دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
09 مهر 1398 - 00:30
شاکری در گفتگو با آنا:

ادبیات دفاع مقدس صلح را در افق تحقق حق دنبال می‌کند/ خاطره‌نگاری در دامنه و رمان روی قله است

یک نویسنده و منتقد ادبی گفت: شعارمان در دفاع مقدس «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بود؛ لذا ادبیات دفاع مقدس، ادبیاتی است که صلح را در افق تحقق حق دنبال می‌کند.
کد خبر : 417707
1398042212560141117869594.jpg

به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، در انتهای تابستان سال ۱۳۵۹ این مرز و بوم و ساکنان بی‌گناهش درگیر یکی از طولانی‌ترین جنگ‌های قرن بیستم شد. جنگی تحمیلی که هشت سال به طول انجامید و در سال ۱۳۶۷ به پایان رسید.


ظهور معجزه‌وار انبوهی از مصادیق ایثار و از جان گذشتگی و بالاترین مراحل سلوک عرفانی و قرب حق، در سنگرها و خاکریزهای مرزهای غربی و جنوبی ایران در طول هشت سال دفاع مقدس برهه‌ای پرافتخار از تاریخ ایران اسلامی را رقم زد. از همان روزهای ابتدایی این حادثه روایت این برهه تاریخ‌ساز، برای بسیاری از آنان که تجربه آن را داشتند، دغدغه‌ای مهم بود.


با وجود آفرینش‌های هنری بی‌شمار در شاخه‌های مختلف هنر، هنوز جز عده معدود از هنرمندان به اعماق دریای بیکران دفاع مقدس راه نیافته‌اند.


به سراغ احمد شاکری نویسنده و منتقد ادبی، عضو و هیئت‌مدیره انجمن قلم ایران، عضو هیئت علمی گروه ادبیات اندیشه پژوهشکده فرهنگ و مطالعات اجتماعی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و داور چندین جشنواره مختلف ادبی رفتیم تا درباره ادبیات دفاع مقدس و راه‌های پیش روی آن گفتگو کنیم.


خبرنگار خبرگزاری آنا در همین زمینه مصاحبه‌ای را با احمد شاکری انجام داده است که بخش نخست این مصاحبه چند روز پیش در خبرگزاری آنا منتشر شد. در ادامه بخش دوم این گفتگو را درباره درباره ادبیات دفاع مقدس می‌‌خوانید.


آنا: مسیر پیش روی ادبیات داستانی دفاع مقدس چطور باید باشد؟ محتوا و مضمون‌های مغفول مانده این حوزه کدام موارد است؟


شاکری: ما نباید در ادبیات دفاع مقدس متوقف شویم. دفاع مقدس سهم عمده‌ای در تاریخ انقلاب دارد، تقریباً هشت سال از زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم ایران تحت تأثیر دفاع مقدس بوده است. دفاع مقدس طبق فرموده مقام معظم رهبری یک گنج بی‌پایان است، اما نکته این است که ما نباید به این موضوع بسنده کنیم. یعنی شما اگر بخواهید این موضوع را بپرورانید معنایش این است که انقلاب اسلامی در ساحت‌های مختلفی دست به انقلاب زده است. مثلاً در حوزه هسته‌ای، فناوری، مقاومت اقتصادی چه کارهایی کرد. یعنی حوزه‌های بیان متنوع است. کاری که الان باید در سطح سیاست‌گذاران و برنامه‌ریزان انجام دهند، این است که بدون اینکه نویسندگان متوقف در موضوع دفاع مقدس باشند، چگونه می‌توان این تجربه روایتگری از دفاع مقدس را توسعه داد و در موضوعات بسیار پرشماری که وجود دارد تکثیر کرد. مثلاً ما ادبیات سیاسی می‌خواهیم، رمان سیاسی می‌خواهیم.


همین بحثی که در مورد صدر اسلام می‌شود، آن نخبگان و جامعه نخبه خاموش که در حقیقت در دنیا غوطه خوردند و واقعه کربلا را رقم زدند، مگر برای امروز ما نیست؟ مگر در 40 سال انقلاب این را تجربه نکردیم. کسانی که همراه حضرت امام(ره) بودند، الان کجا هستند؟ برخی از آنها در مقابل حضرت امام هستند! این موضوعات هم بالاخره روایت می‌خواهد.


جامعه تشنه دانستن در موضوعات مختلف است. ما باید آن تجربه را ضمن اینکه تعمیق می‌بخشیم، باید این را گسترده‌اش کنیم و از این تجربه در ساحت‌های مختلف استفاده کنیم و طبعاً نباید به موضوع دفاع مقدس بسنده شود.



سال‌‌هاست جنگ نرم در هنر و در حوزه ادبیات و به‌صورت خاص در حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس وجود دارد



آنا: نقش رمان و داستان در روشن کردن نقاط تاریک تاریخ دفاع مقدس چیست؟


شاکری: پیش از این هم عرض شد، ما اگر بخواهیم ظرفیت‌های رمان را با تاریخ‌نگاری و خاطره مقایسه کنیم، ظرفیت رمان بسیار بالاتر است. یعنی سقف پرواز رمان جایی است که اساساً خاطره آن را نمی‌تواند تصور کند، دسترسی و درکی از آن ندارد. چون جهان رمان جهانی وسیع، عمیق و ژرف است. خاطره نمی‌تواند به این جهان دست پیدا کند و تردیدی در این نیست که تأثیر و عمق رمان بسیار بیشتر از خاطره و دیگر قالب‌های روایی مستند است. پس نکته اول این است که حرکت ما به سمت رمان، حرکتی اجتناب‌ناپذیر است.


در حقیقت روایت مستند زمانی که به بلوغ خودش می‌رسد، به رمان تبدیل می‌شود. رمان قالبی در جهت سرگرمی نیست، قالبی است که از مستند جدی‌تر است، یعنی این تلقی غلط ممکن است وجود داشته باشد که ما یک روایت خاطره‌نگار داریم که از واقعیت گرفته شده و جدی است، یک جنبه روایت‌های سرگرم‌کننده داریم که رمان هم جزئی از آن است، در حالی که این‌طور نیست. رمان ژرفنایی را می‌تواند در تاریخ باز کند که خاطره نمی‌تواند. بنابراین حرکت ما به این سمت باید باشد و باید به تعبیری از خاطره عبور کنیم تا به رمان برسیم. خاطره‌نگاری در دامنه و رمان روی قله است.


آنا: نقش این ادبیات دفاع مقدس و جنگ در صلح و امنیت چیست؟


شاکری: تعبیری که شما درباره صلح به‌کار بردید باید مورد دقت قرار گیرد چون بعضاً به طبع ضدجنگ‌نویس‌های غربی، مثلاً از تعبیر ادبیات صلح استفاده می‌کنیم و در غایت ادبیات جنگ را هم صلح می‌دانیم. یعنی برخی از ضدجنگ‌نویس‌ها یا سیاه‌نویس‌های دفاع مقدس اتفاقاً این را صراحتاً اعلام می‌کنند که هدف ما از نوشتن از جنگ ضدیت با جنگ است که منظورشان از ضدیت با جنگ، ضدیت با دفاع مقدس است. می‌گویند این را می‌نویسیم تا دیگر جنگی رخ ندهد! نکته‌ای که باید توجه کنیم این است که آن چیزی که در غایت ادبیات دفاع مقدس مطرح است، پیروزی حق بر باطل است و هیچ‌گاه صلحی بین حق و باطل وجود ندارد. یعنی چه؟ یعنی اینکه هیچ‌وقت حق از حق بودن خودش دست نمی‌شوید و با باطل آشتی نخواهد کرد. تا زمانی که ظلم و تعدی وجود داشته باشد، جنگ هم وجود دارد.


در حقیقت آن چیزی که پس از هشت سال با ارتش بعث اتفاق افتاد، قبول قطع‌نامه و آتش‌بس بود، نه صلح به معنای اینکه ما و آنها دیگر هیچ مشکلی با هم نداریم، نه این‌طور نیست. لذا ادبیات دفاع مقدس، ادبیاتی حماسی است. ادبیاتی است که صلح را در افق تحقق حق دنبال می‌کند. ما شعارمان در دفاع مقدس هم «جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم» بود. ما با آمریکا تا زمانی که آمریکا، آمریکا باشد، ما هم یک کشور انقلابی باشیم، در موضع جنگ و تقابلیم، صلح بین ما معنی ندارد، چون این حق و باطل با هم جمع نمی‌شود. لذا ادبیات دفاع مقدس ادبیاتی است که اتفاقاً دارد تحریک و تهییج می‌کند به مقاومت، مخاطب را امیدوار می‌کند و او را آگاه می‌کند که باطلی هست، جنگی میان حق و باطل وجود دارد. او را به مقاومت و پیروزی در مقابل باطل امیدوار می‌کند.


نکته‌ای که وجود دارد، این است که در ادبیات سیاه که نوعاً تعبیر صلح را آنها به کار می‌برند. به این خاطر است که می‌گوید اساساً ما چون به ایدئولوژی‌ها به‌خصوص ایدئولوژی انقلابی معتقد نیستیم، می‌گویند چون ایدئولوژی دینی برخاسته از تعصب دینی است و این تعصبات است که جنگ راه می‌اندازد، برای رسیدن به صلح باید این ایدئولوژی را کنار گذاشت. تا ایدئولوژی انقلابی هست، جنگ هم هست. بنابراین مسیر آنها برای رسیدن به صلح، تحقق حق نیست بلکه دست برداشتن از ایدئولوژی فکری است. یعنی شما فکرتان را تغییر دهید، دیگر مشکلی با استکبارگران و ظالمان نداشته باشید خب جنگ هم نیست و ما به صلح می‌رسیم که ما این را قبول نداریم. این نقطه تفاوت این دو دیدگاه است.


آنا: عده‌ای جنگ را از دیدگاه ایدئولوژیک روایت کرده‌اند و این روایت‌ها ادامه خواهد داشت، ولی روایت‌های دیگر و نگاه‌های دیگری هم به دفاع مقدس وجود دارد؛ آیا آنها هم می‌توانند در مسیر روایت دفاع مقدس کمک کنند و اصولاً جای آنها در منظومه ادبیات دفاع مقدس کجاست؟


شاکری: اتفاقاً شما وقتی به این مسئله وارد می‌شوید و بحث جنگ و صلح را، صلح نه در معنای دینی و اسلامی‌اش بلکه به معنای سازمان مللی آن معنا دگرگون می‌شود. سازمان ملل الان به فلسطینیان و اسرائیل می‌گوید خب صلح کنید دیگر! حالا آنها یک تکه از زمین شما را گرفته‌اند، شما هم یک امکاناتی بگیرید، بر این تجاوز چشم‌پوشی کرده و رضایت بدهید به این ظلمی که شده، صلح بکنید؛ یعنی صلحی که لازمه‌اش احقاق حق نیست. این صلحی نیست که اسلام آن را بپذیرد. زمینه‌ جنگ ما قیام عاشورا بود. حضرت امام حسین(ع) با یزید صلحی نداشت. اصلاً جایی برای صلح نبود و در فرمایش‌های ایشان هم هست که «و علی الاسلام السلام» یعنی جایی بر این باشد که من بخواهم خدای نکرده اسلام ضایع شود، این چه صلحی است؟! پس این یک نکته است.



برخی مدیران، نویسندگان و شاعران که اتفاقاً انقلابی هستند تحلیل‌شان در حوزه ادبیات غلط است. این تحلیل غلط موجب می‌شود که یک جریان باطلی در پوستین ادبیات انقلاب می‌افتد و نمی‌شود آن را تشخیص داد و اگر بشود تشخیص هم داد، کسی جرئت و جسارت اعلامش را ندارد



در حوزه ادبیات یک جنگ واقعی در حوزه فکر و ادب وجود دارد. الان به نظر من سال‌هاست و دهه‌هاست، در حوزه هنر و در حوزه ادبیات و به‌صورت خاص در حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس عرصه‌ای برای جنگ نرم باز شده است. در دو سوی این عرصه یک جبهه شبه‌روشنفکری است که همان مبانی لیبرالی و سکولار خودشان را آورده‌اند در قالب ادبیات دفاع مقدس و روایت می‌کنند. یک جبهه‌ای هم کسانی هستند که متعهد به ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هستند، همانی که قرآن گفت، همانی که ما از امام حسین(ع) فهمیدیم، همانی که حضرت امام(ره) می‌گفتند و مقام معظم رهبری می‌گویند.


نکته این است که حالا این جریان مخالف یا مرتجع یا معارض یا غرب‌گرا چه‌کار باید بکند؟ این دو ساحت دارد. یک ساحت، ساحت عمل است که این مربوط به بحث ما نیست که آیا چنین مبنایی، چنین جریانی می‌تواند اثر تولید کند؟ می‌تواند بر اساس مبنای خودش روایتی از دفاع مقدس داشته باشد و منتشر کند؟ این بحث در حقیقت حکومتی است.


اینها که اخیراً و در دوره جدید تا حدودی موانع هم برایشان برداشته شده، هر روایت مغلوط و تحریف‌آمیزی راجع به دفاع مقدس می‌نویسند و منتشر می‌کنند. نکته این است که آیا چنین رویکردی واجد حقانیت است؟ وقتی می‌گوییم رویکرد یعنی خود واقعیت مجمل و مبهم است، دو جور برداشت از آن شده است. یک برداشت، برداشت حضرت امام(ره) است که جنگ ما جنگ اسلام و کفر بود، یک برداشت هم برداشت اینهاست که می‌گویند اتفاقاً جنگ اسلام با اسلام است و ما برادران‌مان را کشتیم.



خاطره‌نگاری در دامنه و رمان روی قله است



ادبیات سیاه‌نویسی از دفاع مقدس با تعابیری مثل «جنگ بی‌حاصل» و «جنگ لعنتی» نام می‌برد. اما وقتی فرمایش‌های حضرت امام(ره) را در بیانیه‌شان در قبول قطعنامه می‌بینیم چندتا فایده و محصول بر دفاع مقدس بیان کردند. نکته این است که آیا این تنها رویکرد است؟ خیر. ما قائل به قرائت و رویکرد در این جهت نیستیم، این قرائت نیست، این اصلاً مبناست. حرف آنها رأساً اشتباه و باطل است. نه اینکه یک رویکرد و یک برداشت باشد هم‌عرض با برداشت ادبیات متعهد، نه، هم عرض نیست، آن باطل است. البته حالا شناسایی آنها، مراتب اینها، خود سیاه‌نویس‌ها هم مراتبی دارند، مبانی دارند، بعضاً این مبانی با هم فرق دارد که اینجا دیگر جای بیان و تفسیرش نیست.


آنا: آن آسیب و تهدید داخلی که اشاره کردید چیست؟


شاکری: الان خطری که جریان ادبیات متعهد را تهدید می‌کند مربوط به دوره‌ای و شرایطی است که شرایط فتنه است، فتنه‌های ادبی! در فتنه‌های ادبی شرایط غبارآلود می‌شود. یعنی شما می‌بینید کسانی که خط‌شکن ادبیات سیاه هستند در کشور ما، خودشان بسیجی بودند و گرفتار دام مغالطه و مبنای غلط ادبیات غرب شدند، ضعف‌های شخصیتی، فکری، اعتقادی و ایمانی داشتند و اینها را وارد ادبیات دفاع مقدس کردند.


الان مشکل این است که برخی مدیران، نویسندگان و شاعران که اتفاقاً انقلابی هستند تحلیل‌شان در حوزه ادبیات غلط است. مثلاً اعتقاد به اروتیسم در ادبیات دارند، لذا آن زنبارگی باقی می‌ماند. این تحلیل غلط موجب می‌شود که یک جریان باطلی در پوستین ادبیات انقلاب می‌افتد و نمی‌شود آن را تشخیص داد و بلکه بالاتر از این، اگر بشود تشخیص هم داد، کسی جرئت و جسارت اعلامش را ندارد. خیلی از دوستان انتقاد دارند اما نمی‌گوید، با وجود اینکه می‌دانند ولی نهی از منکر نمی‌کنند، چرا؟ دلیلش این است که معتقد است اگر بگوید احتمالاً موجب تضعیف جریان انقلاب می‌شود! مثل اینکه امیرالمؤمنین(ع) بالاخره مچ زبیر را باید بگیرد یا نه؟ زبیری که سیف‌الاسلام است. وقتی مچ او را می‌گیرد، آنجا از جبهه پیامبر اکرم(ص) خارج می‌شود، خب تضعیف می‌شود؛ یعنی مرتب پاره پاره می‌شود به تعبیری، او می‌رود، افراد دیگر می‌روند، امیرالمؤمنین(ع) با کی می‌ماند؟ با ارکان اربع می‌ماند، با عمار، ابوذر، سلمان و مقداد می‌ماند. وقتی شما راجع به یک انحراف سکوت می‌کنید، به آن رسمیت می‌بخشید و آن را تبدیل به جریان قالب می‌کنید. کاری که الان در حوزه ادبیات اتفاق افتاده است.



روایت مستند زمانی که به بلوغ خودش می‌رسد، تبدیل به رمان می‌شود



اگر در دهه 60 جریان سیاه‌نویس منزوی بود، الان به شما عرض بکنم، الان گفتمان رسمی ادبیات دفاع مقدس، دارد سیاه‌نویسی می‌شود اصلاً! یعنی شما در دانشگاه‌ها، در محافل نقد، حتی برخی از آثاری که نگاه کنید، اینها که خودشان را صف‌شکن معرفی می‌کنند و این نکته‌ای است که باید از آن ترسید. حالا بی‌تدبیری‌ها، محافظه‌کاری‌ها، فرو رفتن در لاک دفاعی، از بین رفتن روحیه انقلابی، از بین رفتن روحیه مسئولیت‌پذیری، مصلحت‌اندیشی‌های بی‌مورد، بی‌سوادی‌ها و بی‌مبنایی‌ها بیداد می‌کند، همه ما را به این عرصه می‌کشاند. لذا یک نفر هم بگوید اینها غیرانقلابی است الان دیگر موجب تعجب است!


انتهای پیام/4072/4028/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته