دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
24 آذر 1398 - 09:48
«پرونده جهانی‌سازی-2؛»

اروپا با پیروزی جانسون یک گام دیگر عقب نشست / نزدیک‌تر شدن پایان جهانی‌سازی و سلطه غرب بر جهان

پیروزی بوریس جانسون در انگلیس و کلید خوردن قطعی برگزیت موجب واگرایی بیشتر قاره‌ای می‌شود که پیش از این، موج استقلال‌خواهی در آن شکل گرفته بود، ضمن اینکه نویدی بر نزدیک‌تر شدن پایان جهانی‌سازی و سلطه غرب بر جهان است.
کد خبر : 450499
1.jpg

گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا - محمدپارسا نجفی؛ پیروزی جانسون در انتخابات انگلیس به معنای خروج از اتحادیه اروپاست اما روی دیگر موفقیت جانسون خبر از پایان توسعه سلطه گری این حکومت در جهان دارد. جانسون در انگلیس و ترامپ در ایالات‌متحده هر دو بر واگرایی در جهان تأکید دارند که نویدی بر پایان رؤیای بلعیدن جهان با عنوان جهانی‌سازی است. خبر خوب‌تر اینکه وابستگان به امپراتوری غرب باید دنبال اربابی جدید باشند چراکه امپراتوری‌ها در مسیر انزوا هستند و دیگر نیازی به خائنان و خود فروختگان نخواهند داشت.


ظاهر قضیه این است که مردم انگلیس بعد از دوره‌ای سرگردانی به خروج از اتحادیه اروپا رأی دادند اما این‌همه ماجرا نیست. رشد شدید واگرایی و کاهش اتحاد در محور غرب که با مطرح‌شدن ترامپ روند اجرایی به خود گرفت جهانی‌سازی را به سمت نابودی خواهد برد. شاید این بهترین خبر برای مردمی در جهان باشد که به‌شدت از جنگ‌افروزی و دخالت‌های سیاسی غربی‌ها در کشورشان به ستوه آمده بودند. جانسون هم مانند ترامپ خواهان کاهش همکاری بین‌المللی است که موجب کاهش فعالیت‌های اقتصادی با کشورهای متحد خواهد شد.


نزدیک به 30 سال تبلیغات وسیع برای غربی سازی همه امور دنیا و محتوم نشان دادن این روند با ادعای "پایان تاریخ" اینک به انتهای راه رسیده است؛ فرجامی تلخ برای سرمایه سالاران غربی، و آینده‌ای خوش برای جنبش‌های آزادی‌خواه.


زخم‌های کهنه سر باز می‌کند


جهانی‌سازی تنها برای سلطه بر کشورهای دیگر نبود بلکه علاوه بر این خوی سلطه‌جویانه، قرار بود بسیاری از چالش‌های فزاینده غرب را نیز مرهم باشد. یکی از این موارد کاهش حس استقلال‌طلبی و رویکرد به همگرایی و حل مشکلات از مسیر حرکت جمعی با رقبا بود. زمانی که هر کشور به فکر فعالیت مستقل خود باشد بی‌شک روند اصطکاک و افزایش تنش در فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی و راهبردی میان هر واحد دولت – ملت با دیگران به‌شدت افزایش خواهد یافت.


کاهش همگرایی تازه سرآغاز مسیر انشقاق و جدایی‌طلبی ازیک‌طرف و درگیری و فرصت سوزی از طرف دیگر در کشورهای غربی گروه جی - 7 است.



تمام سازمان‌هایی که غرب طی چند دهه اخیر با هدف اتصال فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی و علمی پایه‌ریزی کرده بود پله‌هایی از جهانی‌سازی بود تا سود سرشار به سمت دو سوی آتلانتیک سوق یابد. با استمرار انزواگرایی آمریکا با مدیریت ترامپ و خروج لندن از همگرایی با همسایگانش چه بر سر سازمان‌هایی خواهد آمد که دنیا را یک دهکده به هم مرتبط می‌پنداشتند؟


در ادامه روند انزواطلبی و جستجوی فرصت اقتصادی به‌صورت انفرادی، هر دولت تعرفه‌های تجارت خارجی خود را برحسب نیازمندی داخلی محاسبه کرده و پیروی از اندیشه‌های جهانی‌سازی به تاریخ خواهد پیوست. در این صورت امنیت و حتی تجارت به سمت ملی سازی حرکت می‌کند و معلوم نیست سازمان‌های همگرا مانند NATO، WTO، سازمان امنیت و همکاری اروپا و تشکیلات مشابه به چه سرنوشتی دچار شوند. این مسائل که دقیقاً در زندگی و معیشت روزانه مردم کشورهای غربی تأثیر شدیدی خواهد داشت مانند زلزله‌ای در میسر گلوبالیزیشن عمل خواهد کرد. دقیقاً به همین دلیل هم خروج لندن از یک اتحادیه این‌همه جنجال و هزینه در پی داشته است.


واگرایی‌ها بیشتر می‌شود؟


کاهش روابط انگلیس با همسایگانش به مستعمرات این کشور نیز تسری خواهد یافت. اگر به میزان آرای احزاب دقت کرده باشید حزب استقلال‌طلب اسکاتلند نیز توانست آرای خود را افزایش دهد. به‌بیان‌دیگر، انتخابات اخیر انگلیس دارای دو پیروز اصلی است؛ اول حزب محافظه‌کار جانسون که خواستار واگرایی از اتحادیه اروپاست و دوم حزب استقلال‌طلب اسکاتلند که شیفته گریز از سلطه صدها ساله لندن است. هر دو حزب، خواهان پایآن‌همگرایی و افزایش ملی‌گرایی هستند، اولی در ابعاد جهانی و دومی در محور منطقه‌ای.


یکی دیگر از تبعات آن مربوط به مهم‌ترین مستعمره صنعتی این کشور یعنی کاناداست؛ سرزمینی که هنوز به‌صورت فرمانداری کل اداره می‌شود و رئیس حکومت کانادا پادشاه مؤنث انگلیس است.


کبک فرانسوی‌زبان، بزرگ‌ترین ایالت کاناداست که شرق و غرب آن مستعمره را به دو بخش جغرافیایی تقسیم کرده و در عین حال قلب فعالیت‌های مولد اقتصادی و صنعتی کانادا هم محسوب می‌شود. ایالتی که در دو راهی فرانسوی بودن و استقلال یا قبول حاکمیت انگلیس و همکاری با اروپا، پذیرفت در کانادا خودمختار بماند مشروط به همگرایی انگلیس با اروپای فرانسوی.


جنبش استقلال‌طلب کبک بارها کار را به همه‌پرسی رسانده‌اند و در آخرین مورد تنها با فاصله نیم درصد آن‌هم به دلیل نیاز به همگرایی جمعی با انگلیس و فرانسه متوقف شدند. با مشتعل‌شدن آتش زیر خاکستر استقلال در کبک این روند به جنبش استقلال‌طلب آلبرتا که ایالتی نفتی است هم تسری می‌یابد.


همکاری چندملیتی انگلیس تنها با فرانسه نیست بلکه این کشور با هلند و آلمان نیز سرفصل‌های بسیار مهمتر اقتصادی دارد که از شرکت‌های نفتی تا عرصه فرهنگ را در بر می‌گیرد، به‌ویژه در مستعمرات این کشور.



به همان نسبت می‌توان رشد تجزیه‌طلبی را در استان‌های کرس و باسک (شامل سه استان شمالی) در فرانسه، کاتالونیا و باسک در اسپانیا و سیسیل در ایتالیا نیز اشاره کرد. جالب‌تر آنکه روند استقلال در ایالت‌های مهمی مانند تگزاس، ورمونت، هاوایی در آمریکا از مدت‌ها قبل مطرح بوده و نیازمند یک انرژی تازه است که به یُمن فعالیت‌های ترامپ هر روز به‌آرامی تقویت می‌شود.


چه خواهد شد؟


انگلیس هم مانند ایالات‌متحده در یک دوراهی قرار دارد؛ یا باید از دنیا فاصله بگیرد تا باقی بماند یا در مسیر گلوبالیزیشن از درون فرو می‌پاشد. شوروی به رشد امپراتوری ادامه داد تا نابود شد و اکنون قدرت‌های صنعتی غرب با درک وضعیت وخیم خود می‌دانند که باید عقب بنشینند. هرچند سرمایه سالاران در آمریکا با فکر استیضاح تلاش دارند به روند سودهای سرشار جهانی‌سازی بازگردند اما امریکا نیز برای فرار از فنا باید به همین روند ادامه دهد و از پیگیری گلوبالزیشن چشم بپوشد چه با ترامپ چه بدون آن.


سؤال مهم این است که سیاستمداران محور غربی که به میهن خود خیانت و ستم‌های بسیاری مرتکب شده‌اند، در آینده بدون ارباب چه خواهند کرد؟


انتهای پیام/4106/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته