دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
01 دی 1397 - 08:30
مهدی قریشی

اروپا زیر چکمه‌های آمریکا

اروپا در حوزه اقتصادی، نظامی و سیاسی وابسته به آمریکاست. اجازه تشکیل ارتش مستقل اروپایی را ندارد و بازی‌های تجاری و اقتصادی آمریکا، آن‌ها را به هم می‌ریزد.
کد خبر : 346110
n82948105-72397295.jpg

گروه بین‌الملل خبرگزاری آنا، پس از جنگ جهانی و آسیب‌های جدی به زیرساخت‌های حیاتی و اقتصاد کشورهای اروپایی و کاهش قدرت انگلستان به دنبال حضور و هزینه در تقابل با آلمان نازی و همچنین ملی شدن صنعت نفت ایران و تبع تضعیف هژمونی این کشور، آمریکایی‌ها از فرصت استفاده کردند و به بهانه آزادی در برابر استبداد، بازسازی، کمک به رفاه و بازگشت امید به مردم اروپا، طرح مارشال را برای سلطه نظامی و اقتصادی بر اروپا، پیاده کردند.


در جنگ جهانی کشورهای لهستان، ایتالیا، نروژ و فرانسه به دلیل رویارویی مستقیم با ارتش آلمان بیشترین خسارت را دیدند. زیرساخت‌های حیاتی، عمرانی و اقتصادی این کشورها، تقریباً نابود شد. کشور آلمان هم که پی در پی در جنگ شکست خورده بود، ناچار شد تمام عقبه اقتصادی و مردمی خود را در خدمت بگیرد، در پایان جنگ به ویرانه‌ای تبدیل شد.


آمریکا علی‌رغم اینکه در جنگ جهانی در قوای متفقین حضور داشت، به دلیل موقعیت جغرافیایی خود و دوری از منطقه نبرد، جز در پرل هاربر خسارتی ندید و با داشتن زمین‌های حاصلخیز کشاورزی، میادین نفتی، پیشرفت صنعتی، تولید تسلیحات نظامی و رشد تولید ناخالص ملی و در نتیجه پیشرفت نظامی و اقتصادی توانست بر اروپای ویران شده تسلط یابد.


طرح مارشال در تکمیل دکترین امنیتی، دفاعی ایالت متحده آمریکا با ظاهر کمک به آزادی و رفاه اروپای ویران شدهٔ ناشی از جنگ جهانی، در عمل منجر به خلق بازار برای خرید محصولات آمریکایی، تبدیل دلار به پول اول جهان و هژمونی آمریکا شد.


ترومن، رئیس‌جمهور آمریکا در ۱۲ مارس ۱۹۴۷ در لایحه‌ای تحت عنوان بازدارندگی به کنگره گفت: کمک به کشورهای آزاد به منزله حفظ امنیت ایالت متحده امریکاست، برای تأمین پیشرفت مسالمت‌آمیز ملت‌های آزاد، آمریکا ابتکار و مسئولیت بزرگی را در تأسیس سازمان ملل متحد به عهده گرفته است. کمک ما باید به صورت اقتصادی و مالی باشد که برای ایجاد ثبات و تحولات عادی سیاسی ضروری است.


طرح مارشال با هبه اقتصاد سرمایه‌داری به اروپای غربی نه تنها موجب تسلط اقتصادی آمریکا و سلطه دلار بر قاره سبز شد، بلکه آمریکا در عوض کمک‌های مالی اجازه ایجاد پایگاه‌های نظامی در اروپا پیدا کرد و عملاً با تسلط اقتصادی و نظامی، اروپا زیر چکمه‌های آمریکا قرار گرفت.


طرح پیمان آتلانتیک شمالی موسوم به ناتو در سال ۱۹۴۹ در واشینگتن به تصویب رسید و با توجه به اینکه ۷۰ درصد بودجه این ارتش توسط آمریکا تأمین می‌شود، ناتو تحت سیطره و نفوذ آمریکا قرار گرفت. مقر ناتو در بروکسل، مرکز اتحادیه اروپا می‌باشد و سبب شده است آمریکا در وسط اروپا، حضور نظامی چشمگیری داشته باشد.


آمریکا در حال حاضر، ۲۷۰ پایگاه نظامی در آلمان، ۸۳ پایگاه نظامی در ایتالیا و در اسپانیا، پرتغال، هلند، انگلیس، فرانسه، بلژیک هم حداقل یک پایگاه دارد.


دولت بوش پدر، بنا داشت با تجربه این طرح در یادآوری بازماندگان استراتژیست دوران جنگ سرد، از این ایده در عراق و افغانستان بهره ببرد، اما به دلیل قدرت ژئوپولتیکی جمهوری اسلامی ایران، موفقیتی حاصل نکرد.


در سال جاری، کشورهای آلمان و فرانسه، خواستار پایان وابستگی دفاعی امنیتی و بهره‌برداری اقتصادی آمریکا از این وابستگی، شده‌اند. هایکو ماس وزیر خارجه آلمان، درباره ایجاد یک قدرت مستقل اروپایی گفته است. امانوئل مکرون هم بیان داشته است: اروپا باید از استقلال استراتژیک خود در برابر آمریکا دفاع کند.


طرح تشکیل ارتش واحد اروپایی خوشایند آمریکا نیست و واکنش شدید دولت ترامپ را در پی داشته است. در تقابل با این طرح جیمز متیس وزیر دفاع آمریکا از ناتو به عنوان سنگ بنای حفاظت از اروپا نام برد و دونالد ترامپ طرح همتای فرانسوی خود را توهین‌آمیز توصیف کرد.


 خانم ایلنا خادکووا مشاور انستیتو تحقیقات راهبردی مسکو، معتقد است: آمریکا در مسائل امنیتی قوی است، یگان‌های آمریکا در اروپا مستقر است و این کشور نقش وزینی در ناتو ایفا می‌کند، حرف واشنگتن در مسائل امنیتی اول است. همچنین در رابطه با تشکیل ارتش اروپایی، دان اسمیت، مدیر موسسه استکهلم در سوئد اظهار کرد: آن‌ها برای شروع هیچ جایگزینی ندارند ولی به دنبال یک نیروی قدرتمند و قابل اعتماد با همکاری همه کشورهای اروپایی هستند.


اروپا بیشترین حجم مبادلات تجاری در جهان را با آمریکا دارد، حجم صادرات آن‌ها به آمریکا ۲۰/۷ درصد و حجم وارداتشان از آمریکا ۱۴/۵ درصد می‌باشد. با اینکه نرخ تراز تجاری اروپا با آمریکا مثبت می‌باشد، اما آمریکا هم از بازار اروپا بهره می‌برد و هم با افزایش نرخ تعرفهٔ واردات از اروپا، آن‌ها را به چالش می‌کشاند. به طور مثال بنا به گفته وزیر کشاورزی اسپانیا، این کشور ۷۱ درصد صادرات زیتون به کشورهای اروپایی و ۲۳ درصد صادرات آن به کشورهای دیگر جهان را دارا می‌باشد. اما دولت ایالت متحده می‌گوید که سیاست اتحادیه اروپا به تولیدکنندگان اسپانیایی اجازه می‌دهد تا محصول خود را زیر قیمت بفروشند و به تولیدکنندگان زیتون در کالیفرنیا آسیب می‌زند. در مقابل کمیسیون تجارت بین‌المللی آمریکا برای زیتون وارداتی از اسپانیا با افزایش تعرفه به ۳۵ درصد وضع کرد و به صنعت زیتون اسپانیا لطمه زد و تولیدکنندگان و کارگران و شاغلین مستقیم و غیرمستقیم این صنعت در اسپانیا را بیکار کرد.


اروپا در حوزه سیاسی هم اراده‌ای از خود ندارد، و آمریکایی‌ها را متعهد به پیمان‌های بین‌المللی نمی‌دانند و خروج یک‌جانبه آمریکا از توافق برجام و معاهده آب و هوایی پاریس، اقتدار نداشته‌شان را زیر سؤال برده است.


در نتیجه اروپا در حوزه اقتصادی و نظامی و به تبع در حوزه سیاسی هم وابسته به آمریکاست. اجازه تشکیل ارتش مستقل اروپایی را ندارد و بازی‌های تجاری و اقتصادی آمریکا، آن‌ها را به هم می‌ریزد. و تنها ارمغان آمریکا به اروپا، اقتصاد سرمایه‌داری بوده است که منجر به شکاف طبقاتی در اروپا و اعتراضات گسترده در قاره سبز و به خصوص تظاهرات جلیقه زردها در پاریس و به خاک و خون کشیده شدن آن‌ها توسط پلیس فرانسه شده است.


انتهای پیام/4071/


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته