .


لازم به ذکر می باشد که محلات مختلف شهر بانه علاوه بر اسامی یاد شده به گویش محلی نیز نامیده می شوند که از آن جمله می توان به اسامی محلات بزرگ شهر که در جغرافیای عمومی استان عنوان گردیده، به شرح زیر اشاره نمود :


- گه ر ه کی ژوورو (محله بالا ) در شرق


- گه ره کی خووارو (محله پایین ) در غرب


- گه ره کی ب هرقه لا (محله برقلات ) در شمال شرق


- گه ره کی سات تأوا (سادات آباد ) در حاشیه جنوبی رودخانه


- گه ره کی ئه و به ره (محله آنطرف ) در جنوب و گه ره کی فرودگاه (محله فرودگاه ) ، گه ره کی پیرمو راد، گ ه ره کی


عوسمان ئاوا – گه ره کی خوریی تأوایی یه کان، گه ره کی شیرکه ت ی نه و ت - مزگه وتی حاجی هسته فاندویدی -


کوشتارگا - ئاشی حاجی مه حموو – ئاشی حاجی مه حه مه و – مزگه وتی – به ختیاری – مزگه وتی پادگان – مزگه


وتی رساله ت – ئاشی سالح ئاوا – ئاشی هه مزه ئاوا .


از تاریخ دوره پیش از اسلام بانه اطلاعات چندانی در دست نیست وبا توجه به اینکه در این منطقه کاوشها وحفاری های باستان شناسی انجام نگرفته، تاریخ منطقه در تاریکی قرار گرفته ونا معلوم است وهمه آثار گذشتگان وآنچه در دل زمین نهفته، ناشناخته و بکر باقی مانده است. تاریخ سلیمانیه می گوید : « هیراکلیوس امپراطور روم به هنگام جنگ با ایران شهر زور را تسخیر نموده وپس از غارت وکشتار مردم آنجا در شباط سال ۶۲۴ میلادی ، از طریق قزلجه که حد فاصل بین کردستان عراق وایران است وارد بانه می شود ». این تاریخ اشاره به ادامه جنگ در بانه ندارد ولی می گوید پس از یک هفته استراحت سپاهیان روم راهی همدان می شوند.
از دوره ایلخانیان در بانه سکه هائی از ابو سعید بهادر خان( ضرب در۷۳۳) ، سلیمان خان مغول( ضرب در۷۴۰ ) ، تکودار خان (ضرب در ۶۸۰) ، غازان خان( ضرب در ۶۹۷) و ارغون خان( ضرب در ۶۹۰) در دست است.
به نوشته شرفنامه بانه نام ولایتی بود که امرای عشایر آنجا بدان منسوب بودند. این ولایت مشتمل بر دو قلعه وناحیه بود که یکی را« قلعه بیروز» وناحیه بانه ودیگری را « قلعه شوی » می خواندند؛ که در مابین ولایات اردلان وبابان ومکری واقع بوده است.
تسخیر بانه توسط مسلمین:
در نوشته های ابو عبدالله محمد واقدی آمده است که منطقه « بانج » ، بانه بدون جنگ وخونریزی فتح گردید وبیست نفر از مسلمین در آنجا سکنی گزیدند وسپاه اسلام به سر کردگی خالد بن ولید به شهرستان اورامانی( گمان میرود همان هه ورامان یا اورامان باشد.) حمله برد وآنجارااز طریق جنگ گرفت. می گویند خالد بن ولید امارت بانه را به امیر اختیار الدین سپرد وقباله بانه و حومه را به نام او نوشت؛ که ظاهراً این قباله به هنگام فوت آخرین امیر اختیار الدینی یعنی کریم خان به وسیله بیگزاده های بانه به آتش کشیده میشود. هنوز هم باز ماندگان عشیره اختیار الدینی با همان نام فامیلی زندگی می کنند. لازم به ذکر است، جنگجویان بانه در اکثر جنگهای ایران شرکت داشته اند وبسیاری از آنان به پاس جانفشانیها وشجاعتها نامشان در تاریخ ماندگار شده است. معروفترین آنها سارو بیره است که در جنگ چالدران شرکت داشت ویکی از سرداران شاه اسماعیل صفوی بود. او در این جنگ رشادتهای بسیاری از خود نشان داد و کشته شد.
در سال ۱۸۲۰ میلادی، یک باستان شناس انگلیسی به نام مستر ریچ که کارمند کمپانی هند شرقی بود، به اتفاق همسرش وعده ای همراه از بانه دیدن کرد وحاکم وقت بانه نورالله سلطان را ملا قات نمود ومطالبی درباره بانه واضاع زندگی مردم نوشت. بنا به نوشته های او در بانه یهودی های بسیاری سکونت داشته اند و شهر بانه با قلعه کوچکی « به روژه » خوانده می شد. از خاطرات ریچ چنین بر می آید که وضع اقتصادی مردم بانه به واسطه گرفتن مالیاتهای سنگین توسط حکام، رضایت بخش نبوده است و چنانچه کسی مالیات نمی پرداخت مرگ یا کوری وغارت اموال و تبعید زن و فرزندانش در انتظارش بود. همچنین ریچ به وجود اسلحه زیاد وتفنگچیهای بانه اشاره می کند. از خارجیان بنام دیگر ژاک دمورگان مورخ وجهانگرد فرانسوی می باشد که در سال ۱۸۹۰ ، یعنی هفتاد سال بعداز ریچ به اتفاق یک هیئت علمی فرانسوی از این شهر دیدن کرده است.

امرای بانه:
از امرای مشهور بانه « میرزا بیگ بن میر محمد » وپسر او« بوداق بیگ » بودند، که پس از کشمکش با برادرانش به شاه طهماسب اول پناهنده شد ودر قزوین در گذشت. پس از مرگ او شاه طهماسب امارت بانه را به برادر اوسلیمان بیگ سپرد. سلیمان بیگ مردی پارسا ووارسته بود. از حکومت بانه استعفا کرده ودختر خود را به عقد نکاح برادر زاده اش« بدر بیگ » درآورد ودو بار به زیارت حج توفیق یافت. سلیمان بیگ امارت بانه را به بدر بیگ واگذار نموده ودر مدینه منوره سکونت اختیار نمود. وفاتش در مدینه اتفاق افتاد. درباره آرامگاه سلیمان بیگ بعضی ها معتقد ند که یکی از دندانهایش جهت تبرک در بانه مدفون است. آرامگاهش در تپه ای واقع در غرب شهر بانه به نام خودش، زیارتگاه مردم می باشد. در۱۰۱۸ یا۱۰۱۹ شاه عباس اول بانه را که آن موقع از توابع مراغه بود به اسکندر سلطان از امرای کرد تفویض کرد. ولی پس از مدتی ، کردان مکری شورش کردند ودر۱۰۲۱ شاه عباس اول قزل باشهارا به فرماندهی سارو سلطان بیگدلی برای خواباندن شورش کردهای بانه وفتح قلعه اسکندر که از شاه عباس روی برگردانده بود، فرستاد. او نزدیک به هفتصد تن از آنان را کشت و قلعه را فتح کرد. به قولی دیگر سارو سلطان « حسن قلعه سی » از توابع بانه را که کردها در آن اجتماع کرده بودند ، همراه با شش قلعه دیگرمتصرف شد و شورشیان کرد را شکست داد و میر اسکندر نیز فرار کرد. ظاهراً پس از سقوط صفویه در۱۱۴۵نادر شاه به منظور بیرون راندن نیروهای عثمانی از مغرب ایران وارد بانه شد. نادر شاه پس از بیرون کردن عثمانی ها، دستور داد در بانه هر روز به وقت غروب آفتاب نقاره بزنند. در جنگ بین عثمانیها محمود پاشا پس از شکست از سلیمان بیگ به ایران آمد و وارد بانه شد وعشایر کرد را بر او شوراند.
در۱۳۲۶ قشون عثمانی وارد بانه ودر قلعه حکومتی ساکن شد وآنرا قشله نامیدند. در جنگ جهانی اول، قشون عثمانی اهالی بانه را برای دفاع از خلافت عثمانی بر ضد روسها بر انگیختند. اما از آنها شکست خوردند وبه دنبال آن روسها شهر بانه را تسخیر کردند وآنرا آتش زدند. در۱۳۳۳ نیروهای عثمانی به فرماندهی ابراهیم بتلیسی وارد شهر بانه شدند و محمد خان حاکم آنجا را اعدام کردند. در۱۳۲۰ ش، در جنگ جهانی دوم، ارتش سرخ وارد بانه شد وپس از مدتی آنجا را تخلیه کرد.

شیوع بیماری طاعون در بانه:
گفته می شود که هر چند سال یکبار در بانه بیماری طاعون بسیاری را به کام مرگ می کشانید، منطقه کردستان از جمله بانه که کانون بیماری مذکور بود گاهگاهی بواسطه بیماری طاعون خالی از سکنه می شد ودرنتیجه شهر ودهات به ویرانه ای تبد یل می شد ومردم از ترس ابتلا به بیماری در محل جدیدی شهر را بنا می نهادند و محل سابق شهر را به اسم کهنه می خواندند. مثل به روژه کون ، بانه کون ، نیزه رو کون و سیاومه کون وغیره در سال ۱۸۷۱میلادی در بانه بیماری طاعون شیوع یافت.`
طبق یادداشتهای شلیمر طبیب بهداشت در تهران، دولت عثمانی که از شیوع بیماری در بانه آگاه شده بود ، به منظور کسب اطلاعات دقیق منجمله وسعت بیماری وخطر احتمالی انتشار آن به کشور خود، طبیبی به نام دکتر وارتانت از اطبای سلیمانیه را مامور بررسی حادثه کردستان می نماید. همزمان با اقدام دولت عثمانی ، والی آذر بایجان نیز که از واقعه کردستان ومرگ ومیر بی سابقه آن سامان مطلع گشته بود ، حکیم میرزا عبد العلی از پزشکان تبریز را مامور رسیدگی چگونگی واقعه می نماید وبه کانون آلوده اعزام می دارد. در پایان با تلاش پزشکان ودکتر شلیمر وهمکاری مردم منشا بیماری مشخص و نابود گردید.

محمد رشید خان بانه:
محمد رشید خان پسر قادر خان شیوه گویزان بعداز مرگ پدر جانشین وی شد. وی دهات وینه، داروخان ، کانی بی ، براله، سه ربراله ومیر آوا را درکردستان عراق در اختیار داشت. در بانه هم آبادی های ننور، قول ئه ستیر، بوئین وبنه خوی در تصرف خویشانش بود. در شهریور۱۳۲۰ ، وقتی محمد رشید خان متوجه شد که روسها تمامی سربازان هنگ بانه را مرخص نموده اند ، موقع را مناسب دید وخود را برای حمله به شهر بانه وتصرف آن آماده ساخت.
محمد رشید خان پیامی برای سرپرست پادگان وژاندار مری وروسای ادارات فرستاد؛ فشنگی هم همراه نامه فرستاده بود، بدین معنی که اگرمقاومت کنند، سر وکارشان با گلوله خواهد بود. آنها هم درخواست محمد رشید خان را رد نموده اظهار داشتند که از نیروی کافی برخوردارند وهرگز تسلیم نخواهند شد ویک « سرکه ای» مخصوص دور سر زنان را برایش فرستادند، یعنی که ما شما را مرد به حساب نمی آوریم.
بعد از سقوط شهر، محمد رشید خان برای کاستن از وحشت ساکنان ومغلوبین دستوراتی صادر کرد وبه روسا وماموران دولت تامین جانی داد وشهر حالت عادی خود رااز سر گرفت.
محمد رشید خان بعد از تصرف بانه سقز را نیز بدون هیچ مخالفتی تصرف کرد وحکومت آنجا را به برادرش سپرد وپس از یک هفته به بانه باز گشت. عشایر اطراف سردشت که از سقوط بانه وسقز آگاه شده بودند به منظور تصرف سردشت از محمد رشید خان کمک خواستند. مدافعین شهر چون از نزدیک شدن محمد رشید خان اطلاع پیدا می کنند مهمات خود را برداشته وبه سوی رود خانه سرازیر می شوند. اما در فاصله شهر و رود خانه دست از مقاومت برداشته واسلحه به زمین می گذارند وسردشت به دست عشایر می افتد.
در چهارم اردیبهشت ۱۳۲۱ ارتش وارد « که لی خان » می شود وحومه بانه را به توپ می بندد. سرتیپ ارفع فرمانده ارتش برای اجتناب از جنگ علی آقای ایلخانی زاده را برای میانجیگری نزد محمد رشید خان فرستاد، که به وساطت او قرار داد صلحی به صورت شفاهی بین عشایر بانه وارتش بسته شد. بر طبق این قرار داد عشایر بانه می بایست دست از تمرد وتجاوز بردارند وعملیات گذشته آنها از جانب دولت بخشوده شود وتا زمانی که عشایر به تعهدات خود عمل نمایند تحت تعقیب وسرکوبی قرار نگیرند وبرقراری وحفظ امنیت بانه تا میره ده به عشایر واگذار شد وبدین منظور دوایری در بانه به وسیله بیگزاده ها تشکیل گردید که ماهیانه چهارده هزار تومان از دولت حقوق می گرفتند.
برای نخستین بار رادیو در سال ۱۳۲۲ بوسیله محمد رشید خان وسلیمان خان وارد بانه شد ومردم با اشتیاق هنگام کار کردن رادیو در اطراف خانه آنها جمع می شدند.
در خرداد ۱۳۲۳ محمد رشید خان چون اوضاع مریوان را نابسامان دید، به مریوان حمله وآنجا را تصرف کرد. او محمد امین خان برادرش را با عده ای سوار در آنجا گذاشت وخود به بانه باز گشت. با نقض قرار داد۱۳۲۱ توسط محمد رشید خان، سرتیپ هوشمند افشار مامور شد تا کار او را یکسره نماید. اوایل مهر۱۳۲۳ افشار وعده ای از عشیره تیله کو، رهسپار بانه شد ند. پیش از رسیدن افشاربه گردنه خان محمد رشید خان به اهالی بانه اعلام کرد که بانه را تخلیه وبه دهات نقل مکان کنند؛ زیرا ممکن است در صورت شکست از نیروهای ارتش شهر را آتش بزند. او از بیگزاده های بانه برای مقابله با ارتش کمک خواست که در جواب شنید:« آقای محمد رشید خان! شما اگر شکست بخورید، می توانید به روستاهای متصرفی خود در عراق برگردید ولی ما جایی برای پناه بردن نداریم». محمد رشید خان در جواب به آنها گفت:« من هم شهری برایتان باقی نمی گذارم تا بعد از من از آن استفاده کنید».
اهالی بانه که از جدی بودن تصمیم محمد رشید خان اطمینان پیدا کردند، دو نفر از بزرگان شهر را نزد وی فرستادند تا او را از تصمیمش منصرف سازند. اما اودر جواب گفت ناراحت نباشید! در« داروخان» ملک شخصی خود شهر جدیدی برایتان می سازم. در هشتم مهر۱۳۲۳ محمد رشید خان تصمیم خود را به مرحله عمل درآورد ودستور داد شهر آتش زده شود. عده ای از تفنگچیانش از جمله« رستمه رش » و معدودی از بیگزاده های بانه مامور این کارشدند. یکساعت از شب گذشته شعله های آتش از محلات شهر به آسمان بلند شد .از بخت بد دهها پیت نفت متعلق به حاج محمد امین بختیاری در یکی از دکانهایش موجود بود. عاملین در دکان را شکسته وپیت های نفت را آورده به خانه ها پاشیده و آتش می زدند. در خلال آتش سوزی، محمد رشید خان، در تاکستانهای آربه با موضع گرفته وبا دوربین جریان حریق را نظاره میکرد.
صبح روز نهم مهر، شهر بانه به تلی از خاکستر تبدیل شد وجز مساجد وچند خانه که شماره آنها از انگشتان دست تجاوز نمی کرد، خانه ای باقی نمانده بود، که دود وزبانه آتش از آن برنخیزد؛ چون خانه های آن زمان بیشتر به هم چسبیده وسقف آنها تماماً با تیر چوبی و برگ درختان پوشیده شده بود. سرعت انتقال وتوسعه حریق زیاد بود؛ با آتش گرفتن خانه ای محله ای طعمه حریق واقع می شد. پس از اینکه عملیات سوختن شهر تقریباً پایان یافته تلقی می شد، نیروی ارتش به شهر وارد شد ومحمد رشید خان با ورود نیروی ارتش به شهر، کوه آربه با را ترک گفت.
سرتیپ هوشمند افشار پس از استقرار نیرو در شهر وحومه، با چند نفر از آوارگان تماس حاصل نمود وآنان را تشویق کرد که به شهر باز گشته وبه نوسازی خانه هایشان بپردازند وبه متواریان خبر دهند که از کمکهای دولت برای ترمیم ویرانیها برخوردار می شوند. از اردیبهشت ۱۳۲۴ عملیات بازسازی شهر آغاز گردید ودر عرض ده سال به صورت بهتری تجدید بنا شد.

مهاجرت یهودیان بانه:
با اعلام استقلال اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی وتقسیم فلسطین در سال ۱۳۲۷ شمسی ، یهودیان بانه که حدوداً چهل خانوار بودند واکثراً به زرگری وبازرگانی مشغول بودند ومحله خاصی برای خود داشتند، به فکر مهاجرت به فلسطین افتادند ودر اواخر بهار۱۳۲۸خورشیدی به کلی بانه را ترک وبه فلسطین مهاجرت کردند.


در سال 1308 خورشیدی شهرداری در بانه تاسیس شد.نخستین شهردار آن که بخشداری را هم بعهده داشت ،میرزافتح الله حسینی(توکلی) بود.که از سوی اشرار ترور شد.در شهریور 1320 و در جریان جنگ جهانی دوم برای دومین بار شهر بانه چند روز به تصرف روسها درآمدولی پس از چند روز آنجا را ترک نمودند.به دنبال ایشان محمد رشید خان ودیگر بگ زاده های بانه در شب نوزده شهریور 1320 پس از چند ساعت نبرد بر شهر دست یافتندو به مدت سه سال انرا در اختیار داشتند. ادارات ومدرسه ابتدایی درختران و پسران تعطیل شد و چند نسل از فرزندان مردم بانه از تحصیل باز ماندند و این خسارتی بود که هیچگاه جبران نشد. دیگر اینکه در تاریخ هشتم مهر 1323 به دستور محمد رشید خان شهر بانه اتش زده شد در آخر همان سال عزت خان احمدی به سمت بخشدار و شهردار بانه منصوب گردید،پس از او کسان دیگری از جمله سلیمان خان یونسی ،حاج درویش عظیمی ،عبداله محمودی و حاج سیگاری به عنوان شهردار منصوب یا انتخاب شدند. در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران ،هواپیماهای عراقی بارها بانه را بمب باران کردند و تلفات مالی و جانی بسیاری را باعث گردیدند،از همه زیان بار تر بمباران شهر در پانزدهم خرداد 1363 بود که حدود دو هزار نفر شهید و زخمی بر جای گذاشت.


تاریخچه و نقشه جامع شهر بانه در ویکی آنا



انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته