دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
06 اسفند 1393 - 15:38

آیا اوبامای «حافظ صلح» از پس نتانیاهوی «لجام گسیخته» بر می‌آید؟

این سئوال که آیا توافق‌نامه میان ایران و گروه 1+5 امضا خواهد شد یا خیر، در واقع حالت الزام‌آور خود را از دست داده است. اکنون دریافت پاسخ سوال دیگری اهمیت بیشتری دارد و آن این است که آیا رئیس‌جمهوری آمریکا موفق می‌شود بر وتوی هر توافقی با تهران به وسیله نخست‌وزیر اسرائیل غلبه کند یا خیر؟
کد خبر : 4506

به‌گزارش خبرنگار گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا به‌نقل از پایگاه خبری و تحلیلی «ایران-رو»، «ایگور پانکراتنکو» کارشناس امور سیاسی روسیه در تحلیلی درباره تقابل میان «باراک اوباما» رئیس‌جمهوری آمریکا و «بنیامین نتانیاهو» نخست‌وزیر اسرائیل بر سر برنامه هسته ای ایران می‌نویسد: در حال حاضر این تقابل به اوج خود رسیده است و معلوم نیست چه کسی برنده آن خواهد شد.


براساس این گزارش، «پانکراتنکو» نوشت: درست است که آمریکا ابرقدرت است ولی این بدان معنی نیست که رئیس‌جمهوری آمریکا نیرومندترین انسان روی زمین باشد. مقایسه آمریکا با اسرائیل در هر زمینه‌ای چیزی جز مسخره‌بازی نیست، ولی ببینید چه اتفاق جالبی افتاده است؛ تل‌آویو در زمینه توافق با ایران لجبازی می‌کند و واشنگتن نمی‌تواند به لجبازی این «سر سوزن» بر روی نقشه جهان واکنشی نشان بدهد. «نفوذ از قدرت مهمتر است»؛ این فرمول درخشان، وزن سیاسی اسرائیل در واشنگتن و پایتخت‌های اروپایی را حفظ می‌کند. اتهام به عناد با یهودیان، سلاحی با کاربرد عمومی است که به مقام‌های اسرائیل اجازه می‌دهد بر همه مخالفان خارجی خود صرف‌نظر از مقامی که دارند، چیره شوند. امروزه رئیس‌جمهوری آمریکا به طور کامل فراگیر بودن این فرمول و کارایی این سلاح را با پوست و خون خود احساس می‌کند.



به‌نوشته این تحلیل‌گر روس، «باراک اوباما» به توافق با ایران همچون ماهی به آب نیاز دارد. البته روشن است که کسی در واشنگتن حاضر نیست با موجودیت جمهوری اسلامی سازش و همه تحریم‌های ضد ایرانی را لغو کند یا از جنگ اعلام نشده پنهانی علیه ایران دست بکشد. هدف نهایی توافق، تظاهر به سالم سازی اوضاع، کاهش فشار علیه ایران و وادار کردن ایران به امتناع از سیاست خارجی فعال در منطقه و تمرکز کردن در امور داخلی است.


«پانکراتنکو» می‌نویسد: طرح «حل و فصل در دو مرحله» به منظور دستیابی به همین هدف نهایی تهیه شده است. قرار است در ماه مارس (زمانی‌که کنگره آمریکا در اتمام حجت خود مشخص کرده است)، «موافقت‌نامه سیاسی» امضا شود که در آن راه‌کارها و اصول برنامه هسته‌ای ایران مشخص می‌شود. تا پایان ماه ژوئن سال جاری «موافقت‌نامه فنی» امضا می‌شود که در آن جزئیات پژوهش‌های هسته‌ای مجاز و غیرمجاز برای تهران، تحریم‌هایی که می‌توانند در چارچوب این سند لغو شوند و نیز لیست ضمانت‌های طرف ایرانی قید خواهد شد که اجرایی شدن توافق‌های به دست آمده را تضمین کند.


نتانیاهو مخالف است!


کارشناس روس با بیان اینکه طرح «راه‌حل در دو مرحله» دستاورد بزرگی برای ائتلاف سه‌گانه ضد ایرانی کنگره آمریکا، تل‌آویو و ریاض است، نوشت: درست است که این ائتلاف از تعداد به مراتب بیشتر اعضا برخوردار است ولی همین سه عضو مذکور نقش موتور سوزان دائمی را ایفا می‌کنند. طرح مذکور پیش از همه به این دلیل برای آن‌ها سودمند است که با اجرای آن، موتور مذکور بی‌کار نخواهد ماند. از سویی سیخ کاخ سفید نمی‌سوزد و مقام‌های آمریکا چهره «حافظ صلح» و مبتکر حل و فصل مناقشه 36 ساله را برای خود حفظ می‌کنند و از سوی دیگر، کباب هم نمی‌سوزد زیرا گرگ‌های مخالف با اعتراض به لغو هر تحریم کوچک و با جعل دلایل اینکه ایران تعهدات خود را اجرا نمی‌کند و اینکه ضمانت‌های آن پشیزی نمی‌ارزد، تلاش می‌کنند این موافقت‌نامه را بِدَرَند.


حقیقت امر آن است که «حل و فصل در دو مرحله»، موضوع را حل نمی‌کند بلکه فقط ظاهر حل مسأله را ایجاد می‌کند ولی ناظران در ایران و در آمریکا باید باور کنند که این راه‌حل واقعی است.



موضع‌گیری مقام‌های فعلی اسرائیل در زمینه برنامه هسته‌ای تهران ناظر بر آن است که جمهوری اسلامی ایران هرگز و تحت هیچ شرایطی نباید برای تولید مستقل عناصر هسته‌ای از جمله مقادیر کوچک یا زیاد، کوچک‌ترین فرصتی داشته باشد. «نتانیاهو» مخالف حتی 20 کیلو اورانیوم با غنای پایین است چنانچه این اورانیوم به وسیله ایران به طور مستقل تولید شده است. البته نیروگاه اتمی بوشهر و نیروگاه‌های جدید را نمی‌توان کاری کرد ولی ایران باید در همه زمینه‌های دیگر، حتی در زمینه تولید سوخت و رادیو ایزوتوپ پزشکی به واردات از خارج وابسته شود و این واردات باید به شدت کنترل شود. بهتر است که این نظارت به مأموران سرویس‌های ویژه اسرائیل به بهانه کارشناسان هسته‌ای واگذار شود. از نظر نتانیاهوی لجام گسیخته همه حالت‌های دیگر چیزی جز «معامله بدی» نیست که وی، «اوباما» و «کری» را به آرزوی انعقاد آن متهم می‌کند.


به‌نوشته این کارشناس روس، شدت لفاظی در حال افزایش است. حتی بزرگترین برگ برنده یعنی اتهام به عناد با یهودیان به کار گرفته شد که این همان «سلاح چندمنظوره‌ای» است که می‌تواند موقعیت سیاسی و اعتبار هر سیاستمدار غربی را نابود کند. روزنامه اسراییلی «معاریو» می‌نویسند: حرف‌های «باراک اوباما» در ماهیت خود، ضد یهودی است و حملات به یهودیان را تشویق می‌کند. وی با اظهارات خود درباره اینکه «افراط‌‌گرایان فقط یهودیان را تعقیب نمی‌کنند»، زیر پای ادعاهای یهودیان درباره خطر فزاینده را خالی کرد. این حرف‌ها همچنین به معنی متهم کردن اسرائیل به اغراق درباره خطر ناشی از ایران است. این تنها آغاز کارزار گسترده علیه «باراک اوباما» است که لابی اسرائیلی در آمریکا حاضر به شروع آن است. اکنون ائتلاف ضد‌ایرانی، «باراک اوباما» را دشمنی می‌داند که می توان علیه آن به هر وسیله ای متوسل شد. محافل حاکم بر تل‌آویو ادعا می‌کنند که «نتانیاهو» این بحران را به وجود نیاورده است و می‌گویند: وی همانند همه یهودیان قربانی رئیس‌جمهوری شد که با اقدامات خود برای موجودیت اسرائیل خطر ایجاد می‌کند.


علت اساسی ترس اسرائیل از «اتم ایرانی»



«پانکراتنکو» در ادامه تحلیل خود نوشت: نخست‌وزیر اسرائیل و اطرافیان وی نیک می‌دانند که برنامه هسته‌ای ایران جنبه نظامی ندارد. اسرائیل و آمریکا خوب می‌دانند که ایران هرگز برنامه ساخت سلاح هسته‌ای را طراحی نکرده است و نمی‌کند. تنها چیزی که ایران می‌خواهد، دسترسی به انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای است، زیرا ایرانیان خوب می‌دانند که در نبود دسترسی به فناوری‌های مدرن هسته‌ای، توسعه کشور متوقف می‌شود و میلیون‌ها نفر از کمبود داروها و روش‌های درمان که بر این فناوری‌ها استوار است، جان خواهند باخت. در واقع زندگی کشور متوقف می‌شود و این کشور می‌تواند به ده‌ها سال پسرفت داشته باشد. به همین دلیل است که ایران به جنون رژیم صهیونیستی محل نمی‌گذارد.


کارشناس روس با مطرح کردن این سوال که «هیتسریا و فعالیت جنون‌آمیز اسرائیل چه علتی دارد؟» اینگونه پاسخ می‌دهد که فرض بر آن است مقام‌های اسرائیل از ایران به عنوان خطر وجودی می‌ترسند. ولی این اصطلاح علمی اصل این پدیده را به طور تقریبی منعکس نمی کند. سرشت واقعی ترس اسرائیل تفاوت دارد. نخست اینکه آن‌ها نگران از دست دادن انحصار سلاح هسته‌ای هستند. تل‌آویو در مدت طولانی و با پشتکار زیاد هر کاری کرده است تا در جهان اسلام به طور عام و در جهان عرب به طور ویژه نسبت به خود خصومت پرورش دهد. آن 200 یا 400 (براساس برآورد‌های مختلف) کلاهک اتمی که اسرائیل دارد، «آخرین خط دفاعی» آن در برابر موج تنفر جهان اسلام است. همان‌طور که چند قرن پیش می‌گفتند، این «آخرین برهان پادشاه» است که بقای اسرائیل را تضمین می‌کند.


بیایید پاسخ صادقانه این سوال را بدهیم که اگر اسرائیل از سلاح خود علیه «کشوری شرقی» استفاده کند، جهان غرب تا چه اندازه اسرائیل را محکوم خواهد کرد؟ طبیعی است که این اقدام با کارزار گسترده تبلیغاتی درباره وحشی‌گری‌های «رژیم خونین» و خطرناک بودن آن برای همه «بشریت ترقی خواه» توأم خواهد بود. کمی غر می‌زنند و کار به همین‌جا ختم می‌شود. اسرائیل می‌داند که مجازات نمی‌شود. ولی اگر حریف اسرائیل از سلاحی با توان ویرانگرانه برابر برخوردار شود، اوضاع تغییر خواهد کرد. فراهم شدن امکان «ضربه تضمینی مقابله به مثل» به اسرائیل، در معادلات منطقه‌ای و موقعیت تل‌آویو تغییرات بنیادین ایجاد خواهد کرد. تا زمانی‌که کوچک‌ترین فرصت وجود داشته باشد که کسی در منطقه انحصار هسته‌ای اسرائیل را از بین ببرد، مقام‌های اسرائیلی از هیچ اقدامی فروگذاری نمی‌کنند و تلاش خواهند کرد که حتی موجبات این تحول فراهم نشود.


سرتیپ «یعقوب امیدرور» نظامی معروف اسرائیلی این موضوع را به صراحت بیان می‌کند: باید فهمید که در مبارزه با ایران خط ممنوع وجود ندارد. نمی‌توان با آن‌ها درباره چیزی صحبت کرد. باید فهمید که ایرانیان در هر مکان و زمانی علیه اسرائیل اقدام خواهند کرد. این یکی از عللی است که به هیچ عنوان نباید اجازه داد که ایران صاحب سلاح هسته‌ای شود. اگر آن‌ها صاحب سلاح هسته‌ای بودند، هر چیزی که ما اکنون مشاهده می‌کنیم، به بازی بچگانه‌ای شباهت خواهد داشت. آن‌ها با برخورداری از بمب اتم می‌توانند فعالیت‌های ضد اسراییلی خود را ده برابر افزایش دهند.


به‌نوشته کارشناس روس، علاوه بر ترس‌های تل‌آویو، هراس ریاض نیز وجود دارد. آل‌سعود و بسیاری از کنشگران دیگر خاورمیانه به ایران نیرومند به عنوان قدرت منطقه‌‌ای نیازی ندارند. آن‌ها به ایران به عنوان رقیب در زمینه نفت، به عنوان الگوی جایگزین نظام دولتی و سیاسی و نیز به عنوان مرکز «بیداری شیعی» یعنی مبارزه اقلیت در راه حقوق خود احتیاجی ندارند. در اینجا منافع بخش عربی و بخش اسرائیلی ائتلاف ضد ایرانی با هم مطابقت کامل پیدا می‌کند و «جبهه ضد ایرانی» تشکیل می‌شود که مخالف فعال حتی تلاش‌های ظاهری «باراک اوباما» برای سالم سازی روابط با تهران است.


در نهایت پیروز دوئل چه کسی خواهد بود؟


به‌نوشته «پانکراتنکو»، رئیس‌جمهوری آمریکا شانس ناچیزی دارد که بتواند در رویارویی با ائتلاف ضد ایرانی که نتانیاهوی لجام گسیخته سخنگوی آن است، موفق شود. علتش تنها این نیست که منابع مالی و سیاسی لابی‌های اسرائیل، عربستان و صنایع دفاعی آمریکا از امکانات «اوباما» و دولتش به مراتب بیشتر است. موضوع این است که موضوع ایران تنها عنصری از روند گسترده‌تر جهانی است که غرب در چارچوب آن شیوه‌های جدید نظارت بر خاور نزدیک و میانه را ایجاد می‌کند.


این کارشناس روس می‌افزاید: استعمار نو جای خود را به استعمار نرم می‌دهد که از نظر آن نقشه سیاسی فعلی منطقه منسوخ و ناراحت‌کننده است و باید از نو بریده و دوخته شود. بر روی نقشه جدید به عراق واحد، سوریه تحت ریاست «بشار اسد» و «ایران بزرگ» یعنی دنیای شیعی از خلیج‌فارس تا پاکستان که به مرزهای جغرافیایی ایران نزدیک است، احتیاجی نیست. مذاکرات درباره برنامه هسته‌ای با تهران در مقایسه با این طرح‌های عظیم موضوع کوچک ثانوی است. حتی اگر موافقت‌نامه‌ای با ایران امضا شود، این سند به کاغذی که روی آن قید شود، نخواهد ارزید. ائتلاف ضد ایرانی در هر موفقیت «باراک اوباما» در این محور کارشکنی خواهد کرد.


کارشناس روس در پایان تحلیل خود می‌نویسد: پس از اعمال تحریم‌ها علیه روسیه، در آمریکا و اروپا این صحبت‌ها شنیده شد که موضع‌گیری شدید در مذاکرات درباره برنامه هسته‌ای ممکن است باعث شود که «ایران به آغوش روسیه بیفتد». رهبران اسرائیل موفق شدند شرکای خود را در ائتلاف ضدایرانی آسوده خاطر بکنند و برای آن‌ها ثابت نمایند که در آینده نزدیک این اتفاق نخواهد افتاد. به ظاهر، دلایل ارائه شده به طور حقیقی قانع کننده بود. این امر بار دیگر ثابت می‌کند که امکانات ائتلاف ضد ایرانی و از جمله قسمت اسرائیلی آن به قدری چشم گیر است که روسیه را هم دربر می‌گیرد. این امکانات به قدری گسترده است که قادر است توافقاتی را که رئیس‌جمهوری آمریکا تا این حد بر امضای آن تأکید می‌کند، به کاغذی بی‌ارزش تبدیل کند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته