دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
21 مهر 1394 - 13:54
در گفت‌وگو با آنا

مرتضی فخری: مرگ نویسنده در کشورما از له شدن خربزه زیر چرخ ماشین کم اهمیت‌تر است

نویسنده آثاری همچون حوریه،‌ گورکن، لیلیا، مهبوط و گیلو معتقد است کشور دچار خلأ فرهنگی شده و تیراژ پایین کتاب‌ها، استقبال کم مردم از سینما و سایر آثار هنری، گواهی بر این مدعاست.
کد خبر : 43376

برگزیده جایزه ادبی «واو» در پاسخ به این سوال خبرنگار فرهنگی آنا که جریان ادبیات داستانی و آثار منتشر شده در سال‌های اخیر را چطور آسیب‌شناسی می‌کنید، توضیح داد: «بزرگ‌ترین بیماری ادبیات داستانی ما این است که داستان‌هامان، داستان ندارند؛‌ یعنی اکثرا آمیزه‌ای هستند از فرم و تکنیک. به نظرم نویسندگان جوان قبل از نگارش رمان، باید داستان داشته باشند و ببینند آیا مخاطب، تشنه شنیدن آن داستان هست یا نه؟»


فخری با تاکید بر این جمله که «تمامِ‌ داستان، داستان است!» اظهار داشت: «نوشتن با داستان و قصه شروع می‌شود و فرم و تکنیک، اتفاق‌ها و انتخاب‌های بعدی در طول نگارش هستند. داستان داشتن سخت است و چون بسیاری از نویسندگان هنگام نوشتن، داستان ندارند، روی فرم سرمایه‌گذاری می‌کنند و بعد هم کار خود را با این توضیح که مخاطب نمی‌فهمد، توجیه می‌کنند.»


نویسنده رمان «مهبوط» افزود: «رمان هم مانند اشعار سعدی، باید سهلِ ممتنع باشد. سهل برای عام و ممتنع برای خواص. البته همه تقصیر‌ها هم به گردن نویسنده نیست چراکه درک مخاطب از ادبیات داستانی، آنطور که باید و شاید رشد نکرده است. به عبارتی مخاطب، نمی‌تواند با نویسنده هم‌پا و هم‌راه شود.»


وی افزود: «انگار جامعه ما با رمان مدرن قهر است! در مدارس و دانشگاه‌ها، به هیچ کسی یاد نمی‌دهند که به جز روایت خطی، شیوه‌های مدرن رمان‌نویسی هم هستند. این وضعیت تا حدی مشهود است که حتی فارغ‌التحصیلان رشته ادبیات، رمان‌های مدرن را نمی‌شناسند و حتی آن‌ها را نخوانده‌اند.»


نویسنده «گورکن» خاطر نشان کرد: «آنطور که خوانده‌ام، وقتی ویکتور هوگو جلد دوم «بی‌نوایان» را می‌نوشته، مردم که با خواندن جلد اول به شدت مجذوب شده بودند، در خانه او را می‌زدند و مدام پیگیر انتشار جلد دوم این اثر بوده‌اند. این میل و علاقه را مقایسه کنید با مخاطبان ادبیات داستانی در ایران. متاسفم که در کشور ما، مرگ یک نویسنده برای مردم، به اندازه له شدن یک خربزه زیر چرخ ماشین، اهمیت ندارد.»


وی با بیان این مطلب که شان و جایگاه اجتماعی هنر و ادبیات در کشور ما به شدت پایین است، ادامه داد: «آن وقت وقتی گابریل گارسیا مارکز دو سال قبل درگذشت، در کوبا سه روز عزای عمومی اعلام شد. یا شاید جالب است بدانید که یک دوم جمعیت هندوستان،‌هر هفته به سینما می‌روند. این یعنی مردم به فرهنگ‌شان اهمیت می‌دهند.»


فخری گفت: «در همین کشور همسایه‌مان ترکیه، تیراژ متوسط رمان 750 هزار نسخه است. در ایران چه؟ این فاصله خود بیانگر ماجراست. یا مثلا همین فیلم محمد(ص) که با سرمایه کلان و همچنین پشتوانه 1400 سال عشق به پیامبر اکرم ساخته شده، تعداد بازدیدکنندگانش هنوز به 200 هزار نفر نرسیده است؛ آن هم در یک کشور 80 میلیونی!»


مرتضی فخری همچنین از سپردن 5 رمان جدید به انتشارات افراز خبر داد؛ رمان‌هایی با نام‌های «چند جرعه زندگی با دلارام»، «صدای پای پری»، «خون‌ پیشانی»، «هفت‌گیس» و «دیوارهای اسیدی».


وی درباره آثار تازه‌ای که بعد از انتشار رمان «سی‌گاو» نوشته است، گفت: «دو رمان «خون‌پیشانی» و «هفت‌گیس»، افسانه-داستان هستند. من معمولا در کارهایم از افسانه استفاده می‌کنم، طوری که افسانه را به موازات دنیای واقعی اثرم پیش می‌برم و این دو، با هم مجاورت‌هایی دارند. مادر من 90 ساله است و در سینه‌اش پر است از افسانه که من در آثارم از آن‌ها سود می‌برم.»


فخری ادامه داد: «رمان «دیوارهای اسیدی» هم که بیشتر رمانِ نوجوان به شمار می‌آید، داستانی اجتماعی دارد و قهرمانش یک نوجوان است. کلیت داستان هم درباره قضاوت کردن است که به یکی از معضلات جامعه‌ ما تبدیل شده. رمان «چند جرعه زندگی با دلارام» نیز نگاهی متاثر از مثنوی مشهور «بشنو از نی...» مولوی دارد و یک رمان معنوی است.»


وی درباره رمان «چند جرعه» توضیح داد: «این رمان، کار متفاوتی از من است. شیوه خاصی در نگارش و پیش‌ بردن روایت‌هایش انتخاب کرده‌ام. حتی فرمول‌های ریاضی نیز وارد آن شده که در واقع به دلیل شخصیت مهندسی اتفاق می‌افتد که داستان را روایت می‌کند. دیگر آنکه تمام رمان، یک جمله است. درست مثل یک فکر، که یک آن به ذهن خطور می‌کند.»


این نویسنده گفت: «رمان «صدای پای پری» هم یک سماع است! همانطور که می‌دانید در عرفان اهل سنت، مولوی را بنیان‌گذار سماع می‌دانند که البته اینطور نیست اما این رمان به خودی خود، یک سماع است.»وی ضمن ابراز تاسف و نگرانی اظهار داشت: «نمی‌دانم فرهنگ ما به کجا می‌رود. و در چنین شرایطی است که ناگهان یک سریال،‌ مثل سریال «جومونگ» کشور ما را تسخیر می‌کند. دلیلش این است که ما خلاء فرهنگی دارم و مردم فرهنگ خود را رها کرده‌اند.»


انتهای پیام/

برچسب ها: تیراژ نشر افراز
ارسال نظر
هلدینگ شایسته