دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
کورش جاهد

مردن به وقت شهریور؛ به دام افتادن پینوکیووار شخصیت اصلی در دام گربه‌نره و روباه مکار!

درگیری پسر نوجوان و مثبت فیلم با شخصیت نوجوان منفی (ام جی) و آواز خواندن‌های آن‌ها لحظاتی سرگرم‌کننده و همزمان نگران‌کننده ایجاد کرده که مطابق عادت ذهنی همیشگی، بیننده را نگران به دام افتادن پینوکیووار شخصیت اصلی در دام گربه نره و روباه مکار می‌سازد...
کد خبر : 35713

«مردن به وقت شهریور»، فیلمی درباره قشر نوجوان است که مسائل آن‌ها درسینمای ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. فیلمی با هدف هشداردهندگی در زمینه تقابل دو نسل و سخت‌گیری‌های پدرانه که شخصیت پدر در آن، بیش از آنکه نقش تربیتی و پرورشی داشته باشد، از روی بی‌حوصلگی و نداشتن راهکار مناسب دیگر، موجب دوری و فاصله گرفتن هرچه بیشتر قشر نوجوان از والدین‌شان می‌شود...


مطابق معمول هم رفیق ناباب با ظاهری غیرمتعارف و با رفتار و گفتاری غیرعادی همچنان در تمام طول فیلم سعی در گمراه کردن پسر خوب و نسبتا سر‌به‌راه فیلم دارد. پسر نوجوانی که مشکل بزرگی در درک متقابل از پدرش (حمید فرخ‌نژاد) داشته، در حالیکه مهربانی‌های همسر پدرش (هانیه توسلی) هرازگاهی موجب آرام‌تر شدن این نوجوان عاصی می‌شود.


معضلی که به نظر می‌رسد جای بسیار برای طرح مساله در جامعه و در سینما دارد، با وجود فضاسازی مناسب و قابل توجه در نشان دادن رابطه سرد پدر و پسر در این فیلم، به لحاظ شخصیت‌پردازی متاسفانه در قالبی کلیشه‌ای عرضه شده و داستان یک نوجوان در سال‌های بحرانی و در برخورد با محیط و والدین، به گونه‌ای نشان داده شده و الزاما در خانواده‌ای از هم پاشیده جریان دارد که طبق قاعده همیشگی مادر خانواده حضور نداشته و پدر هم همسری جوان اختیار کرده است!








افسوس که گام گذاشتن در حیطه کلیشه‌های هشداردهنده از جنس سریال‌های تلویزیونی در بیننده فیلم این حس را پدید می‌آورد که باز هم قرار است در معرض یک سری نصایح متداول اخلاقی قرار گیرد

گویا این قبیل مشکلات تنها در کمین خانواده‌هایی اینچنین قرار داشته و ناگزیر باید حس کنیم چنین مشکلاتی هیچگاه برای خانواده‌های معمولی ایجاد نمی‌شود! از سوی دیگر با وجود اینکه گرایش شخصیت اصلی (پسر نوجوان) به موسیقی و نواختن کیبورد می‌تواند از جمله علایق تعریف شده این شخصیت در نظر گرفته شود، اما آشنایی او با یک نوجوان به غایت خلافکار که به دزدی و کلاهبرداری و مصرف مواد مخدر می‌پردازد، بازهم ناخواسته این شائبه را پیش می‌آورد که چنین مشکلاتی قطعا با مساله علاقه به موسیقی و هنر هم می‌تواند ارتباطی داشته باشد!


بدین صورت که در کل گویا اگر این پسر جوان با مادر اصلی خودش زندگی می‌کرد و علاقه خاصی هم به هنر (مشخصا موسیقی رپ) نداشت و صرفا به خواندن درس‌های معمول مدرسه و آمادگی برای کنکور می‌پرداخت، احتمالا چنین مشکلاتی برایش ایجاد نمی‌شد! ضمن اینکه با این همه، نمی‌توان انکار کرد نوع رابطه سرد و تحکم‌آمیز پدر با این نوجوان در جریان فیلم بسیار خوب و هشداردهنده از آب در آمده و پرداخت خوب این ارتباط با بازی خوب و مناسب بازیگر نوجوان به خوبی منعکس‌کننده مشکلات چنین ارتباطات غیرصمیمانه و نامناسبی در جامعه و در میان خانواده‌ها است.


در یک نگاه کلی در فیلم «مردن به وقت شهریور» تلاش شده تا به بخش مهمی از معضلات مبتلابه رفتاری و اجتماعی نوجوانان در خصوص والدین و محیط پیرامون در سطحی هشداردهنده و نقادانه پرداخته شود، اما افسوس که گام گذاشتن در حیطه کلیشه‌های هشداردهنده از جنس سریال‌های تلویزیونی اگرچه با نیت یک شخصیت‌پردازی معمولی و متعارف صورت گرفته، اما فضای سیاه و سفید سایر شخصیت‌ها متاسفانه در بیننده فیلم این حس را پدید می‌آورد که باز هم قرار است تا با مشاهده این فیلم در معرض یک سری نصایح متداول اخلاقی از قبیل معاشرت نکردن با افراد ناباب که قاعدتا هم از چهره و ظاهری نامتعارف (مانند تیپ رفتاری ام‌جی در فیلم) برخوردار هستند، قرار گیرد.


همچنین، با تیپی از پدر مواجه هستیم که همزمان با داشتن همسر جوان، به قاعده همیشگی ضمن داشتن مشغله‌های مختلف شغلی، کاری جز سخت گرفتن به پسر نوجوانش در محیط خانه نداشته و ناخواسته او را وادار به فراری شدن از کانون خانواده می‌کند. ضمن اینکه مهربانی‌های دلنشین همسر پدر (هانیه توسلی) از خشونت این رابطه سرد و تحکم‌آمیز اندکی می‌کاهد و البته داشتن فرزند بیمار دیگری که با بازی بسیار خوب بازیگرش در فیلم حضور دارد. هرچند از دلیل دراماتیک حضور این فرزند بیمار در فیلم که بگذریم، همچنان حضور این انسان درمانده و بیمار فضای این محیط خانوادگی را از چهره عام سایر خانواده‌های معمولی بازهم کمی دورتر و خاص‌تر کرده است.


به هر شکل، فیلم «مردن به وقت شهریور» ساخته هاتف علیمردانی فیلمی روان و جالب در زمینه مشکلات رفتاری پدران و فرزندان در اندازه یک فیلم هشداردهنده اجتماعی - خانوادگی از آب درآمده که می‌تواند برای والدین سختگیر تاحدی آیینه رفتاری باشد تا نمایانگر عملکرد خشن و غیراصولی آن‌ها در قبال فرزندانشان شود.


ضمن اینکه درگیری پسر نوجوان و مثبت فیلم با شخصیت نوجوان منفی (ام‌جی) و آوازخواندن‌های آن‌ها لحظاتی سرگرم‌کننده و همزمان نگران‌کننده ایجاد کرده که مطابق عادت ذهنی همیشگی، بیننده را نگران به دام افتادن پینوکیووار شخصیت اصلی در دام گربه نره و روباه مکار می‌سازد...


انتهای پیام/

برچسب ها: نقد فیلم
ارسال نظر
هلدینگ شایسته