دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
13 بهمن 1397 - 12:37

طرح 12 مرحله‌ای آمریکا برای ساقط کردن حکومت‌های غیرهمسو

مدیر ارشد یک موسسه تحقیقات علوم اجتماعی اعلام کرد که دولت آمریکا با به‌کارگیری یک روش 12 مرحله‌ای اقدام به تغییر رژیم سیاسی در کشورهای غیرهمسو می‌کند.
کد خبر : 357346

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا از کامن دریمز، ویجای پراشاد مدیر موسسه تحقیقات علوم اجتماعی تری کانتینانتال و سردبیر بوکس لفت ورد به سیاست‌های دولت‌های متفاوت آمریکا در خصوص کشورهایی که به خواسته‌های واشنگتن گردن نمی‌نهند اشاره و تصریح کرد که کاخ سفید برای از سر راه برداشتن حکومت‌های مخالفش از روشی 12 مرحله‌ای استفاده می‌کند تا با تغییر رژیم سیاسی در این کشورها دوستان خود را به قدرت برساند و راحت‌تر به مقاصد خود برسد.


وی ادامه داد که ریچارد نیکسون ریاست جمهوری و هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی آمریکا در 1970 به دولت همه نوع اختیاری دادند تا حکومت سوسیالیست سالوادور آلنده رئیس‌جمهور شیلی را سرنگون کند. نیکسون و کیسینجر بر اساس اسناد سازمان جاسوسی آمریکا که توسط ریچارد هلمز مدیر سیا نگه‌داشته شده‌اند خواهان این بودند که مردم به وضع نابسامان اقتصادی بدون فکر درباره عواقب آن اعتراض کنند. طرح آن‌ها نهایتاً در 1973 به سرنگونی دولت آلنده انجامید. این طرح که پروژه فوبلت نام داشت با بودجه 10 میلیون دلاری کارش را آغاز کرد.


پس از سرنگونی آلنده، شیلی به اعماق تاریکی دیکتاتوری نظامی فرو رفت، منابع کشور به انحصار شرکت‌های آمریکایی درآمد و دولت آمریکا هم به تقویت کابینه رهبر کودتا علیه آلنده یعنی ژنرال آگوستو پینوشه شتافت.


طرحی که آمریکا از سال 1970 تا 1973 در شیلی پیاده کرد، برنامه‌ای بود که واشنگتن سعی کرده است برای تغییر رژیم در دیگر کشورها ازجمله ونزوئلا استفاده کند.


فرمول تغییر رژیم آمریکایی‌ها به‌صورت کلیشه در آمده است که به‌واسطه آن واشنگتن با اجرای یک طرح 12 مرحله‌ای کشور هدف را به‌سوی کودتا سوق می‌دهد.


12 مرحله این طرح به شرح ذیل است:


مرحله اول پهن کردن دام استعماری است. بیشتر کشورهای جهان سوم وارث ساختاری هستند که سال‌ها پیش توسط سیاست استعماری در آن‌ها تأسیس‌شده است. مرزهای استعمارگری کشورهای تک‌محصولی مانند کوبا و ونزوئلای نفت‌خیز را به محاصره خود درمی‌آورد. دولت آمریکا از ضعف این‌گونه کشورها که اقتصادشان وابسته به یک محصول است استفاده می‌کند و با پایین آوردن پایه خرید آن محصول خاص، کشور موردنظر را به تنگنا می‌کشاند.


مرحله دوم به شکست کشاندن نظم نوین اقتصاد جهانی است. در سال 1974 بعضی از کشوها تلاش کردند که با بازسازی ساختار اقتصادی خود هم از اتکا بر یک محصول بکاهند و هم دیگر نیازمند به تولیدات کشورهای استعمارگر نباشند. در سال 1960 سازمان کشورهای صادرکننده نفت اوپک تأسیس شد که در زمینه مبارزه با سیاست استعمارگران پیش‌قدم شد. با شکست اقتدار سازمان‌هایی چون اوپک در سه دهه گذشته کشورهای دیگری همچون ونزوئلا نتوانستند قیمت نفت را مانند سال‌های ابتدایی تأسیس اوپک کنترل کنند.


مرحله سوم اقدام به نابودی کشاورزی در کشور هدف بود. در 2001 حدود 3 میلیارد خرده کشاورز و رعیت در جهان بودند که با نشست سازمان تجارت جهانی در آن سال در قطر و حمایت این سازمان از کشورهای بزرگ تولیدکننده مواد غذایی، تا حد زیادی از بین رفتند و کشورهایشان به بازیگران قدرتمند ازجمله آمریکا وابسته‌تر شدند.


مرحله چهارم غارت منابع طبیعی کشورهای هدف توسط شرکت‌های غربی با امتیازات انحصاری بود. کشورهای غربی با کسب حق انحصاری استخراج و تولید در کشور هدف و فرار از پرداخت مالیات میلیاردها دلار به جیب می‌زنند.


مرحله پنجم پرداخت وام و مقروض کردن کشورهای هدفی است که هیچ چاره‌ای به‌جز استقراض از کشورهای ثروتمند همچون آمریکا برای فائق آمدن بر مشکلات خود ندارند زیرا قبلاً کشاورزی آن‌ها نابودشده و انحصارگرایان نیز منابعشان را به غارت برده‌اند.


مرحله ششم این است که کشورهای مقروض به دلیل نداشتن سیستم مالیاتی مناسب نمی‌توانند اقساط وام‌های قبلی را بپردازند و اکنون کشورهای ثروتمند به آن‌ها وام نمی‌دهند و درنتیجه با کسری بودجه روبرو می‌شوند.


در مرحله هفتم کشورهای مقروض که دیگر وام و اعتباری به آن‌ها داده نمی‌شود مجبور می‌شوند به کاهش دادن بودجه و خدمت‌رسانی به اقشار نیازمند جامعه مبادرت ورزند. از طرفی، صندوق بین‌المللی پول هم برای اینکه از کشورهای مقروض حمایت کند آن‌ها را مجبور می‌کند تا به اصلاحات مدنظر صندوق دست بزنند که به معنی نابودی استقلالشان است.


مرحله هشتم وقتی عملی می‌شود که ناامیدی سطوح جامعه را فرامی‌گیرد و مردم را به‌سوی مهاجرت سوق می‌دهد که خود به‌تنهایی می‌تواند یکی از عوامل فروپاشی یک کشور باشد.


در مرحله نهم غول‌های رسانه‌ای که کنترل اخبار و درنهایت افکار عمومی را در دست دارند وارد میدان می‌شوند. آن‌ها هیچ همدردی با کشورهایی مانند افغانستان و ونزوئلا در خصوص بحران‌های ساختاری پیش رو نمی‌کنند. این رسانه‌ها از رهبران کشورهایی که تن به اصلاحات موردنظر کشورهای قدرتمند دهند حمایت می‌کنند و آن‌هایی که با اصلاحات یا نابودی استقلالشان مخالفت می‌کنند موردحمله قرار می‌گیرند و آسیب‌پذیر خواهند شد.


در مرحله دهم قدرت‌های استعمارگر مشروعیت رهبران کشور هدف را زیر سؤال می‌برند و می‌پرسند چه کسی رئیس‌جمهور واقعی است؟ بدون هیچ‌گونه انتخابات قانونی این قدرت‌ها و غول‌های رسانه‌ای رئیس‌جمهور جدید تعیین می‌کنند و از آن حمایت می‌کنند.


مرحله یازدهم اعمال تحریم و ایجاد مشکلات اقتصادی است تا بتوانند سر و صدای مردم را درآورند. آن‌ها کشورهای هدف را تهدیدی برای امنیت ملی یا بین‌المللی می‌نامند و با اعمال تحریم علیه آن‌ها اقشار آسیب‌پذیر را هدف قرار می‌دهند تا از نارضایتی آن‌ها نهایت استفاده را بکنند.


آمریکا و انگلیس این روش را در ونزوئلا، ایران و کوبا استفاده کرده‌اند.


مرحله پایانی و دوازدهم تهدید به آغاز جنگ علیه کشور هدف است. دست‌نوشته جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا اثباتی بر این ادعا است که صراحتاً طرحی برای اعزام 5 هزار نیروی آمریکایی به کلمبیا برای حمله احتمالی به ونزوئلا را فاش می‌کرد.


انتهای پیام/4106/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته