دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
به مناسبت روز بزرگداشت سلمان فارسی؛

نگاهی به زندگی یار ایرانی پیامبر(ص) / رسانه ملی 3 دوره زندگی سلمان را روایت می‌کند + فیلم

هفتم صفر سال 35 هجری قمری، روز بزرگداشت سلمان فارسی است که به این بهانه نگاهی به زندگی این شخصیت که حدود 6 هزار کیلومتر سفر کرد تا به پیامبر برسد، داشته‌ایم.
کد خبر : 429244
9797.jpg

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از پایگاه اطلاع‌رسانی سیما، به مناسبت روز بزرگداشت سلمان فارسی نگاهی به زندگی یار ایرانی پیامبر(ص) داشته‌ایم.


«سلمان منا اهل البیت»، این درخشان‌ترین و معتبرترین روایت منسوب به پیامبر(ص) درباره سلمان فارسی است. تنها یار ایرانی پیامبر(ص) که میان مجادله لفظی مهاجران (کوچ‌کردگان از مکه به مدینه) و انصار (یاران پیامبر مقیم مدینه) با چنین جمله‌ای از جانب پیامبر(ص)، لقب «سلمان محمدی» گرفت. زندگی سلمان، داستان پرماجرایی دارد که شخصیت او را نه فقط در تاریخ ایران و اسلام، بلکه در تمام اعصار متمایز می‌کند. اشراف‌زاده‌ای که در خانواده زرتشتی متمولی در ایران به دنیا آمد. میل به حقیقت‌طلبی و کنجکاوی مذهبی سبب شد او قید آرامش اشرافی را بزند، دینش را عوض کند، مسیحی شود و شهر به شهر برود تا نهایتاً پیامبر آخرالزمان را در مدینه ببیند و سرگشتگی‌اش با رسیدن به ساحل نبوت رسول(ص) به پایان برسد. او در کنار امام علی(ع) و همراهانی مانند مقداد، ابوذر و ... از افراد حلقه خاص پیامبر(ص) بودند که بعد از ارتحال او، گرد امام علی(ع) جمع شدند. عبارت فارسی «کردید و نکردید» عبارت منسوب به سلمان بعد از ماجرای سقیفه بنیساعده است. تاریخ در برابر سلمان، مملو از غبار در روایت است. به جز چند مورد خاص مانند نقش محوری در ایدهی حفر خندق در جنگ احزاب و همراهی با اهل بیت(ع)، مابقی ابعاد زندگی او در طول تاریخ، غبارآلوده است؛ از نام، محل و تاریخ تولد تا مسیر حرکت، نحوه ازدواج و تاریخ درگذشت و سن و سالش. با این حال، بیش‌تر منابع تاریخی،نام او را روزبه می‌دانند که در حدود سال تولد پیامبر(ص) در مکه، در جی اصفهان به دنیا آمد و در حدود 90 سالگی در مدائن درگذشت. البته برخی منابع سن او را اعداد عجیبی مانند 150 تا 250 سالگی هم بیان کرده‌اند که با توجه به حضور فعال او در جنگ‌های صدر اسلام، درست به نظر نمی‌رسد. سلمان در میان اعرابی که به برتری نژادی‌شان می‌نازیدند، با «بقیره»، زنی گمنام از قبیله بنیکنده ازدواج کرد و فرزندانی به نام‌های محمد و عبدالله داشته که گفته می‌شود نسل اندر نسل در اصفهان و ری زندگی کرده‌اند.


1- جی / آغاز سرگشتگی: روزبه (مابه یا ماهوی) به معنای «خوشبخت» در اینجا به دنیا آمد. بعضی‌ها می‌گویند اسم او «شولومان» یا همان سلیمان بوده است که بعداً «سلمان» شده است. مثل «صهیب رومی» یار دیگر پیامبر که در اصل «شعیب» بوده است. پدرش، «بدخشان» از بزرگان منطقه بود و نقشی شبیه به کدخدا داشت. روزبه مثل بیش‌تر ایرانی‌های دوره انوشیروان ساسانی، زرتشتی بود. آزادی دینی دوران انوشیروان و پسرش هرمز چهارم، باعث رونق ادیان دیگر مانند مسیحیت شده بود. علاقه روزبه به مسیحیت سبب شد پدرش از ترس اینکه تغییر دین پسرش، اوضاع خوب خانواده و املاک و اموال را تحت‌الشعاع قرار دهد، او را در خانه زندانی کند، ولی روزبه با کمک مادرش فرار کرد. او در جمع مسیحیان جی، مسیحی شد.


2- دمشق / خادم کلیسا: روزبه بعد از مسیحی شدن با کاروانی از جی به دمشق، مرکز شام رفت تا علوم مسیحی بیاموزد. او در دمشق، پیش اسقف شهر رفت و معتکف کلیسا و در علوم دین مسیحیت، خبره و بر انواع انجیل‌ها مسلط شد. اسقف (یا جانشین او) قبل از مرگ به روزبه گفتند برای کسب فیض بیش‌تر به موصل برود.


3- موصل / اعتکاف در مرز: این شهر شمالی عراق در زمان ساسانیان «بودارشیر» خوانده می‌شد که نامش را از اردشیر بابکان، مؤسس سلسله ساسانیان می گرفت. موصل یکی از شهرهای مرزی ایران و روم و آخرین مرز پیشروی مسیحیت بود، ولی کلیسای پررونقی داشت. سلمان حدود دو سال پیش اسقف و راهبان موصل ماند و تا زمان مرگ راهب این شهر از محضر وی کسب علم و فیض کرد.


4- نصیبین / سرگشتگی: این شهر که الان در مرز ترکیه و سوریه قرار دارد، مقصد تازه روزبه بود. اسقف موصل مانند اسقف دمشق، قبل از مرگ، او را به کلیسایی دیگر حواله داد. روزبه در این شهر که بیش‌ترشان ایرانی بودند، دو سال در کلیسا به عبادت و امور دینی مشغول بود.


5- عموریه / به دنبال پیامبر(ص): این شهر دیگر وجود خارجی ندارد. عموریه یا آموران به معنای «سرزمین مادری» در نزدیکی قونیه ترکیه قرار داشت. این شهر در زمان حمله معتصم عباسی (دوران امام جواد(ع)) ویران شد. روزبه به اشاره اسقف نصیبین راهی این شهر شد. او در این شهر در کنار کار در کلیسا، چوپانی می‌کرد. وقتی راهب عموریه در آستانه مرگ قرار گرفت، به او توصیه کرد به سرزمینی که میوه خرما دارد برود، چون زمان ظهور پیامبر(ص) جدید در آنجا فرا رسیده است.


6- القرا / روزهای بد روزبه: روزبه گوسفندانش را به کاروانی از قبیله بنی کلب که به حجاز می‌رفت، داد تا او را با خودشان ببرند. ناگهان بنی کلبی‌ها، او را بستند و در بازار برده فروشان، فروختند. روزبه بعد از مدتی بردگی در القرا به یکی از یهودیان قبیله بنی قریظه فروخته شد. بنی قریظه از قبایل یهودی مدینه بود، برای همین روزبه راهی این شهر شد.


7- مدینه / سلام بر محمد: روزبه را اسیر وارد مدینه کردند ولی تا درختان خرما را دید، فهمید که به شهری که شهر پیامبر است، وارد شده است. در باغات بنی قریظه کار می‌کرد که خبر آوردن مردی به نام «محمد(ص)» وارد شهر شده است. مقداری خرما برای پیامبر برد و گفت: «اینها صدقه‌اند.» پیامبر از خرما نخورد و به بقیه داد. فردا، مقدار دیگری خرما آورد و گفت: «این‌ها هدیه‌اند» پیامبر، خودش خورد و به بقیه هم داد. با موافقت پیامبر، مهر نبوت را بر بدن او دید و اشک‌ریزان، با دیدن نشانه‌های سه‌گانه نبوت، مسلمان شد. پیامبر او را سلمان نامید. صاحب سلمان به شرط کاشتن 400 اصله نهال خرما که همگی بار دهند و دادند، او را آزاد کرد.


8- مکه / کار، کار ایرانی‌هاست: سلمان با وجود اسلام آوردن در همان روزهای ورود پیامبر به مدینه به علت شرط صاحب یهودی‌اش در کاشت و باردهی درختان نخل، جنگ‌های بدر و احد را از دست داد، اما کفار مکه در جنگ خندق، قدرت سلمان را دیدند. به پیشنهاد سلمان و با رأی مثبت پیامبر(ص)، ایده جنگی ایرانی خندق (معرب کلمه فارسی کندگ یعنی کنده شده) به طول پنج و نیم کیلومتر، عرض پنج تا هفت متر و ارتفاع سه متر در جنوب مدینه کنده شد. سپاه 10 هزار نفری مکه و متحدانش در برابر این طرح ایرانی کم آوردند و با کشته شدن عمرو بن عبدود به دست امام علی(ع)، شیرازه سپاهشان از هم پاشید. شکست خندق، باعث شد مکه سه سال بعد فتح شود و سلمان به زیارت خانه خدا برود.


9- مدائن / حاکم کوخ نشین: با ارتحال پیامبر(ص) و ماجرای سقیفه، سلمان که از یاران نزدیک امام علی(ع) بود، گوشه‌نشین شد تا اینکه در زمان خلیفه دوم، حملات برای فتح ایران آغاز شد. سلمان که برای ورود اسلام به سرزمین مادری‌اش بی‌تابی می‌کرد، با سپاه اسلام راهی ایران شد و نقشی مهم در فتح تیسفون، پایتخت ساسانیان داشت. او بعد از فتوحات ایران به درخواست خلیفه دوم، محل ساخت کوفه را انتخاب کرد و حاکم مدائن (جمع مدینه به معنای شهر) شد. سلمان، زندگی ساده‌ای داشت و بیش‌تر از حکومت، نقش پیری فرزانه و امین را داشت. او ـ به روایتی ـ در دوران خلافت خلیفه سوم، عثمان، درگذشت.


احسان ناظم بکایی





به دلیل اهمیت این شخصیت بود که رسانه ملی تصمیم به ساخت سریالی با موضوع سلمان فارسی گرفت. کار پیش تولید این سریال الف ویژه به کارگردانی داوود میرباقری و تهیه‌کنندگی حسین طاهری از آذر ماه پارسال آغاز شد و قرار است در همین فصل (پاییز) کار فیلم‌برداری آن نیز آغاز شود.


انتهای پیام/4072/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته