دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
عضو اتاق بازرگانی:

ارزش یارانه‌های نقدی امروز یک‌چهارم سال ۸۹ است

جمشید عدالتیان گفت: در اولین یارانه‌ پرداختی به مردم، دلار ۱۰۰۰ تومان بود و الان ۴۵۰۰ تومان است. در حال حاضر اگر یارانه‌ای را که پرداخت می‌شود، به دلار حساب کنیم، رقم ناچیزی می‌شود.
کد خبر : 258926

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، حذف بیش از 30 میلیون نفر از دریافت یارانه در لایحه پیشنهادی دولت به مجلس و کاهش آن به چیزی حدود 15 میلیون نفر در سال 97 در کنار ارتباط موضوع یارانه‌ها به کسری بودجه دولت توجه بسیاری از کارشناسان و فعالان اقتصادی را به خود جلب کرده است. این موضوع زمانی اهمیتی دوچندان می‌یابد که براساس گزارش کمیسیون تلفیق بودجه مجلس شورای اسلامی دولت در این بخش با کمبود و در واقع کسری مواجه نیست.


در راستای واکاوی بیشتر این موضوع سراغ جمشید عدالتیان، اقتصاددان و عضو اتاق بازرگانی رفته‌ایم و با وی به گفت‌وگو نشسته‌ایم. عدالتیان می‌گوید: «در حال حاضر اگر یارانه‌ای را که پرداخت می‌شود، به دلار حساب کنیم، رقم ناچیزی می‌شود. زمانی که این یارانه برای اولین بار پرداخت شد، ارزشی حدود 45 دلار داشت، چون دلار آن زمان 1000 تومان بود، اما اکنون دلار 4500 تومان است و یارانه همان 45000 تومان؛ یعنی دیگر هرماه به مردم 10 دلار داده می‌شود نه 45 دلار. متن کامل این گفت‌وگو از نظرتان می‌گذرد:


براساس گزارش کمیسیون تلفیق بودجه مجلس، مجموع درآمد دولت از هدفمندی یارانه‌ها نزدیک به 88 هزار میلیارد تومان است که تنها قرار است حدود یک‌چهارم آن در قالب یارانه نقدی میان خانوارها توزیع شود. این مساله نشان می‌دهد ‌به‌رغم ادعای دولت، کسری بودجه برای پرداخت یارانه‌ها در کار نیست. به نظر شما چرا دولت سعی دارد به‌گونه‌ای وانمود کند که دچار کسری بودجه است؟


اگر اصل قانون را مطالعه کنید یا به آن دقت کنید، درمی‌یابید که قرار بود در آن زمان از افزایش قیمت بنزین از 100 تومان به 1000 تومان و افزایش قیمت گاز و برق، 50 درصدش به خانواده‌ها بازگردد، البته قیمت برق و گاز که مدام سالانه بالا می‌رود، به غیر از بنزین که مردم برای افزایش نرخ آن به 1500 تومان اعتراض کردند، ولی در هر صورت طبق قانون دولت نباید دچار کسری و کمبود شود. در واقع دولت باید 50 درصد و نه صد درصد این منابع را میان مردم بازتوزیع کند؛ یعنی از هشت هزار میلیارد نصف آن که رقمی حدود 44 هزار میلیارد تومان است را باید به صورت نقدی به خانواده‌ها برگرداند و مابقی آن حدود 20 درصدش متعلق به دولت است و برای حامل‌های انرژی باید مقداری پول بپردازد و در عین حال پول صنعت را پرداخت کند. پول صنایع هرگز داده نشده و دولت تنها 20 درصدی را که متعلق به خودش بود، برداشته و سهم 30 درصدی صنعت هرگز پرداخت نشده است. حالا اگر بگوییم 50 درصدش را باید بدهد، 44 هزار میلیارد تومان در اختیار دارد که باید به خانواده‌ها بپردازد و از این میزان به نظر می‌آید سه یا چهار هزار میلیارد تومان کم است. اینجاست که دولت عنوان می‌کند شاید دچار کسری شویم، ولی اگر دولت سهم خودش را برندارد، چون سهم صنعت را که در هر صورت نمی‌دهد، آن وقت هیچ کسری بودجه‌ای از این نظر نخواهد داشت. ولی هدفی که بنا بود از این طرح دنبال شود این نبود که ما به مردم پول بدهیم، بنا بود استفاده از منابع را هدفمند کنیم؛ یعنی در بنزین، برق و گاز صرفه‌جویی صورت بگیرد و انرژی‌های نو قابل رقابت باشند. عملا اهداف فرعی این قضیه اتفاق نیفتاد و این موضوع تبدیل به این شد که ما صرفا پولی را به صورت ماهیانه به خانواده‌ها بپردازیم. در اینجا باید به این نکته توجه کرد که اعتراضاتی که ما از همان ابتدا داشتیم این بود که این منطقی نیست که کسی پول درشت را ریز کند. در همه جای دنیا پول‌های ریز را جمع کرده و درشت می‌کنند و با آن سرمایه‌گذاری می‌کنند. این انتقاد هم وارد است، ولی قانون همانی که بود، هست یعنی 50 درصد دریافتی باید به صورت نقدی و غیرنقدی به خانواده‌ها داده شود.

باتوجه به اینکه مشخص شده کسری بودجه‌ای در کار نیست، چرا دولت به دنبال حذف یارانه بیش از 30 میلیون نفر است. اگرچه کلیات بودجه در مجلس رد شد، اما سوال مشخص من این است که حذف 30 یا 15 میلیون نفر از دریافت یارانه چه کمکی می‌تواند به دولت و اقشار آسیب‌پذیر جامعه کند؟


به هر حال مجلس ما به دنبال این است که افراد پردرآمد از این یارانه استفاده نکنند و این افراد را از دریافت یارانه حذف کند. البته این مساله هم در جای خودش محل بحث دارد، چراکه اگر همه ایرانی‌ها در درآمد بنزین، برق و گاز مشارکت دارند، همه باید به صورت مساوی از یارانه‌ها استفاده کنند و این عدالت اولیه است و نمی‌شود گفت کسی که پول دارد نباید به منابع نفت چشم بدوزد. بر این مبنا زمان دکتر احمدی‌نژاد گفته شد به همه افراد باید یارانه پرداخت شود، اما واقعیت امر این است که در حال حاضر یارانه‌ای که پرداخت می‌شود، به دلار هم حساب کنیم رقم ناچیزی می‌شود. زمانی که این یارانه پرداخت شد، 45 دلار بود چون دلار آن موقع 1000 تومان بود، اما اکنون دلار 4500 تومان است؛ یعنی به مردم 10 دلار در ماه داده می‌شود و 45 دلار آن سال در حال حاضر تبدیل به 10 دلار شده است. اگر دقت کنیم رفته‌رفته یارانه‌ها بی‌رنگ و بی‌رنگ‌تر می‌شود. سال‌ها پیش به مردم کوپن می‌دادند و مردم برای این کوپن‌ها سر و دست می‌شکستند و با گذر زمان آنقدر بی‌رنگ و کم‌اثر شد که خود مردم خواهش کردند دیگر کوپن نباشد تا اینکه دیگر از بین رفت. این 45 هزار تومان هم همین‌طور ثابت مانده است، ولی همان‌طور که گفتم، اگر به دلار حساب کنید، انگار 10 دلار به مردم می‌دهند و قدرت خرید این 45000 تومان به‌شدت پایین آمده است. در حال حاضر اگر عدالتی باشد، باید یارانه پردرآمدها را قطع کنند و به کم‌درآمدها دوبرابر بپردازند؛ یعنی اینکه اگر یارانه 30 میلیون نفر حذف شود، باید به اقشار کم‌درآمد 90 هزار تومان بپردازند. اگر دنبال عدالت هستیم، این مساله به عدالت نزدیک‌تر است، ولی در این بین طبقات متوسط ما هم اعتراض دارند که قدرت مالی‌شان کم است. ضمن اینکه مساله سومی نیز وجود دارد و آن این است که شما این 45 هزار تومان را در کجا دریافت می‌کنید، این مساله هم خیلی مهم است، اگر شما در یک روستایی هستید که نه اجاره‌خانه می‌دهید، نه پول آب و برق و گاز و بنزین و... می‌دهید، این یارانه همچنان اهمیت زیادی دارد. همین پول را اگر به سه نفر در تهران بدهید، خرج یک روزشان است، پس بهتر است این پول به کسانی داده شود که نیاز دارند و ارقام دریافتی به همان نسبت بیشتر شود. نکته دیگری که در اینجا باید مطرح کرد، این است که یارانه‌ها با گذر زمان اهمیت خود را از دست خواهد داد و چند وقت دیگر ارزش آن به پنج دلار کاهش می‌یابد.
بسیاری از مردم و کارشناسان می‌گویند این یارانه‌ها در ازای افزایش قیمت حامل‌های انرژی بوده و قیمت این حامل‌ها نیز در طول سال‌های گذشته چندین بار افزایش یافته است. اما در عین حال نه‌تنها یک ریال هم به یارانه مردم افزوده نشده، بلکه دولت عزم خود را جزم کرده که یارانه نیمی از یارانه‌بگیران را حذف کند، ارزیابی شما از این مساله چیست؟


بله، من هم به این موضوع اشاره داشتم که دولت رفته‌رفته گاز و برق را گران کرده است، اما هنوز نتوانسته بنزین را گران کند، چون مردم نسبت به این موضوع اعتراض کردند. مساله‌ای که وجود دارد این است که هنوز هم به شرکت‌های برق و گاز کشور سوبسید پرداخت می‌شود و به‌رغم اینکه قیمت‌ها افزایش پیدا کرده، برای اینکه ما قطعی برق نداشته باشیم، باید این پول‌ها دوباره آنجا سرمایه‌گذاری شود.


در حالی که قانون می‌گوید باید 50 درصد این منابع به مردم برگردد. بعدها متوجه شدند که صنعت برق و گاز برای توسعه پول کم می‌آورد و اگر این پول به صنعت برق و گاز داده نشود، خدایی نکرده قطعی برق هم خواهیم داشت. برای همین ‌به‌رغم افزایش قیمت برق و گاز بیشتر این پول را به شرکت‌ها می‌پردازند تا ما دچار قطعی نشویم. به هر صورت برای افراد پردرآمد 45 هزار تومان دردی از دردهایشان را دوا نمی‌کند، ولی برای فردی که در روستا زندگی می‌کند، کمک بزرگی است. به هرحال خیلی از ما در سازمان‌های خیریه عضویم و ماهانه شاید بیش از این پول را به‌عنوان کمک به افراد آسیب‌پذیر و بچه‌های کار پرداخته و کمک کنیم. اگر به روستایی‌ها و کولبران و در مجموع افراد آسیب‌پذیر دوبرابر یارانه داده شود، رواست. مردم ما در زلزله نشان دادند که کمک می‌کنند. واقعا اگر کمک‌ها به دست مردم مستمند برسد، فکر نمی‌کنم مردم اعتراضی داشته باشند، اما به شرط اینکه به کسانی داده شود که مستحق دریافت این پول هستند. ضمن اینکه پرداخت این پول‌ها به روستاییان یک ضرورت است تا آنها به حاشیه شهرها نیایند و همان جا در روستاها بمانند و کار کنند.
به‌عنوان آخرین سوال می‌خواستم بپرسم به اعتقاد شما پرداخت یارانه‌های نقدی باید چه مسیری را طی کرده یا چه اصلاحاتی در آن صورت بگیرد؟ به هرحال دولت یازدهم و دوازدهم در طول سال‌های اخیر مدام از این قانون انتقاد کرده و از عدم توان دولت برای پرداخت یارانه‌ها سخن گفته است.


یارانه‌ها باید به دو صورت نقدی و غیرنقدی و آن هم فقط به افرادی که به نان شب محتاج هستند، پرداخت شود. در عین حال موضوع دسترسی درمان و بهداشت را هم برای اقشار ضعیف جامعه توسعه دهیم و آموزش کاملا رایگان برای روستایی‌ها داشته باشیم. مدارس آنها را بهسازی و نوسازی کنیم، مردم تنها با غذا زنده نیستند، بلکه بهداشت و آموزش هم باید تحت عنوان یارانه‌های غیرنقدی به مردم پرداخت شود. بنابراین اگر این اقدامات انجام شود، به نظرم منطقی‌تر است.


منبع: فرهیختگان


انتهای پیام/

ارسال نظر
هلدینگ شایسته